https://gowharin.ir/gowhar/100114
شبی کان کودکم آید در آغوش کنم صبح جوانی را فراموش غلام لعبت حوری نژادم که شد غلمان بخلدش حلقه در گوش اگر نوشم چو خضر آب حیاتش نخواهم گفت حرف از چشمه نوش اگر چون دوش بر چشمم زنی تیر نمیگیرم دو چشم از آن بر دوش اگر خیر است در کیش تو قربان منت قربان شوم در خیر میکوش پریشان بر رخ او زلف مشکین بمهر از غالیه بنهاده سرپوش نخواهد اوفتاد از جوش خونم زنند اغیار تا در بزم تو جوش چه گلزار است یا رب عشق کانجا لب بلبل بود چون غنچه خاموش حریفان مست می سرخوش زباده من آشفته زساقی مست و مدهوش چه ساقی ساقی بزم محبت علی کاوراست امکان حلقه در گوش آشفتهٔ شیرازی : غزلیات : شمارهٔ ۶۱۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/100114