https://gowharin.ir/gowhar/101472
چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان باش به حال خویش چو تاک بریده گریان باش درین چمن که زند برق فتنه تیغ به ابر تمام سر شو و چون غنچه در گریبان باش نکرد فایده ای از تلاش ساحل، موج مقیم حلقه ی گرداب همچو طوفان باش به سیر کوچه و بازار شهر فیضی نیست چو گردباد، سراسر رو بیابان باش به دست آور اگر می توان دل موری فراغت از طلب خاتم سلیمان باش هزار توبه ی می گر شکسته ای سهل است اگر شکسته شد از تو دلی پشیمان باش چو تندباد حوادث شود غبارانگیز پناه مردم بی دست و پا، چو مژگان باش ترا چه کار به نیک و بد زمانه سلیم به حال خویش درین خانه همچو مهمان باش سلیم تهرانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۷۱۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/101472