https://gowharin.ir/gowhar/59575
چو برگ سبز کز باد خزانی زرد می گردد نشیند هر که با من یک نفس همدرد می گردد به می گفتم غبار کلفت از خاطر فرو شویم ندانستم که از آب آسیا پرگرد می گردد چنان کز صبح خیزد تیرگی از دامن شبها سیاهی دور از دلها به آه سرد می گردد چنان کز خواب سنگین دیده شبخیز آساید دل بی تاب من ساکن ز کوه درد می گردد صائب تبریزی : دیوان اشعار : متفرقات : شمارهٔ ۲۶۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/59575