https://gowharin.ir/gowhar/119753
چند روزی در جهان ای عمر مهمانی بس است از حصول مدعا آه پشیمانی بس است آرزوی جاه داری گر ز نقش اعتبار یاد تعمیر خیالت خانه ویرانی بس است گشتی از درس کمال امروز غافل مر تو را همچو یبروج الصنم یک نام انسانی بس است چند گوئی کز تعلق های امکان بگذرم بگذری گر از جهان یک دامن افشانی بس است گیر در راه طلب از نقش پای او سبق مر تو را آئینه سان یک چشم حیرانی بس است تا کجا خواهی کز آشفتن به جمعیت رسم از تصورهای زلفش یک پریشانی بس است گر همی خواهی که اسپ خویش از فرزین کنی در بساط نرد غم یک دانه گردانی بس است دوش از سیب زنخدانش گرفتی بهره ای از لب لعلش تو را امروز خوبانی بس است تا به کی گوئی که خوانم دفتر عشاق را؟! از کتاب محنتش یک سطر اگر خوانی بس است! کعبه بیت الله فکر مرا طغرل کنون از شکار صید معنی ها یکی بانی بس است! طغرل احراری : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۶۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/119753