https://gowharin.ir/gowhar/140286
چند از لب تو جانها مست شراب گردد وز آن نگاه گرمت دلها کباب گردد تا گشته عقد رویت با آینه مقابل کز تابش جمالت آئینه آب گردد مخرام سوی بستان منمای رخ بگلشن کز شرم عارض تو گلها گلاب گردد از بس بدیده دل دریای خون زند جوش ترسم ز سیل اشکم عالم خراب گردد گر آفتاب رویش برقع ز رخ گشاید هر ذره از فروغش چون آفتاب گردد بر صفحه خیالش ننوشته چون حسابم ترسم مباد روزی وقت حساب گردد سر خدای بیچون آید ز پرده بیرون نور علی عالی گر بی حجاب گردد نورعلیشاه : دیوان اشعار : غزلیات : بخش اول : شمارهٔ ۱۱۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/140286