https://gowharin.ir/gowhar/131409
وفا گر بگوئیم داری نداری صفا گر بگوئیم داری نداری به ما بوسه ای از لب شکرینت روا گر بگوئیم داری نداری به هر کس تو را التفات است اما به ما گر بگوئیم داری نداری به قتل من بینوای ستم کش ابا گر بگوئیم داری نداری طبیبا به درمان دردی که دارم دوا گر بگوئیم داری نداری دلا چون شدی عاشق روی دلبر فنا گر بگوئیم داری نداری دلبری داری ودلداری نداری یار من هستی ولی یاری نداری در نکوروئی نداری نقصی اما رسم وقانون وفاداری نداری گر وفا داری به دیگر کس ندانم لیک با من جز ستمکاری نداری داری ار دلداری ودلجوئی اما با دل من جز دل آزاری نداری تاکی ای زاهد کنی از عشق منعم همچو من گویا گرفتاری نداری عاقبت گردی بلند اقبال ای دل زآنکه با کی از گرانباری نداری بلند اقبال : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۶۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/131409