https://gowharin.ir/gowhar/101250
هیچ کس یک قطره آبم غیر چشم تر نداد خواستم گر آتش از همسایه، خاکستر نداد اعتباری دولت جمشید را پیدا نشد تاک تا از دودمان خود به او دختر نداد! کار عشق این است کز دل ها زداید تیرگی هیچ کس آیینه ی روشن به روشنگر نداد نسبتی در عاشقی ما را به مرغ بسمل است تا ز ما صیاد سر نگرفت، ما را سر نداد از فلک نتوان به افسون یافت کام دل سلیم مار هرگز مهره ی خود را به افسونگر نداد سلیم تهرانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۹۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/101250