https://gowharin.ir/gowhar/130759
همچو روغن سوخت جانم تا شدی روشن چو شمع بر سر ما هر شبی تا صبحدم در پیش جمع گر تمنای وصال یار داری همچو ما باید از دنیی و عقبی برگذشت از چشم جمع از نوافل می شود حق بنده را بشنو حدیث هم تکلم هم بشر هم بطش سبع آنگاه شمع کوهیا شکر خدا باری که از روز ازل تافت از خورشید روی ماه برجان تو لمع کوهی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۵۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/130759