https://gowharin.ir/gowhar/139289
نفس گویند ترویح قلوبست بامداد لطایف کز غیوب است نفسها مر محبی راست مطلوب که باشد در تنفس انس محبوب بر این مخصوص باشند اهل انفاس دم آدم بود غیر از دم ناس نه هر جنبنده‌ئی صاحب نفس شد کسی قدر نفس داند که کس شد کسی قدر نفس داند که شبها کشیده در فراقی رنج و تبها کسی قدر نفس داند که حالی رسیده بعد هجران بر وصالی کسی کو صرف وقتی کرد هم را شناسد قدر وقت و قدر دم را کسی را می‌توان صاحب نفس گفت که در عشق بتی ترک هوس گفت صفی علیشاه : بحرالحقایق : بخش ۴۴۳ - النفس گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/139289