https://gowharin.ir/gowhar/119891
می کند نظاره تا بر روی آن تنناز رقص همچو آن طفلی که در گلشن کند از ناز رقص جلوه حسنش کنون در چشم بازش می کند چون خرام جلوه تیهو به چشم باز رقص دارد از خط لبش پیغمبر حسنش کتاب طرفه پیغمبر که می باشد ورا اعجاز رقص! در خم زلفش دلم امروز می رقصد چنان همچو آن گوئی که سازد پیش چوگانباز رقص رشک رقاص است انجام تپش های دلم گر کند آن شوخ رقاصی دم آغاز رقص دوش در آهنگ «عشاق » از «نوا» می کوفت پا می کند آن گلبدن امروز در «شهناز» رقص مطربا زیر و بم قانون خود را ساز کن تا نسازد آن پری در انجمن ناساز رقص! دیشبم یک بار رقصیدی کنون بهر خدا! باز رقص و باز رقص و باز رقص و باز رقص!! سر عشقم طغرل از تمکین دل پوشیده بود بس که می رقصد دلم ترسم شود غماز رقص! طغرل احراری : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۰۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/119891