https://gowharin.ir/gowhar/100773
مزن به خون من ای پر عتاب، استغنا که می پرست نزد بر شراب، استغنا دلی که در چمن محفل تو ره دارد زند به باغ چو مرغ کباب استغنا به خوان فقر بود هر که سیر چشم، زند به قرص پنجه کش آفتاب استغنا خوشا دیار قناعت که می زنند اطفال به شیر دایه، شب ماهتاب استغنا مکن تواضع اهل زمانه را تقصیر که کرد خانه ی ما را خراب استغنا سلیم سوخت مرا تشنگی و بر لب جوی زند چو موج، لب من به آب استغنا سلیم تهرانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/100773