https://gowharin.ir/gowhar/100775
محبت از دل ما شسته نقش کینه خواهی را زیارت می کند چون کعبه برق ما سیاهی را ز فیض پرتو دل شکرها دارم درین گلشن که گلچین چراغم کرده باد صبحگاهی را شهان را چشم بر عالم گشودن عیب می باشد بیاموزند کاش ازباز خود، صاحب کلاهی را سیاهی کعبه چند از جامه ی خود می زند بر ما؟ همه کس دارد از عشق این لباس دادخواهی را نیم در عشق او چون دیگران، آری کجا دارد خس و خاشاک دریا آبروی خار ماهی را سلیم آن گل، گذاری کاشکی سوی چمن آرد که از سر لاله بگذارد هوای کج کلاهی را سلیم تهرانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/100775