https://gowharin.ir/gowhar/134470
ماه رخسار تو امشب شمع بزم ناله بود گرد او آغوش من پروانه همچون هاله بود کلبه ام می گشت چون پروانه بر گرد سرم شمع در کاشانه من شعله جواله بود رفتم امشب سوی مطرب تا دلی خالی کنم کاسه طنبور او لبریز آه و ناله بود ساغر خود دوش بردم سوی بحر از تشنگی بر لب دریا نظر کردم پر از تبخاله بود بر سر بالین دنیا دار رفتم روز مرگ چون نظر کردم به رویش مرده صدساله بود بر در ارباب دولت پا نهادم سوختم حلقه دروازه او شعله جواله بود سیدا گشتم شبی مهمان به دولتخانه یی نان او تر کرده در خون همچو داغ لاله بود سیدای نسفی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۹۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/134470