https://gowharin.ir/gowhar/131194
غم هجران به جان من زد آتش به مغز استخوان من زدآتش سراپا سوختم از دوری یار چرا بر نیستان من زد آتش حدیثی گفتم از هجران که ناگه بیانش بر زبان من زدآتش دهد بر باد تا خاکسترم را به جان ناتوان من زدآتش چه خصمی داشت با من دوست کز هجر چنین برخانمان من زدآتش به شاخی آشیان کردم چومرغی فلک بر آشیان من زد آتش بلند اقبال را دیدم که میگفت غم هجران به جان من زدآتش بلند اقبال : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۴۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/131194