https://gowharin.ir/gowhar/130721
صبح صادق حجاب صانع شد زلف بر روی یار مانع شد شرح زلف و رخش بدانستم دل درویش کان جامع شد به مسمی کجا رسد هرگز هر که از وی باسم قانع شد در دل آفتاب و ماه نگر لمعه ای زان جمال لامع شد هم ز جان بشنود اناالحق را دل که بگشاد گوش سامع شد گفت قل یا عبادی آن حضرت وصل او را دو کون طامع شد دید کوهی حقیقت دل را شرع را چون بجان مطامع شد کوهی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۱۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/130721