https://gowharin.ir/gowhar/139573
شبی به مطبخی در دکان طباخی نشسته بودم و در فکر...بیگاه میان ترشی و قلیه برنج بشنیدم یکی مناظره گرم کان بود بی راه بگفت قلیه کدو در مذمت حبشی که نیست قابل هندو به دهر منصب و جاه «به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه» صوفی محمد هروی : دیوان اطعمه : بخش ۱۳۲ - المقطعات گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/139573