https://gowharin.ir/gowhar/125925
شاه دین گفت به رحمت همه اصحاب صفا را فارغ از بیعت خود می کنم این لحظه شما را همه گفتند که دست از تو نداریم خدا را پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را آنکه در راه ولای تو سر و جان نسپارد جان به سختی ندهد دل به شهادت نگذارد گوی دولت نبرد، جام سعادت نگمارد قیمت عشق نداند، قدم صدق ندارد سست عهدی که تحمل نکند بار جفا را گردن طوع به سحر از در اعجاز نپیچم روی دل از سر کوی تو سرافراز نپیچم سر به خواری زجفا از در اغراز نپیچم گر سرم می رود از عهد تو سر باز نپیچم تا بگویند پس از من که به سر برد وفا را کی دهم خاک سر کوی تو با افسر شاهی چون دهد دل به تبرای تو از صدق گواهی رای بر مهر تو دارم به همه روی سیاهی گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را یغمای جندقی : دیوان اشعار : مراثی و نوحه‌ها : شمارهٔ ۷۰ - نویافته ها گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/125925