https://gowharin.ir/gowhar/129149
سری کاینجا چو دامان در قدم نیست بر ما یکسر مو محترم نیست چنان پر شد فضای سینه از دوست که دیگر در وجودم جای غم نیست به قتلم وارهان از غم خدا را چو درکیش توخون ریزی ستم نیست به محرومان جفا زین بیش مپسند دل محزون کم از صید حرم نیست رقیب از رنج ما شاد است ورنه مرا بر جور جانان جای غم نیست به خیل غمزه ام دل برد و دانم گنه زان شه که جرمی بر حشم نیست چرا زان بهره نبود هیچ کس را اگر چهر تو گلزار ارم نیست به مرز دلبری سروی سرافراز چو قد عالم آرایت علم نیست میانت مویی افزون نیست اما ز زلف پر خمت یک موی کم نیست به پا بوست فرو افتاده گیسو از آن رو همچو زلفت خم به خم نیست جفا راندی و جز رسم وفایت صفایی را به جان حرفی رقم نیست مجو آزار حق جویان که زین جای بهر سو ره سپاری راه امنیست صفایی جندقی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۹۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/129149