https://gowharin.ir/gowhar/130650
جمالش را جلال آئینه دار است جلالش را جمال آئینه دار است خود است آئینه خود در حقیقت بهر صورت از این رو آشکار است یکی گردد دو صدر ره می شماری یکی باشد عددها بی شمار است سفید و سرخ و زرد و سبز و اسود ز یکدست است ونقش یک نگار است سواد الوجه دل شد خال آن ماه ز زلف و روی او لیل و نهار است ز یک آب است بستان سبز و خرم صباحی گفت گلها عین خار است چو گفت او کل یوم هو فی الشان نمی دانم که کوهی در چه کار است کوهی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/130650