https://gowharin.ir/gowhar/129902
تا دل سخن پذیر و سخن دلپذیر شد جانرا ز وصل همنفسی ناگزیر شد در جواب او زآندم که در خریطه اطلس عبیر شد خوشبوی گشت رخت و ببردلپذیر شد گرمای گرم اگر نبود نیز داربه تن را از وصل پیرهنی ناگریز شد انکس که بر نهالی و کت خفت یکدمی نگذشت هفته که ز اهل سریر شد وان تن که او نیافت درین سرنخ نسیج رختش بخلدسندس خضر حریر شد از عشق وصل خرمی و چکمه و نمد جبه جوان بر آمد و در پنبه پیر شد دستار کوچک ار چه بزرگی بسر نهاد هر کس که آن بدید بچشمش حقیر شد از خرقه و عصا و کلاهی گزیر نیست گیرم بترک شخص چو شیخ کبیر شد قاری زیمن اطلس و کمخا جهان گرفت آری گل از روایح گل چون عبیر شد نظام قاری : دیوان البسه : غزلیات : شمارهٔ ۷۲ - خواجه عماد فقیه فرماید گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/129902