https://gowharin.ir/gowhar/110166
تا دست دلم دامن دلدار گرفته ست جان در نظر یار وفادار گرفته ست ترسم که جهان جمله به یکبار بسوزد کآتش ز دلم در در و دیوار گرفته ست آن پیر که بد معتکف مسجد جامع امروز وطن بر در خمار گرفته ست ای صیقلیان! زنگش ازین دل بزدایید کآن آینه حیف است که زنگار گرفته ست گفتی که گرفتی نکنم گر بخوری می چون است که امروز دگر بار گرفته ست؟ آن کو به همه عمر نشد عاشق رویی دق بر من مسکین گرفتار گرفته ست یاران! به سر یار که در عالم معنی حیدر دلش از مردم اغیار گرفته ست حیدر شیرازی : دیوان مونس الارواح : غزلیات : شمارهٔ ۳۴ - و له ایضا گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/110166