https://gowharin.ir/gowhar/134312
تا در آغوش گلستان من آن سرو قد است نرگس خلد برین باغ مرا چشم بد است هیچ کس از دل من کلفت ایام نبرد روزگاریست که آئینه من در نمد است از چمن کام توان یافت در ایام بهار سبزه خط گل روی تو ما را سند است وعده دادن به گدا سیلی روی طمع است دست بر سینه ارباب کرم دست رداست پیش نادان سخن پست بلند اقبالست طفل را غنچه کاغذ گل روی سبد است مردن او لاست یحی که شود پرده نشین شمع را روزن فانوس شکاف لحد است گنبد چرخ که بر رفعت خود می نازد به مقیمان سر کوی تو پای رسد است هر که همدوش تو شد مرگ رود از یادش قدر رعنای تو همسایه عمر ابد است سیدا از سفر کعبه دل پای مکش در بیابان طلب هر سر خاری بلد است سیدای نسفی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۴۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/134312