https://gowharin.ir/gowhar/120215
باده صافست و خرابات صفایی دارد روم آن سو که عجب آب و هوایی دارد جامه سرخ ببر کرد و دلیلست به خون زانکه از خون کسان رنگ قبایی دارد جلوه ابرویت از می سرم افکند بزیر گو بکن سجده که خوش قبله نمایی دارد سگ وفادار و جفاجو به جهان سگ منشان من سگ آن کسم ای دل که وفایی دارد دل که از حسرت رخسار و لبت رنجور است ز گل و قند همانا که دوایی دارد سگ او خون دل من خورد و من غم او زین که رنج و الم آلوده غذایی دارد فانیا درد کشانند بلاکش گو رو سوی میخانه طمع آنکه بلایی دارد امیرعلیشیر نوایی : دیوان اشعار فارسی : غزلیات : شمارهٔ ۱۹۰ - تتبع خواجه گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/120215