https://gowharin.ir/gowhar/133646
ایماه گلت را مگر از زهره سرشتند یا برلب توطالع داود نوشتند آنقوم که با چون تو جوانند هم آغوش خود پیر نگردند که از اهل بهشتند عشاق ترا موی سیه یافت سپیدی یعنی فلکش پنبه نمود آنچه که رشتند آن جا که زند موکبه حسن تو خرگاه شاهان همه فرمان برو خوبان همه زشتند شد مصحف خوبی چو برخساران تو نازل زابروی تو سر لوح وی ازمشک نوشتند تا گرد لبت رست خط سبز تو گفتم خرما نتوان خورد از این خار که کشتند وصل تو و مداحی شهزاده بهشتست جیحون چه توان کرد که اغیار نهشتند جیحون یزدی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/133646