https://gowharin.ir/gowhar/120212
از شهد نگویم لب آن سیمبر آلود از شیره جانست که گلبرگ تر آلود از خون دلم بود رخ آلوده مژگان چون خواستم از اشک بشویم بتر آلود از هجر لبت خون که همی رفت ز چشمم زان زخم همی آیدم این دم جگر آلود شب سجده کنان بوده ام اندر سر کویش بینند سحر سربسر آن خاک زر آلود هر جرعه که زد نوع دگر گشت مرا زانک هر بار لب از باده بنوعی دگر آلود زاهد به صمد سجده نکرد و به صنم کرد در دیر به می خرقه زهدش مگر آلود فانی طرف دشت فنا لاله ستانیست کان دشت ز خون دل ما سربسر آلود امیرعلیشیر نوایی : دیوان اشعار فارسی : غزلیات : شمارهٔ ۱۸۷ - تتبع میر گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/120212