https://gowharin.ir/gowhar/134378
آتشم روزی که از دامان صحرا گل کند چشم آهو را تماشاخانه بلبل کند جوش سودایم اگر چون گردباد آیم به رقص پیچ و تاب من بیابان را پر از سنبل کند نافه را ریزد به راه کاروان گردباد گر نسیم مشک چین سودا به آن کاکل کند می کند پهلو تهی از آه مظلومان فلک سیل چون پر زور افتد رخنه ها بر پل کند کی کنند از یکدگر همپیشگان پستی قبول دعویی گردنکشی زلف تو با کاکل کند عاشق و معشوق را از هم جدایی مشکل است محمل خود را گل از بال و پر بلبل کند ماتم پروانه را پنهان چه داری سیدا از زبان شمع بی تابانه آخر گل کند سیدای نسفی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۰۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/134378