زیرباران ☔️
9.48K subscribers
19.6K photos
3.52K videos
91 files
429 links
مرایادتومی انداخت باران توراباران به باران گریه کردم
Download Telegram
چه میشد عشق را، چون قرص نان تقسیم می کردند؟
به هر کس حصه ای در خورد او،تقدیم می کردند....

چه میشد امتحان را،جسم اگر از عاشقان می خواست
به جایش زیر پای دوست،جان تسلیم می کردند

اگر فصل فراق از دفتر ایام گم می شد،چه کم می شد؟
چه می شد این ورق را،پاره زین تقویم می کردند؟

ستمکاران چنین بنیان مظلومان نمی کندند
به جای آه اگر از خشم اینان بیم می کردند

نشان هوشیاری بود آن عصیان ابلیسی
زمانی که ملایک خاک را تعظیم می کردند

اگر می شد که معنی را به ذات آورده بی تردید
به صورت عشق را، مانند تو ترسیم می کردند

از آن دم که از ازل تصویر زیباییت می بستند
به بویش تا ابد تعلیم شیداییم می کردند


#حسین_منزوی

.
رنج گرانم را به صحرا میدهم، صحرا نمی گیرد
اشک روانم را به دریا می دهم دریا نمی گیرد

تا در کجا بتکانم از دامان دل این سنگ سنگین را
دلتنگیم ای دوست! بی تو در جهانی جا نمی گیرد

با سنگ ها می گویم آن رازی که باید با تو می گفتم
سنگین دلا، دستت چرا دستی از این تنها نمی گیرد؟

#حسین_منزوی
خود ندانم چه خطائی کردم
که ز من رشته الفت بگسست
در دلش جائی اگر بود مرا
پس چرا دیده ز دیدارم بست

هر کجا می‌نگرم، باز هم اوست
که بچشمان ترم خیره شده
درد عشقست که با حسرت و سوز
بر دلِ پر شررم چیره شده

گفتم از دیده چو دورش سازم
بی گمان زودتر از دل برود
مرگ باید که مرا دریابد
ورنه دردیست که مشکل برود

#فروغ_‌فرخزاد
بــــرای نــــوشتنِ تاریخــــم
اشک می‌خــــواهم
نه جـوهـر.....


#عدنان_الصائغ
سلامی به گرمای مرداد ماه
بر آن صبح سیمای تابنده ات

الهی چنان شاد باشی ز دل
که تا شب بماند به لب، خنده ات

#مهدی_امیری

سلام دوستان دلتون شاد، لبتون خندون

🔺🔻🔺🔻
روشنی را با تو و عشقت برابر می کنم
عشق را در چشم زیبای تو باور می کنم

موج دریای دو چشمانت فسونم میکند
تا دلم را  در  نگاه تو  شناور  می کنم

خویش را در ساحل چشم تو پیدا می کنم
منکه هر شب با خیالت عمر را سر می کنم

در طلوع دیده ات ای مطلع الانوار عشق
چشم خواب آلوده ی دل را منور می کنم

دیدگانت آیت مهر است ای معراج عشق
در نگاهت دیده را  لبریز گوهر می کنم

در کنار چشمه ی عرفانت ای محبوب من
واژه های ناب شعرم را  معطر می کنم

باغ زیبای جهان را  در صفای سینه ات
با صفا تر از بهشت پاک منظر می کنم

زائری دلخسته هستم من که در بحر فنا
خویش را در دام عشقت چون کبوتر می کنم

ماه را هر شب به شوق تو زیارت می کنم
با خیالت چشمه ی جان را مطهر می کنم

می روم تا چشم های آسمان را تر کنم
روشنی را با تو و عشقت برابر می کنم
دست هایت
معمار آفرینش من است
و من در حصار بازوان توووو
آنجا که مرا در آغوش کشیده ای
متولد شده ام
آغوش تووووو
حصار دست هایت
مامن همه آرزوهای ناب من است

#امیر_عباس_خالق_وردی
ای کاش حقیقتم پناهی  می داد
بیرون ز خودم فسانه راهی می داد

آنم نه وزین ملول ، پس کاش که مرگ
زین عمرِ عبث گریزگاهی  می داد

قانونِ حکیمِ دهر، در پیشِ من است
هم مرهم و هم زخمِ دلِ ریشِ  من است

پرسید ز من اهل دلی کیشِ تو چیست؟
آزادگی و صلح و صفا  کیشِ من است

مهدی_اخوان_ثالث
چه نویسم کـه قلـم شرم کند از دلِ ریشم


بنویسم، ولی افسوس نخوانی که نخوانی

#استاد_شهریار‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌
.
تو مثل ...
خنده ی گل... 
مثل خواب پروانه...
تو مثل آن چه که نا گفتنی است زیبایی...
چگونه سیر شود چشمم ...
از تماشایت ؟!

#حسین_منزوی  ‌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بی قرار توام
و دلتنگ تماشای
اسمان آبی نگاهت
خوب می دانم
اسب راهوار عشقت
اگر در مزرعه احساسم
چهار نعل بتازد
دیگر دلتنگی گریبان دقایقم را
نخواهد درید

#امیر_عباس_خالق_وردی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سليماني نكردى در ره عشق
زبان جمله مرغان را چه دانى

#مولاناي_جان
اگر این دنیا غریبه پرور است ؛
تو آشنا بمان
تو پای خوبی‌هایت بمان.
مردم حرف میزنند،
حرف باد می‌شود می‌وزد در هوا و تو را دورتر میکند از تمام کسانی که «باور» برایشان یک چهار حرفی نا آشناست.
اگر کسی معنای عاشقانه‌هایت را نفهمید؛ بر روی عشق خط نکش !
عاشقانه‌هایت را محکم در آغوش بگیر و بگذار برای داشتنش آغوشت را بفهمند.
دنیا خوب، بد، زشت، زیبا فراوان دارد.
تو خوب باش ...
تو زیبا بمان ،
و بگذار با دیدنت هر رهگذر نا امیدی لبخند بزند ،
رو به آسمان نگاه کند
و زیر لب بگوید :
هنوز هم عشق پیدا می‌شود .

#نادر_ابراهیمی
او سرسپرده
میخواست، من دل سپرده بودم...

🔻محمدعلی بهمنی
آفتابگردانی ست در وجودِ هر یک از ما
درخشان و زیبا و قد کشیده به سمت ِ نور...
برخیز!
با آفتابگردان ِ وجودت یگانه باش
و هر لحظه و هر جایی که هستی
نور را پیدا کن...


#معصومه_صابر
#سلام_صبحتون_شادو_پرامید
🍃🌹🍃

🌹🍃♥️💫

غزل چشم تو هر صبح شنیدن دارد
آفتابی و تماشای تو دیدن دارد

آسمانی تو مگر این همه با من آبی
که دلم با تو فقط میل پریدن دارد

گرمی خنده‌ی تو می بردم تا تب شعر
میوه‌ی سرخ لبت میل رسیدن دارد

ناز کن ناز که من شعر شوم در پایت
ناز چشمان تو اینگونه خریدن دارد

صبح من هستی و من با تو فقط آغازم
و چنین با تو غزل میلِ دمیدن دارد

دین و دنیای منی، هر دو جهانم شده‌ای
بی سبب نیست دلم قصد رمیدن دارد

#رضا_قریشی‌نژاد
♥️🧿

🍃🌹🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
༅࿇༅჻💐ᭂ✾ٖٖٖٖٓुؔ


هر صبحدم نسیم گل از بوستان توست
الحان بلبل از نفس دوستان توست


چون خضر دید آن لب جان بخش دلفریب
گفتا که آب چشمه حیوان دهان توست


#حضرت_سعدی
ساغر ♡ عشق


༅࿇༅჻💐ᭂ✾ٖٖٖٖٓुؔ•ᭂ✾ٖٖٖٖٓुؔ💐



درود و سلامتی بر یاران اهل دل

روزگاران سرشار از عشق و فراوانی ،
اندیشه و خرد ،
صلح و ارامش ،

روزتان
خوووش ...🌿🌷🌿
✾ٖٖٖٖٓुؔ•♥️ᭂ✾✾ٖٖٖٖٓुؔ•♥️


دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمی‌گیرد
ز هر در می‌دهم پندش ولیکن در نمی‌گیرد
خدا را ای نصیحتگو حدیث ساغر و می گو
که نقشی در خیال ما از این خوشتر نمی‌گیرد
بیا ای ساقی گلرخ بیاور باده رنگین
که فکری در درون ما از این بهتر نمی‌گیرد
صراحی می‌کشم پنهان و مردم دفتر انگارند
عجب گر آتش این زرق در دفتر نمی‌گیرد
من این دلق مرقع را بخواهم سوختن روزی
که پیر می فروشانش به جامی بر نمی‌گیرد
از آن رو هست یاران را صفاها با می لعلش
که غیر از راستی نقشی در آن جوهر نمی‌گیرد
سر و چشمی چنین دلکش تو گویی چشم از او بردوز
برو کاین وعظ بی‌معنی مرا در سر نمی‌گیرد
نصیحتگوی رندان را که با حکم قضا جنگ است
دلش بس تنگ می‌بینم مگر ساغر نمی‌گیرد
میان گریه می‌خندم که چون شمع اندر این مجلس
زبان آتشینم هست لیکن در نمی‌گیرد
چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را
که کس مرغان وحشی را از این خوشتر نمی‌گیرد
سخن در احتیاج ما و استغنای معشوق است
چه سود افسونگری ای دل که در دلبر نمی‌گیرد
من آن آیینه را روزی به دست آرم سکندروار
اگر می‌گیرد این آتش زمانی ور نمی‌گیرد
خدا را رحمی ای منعم که درویش سر کویت
دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد
بدین شعر تر شیرین ز شاهنشه عجب دارم
که سر تا پای حافظ را چرا در زر نمی‌گیرد


#حضرت_حافظ



࿐ྀུ༅࿇༅჻ᭂ✾ٖٖٖٖٓुؔ•♥️ᭂ✾ٖٖٖٖٓुؔ