من فدای تو
علی یعقوبی
مَن" فَدآیِ توٌ♡«💞💞»
صبح قشنگت بخیر نازنین دلبرم
صبح قشنگت بخیر نازنین دلبرم
🌹✨قرارمان کنار بوته گل سرخ
در امتداد چشمه ی حیات
آنجا که یاس ها به آسمان سرک می کشند
بیا
خورشید را غافلگیر کنیم
تا تبِ تندِ احساسش
از ورای خواستنمان عبور کند
و در انجماد ته نشین شده ی روز مرّگیها
ذوب کندهرچه نخواستن را
من
بافه ای گندم در دست با گیسوانی به رنگ خورشید
تو
با سبدی ازنور بیا
و زلال بیکران دریا را خاطر نشان کن
قرارمان پیچ امین الدوله
تا آنجا که عطر گل های وحشی
زمین را مست و زمان را لایعقل میکند
قرارمان بیش از دلتنگی رود تا معبر سلام...!
#رقیه_فتحی(دریا)
در امتداد چشمه ی حیات
آنجا که یاس ها به آسمان سرک می کشند
بیا
خورشید را غافلگیر کنیم
تا تبِ تندِ احساسش
از ورای خواستنمان عبور کند
و در انجماد ته نشین شده ی روز مرّگیها
ذوب کندهرچه نخواستن را
من
بافه ای گندم در دست با گیسوانی به رنگ خورشید
تو
با سبدی ازنور بیا
و زلال بیکران دریا را خاطر نشان کن
قرارمان پیچ امین الدوله
تا آنجا که عطر گل های وحشی
زمین را مست و زمان را لایعقل میکند
قرارمان بیش از دلتنگی رود تا معبر سلام...!
#رقیه_فتحی(دریا)
زندگی مجموعهای از رنج و حسرتهای ماست
آه از این دنیا که لبریز از شکایتهای ماست
کاش جای شرم، گاهی دل به دریا میزدیم
این که تنهاییم، تاوان خجالتهای ماست
از خدا میخواستم جام شراب عشق را
این خمار غصه تاثیر عبادتهای ماست!
از دویدنهای ما این چرخ، چرخیدن گرفت
آه، بازار زمین گرم از مصیبتهای ماست!
بیقراریهای من، حاضرجوابیهای دوست
شعرهای خواجه سرشار از حکایتهای ماست!
#حسین_دهلوی
آه از این دنیا که لبریز از شکایتهای ماست
کاش جای شرم، گاهی دل به دریا میزدیم
این که تنهاییم، تاوان خجالتهای ماست
از خدا میخواستم جام شراب عشق را
این خمار غصه تاثیر عبادتهای ماست!
از دویدنهای ما این چرخ، چرخیدن گرفت
آه، بازار زمین گرم از مصیبتهای ماست!
بیقراریهای من، حاضرجوابیهای دوست
شعرهای خواجه سرشار از حکایتهای ماست!
#حسین_دهلوی
Forwarded from تبادلات شاه بلوط
انواع فال•دعا•طلسم ویژه #بانو_شهرزاد🌸
نیت کن😌جوین شو👇فالتو دریافت کن😍
کانال تلگرام فال بانو شهرزاد👇
https://telegram.me/joinchat/AAAAAEF-M7yAwNohUgxePg
پیج اینستاگرام فال بانو شهرزاد👇
http://Instagram.com/fale_banoo_shahrzad
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
نیت کن😌جوین شو👇فالتو دریافت کن😍
کانال تلگرام فال بانو شهرزاد👇
https://telegram.me/joinchat/AAAAAEF-M7yAwNohUgxePg
پیج اینستاگرام فال بانو شهرزاد👇
http://Instagram.com/fale_banoo_shahrzad
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
مست آمدم ای پیر که مستانه بمیرم
مستانه در این گوشه میخانه بمیرم
درویشم و بگذار قلندر منشانه
کاکل همه افشان به سر شانه بمیرم
من در یتیمم، صدفم سینه دریاست
بگذار یتیمانه و دردانه بمیرم
بیگانه شمردند مرا در وطن خویش
تا بی وطن و از همه بیگانه بمیرم
سرباز جهادم من و از جبهه ی احرار
انصاف کجا رفته که در خانه بمیرم
من بلبل عشاق به دامی نشوم رام
در دام تو هم بی طمع دانه بمیرم
در زندگی افسانه شدم در همه آفاق
بگذار که در مرگ هم افسانه بمیرم
#شهریار
مستانه در این گوشه میخانه بمیرم
درویشم و بگذار قلندر منشانه
کاکل همه افشان به سر شانه بمیرم
من در یتیمم، صدفم سینه دریاست
بگذار یتیمانه و دردانه بمیرم
بیگانه شمردند مرا در وطن خویش
تا بی وطن و از همه بیگانه بمیرم
سرباز جهادم من و از جبهه ی احرار
انصاف کجا رفته که در خانه بمیرم
من بلبل عشاق به دامی نشوم رام
در دام تو هم بی طمع دانه بمیرم
در زندگی افسانه شدم در همه آفاق
بگذار که در مرگ هم افسانه بمیرم
#شهریار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خدایا
الانمان را به تو مسپاریم آنرا #برایمان
سرشار از سلامتی، شادی، بهبودی،
رشد معنوی، پذیرش کن.
خدایا ما را در تکرار غریبانه ی
روزهایمان تنها نگذار
خدایا کمکمان کن روشنی چشم هایمان
را در پشت پرده های مه آلود اندوهى
از دست ندهیم
شبتون سرشار ازارامش🌻🙏
الانمان را به تو مسپاریم آنرا #برایمان
سرشار از سلامتی، شادی، بهبودی،
رشد معنوی، پذیرش کن.
خدایا ما را در تکرار غریبانه ی
روزهایمان تنها نگذار
خدایا کمکمان کن روشنی چشم هایمان
را در پشت پرده های مه آلود اندوهى
از دست ندهیم
شبتون سرشار ازارامش🌻🙏
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌷صبح را
شادی را
و رنگها را🌷
به زندگی دعوت کن
که میگذرد مثلِ باد
این بهارِ عمر...🌷
صبح زیباتون تون بخیر 💖
شادی را
و رنگها را🌷
به زندگی دعوت کن
که میگذرد مثلِ باد
این بهارِ عمر...🌷
صبح زیباتون تون بخیر 💖
بانی هر صبحم باش
که
پروانه وار
از پیله ی خواب به در آیم...
طلوع نگاهت که تابید
مستانه غزل بنوشم از جام چشمانت
من!!
خستگیهای روحم را
قربانی مسلخِ دستانت خواهم نمود...
که
در کنارت آرام ترین صبح جهانم آغاز شود...
#سمیه_نادی
سلام عزیزم صبحت بخیر❤️
که
پروانه وار
از پیله ی خواب به در آیم...
طلوع نگاهت که تابید
مستانه غزل بنوشم از جام چشمانت
من!!
خستگیهای روحم را
قربانی مسلخِ دستانت خواهم نمود...
که
در کنارت آرام ترین صبح جهانم آغاز شود...
#سمیه_نادی
سلام عزیزم صبحت بخیر❤️
میل بوسہ از لبت دارد دل احساسے ام!
واے! دل دل میڪنم درگیر رودرباسے ام!
در میان گونہ هایت ماندہ ام در انتخاب
من همیشہ مبتلاے عادت وسواسے ام!
لحظہ اے عڪس تورا دیدم ولے از آن زمان
عاشق دنیاے عڪس و عالم عڪاسے ام!
شعرهایم را براے هرڪسے "شر" میڪنم
تا مگر شعرم بخوانے، تا مگر بشناسے ام!
تو بہ من گفتے حواست... هیچ میدانے ڪجاست؟
غرق چشمانت دچار درد بے حواسے ام!
سیب را مے آفریند.. منع خوردن مے ڪند
من از این پرهیزهاے بے سر و تہ عاصے ام!
یڪ طرف موے شرابے، یڪ طرف چشم خمار
باز هم در گیر و دار آن لب گیلاسے ام!
فاضل نظری
واے! دل دل میڪنم درگیر رودرباسے ام!
در میان گونہ هایت ماندہ ام در انتخاب
من همیشہ مبتلاے عادت وسواسے ام!
لحظہ اے عڪس تورا دیدم ولے از آن زمان
عاشق دنیاے عڪس و عالم عڪاسے ام!
شعرهایم را براے هرڪسے "شر" میڪنم
تا مگر شعرم بخوانے، تا مگر بشناسے ام!
تو بہ من گفتے حواست... هیچ میدانے ڪجاست؟
غرق چشمانت دچار درد بے حواسے ام!
سیب را مے آفریند.. منع خوردن مے ڪند
من از این پرهیزهاے بے سر و تہ عاصے ام!
یڪ طرف موے شرابے، یڪ طرف چشم خمار
باز هم در گیر و دار آن لب گیلاسے ام!
فاضل نظری
کجا بودم کجا رفتم کجاام من نمیدانم
به تاریکی در افتادم ره روشن نمیدانم
ندارم من درین حیرت به شرح حال خود حاجت
که او داند که من چونم اگرچه من نمیدانم
چو من گم گشتهام از خود چه جویم باز جان و تن
که گنج جان نمیبینم طلسم تن نمیدانم
چگونه دم توانم زد درین دریای بی پایان
که درد عاشقان آنجا به جز شیون نمیدانم
برون پرده گر مویی کنی اثبات شرک افتد
که من در پرده جز نامی ز مرد و زن نمیدانم
در آن خرمن که جان من در آنجا خوشه میچیند
همه عالم و مافیها به نیم ارزن نمیدانم
از آنم سوخته خرمن که من عمری درین صحرا
اگرچه خوشه میچینم ره خرمن نمیدانم
چو از هر دو جهان خود را نخواهم مسکنی هرگز
سزای درد این مسکین یکی مسکن نمیدانم
چو آن گلشن که میجویم نخواهد یافت هرگز کس
ره عطار را زین غم به جز گلخن نمیدانم
به تاریکی در افتادم ره روشن نمیدانم
ندارم من درین حیرت به شرح حال خود حاجت
که او داند که من چونم اگرچه من نمیدانم
چو من گم گشتهام از خود چه جویم باز جان و تن
که گنج جان نمیبینم طلسم تن نمیدانم
چگونه دم توانم زد درین دریای بی پایان
که درد عاشقان آنجا به جز شیون نمیدانم
برون پرده گر مویی کنی اثبات شرک افتد
که من در پرده جز نامی ز مرد و زن نمیدانم
در آن خرمن که جان من در آنجا خوشه میچیند
همه عالم و مافیها به نیم ارزن نمیدانم
از آنم سوخته خرمن که من عمری درین صحرا
اگرچه خوشه میچینم ره خرمن نمیدانم
چو از هر دو جهان خود را نخواهم مسکنی هرگز
سزای درد این مسکین یکی مسکن نمیدانم
چو آن گلشن که میجویم نخواهد یافت هرگز کس
ره عطار را زین غم به جز گلخن نمیدانم
آه ای همیشه گل!
که به سرخی در این خزان
گُل کردهای به باغچهی بازوانِ من..
کی می رسد زمان عزیز یگانگی
تا من از آن تو شوم و تو از آن من
#حسین_منزوی
آه ای همیشه گل!
که به سرخی در این خزان
گُل کردهای به باغچهی بازوانِ من..
کی می رسد زمان عزیز یگانگی
تا من از آن تو شوم و تو از آن من
#حسین_منزوی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بعضیها مغرور به نظر میرسند..
ولی در واقع، همانند کسی که
از غرق شدن میترسد،
از صمیمی شدنِ با آدمها میگریزند،
و هیچ کس نخواهد فهمید؛
همین آدمی که قلابش را غلاف کرد و بیتفاوت از کنارِ دریا گذشت؛
چقدر دلش ماهی میخواست!
نرگس صرافیان طوفان
شب بخیر🩶
ولی در واقع، همانند کسی که
از غرق شدن میترسد،
از صمیمی شدنِ با آدمها میگریزند،
و هیچ کس نخواهد فهمید؛
همین آدمی که قلابش را غلاف کرد و بیتفاوت از کنارِ دریا گذشت؛
چقدر دلش ماهی میخواست!
نرگس صرافیان طوفان
شب بخیر🩶