@zhuanchannel
مردی با "شریح قاضی" گفت: بر من حکمِ جور کردی، خدای در آتشات دراندازد.
قاضی گفت: پیش از من هفت کس دیگر به آتش درآیند
آنکه مرا گماشت
آنکه مرا تعلیمِ حکم کرد
آنکه دعوی به ناحق کرد
دو گواه او، و دو مُزِّکی (تاییدکنندگان شاهد یا سند دروغ) که تعدیل گواهان کنند...!
لطائف الظرفا من طبقات الفضلا/ثعالبی
مردی با "شریح قاضی" گفت: بر من حکمِ جور کردی، خدای در آتشات دراندازد.
قاضی گفت: پیش از من هفت کس دیگر به آتش درآیند
آنکه مرا گماشت
آنکه مرا تعلیمِ حکم کرد
آنکه دعوی به ناحق کرد
دو گواه او، و دو مُزِّکی (تاییدکنندگان شاهد یا سند دروغ) که تعدیل گواهان کنند...!
لطائف الظرفا من طبقات الفضلا/ثعالبی
شطرنج یه جورایی و یه جاهایی عین زندگیه.
اولش فک میکنی همه چی تحت کنترل خودته، صفحه برابر با حریف و هزاران فرصت برای بُردن و تاختن.
میای و میای و میای میرسی به یه جایی که شاه مونده و ۵ تا سرباز.
حرکت اجباری می دونین چیه؟
اخر بازی که خودت موندی و ۵ تا سرباز هر حرکتی کنی یکی از سربازات میمیره، حرکتت به ضررته، تو حرکت می کنی حریف می زنه و تهش می بازی.
اونجاست که یاد اول بازی می افتی، چه حرکتها که نکردی، چه گشایش ها که میشد بکنی و نکردی، چه اشتباه ها کردی که تهش رسیدی به حرکت اجباری.
حرکتی که می دونی به ضررته ولی چاره نداری و باید بکنی.
این تو همه زندگی هست، تو حکومت هست تو سیاست هست، تو اقتصاد هست.
تا دلتون بخواد دوربرمون پر از این حرکت هاست.
مثلا میرسی یه جایی که مجبوری پول نزول کنی، بند بند وجودت می دونن غلطه ولی حرکت اجباریه، راهی نیست مجبوری، مجبور به حرکتی هستی که تهش میبازی.
تو جنگی، می دونی هر حرکتی یعنی باخت ولی مجبوری، اونجاست که یادت میاد که چه وزیرها و فیل ها و اسب ها بود که فدایی دادی، مهره رو درست نچیدی، الکی فدا کردی تا تو ماندی با ۴ تا سرباز که هیچ حرکت بلد نیستن. مجبوری حرکت کنی و ببازی.
شرایط امروزمون خیلی شبیه اون آخرای بازی شطرنج شده با حرکت های اجباری.
محیط زیست رو نابود کردیم الان چاره نداریم جز تعطیلی.
برق و گاز و انرژی رو درست مدیریت نکردیم، درست توسعه ندادیم، درست مصرف نکردیم، الان مجبوریم تابستون برق قطع کنیم، زمستان گاز.
اقتصاد رو درست مدیریت نکردیم الان مجبوریم هر روز یه حرکت اجباری بکنیم، پلیس بزاریم برا نان، برا سیب زمینی، برا ماست.
سیاست رو درست مدیریت نکردیم افتادیم گوشه رینگ.
برا هر موصوع کم هزینه ای چنان وقیحانه دروغ گفتیم که سرمایه اجتماعی مون رسید به صفر.
تو کنترل جمعیت و آموزش تو همه چی...
موقعیت غمگینیه این حرکت اجباری یا زوگزوانگ.
@mortezaebad
اولش فک میکنی همه چی تحت کنترل خودته، صفحه برابر با حریف و هزاران فرصت برای بُردن و تاختن.
میای و میای و میای میرسی به یه جایی که شاه مونده و ۵ تا سرباز.
حرکت اجباری می دونین چیه؟
اخر بازی که خودت موندی و ۵ تا سرباز هر حرکتی کنی یکی از سربازات میمیره، حرکتت به ضررته، تو حرکت می کنی حریف می زنه و تهش می بازی.
اونجاست که یاد اول بازی می افتی، چه حرکتها که نکردی، چه گشایش ها که میشد بکنی و نکردی، چه اشتباه ها کردی که تهش رسیدی به حرکت اجباری.
حرکتی که می دونی به ضررته ولی چاره نداری و باید بکنی.
این تو همه زندگی هست، تو حکومت هست تو سیاست هست، تو اقتصاد هست.
تا دلتون بخواد دوربرمون پر از این حرکت هاست.
مثلا میرسی یه جایی که مجبوری پول نزول کنی، بند بند وجودت می دونن غلطه ولی حرکت اجباریه، راهی نیست مجبوری، مجبور به حرکتی هستی که تهش میبازی.
تو جنگی، می دونی هر حرکتی یعنی باخت ولی مجبوری، اونجاست که یادت میاد که چه وزیرها و فیل ها و اسب ها بود که فدایی دادی، مهره رو درست نچیدی، الکی فدا کردی تا تو ماندی با ۴ تا سرباز که هیچ حرکت بلد نیستن. مجبوری حرکت کنی و ببازی.
شرایط امروزمون خیلی شبیه اون آخرای بازی شطرنج شده با حرکت های اجباری.
محیط زیست رو نابود کردیم الان چاره نداریم جز تعطیلی.
برق و گاز و انرژی رو درست مدیریت نکردیم، درست توسعه ندادیم، درست مصرف نکردیم، الان مجبوریم تابستون برق قطع کنیم، زمستان گاز.
اقتصاد رو درست مدیریت نکردیم الان مجبوریم هر روز یه حرکت اجباری بکنیم، پلیس بزاریم برا نان، برا سیب زمینی، برا ماست.
سیاست رو درست مدیریت نکردیم افتادیم گوشه رینگ.
برا هر موصوع کم هزینه ای چنان وقیحانه دروغ گفتیم که سرمایه اجتماعی مون رسید به صفر.
تو کنترل جمعیت و آموزش تو همه چی...
موقعیت غمگینیه این حرکت اجباری یا زوگزوانگ.
@mortezaebad
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گفتند: «علامت توکّل چیست؟»
گفت: «طمع از خلایق منقطع گردانیدن.»
- ذکر ذالنون مصری؛ تذکرةالاولیا
صبح بخیر❤️
گفت: «طمع از خلایق منقطع گردانیدن.»
- ذکر ذالنون مصری؛ تذکرةالاولیا
صبح بخیر❤️
Forwarded from مجله هنرى ژوان🌱
@zhuanchannel
6 خرداد،جشن خردادگان فرخنده.نياكان ما دراين روز به كناررودها ميرفتند پس از ستايش اهورامزدا روز را با شادي و سرور با خانواده و دوستان مي گذرانده و به يكديگر گل ياس پيشكش میکردند❤️
6 خرداد،جشن خردادگان فرخنده.نياكان ما دراين روز به كناررودها ميرفتند پس از ستايش اهورامزدا روز را با شادي و سرور با خانواده و دوستان مي گذرانده و به يكديگر گل ياس پيشكش میکردند❤️
👈اگه دوست داری خوب ارتباط بگیری و ارتباطاتت رو تقویت کنی! 😊
اگه بلد نیستی خوب صحبت کنی! 🧐
دعوتی به وبینار آموزشی بزرگ "۲۰ گام تا برقراری یک ارتباط کلامی سالم" 🤗
🧑🏻💻 من پیمان چاپاری اومدم که بهت پیشنهاد بدم توی وبینار رایگان آموزشی فن بیان شرکت کنید تا 20 گام تا برقراری یک ارتباط کلامی سالم را باهات به اشتراک بگذارم.
(این وبینار خیلی میتونه کمکت کنه)🥰
🤩جهت ثبت نام رایگان عدد 88 را به پی وی زیر ارسال کنید.👈
@Elmsaz_com
اگه بلد نیستی خوب صحبت کنی! 🧐
دعوتی به وبینار آموزشی بزرگ "۲۰ گام تا برقراری یک ارتباط کلامی سالم" 🤗
🧑🏻💻 من پیمان چاپاری اومدم که بهت پیشنهاد بدم توی وبینار رایگان آموزشی فن بیان شرکت کنید تا 20 گام تا برقراری یک ارتباط کلامی سالم را باهات به اشتراک بگذارم.
(این وبینار خیلی میتونه کمکت کنه)🥰
🤩جهت ثبت نام رایگان عدد 88 را به پی وی زیر ارسال کنید.👈
@Elmsaz_com
@zhuanchannel
مادربزرگم نظریه ی بسیار جالبی داشت.
می گفت هریک از ما با یک قوطی کبریت در وجودمان متولد می شویم اما خودمان قادر نیستیم کبریت ها را روشن کنیم.
برای این کار، محتاجِ اکسیژن و شعله هستیم.
در این مورد، به عنوان مثال، اکسیژن از نفسِ کسی می آید که دوستش داریم؛ شعله می تواند هر نوع موسیقی، نوازش، کلاک یا صدایی باشد که یکی از چوب کبریت ها را مشتعل می کند.
آدم باید به این کشف و شهود برسد که چه عاملی آتش درونش را پیوسته شعله ور نگه می دارد.
آن آتش، غذای روح است. اگر کسی به موقع در نیابد که چه چیزی آتشِ درون را شعله ور می کند، قوطی کبریت وجودش، نم بر میدارد و هیچ یک از چوب کبریت هایش هیچ وقت روشن نمی شود ...
مثل آب برای شکلات_لورااسکوئیل
مادربزرگم نظریه ی بسیار جالبی داشت.
می گفت هریک از ما با یک قوطی کبریت در وجودمان متولد می شویم اما خودمان قادر نیستیم کبریت ها را روشن کنیم.
برای این کار، محتاجِ اکسیژن و شعله هستیم.
در این مورد، به عنوان مثال، اکسیژن از نفسِ کسی می آید که دوستش داریم؛ شعله می تواند هر نوع موسیقی، نوازش، کلاک یا صدایی باشد که یکی از چوب کبریت ها را مشتعل می کند.
آدم باید به این کشف و شهود برسد که چه عاملی آتش درونش را پیوسته شعله ور نگه می دارد.
آن آتش، غذای روح است. اگر کسی به موقع در نیابد که چه چیزی آتشِ درون را شعله ور می کند، قوطی کبریت وجودش، نم بر میدارد و هیچ یک از چوب کبریت هایش هیچ وقت روشن نمی شود ...
مثل آب برای شکلات_لورااسکوئیل
@zhuanchannel
اگر مردم جنس نخرند، ارزان می شود؟
فرض کنید در اقتصادی تورمی زندگی می کنیم و قیمت اجناس بالا می رود.
مردم تصمیم بگیرند فلان اجناس را نخرند تا تولیدکنندگان ادب شوند، چه اتفاقی می افتد؟ بگذارید چند حدس بزنیم و سناریوهای محتمل را بررسی کنیم:
1. برای برخی کالاهای بادوام شاید تولیدکننده تصمیم بگیرد بازاری دیگری که با قیمت بالاتر خواهان کالای اوست را انتخاب کند؛ صادرات یکی از این گزینه هاست.
2. فروشنده شاید مقاومت کند و به امید شکستن مقاومت و کاهش تدریجی تعداد تحریمی ها همچنان قیمت را بالا نگه دارد.
در نگاه او در کوتاه مدت مشتری کمتر با قیمت بالاتر گزینه بهتری از کاهش قیمت است. باید در نظر داشت او فکر می کند که در صورت تمکین در برابر تحریمی ها در آینده هم احتمال تکرار رویدادهای مشابه بیشتر می شود.
3. فروشنده شاید در مقابل تحریمی ها کوتاه بیاید ولی کیفیت کالای تحویلی را کاهش می دهد.
4. فروشنده شاید در مقابل تحریمی ها کوتاه بیاید ولی سعی می کند حساب وکتاب ذهنی
مشتریان را به تدریج به هم بزند و با تغییر اندازه و ابعاد محصول یا تغییر بسته بندی و مانند آن سود مورد نظر خود را محقق کند.
او سعی می کند ارتباط ذهنی مشتریان با گذشته محصول را قطع کند تا مقایسه قیمتی برای آنها دشوارتر شود.
5. فروشنده شاید در مقابل تحریمی ها کوتاه بیاید ولی سطح تولید خود را کاهش دهد؛ که پیامد آن کاهش عرضه و کمیاب شدن محصول است.
6. فروشنده شاید در مقابل تحریمی ها کوتاه بیاید و به طور موقت به سطح پایین تری از سود رضایت دهد ولی یحتمل در میان مدت یا بلندمدت از این حوزه خارج می شود و سرمایه اش را صرف کار پرسودتری می کند که اینجا هم نتیجه خیلی با ردیف 5 متفاوت نیست.
7. فروشنده شاید در مقابل مقابل تحریمی ها کوتاه بیاید و همان شب یکی از مقدسین را در خواب ببیند و از نظر روحی متنبه شود که چرا فقط به سود فکر می کند و از فردا با همان میزان و کیفیت قبلی حتی با سود کمتر به کار خود ادامه دهد!
8. به عقل قاصر نگارنده راه دیگری نمی رسد، بقیه اش با شما
تورم (بخوانید افزایش حجم پول) بنا به تعریف پدیده ای در سطح کل سیستم اقتصادی است و بعید است با نخریدن بتوان با آن مقابله کرد؛ اگر یک شرکت خاص بخواهد به صورت غیرمتعارف افزایش قیمت دهد شاید تحریم آن کارساز باشد ولی وقتی ماشین «چاپ» پول به کار افتاده باشد ماجرا متفاوت می شود.
با دستکاری پول در واقع یک طرف هم معامله در اقتصاد را دستکاری می کنیم و طبیعی است که دیگر اوضاع مثل قبل نخواهند ماند.
راستی شاید بد نباشد اثر کانتیلون را هم مروری کنیم که اثر به اصطلاح «طبقاتی!» تورم را بهتر متوجه شویم.
امیرحسین خالقی
اگر مردم جنس نخرند، ارزان می شود؟
فرض کنید در اقتصادی تورمی زندگی می کنیم و قیمت اجناس بالا می رود.
مردم تصمیم بگیرند فلان اجناس را نخرند تا تولیدکنندگان ادب شوند، چه اتفاقی می افتد؟ بگذارید چند حدس بزنیم و سناریوهای محتمل را بررسی کنیم:
1. برای برخی کالاهای بادوام شاید تولیدکننده تصمیم بگیرد بازاری دیگری که با قیمت بالاتر خواهان کالای اوست را انتخاب کند؛ صادرات یکی از این گزینه هاست.
2. فروشنده شاید مقاومت کند و به امید شکستن مقاومت و کاهش تدریجی تعداد تحریمی ها همچنان قیمت را بالا نگه دارد.
در نگاه او در کوتاه مدت مشتری کمتر با قیمت بالاتر گزینه بهتری از کاهش قیمت است. باید در نظر داشت او فکر می کند که در صورت تمکین در برابر تحریمی ها در آینده هم احتمال تکرار رویدادهای مشابه بیشتر می شود.
3. فروشنده شاید در مقابل تحریمی ها کوتاه بیاید ولی کیفیت کالای تحویلی را کاهش می دهد.
4. فروشنده شاید در مقابل تحریمی ها کوتاه بیاید ولی سعی می کند حساب وکتاب ذهنی
مشتریان را به تدریج به هم بزند و با تغییر اندازه و ابعاد محصول یا تغییر بسته بندی و مانند آن سود مورد نظر خود را محقق کند.
او سعی می کند ارتباط ذهنی مشتریان با گذشته محصول را قطع کند تا مقایسه قیمتی برای آنها دشوارتر شود.
5. فروشنده شاید در مقابل تحریمی ها کوتاه بیاید ولی سطح تولید خود را کاهش دهد؛ که پیامد آن کاهش عرضه و کمیاب شدن محصول است.
6. فروشنده شاید در مقابل تحریمی ها کوتاه بیاید و به طور موقت به سطح پایین تری از سود رضایت دهد ولی یحتمل در میان مدت یا بلندمدت از این حوزه خارج می شود و سرمایه اش را صرف کار پرسودتری می کند که اینجا هم نتیجه خیلی با ردیف 5 متفاوت نیست.
7. فروشنده شاید در مقابل مقابل تحریمی ها کوتاه بیاید و همان شب یکی از مقدسین را در خواب ببیند و از نظر روحی متنبه شود که چرا فقط به سود فکر می کند و از فردا با همان میزان و کیفیت قبلی حتی با سود کمتر به کار خود ادامه دهد!
8. به عقل قاصر نگارنده راه دیگری نمی رسد، بقیه اش با شما
تورم (بخوانید افزایش حجم پول) بنا به تعریف پدیده ای در سطح کل سیستم اقتصادی است و بعید است با نخریدن بتوان با آن مقابله کرد؛ اگر یک شرکت خاص بخواهد به صورت غیرمتعارف افزایش قیمت دهد شاید تحریم آن کارساز باشد ولی وقتی ماشین «چاپ» پول به کار افتاده باشد ماجرا متفاوت می شود.
با دستکاری پول در واقع یک طرف هم معامله در اقتصاد را دستکاری می کنیم و طبیعی است که دیگر اوضاع مثل قبل نخواهند ماند.
راستی شاید بد نباشد اثر کانتیلون را هم مروری کنیم که اثر به اصطلاح «طبقاتی!» تورم را بهتر متوجه شویم.
امیرحسین خالقی
@zhuanchannel
آگهی فروش خانه همراه با طویله؛
روزنامه اطلاعات دهه 20 شمسی
جای پارکینگ میگفتن خونه طویله هم داره.آپشن بوده
آگهی فروش خانه همراه با طویله؛
روزنامه اطلاعات دهه 20 شمسی
جای پارکینگ میگفتن خونه طویله هم داره.آپشن بوده
@zhuanchannel
شرايط جالب استخدام در غول نفتی عربستان و ثروتمندترین شرکت جهان : آرامکو
حدود ۸۵ درصد از نیروهای آرامکو در داخل و خارج از سرزمین عربستان، ملیتی سعودی داشته و ۱۵ درصد از کارکنان این شرکت از ۵۰ ملیت مختلف در آرامکو مشغول به کار هستند.
این شرکت در سال ۲۰۰۵ جایزه توسعه و آموزش منابع انسانی سازمان توسعه و آموزش منطقه ای آسیا را به دلیل فعالیت با ۵۰ ملیت و موفقیت در کسب قابلیت های منابع انسانی کسب کرده است.
این شرکت در ۱۱ کشور جهان نمایندگی رسمی دایر کرده است. استخدام در آرامکو و شرکت های برون مرزی آرامکو توسط سایتی ویژه انجام می شود. این سایت به طور آنلاین فعال بوده و در مرحله نخست باید روزمه را در اختیار آن قرار داد و در یکی از دو شرکت خدمات آرامکو یا شرکت برون مرزی آرامکو بررسی شده و در صورت تایید به بخش استخدام آرامکو در عربستان ارسال می شود.
پس از بررسی فرم های استخدام برای متقاضیان ارسال شده و پس از تکمیل آن، مرحله مصاحبه فرا می رسد.
در یکی از این دو شرکت یاد شده، جلسه مصاحبه برگزار شده و در مرحله بعد جلسات آشنایی بر گزار می شود.
نکته جالب آنجاست که یک سوئیت کامل در یکی از هتل های هوستون برای فرد متقاضی و خانواده وی به همراه بلیط رفت و برگشت هواپیما رزرو شده تا متقاضی استخدام در این مدت بتواند شناخت بیشتری روی کار و شرکتهای زیر مجموعه آرامکو کسب کند.
از طرفی رفتارهای اجتماعی وی نیز به دقت مورد ارزیابی قرار می گیرد.
پس از این مرحله، پیشنهاد استخدام مشروط با یک نامه پیشنهاد شغلی به متقاضی ارائه می شود که حقوق و دستمزد و تمامی مسائلی مرتبط با آن به دقت ذکر شده است.
پس از قبول شرایط توسط متقاضی، یک« مشاور استقرار» برای وی تعیین شده تا سایر مراحل مانند تست پزشکی و گزینش های پایانی با کمک وی صورت گیرد.
البته این مشاور در مراحل بعدی نیز حضور دارد به طوری که تهیه ویزای عربستان یا هر کشور دیگری، تحویل منزل مسکونی، به عهده گیری اسباب کشی و ثبت نام فرزندان در مدارس و جزئی ترین مسائلی که ممکن است دغدغه فکری متقاضی باشد توسط مشاور صورت می گیرد.
آرامکو ۱۰ اصل استخدامی را به متقاضیان ارائه می کند و در طول حضور فرد در این شرکت، عملکرد سالانه آنها را با این اصول می سنجد. این ۱۰ اصل عبارتند از:
سرآمدی
توجه به منابع انسانی
انصاف
ایمنی
کار گروهی
مسولیت پذیری
تعهد به شرکت
اعتماد
پاسخگویی
تعهد شهروندی
شرايط جالب استخدام در غول نفتی عربستان و ثروتمندترین شرکت جهان : آرامکو
حدود ۸۵ درصد از نیروهای آرامکو در داخل و خارج از سرزمین عربستان، ملیتی سعودی داشته و ۱۵ درصد از کارکنان این شرکت از ۵۰ ملیت مختلف در آرامکو مشغول به کار هستند.
این شرکت در سال ۲۰۰۵ جایزه توسعه و آموزش منابع انسانی سازمان توسعه و آموزش منطقه ای آسیا را به دلیل فعالیت با ۵۰ ملیت و موفقیت در کسب قابلیت های منابع انسانی کسب کرده است.
این شرکت در ۱۱ کشور جهان نمایندگی رسمی دایر کرده است. استخدام در آرامکو و شرکت های برون مرزی آرامکو توسط سایتی ویژه انجام می شود. این سایت به طور آنلاین فعال بوده و در مرحله نخست باید روزمه را در اختیار آن قرار داد و در یکی از دو شرکت خدمات آرامکو یا شرکت برون مرزی آرامکو بررسی شده و در صورت تایید به بخش استخدام آرامکو در عربستان ارسال می شود.
پس از بررسی فرم های استخدام برای متقاضیان ارسال شده و پس از تکمیل آن، مرحله مصاحبه فرا می رسد.
در یکی از این دو شرکت یاد شده، جلسه مصاحبه برگزار شده و در مرحله بعد جلسات آشنایی بر گزار می شود.
نکته جالب آنجاست که یک سوئیت کامل در یکی از هتل های هوستون برای فرد متقاضی و خانواده وی به همراه بلیط رفت و برگشت هواپیما رزرو شده تا متقاضی استخدام در این مدت بتواند شناخت بیشتری روی کار و شرکتهای زیر مجموعه آرامکو کسب کند.
از طرفی رفتارهای اجتماعی وی نیز به دقت مورد ارزیابی قرار می گیرد.
پس از این مرحله، پیشنهاد استخدام مشروط با یک نامه پیشنهاد شغلی به متقاضی ارائه می شود که حقوق و دستمزد و تمامی مسائلی مرتبط با آن به دقت ذکر شده است.
پس از قبول شرایط توسط متقاضی، یک« مشاور استقرار» برای وی تعیین شده تا سایر مراحل مانند تست پزشکی و گزینش های پایانی با کمک وی صورت گیرد.
البته این مشاور در مراحل بعدی نیز حضور دارد به طوری که تهیه ویزای عربستان یا هر کشور دیگری، تحویل منزل مسکونی، به عهده گیری اسباب کشی و ثبت نام فرزندان در مدارس و جزئی ترین مسائلی که ممکن است دغدغه فکری متقاضی باشد توسط مشاور صورت می گیرد.
آرامکو ۱۰ اصل استخدامی را به متقاضیان ارائه می کند و در طول حضور فرد در این شرکت، عملکرد سالانه آنها را با این اصول می سنجد. این ۱۰ اصل عبارتند از:
سرآمدی
توجه به منابع انسانی
انصاف
ایمنی
کار گروهی
مسولیت پذیری
تعهد به شرکت
اعتماد
پاسخگویی
تعهد شهروندی
بلوبانکو باز کن رایگانه
کارتو راه میندازه
جایزه هم بهت میده
ینی تا ۳۰۰ تومن بهت جایزه میده
اینجا رو بخون
کارتو راه میندازه
جایزه هم بهت میده
ینی تا ۳۰۰ تومن بهت جایزه میده
اینجا رو بخون
🐺🌊🐺🌊🐺🌊🐺🌊🐺🌊🐺🌊
○ عاشقانهای هیجانی با بوی گرگینهها🐺🫀
رمان #هیاهوی_برکه
به قلم #فاطمه_سادات_موسوی
ژانر:#فانتزی #عاشقانه #گرگینهای #هیجانی #رازآلود #طنز
خلاصهای از رمان:
ماجرای همسفر شدن افرادی از دنیاهای مختلف با اهداف متفاوت، در یک سفر مشترک. سفری هیجانی و پر از رمز و راز.
افرادی با گذشتههای پیچیده و آیندههایی مبهم که رازهای زیادی برای پنهان کردن دارند. راز هایی شرم آور، دردناک و غمگین که در روابطشان با یکدیگر بی تاثیر نیست.
افرادی از دنیای سلطنتی، گرگینهها، ولگردهای دائم الخمر، جادوگرها، دیوانهها و دورگهها که معقدند:«عشق، میتواند بهانهی خوبی برای بهتر شدن و یا ادامه دادن باشد. اما عشق، از نظر همهی آنها به یک معنی نیست...».
○ داستانی عاشقانه توأم با هیجان، در سرزمینی ناشناخته پر از موجودات ماورای طبیعی...
برای خوندن رمان هیاهوی برکه و یا رمان زاده ماه که عاشقانهای در دنیای خوناشامها است و به اتمام رسیده و تموم پارتهاش درکانال موجوده، میتونید در کانال زیر عضو بشید🩸🧛🏻♀
https://t.me/+BjVqSJY-3AdlMTQ8
🐺🌊🐺🌊🐺🌊🐺🌊🐺🌊🐺🌊
○ عاشقانهای هیجانی با بوی گرگینهها🐺🫀
رمان #هیاهوی_برکه
به قلم #فاطمه_سادات_موسوی
ژانر:#فانتزی #عاشقانه #گرگینهای #هیجانی #رازآلود #طنز
خلاصهای از رمان:
ماجرای همسفر شدن افرادی از دنیاهای مختلف با اهداف متفاوت، در یک سفر مشترک. سفری هیجانی و پر از رمز و راز.
افرادی با گذشتههای پیچیده و آیندههایی مبهم که رازهای زیادی برای پنهان کردن دارند. راز هایی شرم آور، دردناک و غمگین که در روابطشان با یکدیگر بی تاثیر نیست.
افرادی از دنیای سلطنتی، گرگینهها، ولگردهای دائم الخمر، جادوگرها، دیوانهها و دورگهها که معقدند:«عشق، میتواند بهانهی خوبی برای بهتر شدن و یا ادامه دادن باشد. اما عشق، از نظر همهی آنها به یک معنی نیست...».
○ داستانی عاشقانه توأم با هیجان، در سرزمینی ناشناخته پر از موجودات ماورای طبیعی...
برای خوندن رمان هیاهوی برکه و یا رمان زاده ماه که عاشقانهای در دنیای خوناشامها است و به اتمام رسیده و تموم پارتهاش درکانال موجوده، میتونید در کانال زیر عضو بشید🩸🧛🏻♀
https://t.me/+BjVqSJY-3AdlMTQ8
🐺🌊🐺🌊🐺🌊🐺🌊🐺🌊🐺🌊
@zhuanchannel
امروز در یک کتابفروشی در یکی از خیابانهای مرکزی بوئنوس آیرس، زندگینامهی تاجری را دیدم که در اروپای سده نوزده چنان برجسته بود، چنان اهمیت داشت و چنان کسبوکار بزرگی را به راه انداخته بود که حتی در آرژانتین که بسیار از اروپا فاصله دارد، این کتابفروشی نسخههایی از زندگینامهاش را داشت.
اتفاقاً من نوه ی او را میشناسم. او همان نام پدربزرگش را که در آغاز یک آهنگر بود، دارد و هنوز میتواند عنوان نجیبزادگی را که پدربزرگش هشتاد سال پیش دریافت کرد، داشته باشد.
او امروز عکاسی فقیر در نیویورک است.
آنهاییکه زمانی که پدربزرگ این عکاس به یکی از بزرگترین کارخانهداران اروپایی بدل شد فقیر بودند، امروز غولهای صنعت شدهاند.
همه آزادند که جایگاه اجتماعی خود را تغییر دهند. این است تفاوت میان نظام کاستی و نظام کاپیتالیستیِ استوار بر آزادی اقتصادی که در آن اگر کسی به جایگاه خوشایندش نرسد، تنها مقصر خود اوست.
پرآوازهترین کارخانهدار قرن بیستم تا به حال، هنری فورد است.
او کار خود را با چند صد دلاری که از دوستانش قرض گرفته بود، آغاز کرد و در مدتی بسیار کوتاه یکی از مهمترین بنگاههای بزرگ دنیا را به راه انداخت و هر روز میتوان صدها نمونه از این دست را یافت.
نیویورکتایمز هر روز یادداشتهای بلندی را درباره انسانهای درگذشته چاپ میکند.
اگر این زندگینامهها را بخوانید، به نام تجارتپیشه پرآوازهای برمیخورید که کارش را بهعنوان روزنامهفروش در گوشهای از یکی از خیابانهای نیویورک آغاز کرده.
یا در آغاز پادویی بوده و در هنگام مرگش رییس همان بانکی بوده است که کارش را در آن و در پایینترین پله نردبان آغاز کرده بود.
البته همه نمیتوانند به این جایگاهها دست یابند و همه هم به دنبال دستیابی به آنها نیستند. افرادی هستند که علاقه بیشتری به مسائل دیگر دارند و امروز راههای دیگری برای این دست افراد باز است که در روزگار فئودالیسم و در عصر جامعه کاستی باز نبود.
@karkhone
امروز در یک کتابفروشی در یکی از خیابانهای مرکزی بوئنوس آیرس، زندگینامهی تاجری را دیدم که در اروپای سده نوزده چنان برجسته بود، چنان اهمیت داشت و چنان کسبوکار بزرگی را به راه انداخته بود که حتی در آرژانتین که بسیار از اروپا فاصله دارد، این کتابفروشی نسخههایی از زندگینامهاش را داشت.
اتفاقاً من نوه ی او را میشناسم. او همان نام پدربزرگش را که در آغاز یک آهنگر بود، دارد و هنوز میتواند عنوان نجیبزادگی را که پدربزرگش هشتاد سال پیش دریافت کرد، داشته باشد.
او امروز عکاسی فقیر در نیویورک است.
آنهاییکه زمانی که پدربزرگ این عکاس به یکی از بزرگترین کارخانهداران اروپایی بدل شد فقیر بودند، امروز غولهای صنعت شدهاند.
همه آزادند که جایگاه اجتماعی خود را تغییر دهند. این است تفاوت میان نظام کاستی و نظام کاپیتالیستیِ استوار بر آزادی اقتصادی که در آن اگر کسی به جایگاه خوشایندش نرسد، تنها مقصر خود اوست.
پرآوازهترین کارخانهدار قرن بیستم تا به حال، هنری فورد است.
او کار خود را با چند صد دلاری که از دوستانش قرض گرفته بود، آغاز کرد و در مدتی بسیار کوتاه یکی از مهمترین بنگاههای بزرگ دنیا را به راه انداخت و هر روز میتوان صدها نمونه از این دست را یافت.
نیویورکتایمز هر روز یادداشتهای بلندی را درباره انسانهای درگذشته چاپ میکند.
اگر این زندگینامهها را بخوانید، به نام تجارتپیشه پرآوازهای برمیخورید که کارش را بهعنوان روزنامهفروش در گوشهای از یکی از خیابانهای نیویورک آغاز کرده.
یا در آغاز پادویی بوده و در هنگام مرگش رییس همان بانکی بوده است که کارش را در آن و در پایینترین پله نردبان آغاز کرده بود.
البته همه نمیتوانند به این جایگاهها دست یابند و همه هم به دنبال دستیابی به آنها نیستند. افرادی هستند که علاقه بیشتری به مسائل دیگر دارند و امروز راههای دیگری برای این دست افراد باز است که در روزگار فئودالیسم و در عصر جامعه کاستی باز نبود.
@karkhone
مانتوهایی که قد آنها بالاتر از زانو باشد ممنوع است
▫️ دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور از ابلاغ دستورالعمل پوشاک بانوان از طراحی گرفته تا تولید، توزیع و ویترین چینی خبر داد و افزود: اکنون یک قانون مشخص و واحد وجود دارد که طبق آن مانتوهایی که قد آنها تا بالای زانو باشد ممنوع است و جلوی مانتوها باید روی هم بیاید و دکمه داشته باشد.
طالبان به ایران امد
▫️ دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور از ابلاغ دستورالعمل پوشاک بانوان از طراحی گرفته تا تولید، توزیع و ویترین چینی خبر داد و افزود: اکنون یک قانون مشخص و واحد وجود دارد که طبق آن مانتوهایی که قد آنها تا بالای زانو باشد ممنوع است و جلوی مانتوها باید روی هم بیاید و دکمه داشته باشد.
طالبان به ایران امد
@zhuanchannel
صدیقی: گرانی و حذف ارز ترجیحی امتحان الهی است
امام جمعه تهران با اشاره به مسئله حذف ارز ترجیحی، گفت:
این یک امتحان الهی برای مردم است.
این امتحان بزرگی است. این قانونی بود که باید دولت قبل اجرا میکرد و این دولت نمیخواهد قانون شکن باشد و توزیع عادلانه جز این طریق نمیشود.
اگر کسی راهی بلد است ارائه کند ولی من با شناختی که از آقای رئیسی دارم با همه وجود در خدمت مردم است.
صدیقی: گرانی و حذف ارز ترجیحی امتحان الهی است
امام جمعه تهران با اشاره به مسئله حذف ارز ترجیحی، گفت:
این یک امتحان الهی برای مردم است.
این امتحان بزرگی است. این قانونی بود که باید دولت قبل اجرا میکرد و این دولت نمیخواهد قانون شکن باشد و توزیع عادلانه جز این طریق نمیشود.
اگر کسی راهی بلد است ارائه کند ولی من با شناختی که از آقای رئیسی دارم با همه وجود در خدمت مردم است.