Forwarded from مجله هنرى ژوان🌱
@zhuanchannel
شنبه تون به نیکی ودل خوشی
گذرثانیه های عمرتون توام با آرامش عشق و سلامتی
اول هفته تون پر از شادی های ریز و درشت❤️
شنبه تون به نیکی ودل خوشی
گذرثانیه های عمرتون توام با آرامش عشق و سلامتی
اول هفته تون پر از شادی های ریز و درشت❤️
حال و احوال ۵ بهمن
@Zhuanchannel
فروردین
اشتباهاتو بزرگ نکن
به فکر اینده باش ، گذشته رو فراموش کن
ولخرجی نکن و بدون اوضاع مالیت چطوره و طبق اون خرج کن و
برنامه ی مالی داشته باش
با دوستات بهت خوش میگذره امروز
اولویت کاراتو در نظر بگیر
تا کارات روی هم جمع نشه
ارزش وقت رو بدون تا این وقت ها صرف کارای بیهوده نشه
اردیبهشت
روز شلوغی داری
به عزیزانت توجه کن
به کارای خونه برس
البته به خودت فشار نیار
چون هفته ای سخت داشتی و باید
کمی استراحت کنی
تا فشار جسمی و عصبی بهت نیاد
خرداد
کنار کسانی باش که بهت انرژی بدن
سطح انرژی ت بالا میره
و باید کنترلش کنی
و ازش استفاده کنی
رک بودن و صداقت فرق داره
چیزی می خوای به کسی بگی
با احتیاط و ارامش باشه حتما
تیر
حساب کتابت باید دقیق باشه
مدیریت مالی داشته باشی
روز فوق العاده ای داری با خبرها و اتفاقات عالی
که دلت رو شاد می کنه
زیادی نسبت به دیگران احساس مسئولیت داری
عالیه اما باید سعی کنی به خودتم بیشتر توجه کنی
با دوستات به صحبت بگذرون روز رو و نذار احساس تنهایی کنی
مرداد
باید خاطرات گذشته رو فراموش کرد
الان وقتشه
یکبار بهشون فکر کن و بعد کنار بذار و
به آینده فکر کن
این روند طبیعیه و خودش اتفاق می افته
هرجا بهت انرژی و انگیزه میده برو
و خودت رو شارژ کن
شهریور
حواست شش دونگ جمع باشه
چیزی از قلم نیافته و کارا با دقت پیش بره
زبونت رو نرم و ملایم و مهربون کن
تا دیگران گزندی نبینن
به کارای عقب افتاده برس
و تمومشون کن
اگه سر راه مشکلی هست و برنامه ها متوقف شدن
همین امروز حلش کن
مراقب عزیزانت باش که امروزشون خوب بگذره
مهر
سعی کن به نکات مثبت فکر کنی توی روابط اجتماعی و عاطفی
دنبال بهانه جویی نباش
نقاط مشترک رو پیدا کن و
روش مانور بده و روابط رو قشنگ و زیبا کن
آبان
روزای قشنگی در انتظار توست
تغییری که قلبت میگه رو ایجاد کن
همه چیز رو تحت الشعاع قرار میده
مثبت فکر کن
شاد باش
و جذابیتت رو دو چندان کن و ازش بهره بگیر
آذر
امروز انرژی خوبی کسب می کنی
نه چیزی محدودت می کنه
نه کسی می تونه مخالف تو باشه
توی روابط با حرف زدن مشکلات مرتفع می شه
بقیه نمی تونن کمکی کنن
چون از همه چیز مطلع نیستن
دی
امروز صحبتایی می کنی با کسی
که بهت انگیزه ی دوباره میده برای رسیدن به اهداف
دنیای کودکان دنیای قشنگیه ازش استفاده کن
به بقیه محبت کن و شادشون کن
کمی خلوت کردن امروز خوبه برات
بهمن
تنبلی رو کنار بذار
امروز ورزش و پیاده روی کن
خواب بسه
چیزای کوچیک نباید مانع تو شن
با لبخند و انرژی مثبت ازشون گذر کن
امروز تو باید کانون شادی و انرژی مثبت باشی
اسفند
منتظر یه دوست قدیمی و گپ زدن باش
برای حل مشکلات باید از عزیزانت کمک بگیری
باهاشون در میون بذاری و
نتیجه بگیری
به ایده هات برس و براشون وقت بذار و اجراییشون کن
قدر موقعیت ها رو بدون و
با نهایت توان به سمت موفقیت قدم وردار
@Zhuanchannel
فروردین
اشتباهاتو بزرگ نکن
به فکر اینده باش ، گذشته رو فراموش کن
ولخرجی نکن و بدون اوضاع مالیت چطوره و طبق اون خرج کن و
برنامه ی مالی داشته باش
با دوستات بهت خوش میگذره امروز
اولویت کاراتو در نظر بگیر
تا کارات روی هم جمع نشه
ارزش وقت رو بدون تا این وقت ها صرف کارای بیهوده نشه
اردیبهشت
روز شلوغی داری
به عزیزانت توجه کن
به کارای خونه برس
البته به خودت فشار نیار
چون هفته ای سخت داشتی و باید
کمی استراحت کنی
تا فشار جسمی و عصبی بهت نیاد
خرداد
کنار کسانی باش که بهت انرژی بدن
سطح انرژی ت بالا میره
و باید کنترلش کنی
و ازش استفاده کنی
رک بودن و صداقت فرق داره
چیزی می خوای به کسی بگی
با احتیاط و ارامش باشه حتما
تیر
حساب کتابت باید دقیق باشه
مدیریت مالی داشته باشی
روز فوق العاده ای داری با خبرها و اتفاقات عالی
که دلت رو شاد می کنه
زیادی نسبت به دیگران احساس مسئولیت داری
عالیه اما باید سعی کنی به خودتم بیشتر توجه کنی
با دوستات به صحبت بگذرون روز رو و نذار احساس تنهایی کنی
مرداد
باید خاطرات گذشته رو فراموش کرد
الان وقتشه
یکبار بهشون فکر کن و بعد کنار بذار و
به آینده فکر کن
این روند طبیعیه و خودش اتفاق می افته
هرجا بهت انرژی و انگیزه میده برو
و خودت رو شارژ کن
شهریور
حواست شش دونگ جمع باشه
چیزی از قلم نیافته و کارا با دقت پیش بره
زبونت رو نرم و ملایم و مهربون کن
تا دیگران گزندی نبینن
به کارای عقب افتاده برس
و تمومشون کن
اگه سر راه مشکلی هست و برنامه ها متوقف شدن
همین امروز حلش کن
مراقب عزیزانت باش که امروزشون خوب بگذره
مهر
سعی کن به نکات مثبت فکر کنی توی روابط اجتماعی و عاطفی
دنبال بهانه جویی نباش
نقاط مشترک رو پیدا کن و
روش مانور بده و روابط رو قشنگ و زیبا کن
آبان
روزای قشنگی در انتظار توست
تغییری که قلبت میگه رو ایجاد کن
همه چیز رو تحت الشعاع قرار میده
مثبت فکر کن
شاد باش
و جذابیتت رو دو چندان کن و ازش بهره بگیر
آذر
امروز انرژی خوبی کسب می کنی
نه چیزی محدودت می کنه
نه کسی می تونه مخالف تو باشه
توی روابط با حرف زدن مشکلات مرتفع می شه
بقیه نمی تونن کمکی کنن
چون از همه چیز مطلع نیستن
دی
امروز صحبتایی می کنی با کسی
که بهت انگیزه ی دوباره میده برای رسیدن به اهداف
دنیای کودکان دنیای قشنگیه ازش استفاده کن
به بقیه محبت کن و شادشون کن
کمی خلوت کردن امروز خوبه برات
بهمن
تنبلی رو کنار بذار
امروز ورزش و پیاده روی کن
خواب بسه
چیزای کوچیک نباید مانع تو شن
با لبخند و انرژی مثبت ازشون گذر کن
امروز تو باید کانون شادی و انرژی مثبت باشی
اسفند
منتظر یه دوست قدیمی و گپ زدن باش
برای حل مشکلات باید از عزیزانت کمک بگیری
باهاشون در میون بذاری و
نتیجه بگیری
به ایده هات برس و براشون وقت بذار و اجراییشون کن
قدر موقعیت ها رو بدون و
با نهایت توان به سمت موفقیت قدم وردار
@zhuanchannel
یادمه هر وقت مريض ميشدم مامان معجوناى گياهى بى مزه اى درست ميكرد، معجونايى كه با همه طعم و بوى بدش حالمو خوب ميكرد، هربار كه يكيشو ميداد بهم زود بوش ميكردم و صورتم درهم ميرفت، هميشه تا اينجورى ميكردم مامان يه چيز ميگفت، "بوش نكن، فقط سربكش"
بعيد ميدونم زندگى بيرحم تر از قبلش شده باشه، قبلش منظورم قديمه
زمان پدربزرگ و مادربزرگم، اونام بدبختيايى شبيه من داشتن، حتى سخت تر، فقط شايد اين همه سعى نميكردن همه چيزو بفهمن
اگر احساس خستگى بيشترى ميكنم احتمالا براى اينه كه زيادى بوش ميكنم، دیگه فقط بايد سربكشم.
@salarsafaie
یادمه هر وقت مريض ميشدم مامان معجوناى گياهى بى مزه اى درست ميكرد، معجونايى كه با همه طعم و بوى بدش حالمو خوب ميكرد، هربار كه يكيشو ميداد بهم زود بوش ميكردم و صورتم درهم ميرفت، هميشه تا اينجورى ميكردم مامان يه چيز ميگفت، "بوش نكن، فقط سربكش"
بعيد ميدونم زندگى بيرحم تر از قبلش شده باشه، قبلش منظورم قديمه
زمان پدربزرگ و مادربزرگم، اونام بدبختيايى شبيه من داشتن، حتى سخت تر، فقط شايد اين همه سعى نميكردن همه چيزو بفهمن
اگر احساس خستگى بيشترى ميكنم احتمالا براى اينه كه زيادى بوش ميكنم، دیگه فقط بايد سربكشم.
@salarsafaie
@zhuanchannel
۵ غذایی که نباید در فست فودها سفارش بدهیم
۱. انواع سالادها سبزیجات
به توصیه گارسونی که به مدت ۲ سال در ۲ مرکز بزرگ فستفود کار میکرده انواع سالادها را به علت اینکه با دست شسته و خرد میشوند ابدا سفارش ندهید؛ زیرا موضوع عدم رعایت بهداشت مطرح است.
۲. بزرگترین سایز سیبزمینی سرخ کرده
نیکی، کسی که چند وقتی در یک فستفود کار میکرد، میگوید: شما یک ظرف بزرگ سفارش میدهید که از جنبه اقتصادی برایتان کمتر حساب شود؛ ولی شما فقط به اندازه همان ظرف کوچکتر میخورید
۳. ماکارونی و پنیر
به گفته یکی از کارکنان یک فست فود: «آنها همیشه ماکارانیها را از قبل آماده میکردند؛ نه صبح همان روز بلکه شاید هفته پیش، زمانی که شما سفارش میدهید فقط ماکارانی ها را با پنیر گرم میکنند و در ظرفهای کلاسیک زیبا سرو میکنند»
۳. سالادهای تُن ماهی دار
به گفته یکی از کارکنان فستفودهای معتبر: «آنها هفتهای یکبار تن ماهی بدون مواد نگهدارنده درست میکردند» این یکی از خطرناکترین کارهایی است که یک فستفود میتواند انجام دهد
۴. میوهها و سبزیجات تزئینی
برخی از فستفودها در سرو غذاها از میوهها و سبزیجات برای تزئین بشقاب استفاده میکنند و همانطور که گفته شد فقط برای تزئین هستند
زیرا برای زیباتر شدن به آنها گارنیش میزنند که براق و خیرهکننده باشند. گارنیش برای هضم در معده، روده و کبد مشکلاتی را ایجاد میکند. بهتر است به سبزیجات و میوههای زیبای کنار بشقابتان فقط نگاه کنید.
۵. ساندویچهای ماهی
در رستورانها، اغلب غذاهای دریایی جزو غذاهای سالم هستند؛ ولی نه در فستفودها. کاریتی، کسی که در شمال کارولینا زندگی میکند و گارسون فستفود است میگوید: «شاید مردم ندانند، ساندویچ ماهی یکی از ناسالمترینهای منو فستفودهاست».
از سفارش دادن میگوسوخاری و انواع دیگر غذاهای دریایی در فستفودها پرهیز کنید. یکی از دلایل این است که، غذاهای دریایی بو و طعم خاصی دارند که نمیشود همراه با روغنهای دیگر غذاها سرخ کرد و کاری که آشپزهای فستفودی انجام میدهند این است که روغن مخصوص ماهی و میگو را تا هفتهها و ماهها عوض نمیکنند.
چه کار کنیم؟
آن چیزی را سفارش دهید که همه تعریف میکنند
هر رستوران و فستفودی به یکی از غذاهایش خیلی معروف است. شما هم سعی کنید همان پرطرفدارها را سفارش دهید؛ زیرا پر سفارش است و کمتر امکان دارد مواد ان مانده باشد و دیگر اینکه، اکثر اغذیه فروشیها بر روی غذایی که با آن معروف و برند شدهاند، اصلا ریسک نمیکنند.
منبع: ریدرز دایجست
ترجمه:ایرنا زندگی
۵ غذایی که نباید در فست فودها سفارش بدهیم
۱. انواع سالادها سبزیجات
به توصیه گارسونی که به مدت ۲ سال در ۲ مرکز بزرگ فستفود کار میکرده انواع سالادها را به علت اینکه با دست شسته و خرد میشوند ابدا سفارش ندهید؛ زیرا موضوع عدم رعایت بهداشت مطرح است.
۲. بزرگترین سایز سیبزمینی سرخ کرده
نیکی، کسی که چند وقتی در یک فستفود کار میکرد، میگوید: شما یک ظرف بزرگ سفارش میدهید که از جنبه اقتصادی برایتان کمتر حساب شود؛ ولی شما فقط به اندازه همان ظرف کوچکتر میخورید
۳. ماکارونی و پنیر
به گفته یکی از کارکنان یک فست فود: «آنها همیشه ماکارانیها را از قبل آماده میکردند؛ نه صبح همان روز بلکه شاید هفته پیش، زمانی که شما سفارش میدهید فقط ماکارانی ها را با پنیر گرم میکنند و در ظرفهای کلاسیک زیبا سرو میکنند»
۳. سالادهای تُن ماهی دار
به گفته یکی از کارکنان فستفودهای معتبر: «آنها هفتهای یکبار تن ماهی بدون مواد نگهدارنده درست میکردند» این یکی از خطرناکترین کارهایی است که یک فستفود میتواند انجام دهد
۴. میوهها و سبزیجات تزئینی
برخی از فستفودها در سرو غذاها از میوهها و سبزیجات برای تزئین بشقاب استفاده میکنند و همانطور که گفته شد فقط برای تزئین هستند
زیرا برای زیباتر شدن به آنها گارنیش میزنند که براق و خیرهکننده باشند. گارنیش برای هضم در معده، روده و کبد مشکلاتی را ایجاد میکند. بهتر است به سبزیجات و میوههای زیبای کنار بشقابتان فقط نگاه کنید.
۵. ساندویچهای ماهی
در رستورانها، اغلب غذاهای دریایی جزو غذاهای سالم هستند؛ ولی نه در فستفودها. کاریتی، کسی که در شمال کارولینا زندگی میکند و گارسون فستفود است میگوید: «شاید مردم ندانند، ساندویچ ماهی یکی از ناسالمترینهای منو فستفودهاست».
از سفارش دادن میگوسوخاری و انواع دیگر غذاهای دریایی در فستفودها پرهیز کنید. یکی از دلایل این است که، غذاهای دریایی بو و طعم خاصی دارند که نمیشود همراه با روغنهای دیگر غذاها سرخ کرد و کاری که آشپزهای فستفودی انجام میدهند این است که روغن مخصوص ماهی و میگو را تا هفتهها و ماهها عوض نمیکنند.
چه کار کنیم؟
آن چیزی را سفارش دهید که همه تعریف میکنند
هر رستوران و فستفودی به یکی از غذاهایش خیلی معروف است. شما هم سعی کنید همان پرطرفدارها را سفارش دهید؛ زیرا پر سفارش است و کمتر امکان دارد مواد ان مانده باشد و دیگر اینکه، اکثر اغذیه فروشیها بر روی غذایی که با آن معروف و برند شدهاند، اصلا ریسک نمیکنند.
منبع: ریدرز دایجست
ترجمه:ایرنا زندگی
Forwarded from مجله هنرى ژوان🌱
@zhuanchannel
14 غذای معروف به صفر کالری برای سیر کردن گرسنگی:
_خیار:
خیار آب زیاد و مواد مغذی متعددی مانند ویتامین C و K دارد در 100 گرم خیار حدود 16 کالری وجود دارد
_کرفس:
سرشار از همچنین فیبر است در، 100 گرم کرفس 16 کالری
_سیب:
_مارچوبه:
این گیاه سالم قند خون را متعادل نگه می دارد و از دیابت نوع 2 پیش گیری میکند. 100 گرم مارچوبه حاوی 20 کالری
_زردآلو:
زردآلو برای تقویت بینایی و مبارزه با بیماری های مزمن مانند سرطان و بیماری های قلبی مفید است. 100 گرم زردآلو حاوی 48 کالری
_گوجه فرنگی:
گوجه فرنگی برای تقویت پوست و هیدراته کردن بدن مفید است. 100 گرم گوجه فرنگی حاوی 18 کالری
_کلم بروکلی:
کلم بروکلی برای لاغر شدن ایده آل است. هر 100 گرم 34 کالری
_قارچ:
تحقیقات ثابت کرده است که قارچ با سرطان مقابله میکند و متابولیت های ایمنی را تقویت میکند. 100 گرم قارچ فقط 38 کالری
_چغندر:
غنی از آنتی اکسیدان است، این گیاه شیرین در هر 100 گرم فقط 43 کالری دارد
_قهوه خالص:
2 کالری
_شلغم:
28 کالری
_چای سبز:
غنی از آنتی اکسیدان و کم کالری است
2 کالری
_هویج:
100 گرم هویج 41 کالری
14 غذای معروف به صفر کالری برای سیر کردن گرسنگی:
_خیار:
خیار آب زیاد و مواد مغذی متعددی مانند ویتامین C و K دارد در 100 گرم خیار حدود 16 کالری وجود دارد
_کرفس:
سرشار از همچنین فیبر است در، 100 گرم کرفس 16 کالری
_سیب:
_مارچوبه:
این گیاه سالم قند خون را متعادل نگه می دارد و از دیابت نوع 2 پیش گیری میکند. 100 گرم مارچوبه حاوی 20 کالری
_زردآلو:
زردآلو برای تقویت بینایی و مبارزه با بیماری های مزمن مانند سرطان و بیماری های قلبی مفید است. 100 گرم زردآلو حاوی 48 کالری
_گوجه فرنگی:
گوجه فرنگی برای تقویت پوست و هیدراته کردن بدن مفید است. 100 گرم گوجه فرنگی حاوی 18 کالری
_کلم بروکلی:
کلم بروکلی برای لاغر شدن ایده آل است. هر 100 گرم 34 کالری
_قارچ:
تحقیقات ثابت کرده است که قارچ با سرطان مقابله میکند و متابولیت های ایمنی را تقویت میکند. 100 گرم قارچ فقط 38 کالری
_چغندر:
غنی از آنتی اکسیدان است، این گیاه شیرین در هر 100 گرم فقط 43 کالری دارد
_قهوه خالص:
2 کالری
_شلغم:
28 کالری
_چای سبز:
غنی از آنتی اکسیدان و کم کالری است
2 کالری
_هویج:
100 گرم هویج 41 کالری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@zhuanchannel
درکیوتو ژاپن روستای قدیمی
هست به نام کایابوکی نو ساتو، که بخاطر چهل پنجاه خانه چوبی با سقف های شیروانی (مثل خانه های گالی پوش شمال) با قدمت بیش از 200 سال معروف است.
از سال 2000، بعد از یک آتش سوزی، برای محافظت از این خانه ها مسئولان محلی در این روستای کوچک راه حلی برای آتش پیدا کردند. آنها 62 آبپاش بزرگ بین خانه ها نصب کردند که داخل اتاقک های چوبی به سبک خانه های روستا استتار شده اند تا جلوه سنتی روستا هم خراب نشود.
موقع آتش سقف این اتاقکها مثل فیلم های تخیلی باز می شود و تفنگ داخل آن شروع به آب پاشی به صورت 360 درجه اطراف میکند، انگار که تمام روستا باران میبارد. هر سال دو بار این آبپاش ها را تست می کنند (در تابستان و زمستان) و مراسم آب پاشی این شلنگ های آبپاش تبدیل به یک جاذبه توریستی این منطقه شده
نکته جالب به نظر من این است که بسیاری از ابتکارهای ژاپنی ها بسیار محلیست و آپولو هوا نمی کنند. فقط فکر می کنند چطور مشکلات خودشان را به بهترین شکل حل کنند.
@alirecommends
درکیوتو ژاپن روستای قدیمی
هست به نام کایابوکی نو ساتو، که بخاطر چهل پنجاه خانه چوبی با سقف های شیروانی (مثل خانه های گالی پوش شمال) با قدمت بیش از 200 سال معروف است.
از سال 2000، بعد از یک آتش سوزی، برای محافظت از این خانه ها مسئولان محلی در این روستای کوچک راه حلی برای آتش پیدا کردند. آنها 62 آبپاش بزرگ بین خانه ها نصب کردند که داخل اتاقک های چوبی به سبک خانه های روستا استتار شده اند تا جلوه سنتی روستا هم خراب نشود.
موقع آتش سقف این اتاقکها مثل فیلم های تخیلی باز می شود و تفنگ داخل آن شروع به آب پاشی به صورت 360 درجه اطراف میکند، انگار که تمام روستا باران میبارد. هر سال دو بار این آبپاش ها را تست می کنند (در تابستان و زمستان) و مراسم آب پاشی این شلنگ های آبپاش تبدیل به یک جاذبه توریستی این منطقه شده
نکته جالب به نظر من این است که بسیاری از ابتکارهای ژاپنی ها بسیار محلیست و آپولو هوا نمی کنند. فقط فکر می کنند چطور مشکلات خودشان را به بهترین شکل حل کنند.
@alirecommends
@zhuanchannel
پژوهش دانشمندان دانمارکی که به تازگی در مجله Scientific report به چاپ رسیده ثابت میکندتنها 12روز خوردن پی در پی شکر و غذاهای شکردار کافیست تا به آن معتاد شویم!
این پژوهش نشان داد به دنبال 12 روز خوردن مداوم شکر، تغییرات اساسی در سیستم دوپامین و اپیویید (شبه مخدر) مغز رخ داد.
این نتایج چنین تفسیر میشود که خوردن مداوم غذاهای پر شکر روی سیستم پاداش مغز تاثیراتی مشابه تاثیرات مواد مخدر دارد.
شکر از دلایل اصلی ابتلا به زوال عقل، دیابت و پیری پوست است
تازه های پزشکی
@vastar2
پژوهش دانشمندان دانمارکی که به تازگی در مجله Scientific report به چاپ رسیده ثابت میکندتنها 12روز خوردن پی در پی شکر و غذاهای شکردار کافیست تا به آن معتاد شویم!
این پژوهش نشان داد به دنبال 12 روز خوردن مداوم شکر، تغییرات اساسی در سیستم دوپامین و اپیویید (شبه مخدر) مغز رخ داد.
این نتایج چنین تفسیر میشود که خوردن مداوم غذاهای پر شکر روی سیستم پاداش مغز تاثیراتی مشابه تاثیرات مواد مخدر دارد.
شکر از دلایل اصلی ابتلا به زوال عقل، دیابت و پیری پوست است
تازه های پزشکی
@vastar2
@zhuanchannel
اینجا در ایرلند وقتی دارویی رو با نسخه از دارو خونه میگیری، مشخصات شامل اسم و آدرس روش ثبت میشه. امروز برای دخترم آنتی بیوتیک از داروخانه گرفتم، بعد ساعت ۷ شب رئیس داروخانه اومد در خونمون گفت خیلی شرمنده میزان مصرف رو اشتباه روی دارو نوشتیم. (آخر کارشون نسخهها و داروها رو دوباره چک می کنند)
مسئول داروخانه میدونه اگه مادر بچه متوجه بشه دوز دارو اشتباه نوشته شده، میره شکایت میکنه و راحت و بدون بروکراسیِ طولانیِ اداری، به شکایتش رسیدگی میشه و یه جریمه سنگین در انتظارشه و حتی شغلش به خطر می افته. بخاطر همین شبانه میره تا اشتباهش رو اصلاح کنه. به این میگن قاعده گذاری حاکمیت!
فرنگ نوشت
اینجا در ایرلند وقتی دارویی رو با نسخه از دارو خونه میگیری، مشخصات شامل اسم و آدرس روش ثبت میشه. امروز برای دخترم آنتی بیوتیک از داروخانه گرفتم، بعد ساعت ۷ شب رئیس داروخانه اومد در خونمون گفت خیلی شرمنده میزان مصرف رو اشتباه روی دارو نوشتیم. (آخر کارشون نسخهها و داروها رو دوباره چک می کنند)
مسئول داروخانه میدونه اگه مادر بچه متوجه بشه دوز دارو اشتباه نوشته شده، میره شکایت میکنه و راحت و بدون بروکراسیِ طولانیِ اداری، به شکایتش رسیدگی میشه و یه جریمه سنگین در انتظارشه و حتی شغلش به خطر می افته. بخاطر همین شبانه میره تا اشتباهش رو اصلاح کنه. به این میگن قاعده گذاری حاکمیت!
فرنگ نوشت
Forwarded from روانایده
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔹مراقبه فلسفی چیست؟
🔸وقتی در اثر فشارهای روانی روزمره مغز ما قفل میشود، برای باز شدن ذهن چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟
🔹برای تماشای فیلمهای جذاب و خواندن مقالههای علمی در حوزه روانشناسی به کانال ایده بپیوندید.
👇🏻👇🏻👇🏻
@ravan_ideh | ایده
🔸وقتی در اثر فشارهای روانی روزمره مغز ما قفل میشود، برای باز شدن ذهن چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟
🔹برای تماشای فیلمهای جذاب و خواندن مقالههای علمی در حوزه روانشناسی به کانال ایده بپیوندید.
👇🏻👇🏻👇🏻
@ravan_ideh | ایده
@zhuanchannel
یه مادر ژاپنی اومده عکسشو زده رو مقوا، تا وقتایی که پیشه بچه ش نیس، بذارن جلو چشم بچه تا گریه نکنه و اتفاقا خیلی موفق بوده کارش و بچه ش دیگه جیغ و گریه نمیکنه چون فکر میکنه مامانش کنارشه :))
یه مادر ژاپنی اومده عکسشو زده رو مقوا، تا وقتایی که پیشه بچه ش نیس، بذارن جلو چشم بچه تا گریه نکنه و اتفاقا خیلی موفق بوده کارش و بچه ش دیگه جیغ و گریه نمیکنه چون فکر میکنه مامانش کنارشه :))
@zhuanchannel
قبل از بچه دار شدن یه نگاهی به دردسرای پدر مادرا بندازین :))
قبل از بچه دار شدن یه نگاهی به دردسرای پدر مادرا بندازین :))
@zhuanchannel
داشتیم با اتوبوس میرفتیم شهرستان، پیش فامیل؛ ده-یازده سالم بود.
صندلی جلویی ما مرد میانسالِ شیک پوش و مرتبی نشسته بود که همان اول با صلوات چاق کردنش موقع راه افتادن اتوبوس و البته عطر تیرُزی که زده بود، اینطور دستگیرم شد که مذهبی است.
یکی دوساعت بعد که سرِ صحبت را با نفر بغلدستیش -که پسر جوانی بود- باز کرد، فهمیدم استاد دانشگاه هم هست.
بحث جذابی را پیش کشیده بود؛ فلسفهی احکام شرع را با پزشکی و زیستشناسی گره میزد و برای هر باید و نبایدی یک دلیل علمی میتراشید. مثلا نمازهای پنجگانه را به لزومِ نرمش در ساعات معین شبانهروز ربط میداد و کراهتِ ورود به توالت با پای راست را به سکتهی قلبی...
اینقدر سلیس و با آب و تاب توضیح میداد که از ردیف جلوییشان هم یک نفر سرش را از لای صندلی آورده بود تو و داشت گوش میکرد.
ساعت هفت و هشت شب، وسط بحثِ خوراکیهای حرام بود که رسیدیم به یک رستوران بین راهی.
تا اتوبوس بزند کنار، زود مبحث را جمع و جور کرد و گفت:
«خلاصه دوست داری بدونی یک زندگی متعالی در یک جمله چیه؟»
و تا آمد بگوید، شاگرد شوفر بلند شد ایستاد رو به مسافرها و دستمال یزدیاش را دور گردنش میزان کرد و صدای خراشیدهاش را انداخت توی گلو:
«شاااااش... نماااااز... غذااااا... بیس دِیقه!»
#محمدجواد_اسعدی
@gharar_5shanbeha
داشتیم با اتوبوس میرفتیم شهرستان، پیش فامیل؛ ده-یازده سالم بود.
صندلی جلویی ما مرد میانسالِ شیک پوش و مرتبی نشسته بود که همان اول با صلوات چاق کردنش موقع راه افتادن اتوبوس و البته عطر تیرُزی که زده بود، اینطور دستگیرم شد که مذهبی است.
یکی دوساعت بعد که سرِ صحبت را با نفر بغلدستیش -که پسر جوانی بود- باز کرد، فهمیدم استاد دانشگاه هم هست.
بحث جذابی را پیش کشیده بود؛ فلسفهی احکام شرع را با پزشکی و زیستشناسی گره میزد و برای هر باید و نبایدی یک دلیل علمی میتراشید. مثلا نمازهای پنجگانه را به لزومِ نرمش در ساعات معین شبانهروز ربط میداد و کراهتِ ورود به توالت با پای راست را به سکتهی قلبی...
اینقدر سلیس و با آب و تاب توضیح میداد که از ردیف جلوییشان هم یک نفر سرش را از لای صندلی آورده بود تو و داشت گوش میکرد.
ساعت هفت و هشت شب، وسط بحثِ خوراکیهای حرام بود که رسیدیم به یک رستوران بین راهی.
تا اتوبوس بزند کنار، زود مبحث را جمع و جور کرد و گفت:
«خلاصه دوست داری بدونی یک زندگی متعالی در یک جمله چیه؟»
و تا آمد بگوید، شاگرد شوفر بلند شد ایستاد رو به مسافرها و دستمال یزدیاش را دور گردنش میزان کرد و صدای خراشیدهاش را انداخت توی گلو:
«شاااااش... نماااااز... غذااااا... بیس دِیقه!»
#محمدجواد_اسعدی
@gharar_5shanbeha
@zhuanchannel
برای شروع هفته جدید آماده اید؟
قدری با خود خلوت کنید و به هفته ای که پشت سرگذاشتید فکر کنید. شاید بهتر باشد برای هفته پیش رو برنامه ریزی کنید. برای لحظه ای که قرار است با نسخه ای بهتر از خودتان روبرو شوید. لانس آرمسترانگ قهرمان دوچرخه سواری میگوید:
"در هر مسابقه لحظه اي وجود دارد كه يك ركاب زن با رقيب واقعي اش روبرو مي شود و پي مي برد كه رقيب واقعي، كسي غير از خودش نيست.
در دردناك ترين و رنج آور ترين لحظه هايم روي دوچرخه، در كنجكاوترين حالت ممكن هستم و در اين فكرم كه پاسخ چيست :
آيا به عميق ترين نقطه ضعفم پي خواهم برد يا بزرگ ترين نقطه قوتم را پيدا خواهم كرد؟ "
برای هفته ای استثنایی آماده باشید❤️
@navak20
برای شروع هفته جدید آماده اید؟
قدری با خود خلوت کنید و به هفته ای که پشت سرگذاشتید فکر کنید. شاید بهتر باشد برای هفته پیش رو برنامه ریزی کنید. برای لحظه ای که قرار است با نسخه ای بهتر از خودتان روبرو شوید. لانس آرمسترانگ قهرمان دوچرخه سواری میگوید:
"در هر مسابقه لحظه اي وجود دارد كه يك ركاب زن با رقيب واقعي اش روبرو مي شود و پي مي برد كه رقيب واقعي، كسي غير از خودش نيست.
در دردناك ترين و رنج آور ترين لحظه هايم روي دوچرخه، در كنجكاوترين حالت ممكن هستم و در اين فكرم كه پاسخ چيست :
آيا به عميق ترين نقطه ضعفم پي خواهم برد يا بزرگ ترين نقطه قوتم را پيدا خواهم كرد؟ "
برای هفته ای استثنایی آماده باشید❤️
@navak20
@zhuanchannel
ماهیتابه حاوی صبحانه ای که سفارش داده بودم تازه روی میز گذاشته شده بود و داشتم اولین لقمه های صبحانه رو سر صبر میجویدم و قورت میدادم. پیرمرد وارد قهوه خانه شد و رو به عباس کرد و گفت:
خونه اجاره ای چی دارید؟
عباس نگاهی بهش کرد و گفت: اینجا قهوه خانه است پدر جان، مشاور املاکی دو تا کوچه آنورتره. پیرمرد پرسید: اینجا چی میفروشید؟
گفت: صبحانه و ناهار و قلیان
پیرمرد گفت: یک قلیان به من بده.
عباس به قصد دک کردن پیرمرد گفت: صاحبش نیست. برو بعدا بیا
از رفتار و گفتار پیرمرد میشد تشخیص داد که دچار آلزایمراست.
صداش کردم پیش خودم و گفتم بیا بشین اینجا پدر جان. اومد نشست کنارم و گفت : سلام.
به زور جلوی بغضم رو گرفتم و جواب سلام دادم. گفتم: گرسنه نیستی؟ صبحانه میخوری؟
گفت: آره میخورم.
به عباس اشاره کردم یک پرس چرخکرده بیاره. با پیرمرد مشغول صحبت شدم. از چند سالته و چند تا بچه داری و شغلت چیه بگیر تا خونه ات کجاست و کدام محله میشینید؟
میگفت: دنبال خونه اجاره ای میگردم برای رفیقم. صاحبخونه جوابش کرده. گفتم رفیقت الان کجاست؟
نمیدونست. اصلا اسم رفیقش رو هم یادش نبود.
عباس صبحانه رو با کمی خشم گذاشت روی میز و رفت. به پیرمرد گفتم بخور سرد نشه.
صبحانه خودم تمام شد و رفتم پیش عباس. گفتم چرا ناراحت شدی گفت:
تو الان این آدم رو مهمان کردی و این الان یاد میگیره هر روز بیاد اینجا و صبحانه طلب کنه. گفتم خاک بر سرت.
این آدم الان از در مغازه تو بره بیرون یادش میره که اینجا کجا بوده و اصلا چی خورده یا نخورده.
در ثانی هر وقت اومد اینجا و صبحانه خواست بهش بده از حسابمون کم کن. شرمنده شد و سرش رو انداخت پائین. برگشتم سمت پیرمرد و گفتم: حاجی چیزی لازم نداری؟
گفت قلیان میخوام. اشک چشمانم رو تار کرده بود. یاد پدر افتادم که همیشه خوانسار میکشید و عاشق قلیان بود.
به عباس گفتم یک خوانسار براش بزنه. نشستم به نگاه کردن پیرمرد. پدرم رو در وجود اون جستجو میکردم. پدری که دیگه ندارمش.
بهش گفتم خونه اتون رو بلدی؟ گفت همین دور و برهاست. ازش اجازه گرفتم و جیبهاش رو گشتم. خوشبختانه شماره تماسی داخل جیبش بود. زنگ زدم و پسر جوانی جواب داد. بهش داستان رو گفتم و گفت سریع خودش رو میرسونه.
نفهمیدیم کی از خونه زده بیرون، اما از خونه و زندگیش خیلی دور شده بود. یاد اون شبی افتادم که تهران رو در جستجوی پدر زیر و رو کردیم. ساعتها گشتیم و نگاه نگرانمون همه کوچه ها رو زیر و رو کرده بود. یاد اون شبی افتادم که با همه خستگی که داشتم رفتم اسلامشهر تا پدر رو از مرکزی که کلانتری ابوسعید تحویلش داده بود به اونجا تحویل بگیرم.
یاد صدای لرزانش افتادم که بدون اینکه من رو بشناسه ازم تشکر کرد و گفت: ببخشید اذیت کردم. یاد آخرین کله پاچه ای افتادم که همون صبح زود و بعد از تحویل گرفتنش از مرکز مربوطه با هم خوردیم. یاد روزهای آخر پدر افتادم که هیچکس و هیچ چیز یادش نبود.
نه غذا میخواست و نه آب یاد شبهای خوفناک بیمارستان افتادم که تا صبح به پدر نگاه میکردم. یاد روزی افتادم که به مادرم گفتم کم کم باید خودمون رو برای یک مصیبت آماده کنیم.
پیرمرد رو به پسرش سپردم و خداحافظی کردم. تا یکساعت تمام بغضهای این سالها اشک شدند و از چشم من باریدند.اشکی که بر سر مزار پدر نریختم. من به خودم یک سوگواری تمام عیار بابت این سالها که بغضم رو فرو خوردم، بدهکارم.
آلزایمر تمام ماهیت آدمی رو به تاراج میبره.
در مواجهه با اشخاصی که دچار آلزایمرهستند، صبور و باشید و مهربان.
اونها قطعا شما و رفتارتون رو فراموش می کنند اما شما این اشخاص رو هرگز فراموش نخواهید کرد
@hamkam42
ماهیتابه حاوی صبحانه ای که سفارش داده بودم تازه روی میز گذاشته شده بود و داشتم اولین لقمه های صبحانه رو سر صبر میجویدم و قورت میدادم. پیرمرد وارد قهوه خانه شد و رو به عباس کرد و گفت:
خونه اجاره ای چی دارید؟
عباس نگاهی بهش کرد و گفت: اینجا قهوه خانه است پدر جان، مشاور املاکی دو تا کوچه آنورتره. پیرمرد پرسید: اینجا چی میفروشید؟
گفت: صبحانه و ناهار و قلیان
پیرمرد گفت: یک قلیان به من بده.
عباس به قصد دک کردن پیرمرد گفت: صاحبش نیست. برو بعدا بیا
از رفتار و گفتار پیرمرد میشد تشخیص داد که دچار آلزایمراست.
صداش کردم پیش خودم و گفتم بیا بشین اینجا پدر جان. اومد نشست کنارم و گفت : سلام.
به زور جلوی بغضم رو گرفتم و جواب سلام دادم. گفتم: گرسنه نیستی؟ صبحانه میخوری؟
گفت: آره میخورم.
به عباس اشاره کردم یک پرس چرخکرده بیاره. با پیرمرد مشغول صحبت شدم. از چند سالته و چند تا بچه داری و شغلت چیه بگیر تا خونه ات کجاست و کدام محله میشینید؟
میگفت: دنبال خونه اجاره ای میگردم برای رفیقم. صاحبخونه جوابش کرده. گفتم رفیقت الان کجاست؟
نمیدونست. اصلا اسم رفیقش رو هم یادش نبود.
عباس صبحانه رو با کمی خشم گذاشت روی میز و رفت. به پیرمرد گفتم بخور سرد نشه.
صبحانه خودم تمام شد و رفتم پیش عباس. گفتم چرا ناراحت شدی گفت:
تو الان این آدم رو مهمان کردی و این الان یاد میگیره هر روز بیاد اینجا و صبحانه طلب کنه. گفتم خاک بر سرت.
این آدم الان از در مغازه تو بره بیرون یادش میره که اینجا کجا بوده و اصلا چی خورده یا نخورده.
در ثانی هر وقت اومد اینجا و صبحانه خواست بهش بده از حسابمون کم کن. شرمنده شد و سرش رو انداخت پائین. برگشتم سمت پیرمرد و گفتم: حاجی چیزی لازم نداری؟
گفت قلیان میخوام. اشک چشمانم رو تار کرده بود. یاد پدر افتادم که همیشه خوانسار میکشید و عاشق قلیان بود.
به عباس گفتم یک خوانسار براش بزنه. نشستم به نگاه کردن پیرمرد. پدرم رو در وجود اون جستجو میکردم. پدری که دیگه ندارمش.
بهش گفتم خونه اتون رو بلدی؟ گفت همین دور و برهاست. ازش اجازه گرفتم و جیبهاش رو گشتم. خوشبختانه شماره تماسی داخل جیبش بود. زنگ زدم و پسر جوانی جواب داد. بهش داستان رو گفتم و گفت سریع خودش رو میرسونه.
نفهمیدیم کی از خونه زده بیرون، اما از خونه و زندگیش خیلی دور شده بود. یاد اون شبی افتادم که تهران رو در جستجوی پدر زیر و رو کردیم. ساعتها گشتیم و نگاه نگرانمون همه کوچه ها رو زیر و رو کرده بود. یاد اون شبی افتادم که با همه خستگی که داشتم رفتم اسلامشهر تا پدر رو از مرکزی که کلانتری ابوسعید تحویلش داده بود به اونجا تحویل بگیرم.
یاد صدای لرزانش افتادم که بدون اینکه من رو بشناسه ازم تشکر کرد و گفت: ببخشید اذیت کردم. یاد آخرین کله پاچه ای افتادم که همون صبح زود و بعد از تحویل گرفتنش از مرکز مربوطه با هم خوردیم. یاد روزهای آخر پدر افتادم که هیچکس و هیچ چیز یادش نبود.
نه غذا میخواست و نه آب یاد شبهای خوفناک بیمارستان افتادم که تا صبح به پدر نگاه میکردم. یاد روزی افتادم که به مادرم گفتم کم کم باید خودمون رو برای یک مصیبت آماده کنیم.
پیرمرد رو به پسرش سپردم و خداحافظی کردم. تا یکساعت تمام بغضهای این سالها اشک شدند و از چشم من باریدند.اشکی که بر سر مزار پدر نریختم. من به خودم یک سوگواری تمام عیار بابت این سالها که بغضم رو فرو خوردم، بدهکارم.
آلزایمر تمام ماهیت آدمی رو به تاراج میبره.
در مواجهه با اشخاصی که دچار آلزایمرهستند، صبور و باشید و مهربان.
اونها قطعا شما و رفتارتون رو فراموش می کنند اما شما این اشخاص رو هرگز فراموش نخواهید کرد
@hamkam42