@zhuanchannel
از باباش خواسته بود براش دوچرخه بخره.باباش گفته من پول نمیدم
لوازم و اسباب بازی های کهنه ت رو حراج کن تا خودت بتونی دوچرخه بخری. حالابعد از گذشت دوسال خودش اینجوری یاد گرفته پول دربیاره
از باباش خواسته بود براش دوچرخه بخره.باباش گفته من پول نمیدم
لوازم و اسباب بازی های کهنه ت رو حراج کن تا خودت بتونی دوچرخه بخری. حالابعد از گذشت دوسال خودش اینجوری یاد گرفته پول دربیاره
@zhuanchannel
در روزهای گرم تابستان هرگز آب یخ نخورید!
دچار افزایش وزن می شوید
بدن تان کم آب باقی می ماند
انرژی بدن را پایین می آورد
ضربان قلبتان کاهش می یابد
میگرن میگیرید
پوستتان منقبض میشود
در روزهای گرم تابستان هرگز آب یخ نخورید!
دچار افزایش وزن می شوید
بدن تان کم آب باقی می ماند
انرژی بدن را پایین می آورد
ضربان قلبتان کاهش می یابد
میگرن میگیرید
پوستتان منقبض میشود
@zhuanchannel
آفرینندهٔ جهان چون به خلقت زن رسید دید آنچه مصالح سفت و سخت برای خلقت آدمی لازم است در کار آفرینش مرد به کار رفته و دیگر چیزی نمانده. در کار خود واله گشت و پس از اندیشهٔ بسیار چنین کرد: گِردیِ عارض از ماه، و تراش تن از پیچک، و چسبندگی از پاپیتال، و لرزش اندام از گیاه، و نازکی از نی، و شکوفایی از گل، و سبکی از برگ، و پیچ و تاب از خرطوم پیل، و چشم از غزال، و نیش نگاه از زنبور عسل، و شادی از نیزهٔ نور خورشید، و گریه از ابر، و سبکسری از نسیم، و بزدلی از خرگوش، و غرور از طاووس، و نرمی آغوش از طوطی، و سختی از خاره، و شیرینی از انگبین، و سنگدلی از پلنگ، و گرمی از آتش، و سردی از برف، و پرگویی از زاغ، و زاری از فاخته، و دورویی از لکلک، و وفا از مرغابی نر گرفت و به هم سرشت و از او زن ساخت و به مردش سپرد.
پس از هفتهای مرد نزد خدا آمد و گفت:
«خدایا! این موجودی که به من دادهای زندگی را بر من تباه کرده. پیشهاش پرگویی است. هیچگاه مرا به حال خود وانمیگذارد، آزارم میدهد، میخواهد همیشه نوازشش کنم، میخواهد همیشه سرگرمش سازم، بیخود میگرید، تنها کارش بیکاری است. آمدهام اورا پس بدهم، زیرا زندگی با او برایم امکانپذیر نیست. او را از من بازستان.»
خدا گفت: «باشد.» و زن را پس گرفت.
پس از هفتهای دیگر دوباره مرد نزد خدا شد و گفت: «خداوندا! میبینم از زمانی که او را به تو پس دادهام تنهای تنها شدهام به یاد می آورم چگونه برایم آواز میخواند و میرقصید، از گوشهٔ چشم به من مینگریست، با من بازی میکرد و به تنم میچسبید. خندهاش گوشنواز بود، تنش خرم، و دیدارش دلنواز. او را به من باز پس ده.»
خداوند گفت: «باشد.» و زن را به او پس داد.
پس از سه روز، دیگر بار مرد نزد خدا شد و گفت: «خدایا! نمیدانم چگونه است، اما من به این نتیجه رسیدهام که زحمت او بیش از رحمت اوست. پس کرم کن و او را از من باز پس گیر.»
خدا گفت: «دور شو! هر چه گفتی بس است! برو با او بساز.»
مرد گفت: «اما با او زندگی نتوانم کرد!»
خدا گفت: «بی او هم زندگی نتوانی کرد!»
آنگاه به مرد پشت کرد و دنبال کار خود رفت.
مرد گفت: «چه بایدم کرد؟ نه با او توانم زیست، نه بی او!»
داستان کهن هندی
مترجم #صادق_چوبک
آفرینندهٔ جهان چون به خلقت زن رسید دید آنچه مصالح سفت و سخت برای خلقت آدمی لازم است در کار آفرینش مرد به کار رفته و دیگر چیزی نمانده. در کار خود واله گشت و پس از اندیشهٔ بسیار چنین کرد: گِردیِ عارض از ماه، و تراش تن از پیچک، و چسبندگی از پاپیتال، و لرزش اندام از گیاه، و نازکی از نی، و شکوفایی از گل، و سبکی از برگ، و پیچ و تاب از خرطوم پیل، و چشم از غزال، و نیش نگاه از زنبور عسل، و شادی از نیزهٔ نور خورشید، و گریه از ابر، و سبکسری از نسیم، و بزدلی از خرگوش، و غرور از طاووس، و نرمی آغوش از طوطی، و سختی از خاره، و شیرینی از انگبین، و سنگدلی از پلنگ، و گرمی از آتش، و سردی از برف، و پرگویی از زاغ، و زاری از فاخته، و دورویی از لکلک، و وفا از مرغابی نر گرفت و به هم سرشت و از او زن ساخت و به مردش سپرد.
پس از هفتهای مرد نزد خدا آمد و گفت:
«خدایا! این موجودی که به من دادهای زندگی را بر من تباه کرده. پیشهاش پرگویی است. هیچگاه مرا به حال خود وانمیگذارد، آزارم میدهد، میخواهد همیشه نوازشش کنم، میخواهد همیشه سرگرمش سازم، بیخود میگرید، تنها کارش بیکاری است. آمدهام اورا پس بدهم، زیرا زندگی با او برایم امکانپذیر نیست. او را از من بازستان.»
خدا گفت: «باشد.» و زن را پس گرفت.
پس از هفتهای دیگر دوباره مرد نزد خدا شد و گفت: «خداوندا! میبینم از زمانی که او را به تو پس دادهام تنهای تنها شدهام به یاد می آورم چگونه برایم آواز میخواند و میرقصید، از گوشهٔ چشم به من مینگریست، با من بازی میکرد و به تنم میچسبید. خندهاش گوشنواز بود، تنش خرم، و دیدارش دلنواز. او را به من باز پس ده.»
خداوند گفت: «باشد.» و زن را به او پس داد.
پس از سه روز، دیگر بار مرد نزد خدا شد و گفت: «خدایا! نمیدانم چگونه است، اما من به این نتیجه رسیدهام که زحمت او بیش از رحمت اوست. پس کرم کن و او را از من باز پس گیر.»
خدا گفت: «دور شو! هر چه گفتی بس است! برو با او بساز.»
مرد گفت: «اما با او زندگی نتوانم کرد!»
خدا گفت: «بی او هم زندگی نتوانی کرد!»
آنگاه به مرد پشت کرد و دنبال کار خود رفت.
مرد گفت: «چه بایدم کرد؟ نه با او توانم زیست، نه بی او!»
داستان کهن هندی
مترجم #صادق_چوبک
❣نشانه های فردی که عاشق شماست
چگونه می توان در یک رابطه, کسی را که عاشقش هستیم اما او به ما اهمیتی نمی دهد عاشق خود کنیم؟👇❤️
https://t.me/joinchat/AAAAAEJcol3j81IK5Ki0bQ
چگونه می توان در یک رابطه, کسی را که عاشقش هستیم اما او به ما اهمیتی نمی دهد عاشق خود کنیم؟👇❤️
https://t.me/joinchat/AAAAAEJcol3j81IK5Ki0bQ
حال و احوال ۲۳ تیر
@Zhuanchannel
فروردین
از بحث بین رفقا فاصله بگیر
و الا سوء تفاهم بهوجود میاد
انرژیت رو برای کارای مهم بذار
گره ها رو رفع کن
حرف هاتو به یه دوست بزن
مصاحبت قشنگی میشه
اردیبهشت
امروز کنی بی نظمی اذیتت می کنه
همه چی ولی درست میشه
تمرکز شاید نداشته باشی که تا فردا حل میشه
خوش بین باش
آینده دست خودته
مشورت برات خوبه امروز
خرداد
نگرانی هات رو دور بریز
همه چی شیرین میشه با صبر
به زودی رویاها واقعی میشه
موفقیت به خاطر تلاش خودته
اگه از کسی دلگیری باهاش حرف بزن
شاید علم و اطلاع نداره
تیر
خستگی ها رو دور بریز
پیاده روی خیلی کمکت می کنه خستگی های ذهنی
ازت دور شه
توی بحث ها شرکت کن
انرژیت رو از دیگران خواهی گرفت
ذهنت درگیر گذشته س
ازش رها شو تا آینده و حال قشنگ تر شه
مرداد
امروز روی دیگران تمرکز داری
و همین بهت محبوبیت بیشتری میده
با منطق پیش برو
خبرای خوبی میرسه
اوضاع احساسی هم عالیه
منتظر معجزه باش و همگامش قدم وردار
شهریور
نگران اخبار دیگران نباش
و از خبرای منفی فاصله بگیر
از استرس دوری کن
منتظر خبرای خوب باش
و اینکه گره ها باز میشه
مهر
شاید اختلاف نظری باشه و با توضیح درست نشه
باید فرصت بدی
همه چی درست میشه
اشتباهات رو تکرار نکن
مسیر جدیدی باز میشه
و از بن بست خبری نیست
و به اهدافت می رسی
آبان
باید سمج باشی
باید تلاش کنی و کم نیاری
اگر به بن بست خوردی مسیر رو عوض کن
و بعدا بیا سر این کار
محتاط تر و آهسته گام بردار
آذر
راه روگاهی باید عوض کرد
از موانع نترس وقتی مسلح به سلاح عقل و درایتی
به زودی به رویاهات می رسی
تغییرات و اتفاقات قشنگی توراهه
دی
استرس های زیادی دور و برته
باید به ورزش و آرامش رو بیاری
راز دلت رو برای کسی که لازمه بگو
شانست می زنه بزودی
مراقب وسایلت باش گم نکنی
بهمن
اگه کسی نیاز بهت داره
سعی کن کنارش باشی
با همیاری خیلی کارا درست میشه توی زندگی
اما نذار کسی توی امروز شخصیت دخالت کنه
یکی از موانع به زودی توسط عزیزی رفع میشه
اسفند
بهترین اتفاق ها در راهه
به گذشته نگاه کن و درس بگیر
دوستی ها رو قدر بدون
یه پیشنهاد بهت میشه
باید خوب بهش فکر کنی
کسی بهت نیاز داره تنهاش نذار
به فرصتا خیلی خوب فکر کن
@Zhuanchannel
فروردین
از بحث بین رفقا فاصله بگیر
و الا سوء تفاهم بهوجود میاد
انرژیت رو برای کارای مهم بذار
گره ها رو رفع کن
حرف هاتو به یه دوست بزن
مصاحبت قشنگی میشه
اردیبهشت
امروز کنی بی نظمی اذیتت می کنه
همه چی ولی درست میشه
تمرکز شاید نداشته باشی که تا فردا حل میشه
خوش بین باش
آینده دست خودته
مشورت برات خوبه امروز
خرداد
نگرانی هات رو دور بریز
همه چی شیرین میشه با صبر
به زودی رویاها واقعی میشه
موفقیت به خاطر تلاش خودته
اگه از کسی دلگیری باهاش حرف بزن
شاید علم و اطلاع نداره
تیر
خستگی ها رو دور بریز
پیاده روی خیلی کمکت می کنه خستگی های ذهنی
ازت دور شه
توی بحث ها شرکت کن
انرژیت رو از دیگران خواهی گرفت
ذهنت درگیر گذشته س
ازش رها شو تا آینده و حال قشنگ تر شه
مرداد
امروز روی دیگران تمرکز داری
و همین بهت محبوبیت بیشتری میده
با منطق پیش برو
خبرای خوبی میرسه
اوضاع احساسی هم عالیه
منتظر معجزه باش و همگامش قدم وردار
شهریور
نگران اخبار دیگران نباش
و از خبرای منفی فاصله بگیر
از استرس دوری کن
منتظر خبرای خوب باش
و اینکه گره ها باز میشه
مهر
شاید اختلاف نظری باشه و با توضیح درست نشه
باید فرصت بدی
همه چی درست میشه
اشتباهات رو تکرار نکن
مسیر جدیدی باز میشه
و از بن بست خبری نیست
و به اهدافت می رسی
آبان
باید سمج باشی
باید تلاش کنی و کم نیاری
اگر به بن بست خوردی مسیر رو عوض کن
و بعدا بیا سر این کار
محتاط تر و آهسته گام بردار
آذر
راه روگاهی باید عوض کرد
از موانع نترس وقتی مسلح به سلاح عقل و درایتی
به زودی به رویاهات می رسی
تغییرات و اتفاقات قشنگی توراهه
دی
استرس های زیادی دور و برته
باید به ورزش و آرامش رو بیاری
راز دلت رو برای کسی که لازمه بگو
شانست می زنه بزودی
مراقب وسایلت باش گم نکنی
بهمن
اگه کسی نیاز بهت داره
سعی کن کنارش باشی
با همیاری خیلی کارا درست میشه توی زندگی
اما نذار کسی توی امروز شخصیت دخالت کنه
یکی از موانع به زودی توسط عزیزی رفع میشه
اسفند
بهترین اتفاق ها در راهه
به گذشته نگاه کن و درس بگیر
دوستی ها رو قدر بدون
یه پیشنهاد بهت میشه
باید خوب بهش فکر کنی
کسی بهت نیاز داره تنهاش نذار
به فرصتا خیلی خوب فکر کن
@zhuanchannel
نامه های کودکان به خدا
خدای عزیز
به جای اینکه بذاری مردم بمیرن و افراد جدیدی خلق کنی، چرا فقط همین هایی که زنده هستند رو حفظ نمی کنی؟
خدای عزیز
من به اون عروسی رفتم و اون ها درست وسط کلیسا همدیگه رو بوسیدن! این کار از نظرت مشکلی نداره؟
خدای عزیز
من فکر میکنم که دستگاه “منگنه زن کاغذ” یکی از بزرگترین اختراعاتت باشه
خدای عزیز
من بهت فکر میکنم، حتی بعضی وقت ها که مشغول دعا هم نیستم
خدای عزیز
بابت برادر کوچولویی که بهم دادی ازت ممنونم، ولی دعای من برای یه توله سگ بود.
خدای عزیز، شرط می بندم که کار خیلی سختیه که همه ی آدم های دنیا رو دوست داشته باشی
من که فقط ۴ نفر توی خانواده ام دارم هرگز نتونستم این کار رو بکنم تو چطوری بتونی؟.
خدای عزیز ! شاید هابیل و قابیل همدیگر را نمی کشتند اگر هر کدام یک اتاق جداگانه داشتند در مورد من و برادرم که مؤثر بوده
خدای عزیز ! اگر یکشنبه ، مرا توی کلیسا تماشا کنی ، کفش های جدیدم رو بهت نشون می دم ببینی چقد خوشگلن
خدای عزیز در مدرسه به ما گفته اند که تو چکار می کنی ، می خواستم ببینم اگر تو بری تعطیلات ، چه کسی کارهایت را انجام می دهد ؟
خدای عزیز ! آیا تو واقعاً نامرئی هستی یا این فقط یک کلک است ؟
خدای عزیز ! آیا تو واقعاً می خواستی زرافه این طوری باشه یا اینکه این یک اتفاق بود؟
خدای عزیز ! چه کسی دور کشورها خط می کشد ؟
(ای جونم چقد این خوب بود)
خدای عزیز ! آیا تو واقعاً منظورت این بوده که (( نسبت به دیگران همانطور رفتار کن که آنها نسبت به تو رفتار می کنند ؟ )) اگر این طور باشد ، من باید حساب برادرم را برسم .
خدای عزیز ! وقتی تمام تعطیلات باران بارید ، پدرم خیلی عصبانی شد . او چیزهایی درباره ات گفت که از آدمها انتظار نمی رود بگویند . به هر حال ، امیدوارم به او صدمه ای نزنی
(دوست دار تو اما نمی خواهم اسمم رو بهت بگم)
خدای عزیز ! لطفاً برام یه اسب کوچولو بفرست . من فبلاً هیچ چیز او تو نخواسته بودم می توانی درباره اش پرس و جو کنی ببینی که اولین باره چیزی ازت میخوام .
خدای عزیز ! از همه کسانی که برای تو کار می کنند ، من نوح و داود را بیشتر دوست دارم .
خدای عزیز ! من دوست دارم شبیه آن مردی که در انجیل بود ، ۹۰۰ سال زندگی کنم با عشق
خدای عزیز ! ما خوانده ایم که توماس ادیسون نور را اختراع کرد . اما تو کلاس های دینی یکشنبه ها به ما گفتند تو این کار رو کردی . بنابراین شرط می بندم او فکر تو را دزدیده ازش شکایت کن .
خدای عزیز ! لازم نیست نگران من باشی . من همیشه دو طرف خیابان را نگاه می کنم .
خدای عزیز !فکر نمی کنم هیچ کس می توانست خدایی بهتر از تو باشد . می خوام اینو بدونی که این حرفو به خاطر اینکه الان تو خدایی ، نمی زنم من چاپلوس نیستم.
خدای عزیز !هیچ فکر نمی کردم نارنجی و بنفش به هم بیان . تا وقتی که غروب خورشیدی رو که روز سه شنبه ساخته بودی ، دیدم ، معرکه بود .
خدای عزیز!
برادر من یک موش صحرایی است. تو باید به اون دم هم میدادیها!
خدای عزیز!
من میخواهم وقتی بزرگ شدم، درست مثل بابام باشم. اما نه با اینهمه مو در تمام بدنش.
خدای عزیز!
برادرم یه چیزایی دربارۀ به دنیا آمدن بچه ها گفت، اما اونها درست به نظر نمیرسند. مگر نه؟
چند سال پیش در مدارس ابتدایی آمریکا کارشناسان از کودکان خواستند که نامه ای به خدا بنویسند، این نامه ها هیچ موضوع مشخصی نداشت و هر کس هر چه در دل داشت می نوشت، مدتی بعد تمامی این نامه ها گردآوری شد و تحت همین عنوان به کتاب تبدیل شد و با توجه به زیبایی و تاثیر گذاری بی نظیر نامه های این کودکان، در مدت کوتاهی به ده ها زبان مختلف از جمله فارسی ترجمه شد❤️
نامه های کودکان به خدا
خدای عزیز
به جای اینکه بذاری مردم بمیرن و افراد جدیدی خلق کنی، چرا فقط همین هایی که زنده هستند رو حفظ نمی کنی؟
خدای عزیز
من به اون عروسی رفتم و اون ها درست وسط کلیسا همدیگه رو بوسیدن! این کار از نظرت مشکلی نداره؟
خدای عزیز
من فکر میکنم که دستگاه “منگنه زن کاغذ” یکی از بزرگترین اختراعاتت باشه
خدای عزیز
من بهت فکر میکنم، حتی بعضی وقت ها که مشغول دعا هم نیستم
خدای عزیز
بابت برادر کوچولویی که بهم دادی ازت ممنونم، ولی دعای من برای یه توله سگ بود.
خدای عزیز، شرط می بندم که کار خیلی سختیه که همه ی آدم های دنیا رو دوست داشته باشی
من که فقط ۴ نفر توی خانواده ام دارم هرگز نتونستم این کار رو بکنم تو چطوری بتونی؟.
خدای عزیز ! شاید هابیل و قابیل همدیگر را نمی کشتند اگر هر کدام یک اتاق جداگانه داشتند در مورد من و برادرم که مؤثر بوده
خدای عزیز ! اگر یکشنبه ، مرا توی کلیسا تماشا کنی ، کفش های جدیدم رو بهت نشون می دم ببینی چقد خوشگلن
خدای عزیز در مدرسه به ما گفته اند که تو چکار می کنی ، می خواستم ببینم اگر تو بری تعطیلات ، چه کسی کارهایت را انجام می دهد ؟
خدای عزیز ! آیا تو واقعاً نامرئی هستی یا این فقط یک کلک است ؟
خدای عزیز ! آیا تو واقعاً می خواستی زرافه این طوری باشه یا اینکه این یک اتفاق بود؟
خدای عزیز ! چه کسی دور کشورها خط می کشد ؟
(ای جونم چقد این خوب بود)
خدای عزیز ! آیا تو واقعاً منظورت این بوده که (( نسبت به دیگران همانطور رفتار کن که آنها نسبت به تو رفتار می کنند ؟ )) اگر این طور باشد ، من باید حساب برادرم را برسم .
خدای عزیز ! وقتی تمام تعطیلات باران بارید ، پدرم خیلی عصبانی شد . او چیزهایی درباره ات گفت که از آدمها انتظار نمی رود بگویند . به هر حال ، امیدوارم به او صدمه ای نزنی
(دوست دار تو اما نمی خواهم اسمم رو بهت بگم)
خدای عزیز ! لطفاً برام یه اسب کوچولو بفرست . من فبلاً هیچ چیز او تو نخواسته بودم می توانی درباره اش پرس و جو کنی ببینی که اولین باره چیزی ازت میخوام .
خدای عزیز ! از همه کسانی که برای تو کار می کنند ، من نوح و داود را بیشتر دوست دارم .
خدای عزیز ! من دوست دارم شبیه آن مردی که در انجیل بود ، ۹۰۰ سال زندگی کنم با عشق
خدای عزیز ! ما خوانده ایم که توماس ادیسون نور را اختراع کرد . اما تو کلاس های دینی یکشنبه ها به ما گفتند تو این کار رو کردی . بنابراین شرط می بندم او فکر تو را دزدیده ازش شکایت کن .
خدای عزیز ! لازم نیست نگران من باشی . من همیشه دو طرف خیابان را نگاه می کنم .
خدای عزیز !فکر نمی کنم هیچ کس می توانست خدایی بهتر از تو باشد . می خوام اینو بدونی که این حرفو به خاطر اینکه الان تو خدایی ، نمی زنم من چاپلوس نیستم.
خدای عزیز !هیچ فکر نمی کردم نارنجی و بنفش به هم بیان . تا وقتی که غروب خورشیدی رو که روز سه شنبه ساخته بودی ، دیدم ، معرکه بود .
خدای عزیز!
برادر من یک موش صحرایی است. تو باید به اون دم هم میدادیها!
خدای عزیز!
من میخواهم وقتی بزرگ شدم، درست مثل بابام باشم. اما نه با اینهمه مو در تمام بدنش.
خدای عزیز!
برادرم یه چیزایی دربارۀ به دنیا آمدن بچه ها گفت، اما اونها درست به نظر نمیرسند. مگر نه؟
چند سال پیش در مدارس ابتدایی آمریکا کارشناسان از کودکان خواستند که نامه ای به خدا بنویسند، این نامه ها هیچ موضوع مشخصی نداشت و هر کس هر چه در دل داشت می نوشت، مدتی بعد تمامی این نامه ها گردآوری شد و تحت همین عنوان به کتاب تبدیل شد و با توجه به زیبایی و تاثیر گذاری بی نظیر نامه های این کودکان، در مدت کوتاهی به ده ها زبان مختلف از جمله فارسی ترجمه شد❤️
@zhuanchannel
امروز سالگرد درگذشت استاد بزرگ حمید سمندریان است.
شاید کمتر کسی بداند که او در دوران ممنوعالکاری در دههٔ شصت چه میکرد.
در آن دوره سمندریان رستورانی در پارکینگ محل زندگیاش باز کرده بود.
خودش پشت دخل مینشست
احمد آقالو پیشخدمت بود و هما روستا ظرفها را میشست
#علیرضا_اکبری
امروز سالگرد درگذشت استاد بزرگ حمید سمندریان است.
شاید کمتر کسی بداند که او در دوران ممنوعالکاری در دههٔ شصت چه میکرد.
در آن دوره سمندریان رستورانی در پارکینگ محل زندگیاش باز کرده بود.
خودش پشت دخل مینشست
احمد آقالو پیشخدمت بود و هما روستا ظرفها را میشست
#علیرضا_اکبری
@zhuanchannel
دانشمندان دانشگاه پنسیلوانیای امریکا طی آزمایشی به این مسأله پی بردندمردان طاس از نظرمردم قوی ترند،شخصیت بااراده ای دارند و از مهارت های مدیریتی و توانایی رهبری برخوردارند.
دانشمندان دانشگاه پنسیلوانیای امریکا طی آزمایشی به این مسأله پی بردندمردان طاس از نظرمردم قوی ترند،شخصیت بااراده ای دارند و از مهارت های مدیریتی و توانایی رهبری برخوردارند.
@zhuanchannel
تاثیر بکار گیری جملات منفی در فرمان دادن
شاید تعجب کنید اگر بگویم مغز ما با همه پیچیدگیش قادر نیست جملات منفی را از مثبت تفکیک کند:
به جمله "منفی "زیر توجه کنید:
لطفا به فیل قرمز فکر نکنید!
ذهن شما اکنون به چه چیزی فکر میکند؟
بدون شک ذهن شما اکنون در حال فکر کردن به فیل قرمز است.
به نظر شما اگر به کودکی گفته شود
دست مرا ول نکن
به پریز برق دست نزن،
امروز با بچه ها در مهد دعوا نکن، چه پیغامی در مغز او مخابره میشود؟
همه این جملات در ذهن او مثبت برداشت شده و گویی که به او دستور داده اید که این کار را انجام دهد، در واقع در فرمان دادن باید به کودک گفته شود چه کاری باید انجام دهد
نه اینکه چه کاری نباید انجام دهد.
بنابراین با کودک خود اینگونه سخن بگویید:
به جای " مخالفت نکن " بگویید " کاری که گفتم را انجام بده"
به جای" فحش نده" بگویید " حرف خوب بزن"
به جای " دستم را ول نکن" بگویید " دستم را محکم بگیر"
به جای " ندو" بگویید " آرام راه برو"
#رویش
تاثیر بکار گیری جملات منفی در فرمان دادن
شاید تعجب کنید اگر بگویم مغز ما با همه پیچیدگیش قادر نیست جملات منفی را از مثبت تفکیک کند:
به جمله "منفی "زیر توجه کنید:
لطفا به فیل قرمز فکر نکنید!
ذهن شما اکنون به چه چیزی فکر میکند؟
بدون شک ذهن شما اکنون در حال فکر کردن به فیل قرمز است.
به نظر شما اگر به کودکی گفته شود
دست مرا ول نکن
به پریز برق دست نزن،
امروز با بچه ها در مهد دعوا نکن، چه پیغامی در مغز او مخابره میشود؟
همه این جملات در ذهن او مثبت برداشت شده و گویی که به او دستور داده اید که این کار را انجام دهد، در واقع در فرمان دادن باید به کودک گفته شود چه کاری باید انجام دهد
نه اینکه چه کاری نباید انجام دهد.
بنابراین با کودک خود اینگونه سخن بگویید:
به جای " مخالفت نکن " بگویید " کاری که گفتم را انجام بده"
به جای" فحش نده" بگویید " حرف خوب بزن"
به جای " دستم را ول نکن" بگویید " دستم را محکم بگیر"
به جای " ندو" بگویید " آرام راه برو"
#رویش
@zhuanchannel
مشکلات ساندویچی ها اینست که برای رفع سردی سوسیس و کالباس از فلفل وسس استفاده می کننددرنتیجه کبد نصفش خشک و نصفش یخ می شودو به مرور رنگ چهره کدر و ناخوشایند میشود
مشکلات ساندویچی ها اینست که برای رفع سردی سوسیس و کالباس از فلفل وسس استفاده می کننددرنتیجه کبد نصفش خشک و نصفش یخ می شودو به مرور رنگ چهره کدر و ناخوشایند میشود
@zhuanchannel
یکی از کارکنان صنعت برق :
این شب هایی که سخت گرفتارید که کدام تیم و کدام یازده بازیکن، توپ گرد را می برند تا ته زمین دراز سبز تا جام نمی دانم چند کیلویی را ببرند بالای سرشان و همه دنیا هورا برایشان بکشد می خواهم به نمایندگی از مردمانی جور کشیده چند خط عریضه بنویسم که این روزها در چشمان هم وطنانشان نه عزیزند و نه خدمتگزار.
_ آنها که کمترین جرمشان مانع شدن تماشای همین بازی زمین سبز است.
کسانی که سر ظهر چله تابستان با فشردن یک کلید، خنکی بهاری کولر را از مردمانشان دریغ می کنند.
_ آنها که با همان کلید ده ها نفر را در آسانسور ها محبوس می کنند و اگر خدای ناکرده کسی نباشد تا فریاد های محبوسین را بشنود و آنتن و شارژ موبایلی هم نباشد محکومان به بی برقی بدون هیچگونه عفوی ناگزیرند از تحمل حکم دو ساعته شان.
_ آنها که ندانسته مریض وابسته به دستگاه را تا حوالی پرتگاه مرگ می کشانند.
_آنها که فراموش نکرده اند بیماران برای نوبت دکتر، سونوگرافی، رادیولوژی و ... چه سختی ها که نکشیده اند.
_ از مردمانی که دانسته مرگ ده ها، صدها و شاید هزاران ماهی ، جوجه، مرغ و ... را رقم می زنند.
_ مردمانی که علیرغم میل باطنیشان چوب لای چرخ نیمه مرده صنعت سرزمینشان می گذارند تا نچرخد و مصرف برق اندکی کمتر شود.
_ آنها که چراغها را خاموش می کنند.
آنها که می دانند پیرمرد خسته از خرید آمده زانوی بالا رفتن از چند طبقه که هیچ ، یک طبقه را ندارد.
_ آنها که می دانند کارگاه ها را تعطیل می کنند و کارگری را بی روزی به خانه می فرستند ولی باز کلید را می فشارند.
آنها می دانند. خیلی بیشتر هم می دانند.
اما چه کنند که مجبورند به تقسیم عادلانه خاموشی.
چیزی در مایه های ظلم بالسویه.
اختیاری در کار نیست.
این روزها بی برنامه به آنها می گویند خاموش کنند چرا که مصرف بیش از تولید است
این که چه شد که اینگونه شد را نیز آنها نمی دانند.
_خواستم فقط بدانید آنها نیز مردمان شمایند. جزئی از همین آب و خاک. راهی ندارند.
_ خواستم بدانید نه برنامه ای هست برای خاموشی و نه امکان برنامه ریزی.
با این چند خط تنها از مردمانم می خواهم بدانند هر درجه کولری که برمی گزینند، هر مصرف غیر ضروری در سر ظهر عواقبش چیزی است شبیه نوشته های من و نه زیرنویس های گذرای تلویزیونی.
پس به خاطر آنها که نوشتم مراعات کنید لطفا
نه به خاطر هیچ حزب و دسته و گروهی.
@ehsanmohammadi95
یکی از کارکنان صنعت برق :
این شب هایی که سخت گرفتارید که کدام تیم و کدام یازده بازیکن، توپ گرد را می برند تا ته زمین دراز سبز تا جام نمی دانم چند کیلویی را ببرند بالای سرشان و همه دنیا هورا برایشان بکشد می خواهم به نمایندگی از مردمانی جور کشیده چند خط عریضه بنویسم که این روزها در چشمان هم وطنانشان نه عزیزند و نه خدمتگزار.
_ آنها که کمترین جرمشان مانع شدن تماشای همین بازی زمین سبز است.
کسانی که سر ظهر چله تابستان با فشردن یک کلید، خنکی بهاری کولر را از مردمانشان دریغ می کنند.
_ آنها که با همان کلید ده ها نفر را در آسانسور ها محبوس می کنند و اگر خدای ناکرده کسی نباشد تا فریاد های محبوسین را بشنود و آنتن و شارژ موبایلی هم نباشد محکومان به بی برقی بدون هیچگونه عفوی ناگزیرند از تحمل حکم دو ساعته شان.
_ آنها که ندانسته مریض وابسته به دستگاه را تا حوالی پرتگاه مرگ می کشانند.
_آنها که فراموش نکرده اند بیماران برای نوبت دکتر، سونوگرافی، رادیولوژی و ... چه سختی ها که نکشیده اند.
_ از مردمانی که دانسته مرگ ده ها، صدها و شاید هزاران ماهی ، جوجه، مرغ و ... را رقم می زنند.
_ مردمانی که علیرغم میل باطنیشان چوب لای چرخ نیمه مرده صنعت سرزمینشان می گذارند تا نچرخد و مصرف برق اندکی کمتر شود.
_ آنها که چراغها را خاموش می کنند.
آنها که می دانند پیرمرد خسته از خرید آمده زانوی بالا رفتن از چند طبقه که هیچ ، یک طبقه را ندارد.
_ آنها که می دانند کارگاه ها را تعطیل می کنند و کارگری را بی روزی به خانه می فرستند ولی باز کلید را می فشارند.
آنها می دانند. خیلی بیشتر هم می دانند.
اما چه کنند که مجبورند به تقسیم عادلانه خاموشی.
چیزی در مایه های ظلم بالسویه.
اختیاری در کار نیست.
این روزها بی برنامه به آنها می گویند خاموش کنند چرا که مصرف بیش از تولید است
این که چه شد که اینگونه شد را نیز آنها نمی دانند.
_خواستم فقط بدانید آنها نیز مردمان شمایند. جزئی از همین آب و خاک. راهی ندارند.
_ خواستم بدانید نه برنامه ای هست برای خاموشی و نه امکان برنامه ریزی.
با این چند خط تنها از مردمانم می خواهم بدانند هر درجه کولری که برمی گزینند، هر مصرف غیر ضروری در سر ظهر عواقبش چیزی است شبیه نوشته های من و نه زیرنویس های گذرای تلویزیونی.
پس به خاطر آنها که نوشتم مراعات کنید لطفا
نه به خاطر هیچ حزب و دسته و گروهی.
@ehsanmohammadi95
@zhuanchannel
روسیه در افزایش تولید نفت با همدستی عربستان، از پشت خنجر زد.
در موضوع سوریه، با همدستی اسراییل به ما خیانت کرد.
صنعت گاز ما رو داره تحت تسلط خودش در میاره.
نفتمون رو به بهانه نفت_در_برابر_کالا داره از بازار جهانی حذف میکنه.
از ترس رابطه با آمریکا، رسما مستعمره روسیه شدیم
هربلایی سرمون اومده تقصیر انگلیس و روسیه ست.
هنگامى كه ديگر كشورها سخن از تجارت كالا و غذا در برابر نفت با ايران مى گويند به حساب خودشان در كمك و مساعدت با ما حرف مى زنند
اما براى من ايرانى اين سخن از جنس ترحم و تحقير است.
گويا آنها ما را بيچاره اى تصور كرده اند كه قصد کمک به ما را دارند
پ.ن: انگار دارن به گدا صدقه میدن اینجوری که با ایران رفتار میکنن. آدم به غرور ملی ش بر می خوره.هربلایی سرمون میاد به خاطر انگلیس و روسیه ست. هر بلایی...
#پدرام_سلطانی
#هادی_موسوی
روسیه در افزایش تولید نفت با همدستی عربستان، از پشت خنجر زد.
در موضوع سوریه، با همدستی اسراییل به ما خیانت کرد.
صنعت گاز ما رو داره تحت تسلط خودش در میاره.
نفتمون رو به بهانه نفت_در_برابر_کالا داره از بازار جهانی حذف میکنه.
از ترس رابطه با آمریکا، رسما مستعمره روسیه شدیم
هربلایی سرمون اومده تقصیر انگلیس و روسیه ست.
هنگامى كه ديگر كشورها سخن از تجارت كالا و غذا در برابر نفت با ايران مى گويند به حساب خودشان در كمك و مساعدت با ما حرف مى زنند
اما براى من ايرانى اين سخن از جنس ترحم و تحقير است.
گويا آنها ما را بيچاره اى تصور كرده اند كه قصد کمک به ما را دارند
پ.ن: انگار دارن به گدا صدقه میدن اینجوری که با ایران رفتار میکنن. آدم به غرور ملی ش بر می خوره.هربلایی سرمون میاد به خاطر انگلیس و روسیه ست. هر بلایی...
#پدرام_سلطانی
#هادی_موسوی
@zhuanchannel
يه اَپ هست به اسم Be My Eyes.
دوربينِ گوشى افردا نابينا رو به صفحه ى گوشى افراد بينا وصل مى كنه تا یه جایی گیر کردن بتونن راهنمايى بگيرند.
دو ماه پيش نصب كردم و منتظر موندم تا بالاخره ديروز از افغانستان زنگ زد
كمك مى خواست درب يه اتاقى رو پيدا كنه، كمكش كردم. مدت ها بود انقدر احساس مفيد بودن نكرده بودم. دوست داشتین نصبش کنید
#حسام
https://www.bemyeyes.com
يه اَپ هست به اسم Be My Eyes.
دوربينِ گوشى افردا نابينا رو به صفحه ى گوشى افراد بينا وصل مى كنه تا یه جایی گیر کردن بتونن راهنمايى بگيرند.
دو ماه پيش نصب كردم و منتظر موندم تا بالاخره ديروز از افغانستان زنگ زد
كمك مى خواست درب يه اتاقى رو پيدا كنه، كمكش كردم. مدت ها بود انقدر احساس مفيد بودن نكرده بودم. دوست داشتین نصبش کنید
#حسام
https://www.bemyeyes.com