@zhuanchannel
الان وقت این است که عشق و محبت را منتشر کنی
وقتی مرگ ما را لمس میکند، در تجربههایی شبیه مثل فروریختن پلاسکو؛سوختن سانچی، زلزله ویا تظاهرات اخیر...این تماشای مرگ دیگری ما را به یاد بی دفاعی خویش برابر مرگ میاندازد و بعد ترسی ناخوداگاه ما را در برمیگیرد.
ما نمیتوانیم از مرگ بگریزیم پس ناچار به جستجوی چیزی یا کسی برای جنگیدن و ابراز خشم بر میآییم.
این همه پرخاشگری در فضای واقعی و مجازی طی روزهای اخیر نشان دهنده ی ترسیدن ماست.
ما شبیه افرادی ترسیده در کوی و برزن به هر سو میدویم و گریبان یکدیگر را میگیریم، بی آنکه بدانیم چرا و این خودش بیشتر از ما آدمهایی مضطرب و رمیده میسازد.
هرکدام از ما بارها تجربیات از دست دادن را در زندگی داشتیم. باید بگذاریم ماتم جای ترس و خشم را بگیرد.
اندوه مان را با کلمات، با نقاشی، با فعالیت بدنی مرتبط با موقعیت، بیرون بریزیم تا جانمان سبک شود.
اما این پایان کار نیست، با گسترده شدن بالهای مرگ بر بلندای آسمان شهر، سایهای تاریک سپهر زندگی جمعی ما را فراگرفته . اینجا دیگر فقط سوگواری کافی نیست.
باید پناه برد به بلندترین نقاط، جایی که آسمان باز روشن مینماید.
در چنین روزگار دشواری بهتر است به این جانپناههای گرامی متوسل شد.
یکی ممکن است غذای محبوبش را فراهم کند، دیگری سراغ کتابی هیجانانگیز رود.
بعضی از ما شاید رقصیدن و ورزش را انتخاب کنند، بعضی دیگر نوشتن و آفریدن را. هر کس به اندازه توان و بضاعت باید آیینهای کوچکی برپا سازد که هدفش گرامیداشت زندگی است و جشن گرفتن زنده بودن.
در همین روزهاست اصلا که باید بیشتر عشق ورزید، بیشتر شوق به خرج داد و تن و جان را به زندگی آغشته ساخت.
مدتهاست منتظر فرصتی برای گفتن دوستتدارم هستید؟
وقتش شاید همین حالا باشد.
نور به زندگی دیگران ببخش🌱
امیرکامیار
الان وقت این است که عشق و محبت را منتشر کنی
وقتی مرگ ما را لمس میکند، در تجربههایی شبیه مثل فروریختن پلاسکو؛سوختن سانچی، زلزله ویا تظاهرات اخیر...این تماشای مرگ دیگری ما را به یاد بی دفاعی خویش برابر مرگ میاندازد و بعد ترسی ناخوداگاه ما را در برمیگیرد.
ما نمیتوانیم از مرگ بگریزیم پس ناچار به جستجوی چیزی یا کسی برای جنگیدن و ابراز خشم بر میآییم.
این همه پرخاشگری در فضای واقعی و مجازی طی روزهای اخیر نشان دهنده ی ترسیدن ماست.
ما شبیه افرادی ترسیده در کوی و برزن به هر سو میدویم و گریبان یکدیگر را میگیریم، بی آنکه بدانیم چرا و این خودش بیشتر از ما آدمهایی مضطرب و رمیده میسازد.
هرکدام از ما بارها تجربیات از دست دادن را در زندگی داشتیم. باید بگذاریم ماتم جای ترس و خشم را بگیرد.
اندوه مان را با کلمات، با نقاشی، با فعالیت بدنی مرتبط با موقعیت، بیرون بریزیم تا جانمان سبک شود.
اما این پایان کار نیست، با گسترده شدن بالهای مرگ بر بلندای آسمان شهر، سایهای تاریک سپهر زندگی جمعی ما را فراگرفته . اینجا دیگر فقط سوگواری کافی نیست.
باید پناه برد به بلندترین نقاط، جایی که آسمان باز روشن مینماید.
در چنین روزگار دشواری بهتر است به این جانپناههای گرامی متوسل شد.
یکی ممکن است غذای محبوبش را فراهم کند، دیگری سراغ کتابی هیجانانگیز رود.
بعضی از ما شاید رقصیدن و ورزش را انتخاب کنند، بعضی دیگر نوشتن و آفریدن را. هر کس به اندازه توان و بضاعت باید آیینهای کوچکی برپا سازد که هدفش گرامیداشت زندگی است و جشن گرفتن زنده بودن.
در همین روزهاست اصلا که باید بیشتر عشق ورزید، بیشتر شوق به خرج داد و تن و جان را به زندگی آغشته ساخت.
مدتهاست منتظر فرصتی برای گفتن دوستتدارم هستید؟
وقتش شاید همین حالا باشد.
نور به زندگی دیگران ببخش🌱
امیرکامیار
این کانال برای آن دسته از مادرانی که به سلامت روان کودک خود اهمیت میدهند.
@kodakanegi
@kodakanegi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آنان را که کشتهاید مرده مپندارید.
که آنان را شاید دگربار در آغوش نتوان گرفت،
امّا گاه اشکی میشوند در قالب باران،
پروانهای در آسمان،
یا لبخندی در هیئتِ رنگینکمان.
و هر قطره خونِ محزونِ آنها،
سیلابِ خشمیست که دست برنخواهد داشت
از روزگارِ سیاهتان.
و آنان را که کشتهاید مرده مپندارید،
که آنان هر سال،
بامدادی میشوند در زمستان،
تا نرود از یادمان،
که امّید هرگز،
با هیچ گلولهای مردنی نیست.🌱
#پرهام_ابراهیمی
که آنان را شاید دگربار در آغوش نتوان گرفت،
امّا گاه اشکی میشوند در قالب باران،
پروانهای در آسمان،
یا لبخندی در هیئتِ رنگینکمان.
و هر قطره خونِ محزونِ آنها،
سیلابِ خشمیست که دست برنخواهد داشت
از روزگارِ سیاهتان.
و آنان را که کشتهاید مرده مپندارید،
که آنان هر سال،
بامدادی میشوند در زمستان،
تا نرود از یادمان،
که امّید هرگز،
با هیچ گلولهای مردنی نیست.🌱
#پرهام_ابراهیمی
خانم لیلا بزرگمهر، متخصص تغذیه هستش با کد نظام پزشکی «ت-۱۰۵۰۶»، با دانش تغذیه، رژیم غذایی ای براتون آماده میکنه که اولاً تو این دوره، به هیچ عنوان سختی نمیکشین و در عین حال که به تناسب اندامتون میرسین، سلامتیتون حفظ میشه و هیچ عارضه جانبی ای «مثل ریزش مو و افتادگی پوست و …» براتون نداره.
میتونید تا شروع سال جدید کلی تغییر ایجاد کنید
پیج اینستاگرامشونو براتون میزارم، حتما یه سر به پیجشون بزنید
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
instagram.com/nutriplus.lbm
میتونید تا شروع سال جدید کلی تغییر ایجاد کنید
پیج اینستاگرامشونو براتون میزارم، حتما یه سر به پیجشون بزنید
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
instagram.com/nutriplus.lbm
@zhuanchannel
حالا که نه هوایی داریم برای نفس کشیدن، نه نان و آب قابل اتکایی داریم برای خوردن و نوشیدن و نه ثروتی برای لذت بردن،
حالا که طعم شدیدترین تورم و سقوط قرن را چشیدیم و بر بالین آرزوهایی برباد رفته خوابیدیم و در پرتگاه بلاتکلیفی و استیصالی فرساینده بیدار شدیم،
حالا که چیزی فراتر از غمگینیم و اینقدر غیرعادی و با حسرت، سوختن اهداف و آرزوهامان را به نظاره نشستهایم؛
چه چیزی رنجِ اینگونه زیستن را کم میکند و کدامین مصیبت و فقدان تمایل به عادی شدن دارد؟! به کدامین شرایط اسفباری نباید عادت کرد؟
اصلا چیزی برای فراموش کردن وجود دارد؟
آدمی که عضو حیاتی جسم عزیزش را از دست داده، چیزی را فراموش میکند؟
#نرگس_صرافیان_طوفان
حالا که نه هوایی داریم برای نفس کشیدن، نه نان و آب قابل اتکایی داریم برای خوردن و نوشیدن و نه ثروتی برای لذت بردن،
حالا که طعم شدیدترین تورم و سقوط قرن را چشیدیم و بر بالین آرزوهایی برباد رفته خوابیدیم و در پرتگاه بلاتکلیفی و استیصالی فرساینده بیدار شدیم،
حالا که چیزی فراتر از غمگینیم و اینقدر غیرعادی و با حسرت، سوختن اهداف و آرزوهامان را به نظاره نشستهایم؛
چه چیزی رنجِ اینگونه زیستن را کم میکند و کدامین مصیبت و فقدان تمایل به عادی شدن دارد؟! به کدامین شرایط اسفباری نباید عادت کرد؟
اصلا چیزی برای فراموش کردن وجود دارد؟
آدمی که عضو حیاتی جسم عزیزش را از دست داده، چیزی را فراموش میکند؟
#نرگس_صرافیان_طوفان
@zhuanchannel
آنان که آزادی اساسی خود را فدای ذرهای امنیت موقت میکنند، نه لیاقت آزادی را دارند و نه شایستگی امنیت را.
#بنجامین_فرانکلین
آنان که آزادی اساسی خود را فدای ذرهای امنیت موقت میکنند، نه لیاقت آزادی را دارند و نه شایستگی امنیت را.
#بنجامین_فرانکلین
@zhuanchannel
عزیزم
پاککن از چهره اشکت را
زجا برخیز
تو در من زندهای
من در تو
ما هرگز نمیمیریم
#هوشنگ_ابتهاج
عزیزم
پاککن از چهره اشکت را
زجا برخیز
تو در من زندهای
من در تو
ما هرگز نمیمیریم
#هوشنگ_ابتهاج
@zhuanchannel
من خطا کردم، معذرت میخواهم
ما واقعا نمیدانستیم!
ما دنیای کوچک و بستهای داشتیم.
کلاس سوم دبستان بودم که انقلاب شد. جدا از این که اسم دبستانم از پهلوی به خمینی تغییر کرد، ملموسترین تجلی تغییر رژیم برای من در شهر کوچک قاین، تغییر در محتوای تلویزیون سیاه سفیدمان بود. ما تلویزیونی داشتیم که روزی ۳-۴ ساعت برنامه داشت، یک ساعتش اخباری که حکومت به خوردمان میداد و بقیهاش هم پروپاگاندای حکومتی بود، حتی برنامهی کودک. شاید از معدود استثناءهای تلویزیون که از تبلیغات حکومتی مصون ماند برنامهی "راز بقاء" بود!
ما به قصد بیخبر نبودن از دنیا، مشترک روزنامهی خراسان بودیم که اخبار کشور و استان خراسان را داشت، به روایت مقامات رسمی، و صفحهی حوادث و صفحهی ترحیم و تسلیت و یک جدول کلمات متقاطع که پر کردن آن سرگرمی مشترک من و پدرم بود!
ما ساعتها در مدرسه، در مراسم صبحگاهی، مراسم دههی فجر،مراسم محرم و صفر،در اردوهای مدرسه،سر کلاسهای دینی و عربی و تاریخ و ادبیات و حتی علوم! از معلمانمان همان حرفهای صدا و سیمای حکومت را میشنیدیم!
به عنوان جایزهی شاگرد اول شدن، به اردوهای امور تربیتی فرستاده میشدیم که یک هفته شبانه روز راجع به اسلام و امام! و انقلاب اسلامی در گوش ما صحبت میکردند!
کتابخانهی مدرسهی ما پر از کتابهای مذهبی بود و نیز قفسهی کتاب در خانهی ما!
در خانهی ما طبق روال هفتگی یا ماهیانه، دورهی قرآن و روضهی امام حسین و مراسم افطاری برگزار میشد و پدر من از پیش از انقلاب ۵۷، مشترک مجلهی مکتب اسلام ناصر مکارم شیرازی بود.
از نوجوانی تصمیم گرفتم دینم را با تحقیق انتخاب کنم. کلی کتاب راجع به ادیان و مذاهب تهیه کردم و خواندم و گمان کردم که محققانه اسلام و تشیع را انتخاب کردهام و دینم فقط میراث نیاکانم نیست، بیخبر از این که تمام کتابهای راجع به ادیان که در دسترس من بودند توسط مسلمانان متعصب نوشته شده بودند.بنابراین این روزها وقتی میشنوم که برخی دختران متدین میگویند من خودم حجاب را "انتخاب" کردهام، به آنچه آنان "انتخاب" میدانند پوزخند میزنم.نسل ما اینترنت و ماهواره نداشت.من تا سال ۲۰۰۰ اینترنت را نمیشناختم و تا سال ۲۰۰۲ (دو سال بعد از گرفتن بورد تخصصی روانپزشکی!) عملا با اینترنت کار نکردم. تا ۳۰ سالگی سفر خارج از کشور نداشتم!
تا زمان اصلاحات که روزنامههای جامعه و شرق و توس و نشاط در آمدند و سپس یکی یکی تعطیل شدند، من فقط "یک روایت" از جامعهام داشتم!تا وقتی وزارت اطلاعات دولت خاتمی بیانیه داد و قتلهای زنجیرهای را به گردن گرفت من اصلا خبردار نشده بودم که حکومتیها به شکل سیستماتیزه،نویسندهها و دگراندیشان را به قتل رساندهاند!ما از سال ۱۳۸۸ صاحب ماهواره شدیم و تازه آن موقع،از فاجعهی اعدامهای دههی شصت با خبر شدیم!
ما از دبستان فکر میکردیم باید شبانهروز درس بخوانیم تا شاگرد اول بشویم و نمرهی انضباط بیست بیاوریم تا پدرمادرمان به ما افتخار کنند. بعد هم به عنوان یک پزشک باسواد ایثارگر به مردم خدمت کنیم.این همهی دنیای من بود.
تمام عصیان و ساختارشکنی نوجوانی من این بود که فکر میکردم اینها کافی نیستند،من باید مثل یاران امام حسین شهید بشوم! مشکل اینجا بود که اولا فرق اسطوره و تاریخ را نمیدانستم و ثانیا گمان میکردم بازی جنگ نفتی خاورمیانه،صحنهی کربلاست و اکنون یوم عاشوراست! بنابراین در نوجوانی به جبهه رفتم و دعا میکردم که "توفیق شهادت" نصیبم شود!
تصور این که ما چقدر دنیای کوچک و بستهای داشتیم برای بچههای من سخت است!
من حتی از گوش کردن به موسیقی سنتی هم احساس گناه میکردم و فقط قرآن و نوحه گوش میکردم.ما راه سختی را طی کردیم برای فهمیدن حداقلهایی از زندگی و بار سنگینی را به دوش کشیدیم برای این که فرزندانمان را در زندان عقاید و عادتهای نیاکانمان اسیر نکنیم.تفکر نقاد، تفکر علمی،کار گروهی و خلاقیت را نه در خانواده یادمان میدادند، نه در مدرسه، نه در تلویزیون و نه حتی در دانشگاه! ما با آزمون و خطا یاد میگرفتیم، همه چیز را! فکرش را بکنید که در هفت سال دانشکدهی پزشکی کمترین چیزی راجع به سکس به ما یاد ندادند و من از دیدن رویای جنسی در خواب،احساس گناه و شرم میکردم و در بیست سالگی ازدواج کردم با این هدف که در محیط مختلط دانشگاه به گناه نیفتم!وقتی هم که من عضو هیأت علمی گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد شدم اختلالات جنسی به دانشجویان پزشکی تدریس نمیشد!
اما همهی اینها دلیل نمیشود که نگویم "من چند دهه از زندگیام غلط کردم".من از هرکس که در آن دوره از زندگیام تحت تأثیر آن باورها با او تعامل داشتهام معذرت میخواهم و بسیار متأسفم از این که آن نظام فکری بسته را به کسانی انتقال دادهام.
دکتر محمد رضا سرگلزایی
من خطا کردم، معذرت میخواهم
ما واقعا نمیدانستیم!
ما دنیای کوچک و بستهای داشتیم.
کلاس سوم دبستان بودم که انقلاب شد. جدا از این که اسم دبستانم از پهلوی به خمینی تغییر کرد، ملموسترین تجلی تغییر رژیم برای من در شهر کوچک قاین، تغییر در محتوای تلویزیون سیاه سفیدمان بود. ما تلویزیونی داشتیم که روزی ۳-۴ ساعت برنامه داشت، یک ساعتش اخباری که حکومت به خوردمان میداد و بقیهاش هم پروپاگاندای حکومتی بود، حتی برنامهی کودک. شاید از معدود استثناءهای تلویزیون که از تبلیغات حکومتی مصون ماند برنامهی "راز بقاء" بود!
ما به قصد بیخبر نبودن از دنیا، مشترک روزنامهی خراسان بودیم که اخبار کشور و استان خراسان را داشت، به روایت مقامات رسمی، و صفحهی حوادث و صفحهی ترحیم و تسلیت و یک جدول کلمات متقاطع که پر کردن آن سرگرمی مشترک من و پدرم بود!
ما ساعتها در مدرسه، در مراسم صبحگاهی، مراسم دههی فجر،مراسم محرم و صفر،در اردوهای مدرسه،سر کلاسهای دینی و عربی و تاریخ و ادبیات و حتی علوم! از معلمانمان همان حرفهای صدا و سیمای حکومت را میشنیدیم!
به عنوان جایزهی شاگرد اول شدن، به اردوهای امور تربیتی فرستاده میشدیم که یک هفته شبانه روز راجع به اسلام و امام! و انقلاب اسلامی در گوش ما صحبت میکردند!
کتابخانهی مدرسهی ما پر از کتابهای مذهبی بود و نیز قفسهی کتاب در خانهی ما!
در خانهی ما طبق روال هفتگی یا ماهیانه، دورهی قرآن و روضهی امام حسین و مراسم افطاری برگزار میشد و پدر من از پیش از انقلاب ۵۷، مشترک مجلهی مکتب اسلام ناصر مکارم شیرازی بود.
از نوجوانی تصمیم گرفتم دینم را با تحقیق انتخاب کنم. کلی کتاب راجع به ادیان و مذاهب تهیه کردم و خواندم و گمان کردم که محققانه اسلام و تشیع را انتخاب کردهام و دینم فقط میراث نیاکانم نیست، بیخبر از این که تمام کتابهای راجع به ادیان که در دسترس من بودند توسط مسلمانان متعصب نوشته شده بودند.بنابراین این روزها وقتی میشنوم که برخی دختران متدین میگویند من خودم حجاب را "انتخاب" کردهام، به آنچه آنان "انتخاب" میدانند پوزخند میزنم.نسل ما اینترنت و ماهواره نداشت.من تا سال ۲۰۰۰ اینترنت را نمیشناختم و تا سال ۲۰۰۲ (دو سال بعد از گرفتن بورد تخصصی روانپزشکی!) عملا با اینترنت کار نکردم. تا ۳۰ سالگی سفر خارج از کشور نداشتم!
تا زمان اصلاحات که روزنامههای جامعه و شرق و توس و نشاط در آمدند و سپس یکی یکی تعطیل شدند، من فقط "یک روایت" از جامعهام داشتم!تا وقتی وزارت اطلاعات دولت خاتمی بیانیه داد و قتلهای زنجیرهای را به گردن گرفت من اصلا خبردار نشده بودم که حکومتیها به شکل سیستماتیزه،نویسندهها و دگراندیشان را به قتل رساندهاند!ما از سال ۱۳۸۸ صاحب ماهواره شدیم و تازه آن موقع،از فاجعهی اعدامهای دههی شصت با خبر شدیم!
ما از دبستان فکر میکردیم باید شبانهروز درس بخوانیم تا شاگرد اول بشویم و نمرهی انضباط بیست بیاوریم تا پدرمادرمان به ما افتخار کنند. بعد هم به عنوان یک پزشک باسواد ایثارگر به مردم خدمت کنیم.این همهی دنیای من بود.
تمام عصیان و ساختارشکنی نوجوانی من این بود که فکر میکردم اینها کافی نیستند،من باید مثل یاران امام حسین شهید بشوم! مشکل اینجا بود که اولا فرق اسطوره و تاریخ را نمیدانستم و ثانیا گمان میکردم بازی جنگ نفتی خاورمیانه،صحنهی کربلاست و اکنون یوم عاشوراست! بنابراین در نوجوانی به جبهه رفتم و دعا میکردم که "توفیق شهادت" نصیبم شود!
تصور این که ما چقدر دنیای کوچک و بستهای داشتیم برای بچههای من سخت است!
من حتی از گوش کردن به موسیقی سنتی هم احساس گناه میکردم و فقط قرآن و نوحه گوش میکردم.ما راه سختی را طی کردیم برای فهمیدن حداقلهایی از زندگی و بار سنگینی را به دوش کشیدیم برای این که فرزندانمان را در زندان عقاید و عادتهای نیاکانمان اسیر نکنیم.تفکر نقاد، تفکر علمی،کار گروهی و خلاقیت را نه در خانواده یادمان میدادند، نه در مدرسه، نه در تلویزیون و نه حتی در دانشگاه! ما با آزمون و خطا یاد میگرفتیم، همه چیز را! فکرش را بکنید که در هفت سال دانشکدهی پزشکی کمترین چیزی راجع به سکس به ما یاد ندادند و من از دیدن رویای جنسی در خواب،احساس گناه و شرم میکردم و در بیست سالگی ازدواج کردم با این هدف که در محیط مختلط دانشگاه به گناه نیفتم!وقتی هم که من عضو هیأت علمی گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد شدم اختلالات جنسی به دانشجویان پزشکی تدریس نمیشد!
اما همهی اینها دلیل نمیشود که نگویم "من چند دهه از زندگیام غلط کردم".من از هرکس که در آن دوره از زندگیام تحت تأثیر آن باورها با او تعامل داشتهام معذرت میخواهم و بسیار متأسفم از این که آن نظام فکری بسته را به کسانی انتقال دادهام.
دکتر محمد رضا سرگلزایی
توقف حکم اعدام «محمدبروغنی»
مدیر روابط عمومی دیوان عالی کشور:
حکم اعدام محمد بروغنی یکی از متهمان حوادث اخیر تا حصول نتیجه رسیدگی مجدد دیوان عالی کشور، درباره تقاضای اعاده دادرسی ماده ۴۷۴ ق.آ.د.ک توسط وکیل وی، بنا به تبصره ذیل ماده ۴۷۸ متوقف شد./تسنیم
مدیر روابط عمومی دیوان عالی کشور:
حکم اعدام محمد بروغنی یکی از متهمان حوادث اخیر تا حصول نتیجه رسیدگی مجدد دیوان عالی کشور، درباره تقاضای اعاده دادرسی ماده ۴۷۴ ق.آ.د.ک توسط وکیل وی، بنا به تبصره ذیل ماده ۴۷۸ متوقف شد./تسنیم
احتمال قطع گاز و جایگزینی کپسول در برخی مناطق!
مدیر مرکز دیسپچینگ شرکت ملی گاز:
احتمال قطع گاز در برخی نقاط وجود دارد و باید کپسولهای گاز برای مصرف کنندگان جایگزین شود.
با این قیمت انرژی باید منتظر افزایش دوباره قیمت کالاها باشیم.
مثلا
هر تن سیمان حدود 90 الی 100 کیلووات ساعت برق
و 100-110 مترمکعب گاز (یا 88-95 لیتر مازوت حدودا ) مصرف میکند.
وقتی قیمت سوخت نیروگاه تغییر میکنه، قاعدتا برق هم گرون میشه
با این تغییرات در قیمت واحدهای انرژی
و با احتساب رشد هزینه های دستمزد و حمل و...
هزینه تمام شده یک تن سیمان حدودا 150-180 هزار تومان بالا میره
قیمت هر تن سیمان هم با این اوضاع
از تنی 600-700 هزار تومان میره 1 میلیون تومان و بالاتر
زمستون سخت اروپا پاش رو خرخرهی ماست
مدیر مرکز دیسپچینگ شرکت ملی گاز:
احتمال قطع گاز در برخی نقاط وجود دارد و باید کپسولهای گاز برای مصرف کنندگان جایگزین شود.
با این قیمت انرژی باید منتظر افزایش دوباره قیمت کالاها باشیم.
مثلا
هر تن سیمان حدود 90 الی 100 کیلووات ساعت برق
و 100-110 مترمکعب گاز (یا 88-95 لیتر مازوت حدودا ) مصرف میکند.
وقتی قیمت سوخت نیروگاه تغییر میکنه، قاعدتا برق هم گرون میشه
با این تغییرات در قیمت واحدهای انرژی
و با احتساب رشد هزینه های دستمزد و حمل و...
هزینه تمام شده یک تن سیمان حدودا 150-180 هزار تومان بالا میره
قیمت هر تن سیمان هم با این اوضاع
از تنی 600-700 هزار تومان میره 1 میلیون تومان و بالاتر
زمستون سخت اروپا پاش رو خرخرهی ماست
مجله هنرى ژوان🌱
احتمال قطع گاز و جایگزینی کپسول در برخی مناطق! مدیر مرکز دیسپچینگ شرکت ملی گاز: احتمال قطع گاز در برخی نقاط وجود دارد و باید کپسولهای گاز برای مصرف کنندگان جایگزین شود. با این قیمت انرژی باید منتظر افزایش دوباره قیمت کالاها باشیم. مثلا هر تن سیمان حدود…
پادشاه عالم اینجوری خوار و خفیف میکنه بعضیارو
توان تامین گاز هم نداره دیگه. به چه خفتی افتاد
توان تامین گاز هم نداره دیگه. به چه خفتی افتاد
دومین سیاره قابل سکونت در یک منظومه فراخورشیدی کشف شد
ماموریت فضایی «تس» سازمان «ناسا» دومین سیاره خارج از منظومه شمسی به اندازه «زمین» را در منظومهای در فاصله ۱۰۰ سال نوری کشف کرده است که احتمالا میتواند قابل سکونت هم باشد.
این سیاره با نام TOI ۷۰۰ e احتمالا یک سیاره سنگی یا صخرهای است و به اندازه ۹۵ درصد از اندازه کره زمین است. این جرم فلکی چهارمین سیاره کشف شدهای است که در مداری به دور ستاره TOI ۷۰۰ میچرخد. همه این سیارات فراخورشیدی (خارج از منظومه شمسی) توسط «ماهواره عبوری رصد سیارات فراخورشیدی» رصد و شناسایی شدهاند./ایرنا
ماموریت فضایی «تس» سازمان «ناسا» دومین سیاره خارج از منظومه شمسی به اندازه «زمین» را در منظومهای در فاصله ۱۰۰ سال نوری کشف کرده است که احتمالا میتواند قابل سکونت هم باشد.
این سیاره با نام TOI ۷۰۰ e احتمالا یک سیاره سنگی یا صخرهای است و به اندازه ۹۵ درصد از اندازه کره زمین است. این جرم فلکی چهارمین سیاره کشف شدهای است که در مداری به دور ستاره TOI ۷۰۰ میچرخد. همه این سیارات فراخورشیدی (خارج از منظومه شمسی) توسط «ماهواره عبوری رصد سیارات فراخورشیدی» رصد و شناسایی شدهاند./ایرنا
🎨فروش انواع اکسسوری و دکوریهای خاص در هنرگلسا
🌈با دنیای رنگ ما همراه باشید و با چشمان زیبایتان دیدن فرمایید.
✅خریدی امن و مطمئن از طریق سایت:
(دارای نماد اعتماد الکترونیکی)
honaregolsa.com
❇️کانال تلگرام:
@golsaa_art
⭕️اینستاگرام:
https://instagram.com/honare_golsa
🌈با دنیای رنگ ما همراه باشید و با چشمان زیبایتان دیدن فرمایید.
✅خریدی امن و مطمئن از طریق سایت:
(دارای نماد اعتماد الکترونیکی)
honaregolsa.com
❇️کانال تلگرام:
@golsaa_art
⭕️اینستاگرام:
https://instagram.com/honare_golsa
@zhuanchannel
چطور ذهن را آرام کنیم
مایعات گرم بنوشید
نوشیدنی های گرم باعث می شوند تا تنش از بدن خارج شده و اضطراب کاهش یابد. نوشیدنی های گرمی را بنوشید که فاقد کافئین و الکل هستند؛ زیرا این مواد می توانند اضطراب و افسردگی را تحریک کنند.
چای سبز شامل موادی است که اضطراب را کاهش می دهند. برای بهره مندی از فواید آرامش بخش این چای، می توان آن را داغ یا سرد نوشید.
شیر گرم بنوشید. این نوشیدنی را می توان قبل از خواب نیز نوشیده و این کار به آرام شدن ذهن آشفته تان کمک می کند؛ زیرا حاوی مقدار زیادی تریپتوفان است که به ترشح سروتونین بیشتر در مغز کمک می کند. شیر گرم به همراه عسل برای آرام کردن ذهن بسیار مفید است.
اگر برای آرامش شدن ذهن قهوه می نوشید، سعی کنید نوعی از آن را که کافئین ندارد بنوشید تا باعث بیش فعالی نشود.
از نوشیدن هر چه که بیش از اندازه شکر دارد، اجتناب کنید؛ زیرا باعث تحریک مغز شده و آرام شدن ذهن را بسیار سخت تر می سازد.
چطور ذهن را آرام کنیم
مایعات گرم بنوشید
نوشیدنی های گرم باعث می شوند تا تنش از بدن خارج شده و اضطراب کاهش یابد. نوشیدنی های گرمی را بنوشید که فاقد کافئین و الکل هستند؛ زیرا این مواد می توانند اضطراب و افسردگی را تحریک کنند.
چای سبز شامل موادی است که اضطراب را کاهش می دهند. برای بهره مندی از فواید آرامش بخش این چای، می توان آن را داغ یا سرد نوشید.
شیر گرم بنوشید. این نوشیدنی را می توان قبل از خواب نیز نوشیده و این کار به آرام شدن ذهن آشفته تان کمک می کند؛ زیرا حاوی مقدار زیادی تریپتوفان است که به ترشح سروتونین بیشتر در مغز کمک می کند. شیر گرم به همراه عسل برای آرام کردن ذهن بسیار مفید است.
اگر برای آرامش شدن ذهن قهوه می نوشید، سعی کنید نوعی از آن را که کافئین ندارد بنوشید تا باعث بیش فعالی نشود.
از نوشیدن هر چه که بیش از اندازه شکر دارد، اجتناب کنید؛ زیرا باعث تحریک مغز شده و آرام شدن ذهن را بسیار سخت تر می سازد.