مجله هنرى ژوان
232K subscribers
34K photos
4.43K videos
69 files
4.06K links
❤️كانال مجله هنرى ژوان ❤️

تنها راه ارتباطى و تنها ادمين:
@zhuan

@zhuanbot
Instagram.com/zhuaan
Download Telegram
@zhuanchannel
چشاتو ببند و تصوركن!
اگه امروز عصر تو خيابون خدای نکرده يه ماشين بزنه بهت و مرگ مغزی شی، چند نفر هستن كه همون روز ميفهمن؟
چندنفرهستن که فرداش ميفهمن؟
چندنفر يه هفته بعد ميفهمن؟
چندنفر كلا نميفهمن؟

كيا تو زندگيت واقعا بود و نبودت براشون مهمه؟
اينارو نگه دار.
اونايی كه يه ساعت نباشی نگران ميشن!
كم پيدا ميشن
#ناشناس
@zhuanchannel
دستت در نکنه الان خاموش میشه
اين دايركت رو يكى از دوستان افغان در مورد استورى دو شب پيش ما در حمايت از حق تحصيل پناهجوهاى افغان نوشته ، واقعا دردناكه ، اميدواريم امسال مهر كسى از تحصيل جا نمونه @zhuanchannel
تو اين ربات مى تونى به ٤ تا سوال جواب بدى و
پرچم گروهت رو ببرى بالا

T.me/parchamhabot
@zhuanchannel
گاهی بخشیدن واقعا سخت است .

مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻏﺮﻭﺭ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺧﺮﺩ ﮐﺮﺩ
ﻭ ﺑﺎ ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ ی "ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ " ﻏﺮﻭﺭ له ﺷﺪﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺑﺰﻧﯽ

مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﮐﺴﯽ ﺯﻭﺩ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﺮﺩ
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺑﮕﻮﺋﯽ:
" ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ "

با ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ : ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ میتوانی ﺟﺒﺮﺍﻥ کنی؟
چه ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﺨﺸﯿﺪ؟

گاهی ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻧﯿﺴﺖ
کاری ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﻣﺮﻫﻢ ﺩﺭﺩ ﺑﺎﺷﺪ، نیست

ﻭﻗﺘﯽ ﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﻢ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﻫﻮﯾﺖ ﻭ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﮐﺴﯽ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ
انتظار ﺑﺨﺸﺶ ﻫﻢ ﻧﺎﺑﺠﺎﺳﺖ

شخصیت ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺑﻪ ﺁﺷﻮﺏ ﮐﺸﯿﺪﯼ
ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺁﺭﺍﻡ نمی ﺷﻮﺩ

آدمها را بفهمیم
دل، آلزایمر نمی گیرد
@zhuanchannel
پس از 60 سالگی، 63 درصد از مردان و 40 درصد خانم ها شروع به خر و پف خواهند کرد که اغلب خروپفشان به 80 دسیبل یعنی به بلندی صدای دریل در حال سوراخ کردن بتن نیز می رسد
@zhuanchannel
وقتی با لپ تاپ داری اهنگ گوش میدی هندزفری تو گوشته ،یهو بلند میشی بری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لحظه رونمایی با شکوه Galaxy Note8
توسط مدیر کسب و کار جهانی موبایل سامسونگ، DJ Koh

http://t.me/joinchat/AAAAAEBtFnVZn15BY4P3NA
@zhuanchannel
ارزششو داشته باشید
وقتی یکی هر چند وقت حالتو می پرسه
وقتی یکی بی دلیل زنگ می زنه
وقتی پیشِت می شینه سر صحبت رو باز می کنه
وقتی سلامش خشک و خالی نیست و پرِ قربون صدقه است
وقتی یکی هوا تو داره
وقتی میگه چائیت سرد نشه
وقتی میگه نبینم غم تو
فدا سرت ... اینا یعنی برام ارزش داری مهمی ...


برای دیگران ارزش قائل شیم
در حقیقت برای خودمون ارزش قائل شدیم
ارزششو داشته باشیم.
#ناشناس
@zhuanchannel
این نمرات یادتونه!؟

-5-

-6-

-7-


من انقدر از این نمرات داشتم
فقط حکمت این دوتا خطی که بغل نمره میذاشتن و نفهمیدم؟
یعنی میذاشتن نمره هام فرار نکنن
#طنز
@zhuanchannel
اون سمت چپیه مادرشونه! 44 سالشه . فک کن!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صداهای عجیب و ترسناک در آسمان یکی از روستاهای آستارا / دلیل این امر هنوز مشخص نیست
@Zhuanchannel
@zhuanchannel
یک شب زوج سالمندی وارد رستوران بزرگی شدند. آن‌ها در میان زوج‌های جوانی که در آن‌ جا حضور داشتند بسیار جلب توجه می‌کردند.

بسیاری از آنان، زوج سالخورده را تحسین می‌کردند
و به راحتی می‌شد فکرشان را از نگاه شان خواند: نگاه کنید، این دو نفر عمری است که در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند و چقدر در کنار هم خوشبختند.

پیرمرد برای سفارش غذا به طرف صندوق رفت. غذا سفارش داد، پولش را پرداخت و غذا آماده شد. با سینی به طرف میزی که همسرش پشت آن نشسته بود رفت و رو به رویش نشست. یک ساندویچ همبرگر، یک بشقاب سیب زمینی خلال شده و یک نوشابه در سینی بود.

پیرمرد همبرگر را از لای کاغذ در آورد و آن را با دقت به دو تکه‌ی مساوی تقسیم کرد. سپس سیب‌زمینی‌ها را به دقت شمرد و تقسیم کرد. پیرمرد کمی نوشابه خورد و همسرش نیز از همان لیوان کمی نوشید.

همین که پیرمرد به ساندویچ خود گاز می‌زد مشتریان دیگر با ناراحتی به آن‌ها نگاه می‌کردند و این بار به این فکر می‌کردند که آن زوج پیر احتمالاً آن قدر فقیر هستند که نمی‌توانند دو ساندویچ سفارش بدهند.

پیرمرد شروع کرد به خوردن سیب‌زمینی‌هایش. مرد جوانی از جای خود برخاست و به طرف میز زوج پیر آمد و به پیرمرد پیشنهاد کرد تا برایشان یک ساندویچ و نوشابه بگیرد؛ اما پیرمرد قبول نکرد و گفت: همه چیز رو به راه است، ما عادت داریم در همه چیز شریک باشیم.

مردم کم‌کم متوجه شدند در تمام مدتی که پیرمرد غذایش را می‌خورد، پیرزن او را نگاه می‌کند و لب به غذایش نمی‌زند. بار دیگر همان جوان به طرف میز رفت و از آن‌ها خواهش کرد که اجازه بدهند یک ساندویچ دیگر برایشان سفارش بدهد و این دفعه پیرزن توضیح داد: ما عادت داریم در همه چیز با هم شریک باشیم.

همین که پیرمرد غذایش را تمام کرد، مرد جوان طاقت نیاورد و باز به طرف میز آن دو آمد و گفت: می‌توانم سوالی از شما بپرسم خانم؟

پیرزن جواب داد: بفرمایید. جوان گفت: چرا شما چیزی نمی‌خورید؟
شما که گفتید در همه چیز با هم شریک هستید
منتظر چی هستید؟ پیرزن جواب داد: منتظرم دندون مشترکمون دربیاره بده من !
@zhuanchannel
نمک چه بلایی سر شما میاره؟
كارگاه اينستاگرام ماركتينگ شهريور ماه
كد تخفيف ١٠٪‏ مخصوص اعضاى كانال:
Iransocialmarketing
ثبت نام و اطلاعات كلاس:
www.edu.instagramiran.com
02122661324
@zhuanchannel
ماندن به پای کسیکه دوستش داری آن حس و حالتیست که در معنای عام خوشبختی نمیگنجد
@zhuanchannel
اینا همه مادر و دخترن . تو بعضیاشون اصلا نمیشه تشخیص داد مادرش کدومه!
كوله هاى خوشگل براى اول مهرمون
@iranianmarket
@iranianmarket