مجله هنرى ژوان🌱
236K subscribers
35.8K photos
5.13K videos
72 files
4.92K links
❤️كانال مجله هنرى ژوان ❤️

تنها راه ارتباطى و تنها ادمين:
@zhuan

@zhuanbot
Instagram.com/zhuaan
Download Telegram
Barooni
Reza Yazdani
آهنگ جديد رضا يزدانى _ بارونى
@Zhuanchannel
@zhuanchannel
37 ساله ازدواج کردن و وقتایی که میرن بیرون همیشه باهم ست میکنن ❤️
@zhuanchannel
امروز خواندم يكي از دوستانم، پايين يكي از عكسهاي پر از انرژي مثبتش، نوشته بود:
" خوشبختي يك انتخاب است. "

راستش از همان وقت، همين يك جمله توي ذهن من بارها و بارها چرخيد.
ياد گفتگوي دونفره ي خودم با دوست ديگري افتادم كه چند روز پيش، مرا به ديدار عصرگاهي غيرمنتظره اي، توي يكي از كافه هاي شهر دعوت كرد و آخر صحبتهايمان در باب زندگي، به من گفت كه همه چيز به قلب آدم ربط دارد.
به حال و هواي جاري توي خانه ي دلش.
به اينكه يك بخش مهم خوشبختي، تصميم به خوشبخت بودن است و يا بهتر بگويم لازمه ي رسيدن به شادي دروني، اول از هرچيز، اراده به يافتن و داشتن آن است و عجيب من حرفش را قبول داشتم.

اينها را نوشتم بگويم، فارغ از اينكه چگونه شد كه اينطور شديم، بسياري ازما به غم روزگار خوردن و دست نكشيدن از حسرت هاي بزرگ و كوچكمان، معتاديم!

به ماندن توي زمستاني كه دائم زير لب زمزمه كنيم هوايش " بس ناجوانمردانه است" ... معتاديم !

بايد با خودمان كمي تمرين خلق كردن حال خوش كنيم.
تمرين عبور قاطع و محكم از اتفاقات آزاردهنده ي جهان پيرامون.
تمرين جوانه زدن،
سبز شدن،
بهار را،
خوشبختي را به خانه آوردن ...

ما بايد خودمان دست به انتخاب بزنيم.

@sheidayiii
" مريم عندليب "
@zhuanchannel
من و مترو:
حداقل 11سال است که مسافر پر و پاقرص مترو هستم
الان که مینویسم یک فضای عجیب در مترو حاکم است اینطور که بعد از باز شدن در همان دیالوگهای همیشگی و هل دادنهای عجیب اتفاق می افتد ، کلمات یکی پس از دیگری و بدون فکر جاری میشوند به راحتی همدیگر را آزار می دهیم
و چقدر این 11سال همه چیز شبیه هم بوده یعنی یکی میگوید بیشعور و دیگری میگوید بی فرهنگ و بعد از آن همان که گفته بی فرهنگ یک زیر پا برای مسافر صاحب شعور میگیرد تا با مغز به زمین بیاید و شعورش تبخیر شود تا صاحب فرهنگ عزیز صاحب صندلی هم شود این قصه ادامه دارد

چه تعداد سفر را طی کرده ایم در صورتی که یک سالمند ، یا مادر با فرزند کوچکش در کنارمان بوده و خود را به خواب زدیم تا نکند صندلی که با هزار جنگ با پیروزی به دست اورده ایم از چنگ ما خارج شود که اگر این جنگها را پیروز نشویم کجا باید خودمان راثابت کنیم؟

من که اعتراف میکنم کم نبوده و همچنان نیست، مترو سوار شدن خصوصا قطار بین شهری تهران کرج مهارتهای شناختی بالایی می طلبد باور کنید، تمرکز در لحظه حساس عبور از فاصله سکو و قطار سرنوشت ساز است!!

چه پاها که نشکسته و مهمان پلاتین نشده...
چه قلبها که نگرفته و از حرکت ایستاد

امروز داشتم به یک کمپین فکر میکردم این همه حجم فاجعه و آزار قابل تامل است...
همین سه سال پیش بود که به امید دیدن دوستان از فرنگ رسیده برای افطار در پارک ساعی قرار گذاشتیم و خب هر کدام یک قسمت از سفره را پر کردیم و من چای و سبزی آماده کردم ...

در مسیر رفت لحظه عجیبی را گذراندم فلاسک را جلوتر از خط قرمز گذاشته بودم و به محض رسیدن قطار خم شدم تا فلاسک را بردارم و سرم به موازات قطار قرار گرفت چشم در چشم راننده و در چند ثانیه شوک بودم که چه کنم که راننده ترمز اضطراری را کشید و سرم که بالا آمد راننده برگشت و سر تکان داد که وای سکته ام دادی مسافر خنگول!!!

بماند که هزاران مسافر بیخبر از ماجرا داشتند میگفتند راننده خنگول!! و کسی جز من و خدا و راننده نفهمید که به راستی خنگول که بود؟؟؟
خط قرمز شوخی نیست باور کنید .حالا دختری روبریم نشسته که بعد از پرتابهای ناشی از باز شدن در میگوید من اطمینان دارم "آنکه به ما گفته جهان سوم بیش از سه شمردن را بلد نبوده" .
بیراه نمیگوید بیش از 16سال از افتتاح مترو در خط 2میگذرد وشاید نزدیک به دوسال است که تبلیغات فرهنگی مترو آغاز شده ، هنوز مردم به جای دنبال کردن تابلوها ترجیح می دهند از مامور سکو بینوا بپرسند که در ایستگاه های پر تردد سرسام گرفته اند...

این هفته، هفته آگاهی از مغز در جهان است و در ایران دومین سالیست که به این هفته توجه می شود ،از پژوهشکده علوم شناختی خواسته بودم که به مدرسه ما هم سفیر مغز بفرستد یک ارائه کوتاه از فیزیولوژی و عملکرد به همراه اختلالات شایع مغزی ...

حالا نقش مغز در چنین عملکردهای چگونه است ؟ جز اینکه این جماعت مترو سوار فرمان از مغز میگیرند؟
#فاطمه_نوروزى
قلب تپنده ى هر كسب و كارى حسابداريشه
حسابدارى مدرن رو يادبگير

https://telegram.me/joinchat/CQrNrT9ZNYAN5nA8afgyfg
@zhuanchannel
#فرهنگ

فروشندگان عزيز
وقتی هموطنی از شما خريد كرده و در دستگاه كارتخوان كارت كشيد و موجودی حسابش كافی نبود، نگوييد "موجودی كافی نيست"! بگوييد "ظاهرا اشكالي وجود داره"
خصوصا زمانی كه فروشگاه شلوغ است و مشتريان ديگر صدای شما را می شنوند.
كارت را به همراه رسيد تحويل مشتری دهيد، خود متوجه می شود كه موجودی حسابش كافی نبوده است.
@KamelGholami
@zhuanchannel
یه همچین وضعیتیه
@zhuanchannel
آدم ها ناگهان خداحافظی نمیکنند، ناگهان دلسرد نمیشوند و ناگهان رابطه را تمام نمیکنند.
جایی در مسیر رابطه اتفاق هایی میافتد، دردهایی را تجربه میکنند که هر درد آنها را به تصمیمشان نزدیک تر میکند
وبالاخره روزی "ناگهان" تصمیمشان را با ما در میان میگذارند.
آدمها آرام آرام خسته میشوند.
ارام ارام دلسرد ميشوند از تمام تلاش هايي كه كرده اند و ديده نشده است .

ارام ارام دوست داشتنشان كم ميشود و تهي ميشوند .
تهي ميشوند از هر انچه سعي ميكردند بگوييند و نشان دهند .

براي بعضي ادمها اين تمام شدن با سر و صداي بلند، هياهو و داد و بيداد است و براي برخي ديگر فقط "رفتن" است .
ميروند بي انكه توضيحي باشد و توضيحي بخواهند .

حقيقت اين است كه ما در رابطه ها ميمانيم چون بخشي از ما احساس ميكند ارزشش را دارد.

بخشي از ما حس ميكند هم ادم رو به رو باارزش است و هم خود دروني مان؛ و بعد جرياني از دوست داشتن و صميمت به وجود مي ايد .
جرياني كه كم كم تبديل به جوانه اي ظريف و نحيف ميشود .
اسم اين جوانه ، رابطه است!

بسياري از ما تلاش ميكنيم كه جوانه ها را به وجود اوريم اما بعد فكر ميكنيم اين جوانه قرار است خودش روزي درختي تنومند و زيبا شود!!

هيچ درختي ، بدون رسيدگي و اب و خاك رشد نكرده است ؛ و هميشه درخت ها زماني جوانه هايي اسيب پذير بوده اند.

رابطه هاي صميمانه و عميق ، رابطه هايي هستند كه هر دو طرف مسئوليتي مساوي را قبول ميكنند.
رابطه هاي صميمانه "من "و "تو" ندارد .
"ما" دارد؛ فروتني و همدلي دارد .

نخواهيد توانست رابطه اي اصيل و عميق را تجربه كنيد اگر نميتوانيد به ادمها شبيه ادم نگاه كنيد؛
اگر سختتان است به رابطه تان "دوست داشتن" بدهيد؛ اگر سختتان است خودتان را هم سطح ديگري ببينيد و هر دو به مقدار مساوي به جوانه ي رابطه عشق بورزيد ، حمايت كنيد ، ابياري كنيد و گاهي تكيه گاهش شويد تا ريشه هايش محكم تر شود.

اگر مدتهاست احساس ميكنيد فقط يك نفر است كه به جوانه رسيدگي ميكند صبر كنيد .

همراهتان را نگاه كنيد ، قبل از انكه خيلي خسته شود در اغوشش بگيريد . به او بگوييد باارزش است .
به او بگوييد شما هم مسئول هستيد و به او كمك خواهيد كرد .

اگر رابطه تان را دوست دارید و احساس میکنید بی رحمی ای داشته اید، اگر بی توجه بوده اید، اگر دردهایی را بیدار کرده اید که از عمق آنها خبر نداشتید ،" برگردید".

برگردید و دست آنها را بگیرید و بهشان یادآوری کنید که هنوز هم "مهم هستند".
برگرديد و به چشمهايشان نگاه كنيد . خستگي هايشان را بتكانيد قبل از اينكه دير شود .
#پونه_مقیمی #روانشناسی
@zhuanchannel
اینایی که خیلی بی آزارن خیلی یهویی ام صبرشون تموم میشه. حواستون باشه
Bi Javab
Mohammadreza Amini
ترانه:كسري بختياريان
ملودي:رستاك حلاج
تنظيم:حامد برادران
@Zhuanchannel
كمى هم به خودمون برسيم
تا ٧٠ درصد تخفيف عيدانه
@khanoumi_com
@khanoumi_com
@zhuanchannel
از حقوقداني پرسيدند كه تا چه زمان مي خواهيد به مردان اجازه دهيد كه به همسر اول خود ظلم كنند و همسر دوم اختيار كنند ؟
در پاسخ گفت : تا زماني كه زني حاضر مي شود همسر دوم مردي شود .

تا زماني كه به عنوان يك زن مسئوليت زندگي خود را به عهده نگيريم و به دنبال تكيه گاه و منجي در زندگي بگرديم و ديگران را مقصر ناكامي هاي خودمان بدانيم و نقش قرباني داشته باشيم زندگيمان متحول نخواهد شد .
ما خالق زندگي خودمان هستيم .
#روانشناسی
@zhuanchannel
کوچکترین تغییرا روحیه توعوض میکنه. به خودت توجه کن
@zhuanchannel
دلت باید خوش باشه
@zhuanchannel

در گذشته کسي که پشت در مي رسيد در کوب مختص خود را ميزد که صاحبخانه مطلع شود چه فردي پشت در است . درکوب‌هاي قديم سه نوع بوده:

1 _ مرد کوب؛

صدايي بم و خشن داشت و کوبيدن آن نشانگر اين بود که مردي پشت در است. اگر مرد خانه حضور داشت که در را مي‌گشود، وگرنه زن خانه از پشت در و با تغيير صدا به وسيله بردن انگشت در درون دهان مي‌پرسيد کيست و چه کار دارد.

2_ زن کوب؛

صدايي زير و ظريف داشت و کوبيدن آن نشانگر آن بود که زني پشت در است. در اين صورت زن خانه پشت در رفته و آن را مي‌گشود.

3_ غريب کوب؛
هر گاه غريبه‌اي از روستا يا شهر ديگري به آبادي وارد مي‌شد، اولين منزلي را که اين کوبه را داشت، دق‌الباب مي‌کرد، به اين اميد که ممکن بود صاحبخانه به او پناه دهد. اگر صاحبخانه امکان پذيرايي از غريبه را داشت، در را مي‌گشود، وگرنه غريبه به خانه بعد مراجعه مي‌کرد.
اين درکوب‌ها يکي از مظاهر حفظ حريم در خانواده ايراني و همين‌طور هوشمندي، نظم و دقت ايرانيان در گذشته است.
@zhuanchannel
ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﻣﻴﺘﻮﺍﻧﻢ ﭘﺎﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮔﻠﻴﻤﻢ ﺩﺭﺍﺯﺗﺮ ﻛﻨﻢ
ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻫﺎﻳﻢ ﺍﺯ ﻗﺪ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺑﺎﺷﻨد
ﺣﺘﻲ
ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻱ ﻣﺤﺎﻝ !!
ﻭﻗﺘﻲ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺭﻣﻴﺎﻥ ﺩﻋﺎﻫﺎﻳﻢ ﺩﻳﺪﻡ
" ﺗﺮﺱ " ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻣﻌﻨﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ
ﻭﻋﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ :
ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻩ
ﺗﺎ ﻓﺘﺢ ﻛﻨﻲ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ .
ﻭ ﻣﻤﻜﻦ ﻛﻨﻲ،ﻧﺎﻣﻤﻜﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ
ﻭ ﺑﺪﺳﺖ ﺑﻴﺎﻭﺭﻱ
ﺩﺳﺖ ﻧﻴﺎﻓﺘﻨﻴﻬﺎﺭﺍ .
ﺧﻮﺩت ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺴﭙﺎﺭ