@zhuanchannel
گاهي وقتا لازمه مثل يك رهبر اركستر رفتار كنيم :
به همه پشت كنيم و مشغول كار خودمون باشيم چون درست بعد از اينكه كارمون تموم شد ، همه ي اون كساني كه بهشون پشت كرده بوديم مجبورن بلند بشن و تشويقمون كنن
گاهي وقتا لازمه مثل يك رهبر اركستر رفتار كنيم :
به همه پشت كنيم و مشغول كار خودمون باشيم چون درست بعد از اينكه كارمون تموم شد ، همه ي اون كساني كه بهشون پشت كرده بوديم مجبورن بلند بشن و تشويقمون كنن
@zhuanchannel
تکنیک پا لای در
آیا تا به حال برایتان پیش آمده که با درخواست کوچک فردی موافقت کنید و کمی بعد، در حالی به خود بیایید که یک خواستۀ بزرگتر از طرف همان فرد را هم قبول کردهاید؟
اگر پاسختان به این سوال مثبت است، شما یک قربانی رسمی تکنیک پا لای در شده اید.
این سناریو را تجسّم کنید.
یک فروشنده، درب منزل شما را میزند و از شما میپرسد اشکال نداره یک سوال کوچک ازتون بکنم؟ این یک درخواست کوچک از سوی اوست. ضرر چندانی هم برای شما ندارد. پس شما در را باز میکنید تا به حرفهایش کامل گوش بدهید. اما کمی بعد خود را در یک موقعیّت متفاوت مییابید.
اکنون او درخواست بزرگ خود را مطرح کرده است حالا فقط یک مخلوطکن میخواهید یا اینکه حاضرید برای تندرستی خودتون یک آبمیوهگیری خوب و مقاوم هم بخرید؟
به این آزمایش پژوهشی دقت کنید:
۱۵۶ زن خانهدار به چهار گروه تقسیم شدند.
برای شروع، با زنانِ سه گروه تماس گرفتند و از آنها یک سوال ساده پرسیدند: میتونید به ما بگید که شما در حال حاضر از کدام محصولات خانگی، مثلاً چه صابون و پاککنندهای، استفاده میکنید؟ سه روز بعد، آنها دوباره با تمام این زنان، به علاوۀ گروه چهارم، تماس گرفتند.
اینبار، از زنان پرسیدند که آیا مایل هستند به یک محقق اجازه بدهند به خانۀ آنها بیاید و انواع مختلف محصولات خانگی که در خانهشان وجود دارد را لیست کند؟
بیایید کمی در این درخواست دقیق شوم: چیز واقعاً بزرگی خواسته شده است.
در درجۀ اول، شما باید درِ خانۀ خود را به روی یک غریبه باز کنید. به علاوه، این غریبه قرار است کشوها، کابینتها، کمدها و سایر سوراخ سنبههای خانۀ شما را بگردد تا ببیند چه محصولاتی دارید، آنها را بر دارد، لمس کند، اندازه بگیرد و در مورد آنها اطلاعاتی را یادداشت نماید.
قبول کنید که این کار، در حالت عادی به منزلۀ تجاوز به حریم شخصی است.
و اما نتایج: از سه گروه اول که قبلاً با آنها تماس گرفته شده بود، ۵۲٫۸% با این درخواست موافقت کردند.
اما از گروه چهارم که قبلا درب منزلشان نرفته بودند، فقط ۲۲٫۲% بودند که به این درخواست جواب مثبت دادند.
تحلیل :
پا لای در (foot in the door) یک تکنیکِ همراه سازی و متقاعدسازی است که در آن قبل از آنکه درخواست اصلی مطرح شود، ابتدا یک درخواست کوچک و بی اهمیت را مطرح میکنید و بعد از گرفتن جواب مثبت، درخواست بعدی و اصلی را مطرح می کنید.
نام این تکنیک از همین مفهوم گرفته شده است: وقتی شما پای خود را لای در بگذارید (خواسته کوچک اول)، احتمال اینکه درب بسته نشود و برای گام های بعدی باز شود (خواسته بزرگ اصلی) بیشتر خواهد شد.
همراه سازی و گرفتن جواب مثبت از دیگران یکی از مهم ترین تکنیک های موفقیت در زندگی شخصی و سازمانی است: مثلا می خواهیم دیگران را متقاعد کنیم که روی پروژه پیشنهادی ما سرمایه گذاری کنند یا محصول ما را بخرند یا ما را استخدام کنند یا با ما ازدواج کنند …
می توانیم از اول ایده اصلی خود را مطرح کنیم و هی اصرار کنیم.
اما اگر تکنیک پا لای در را به کار ببریم، فشار بسیار کمی از طرف شما بر روی طرف مقابل وارد میشود.
یعنی فقط یک درخواست کوچک از او میکنید و راه را برای پذیرش آسان تر درخواست های بعدی فراهم می کنید.
پس فراموش نکنید: با یک درخواست کوچک و کم هزینه رابطه خود را شروع کنید و از این ابزار، اخلاقی استفاده کنید.
#دکتر_مجتبی_لشکربلوکی
#مدیریت #روانشناسی
تکنیک پا لای در
آیا تا به حال برایتان پیش آمده که با درخواست کوچک فردی موافقت کنید و کمی بعد، در حالی به خود بیایید که یک خواستۀ بزرگتر از طرف همان فرد را هم قبول کردهاید؟
اگر پاسختان به این سوال مثبت است، شما یک قربانی رسمی تکنیک پا لای در شده اید.
این سناریو را تجسّم کنید.
یک فروشنده، درب منزل شما را میزند و از شما میپرسد اشکال نداره یک سوال کوچک ازتون بکنم؟ این یک درخواست کوچک از سوی اوست. ضرر چندانی هم برای شما ندارد. پس شما در را باز میکنید تا به حرفهایش کامل گوش بدهید. اما کمی بعد خود را در یک موقعیّت متفاوت مییابید.
اکنون او درخواست بزرگ خود را مطرح کرده است حالا فقط یک مخلوطکن میخواهید یا اینکه حاضرید برای تندرستی خودتون یک آبمیوهگیری خوب و مقاوم هم بخرید؟
به این آزمایش پژوهشی دقت کنید:
۱۵۶ زن خانهدار به چهار گروه تقسیم شدند.
برای شروع، با زنانِ سه گروه تماس گرفتند و از آنها یک سوال ساده پرسیدند: میتونید به ما بگید که شما در حال حاضر از کدام محصولات خانگی، مثلاً چه صابون و پاککنندهای، استفاده میکنید؟ سه روز بعد، آنها دوباره با تمام این زنان، به علاوۀ گروه چهارم، تماس گرفتند.
اینبار، از زنان پرسیدند که آیا مایل هستند به یک محقق اجازه بدهند به خانۀ آنها بیاید و انواع مختلف محصولات خانگی که در خانهشان وجود دارد را لیست کند؟
بیایید کمی در این درخواست دقیق شوم: چیز واقعاً بزرگی خواسته شده است.
در درجۀ اول، شما باید درِ خانۀ خود را به روی یک غریبه باز کنید. به علاوه، این غریبه قرار است کشوها، کابینتها، کمدها و سایر سوراخ سنبههای خانۀ شما را بگردد تا ببیند چه محصولاتی دارید، آنها را بر دارد، لمس کند، اندازه بگیرد و در مورد آنها اطلاعاتی را یادداشت نماید.
قبول کنید که این کار، در حالت عادی به منزلۀ تجاوز به حریم شخصی است.
و اما نتایج: از سه گروه اول که قبلاً با آنها تماس گرفته شده بود، ۵۲٫۸% با این درخواست موافقت کردند.
اما از گروه چهارم که قبلا درب منزلشان نرفته بودند، فقط ۲۲٫۲% بودند که به این درخواست جواب مثبت دادند.
تحلیل :
پا لای در (foot in the door) یک تکنیکِ همراه سازی و متقاعدسازی است که در آن قبل از آنکه درخواست اصلی مطرح شود، ابتدا یک درخواست کوچک و بی اهمیت را مطرح میکنید و بعد از گرفتن جواب مثبت، درخواست بعدی و اصلی را مطرح می کنید.
نام این تکنیک از همین مفهوم گرفته شده است: وقتی شما پای خود را لای در بگذارید (خواسته کوچک اول)، احتمال اینکه درب بسته نشود و برای گام های بعدی باز شود (خواسته بزرگ اصلی) بیشتر خواهد شد.
همراه سازی و گرفتن جواب مثبت از دیگران یکی از مهم ترین تکنیک های موفقیت در زندگی شخصی و سازمانی است: مثلا می خواهیم دیگران را متقاعد کنیم که روی پروژه پیشنهادی ما سرمایه گذاری کنند یا محصول ما را بخرند یا ما را استخدام کنند یا با ما ازدواج کنند …
می توانیم از اول ایده اصلی خود را مطرح کنیم و هی اصرار کنیم.
اما اگر تکنیک پا لای در را به کار ببریم، فشار بسیار کمی از طرف شما بر روی طرف مقابل وارد میشود.
یعنی فقط یک درخواست کوچک از او میکنید و راه را برای پذیرش آسان تر درخواست های بعدی فراهم می کنید.
پس فراموش نکنید: با یک درخواست کوچک و کم هزینه رابطه خود را شروع کنید و از این ابزار، اخلاقی استفاده کنید.
#دکتر_مجتبی_لشکربلوکی
#مدیریت #روانشناسی
پیشنهاد امروز:
کتاب صوتی ۶۸ راه اثبات شده برای افزایش قدرت مغز
این کتاب راهکارهایی ساده و کاربردی برای افزایش سریع هوش،حافظه و خلاقیت را به شما آموزش می دهد
بشنوید
https://goo.gl/SX4Yji
کتاب صوتی ۶۸ راه اثبات شده برای افزایش قدرت مغز
این کتاب راهکارهایی ساده و کاربردی برای افزایش سریع هوش،حافظه و خلاقیت را به شما آموزش می دهد
بشنوید
https://goo.gl/SX4Yji
@zhuanchannel
قانون تاثیر معکوس
ساده بگویم گاهی هر چه بیشتر برای چیزی تلاش کنیم نتیجه کمتری خواهیم دید.
نمونه بارز این مسئله بی خوابی است. خواب یک فرآیند کاملا ناخودآگاهانه است و زمانی که سعی می کنیم خودمان را بخوابانیم نتیجه برعکس می شود. هر چه بیشتر به خواب فکر کنیم و به خودمان دستور خواب بدهیم بیشتر بیدار می مانیم.
مثال دیگری که می توانم بزنم شنا کردن است.
زمانی که می خواهیم روی آب شناور باشیم داخل آب فرو می رویم و غرق می شویم اما زمانی که می خواهیم داخل آب فرو برویم روی آب شناور می شویم.
دلیل ایجاد قانون تاثیر معکوس این است که ذهن خود آگاه
و نا خودآگاه ما مدام با هم درگیر هستند و در این درگیری ذهن نا خود آگاه برنده می شود. چرا؟ چون حامی و پشتیبان ماست و منطق سرش نمی شود. “امیل کوئه” روانشناس فرانسوی می گوید:
زمانی که تصورات با قدرت اراده درگیر هستند بدون استثناء تصورات برنده می شوند.
تصور کنید یک تخته چوب روی زمین گذاشته ام و از شما می خواهم روی آن راه بروید.
شما هم بدون هیچ تردیدی این کار را انجام می دهید.
با خودتان می گویید این فقط یک تخته چوب است و با راه رفتن روی آن هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد. بنابراین خودآگاهانه به بدنتان می گویید که این کار را انجام دهد.
اما اگر تخته را روی یک نقطه بلند مثلا یک طرف آن را روی یک ساختمان و طرف دیگر را روی یک ساختمان قرار دهم و از شما بخواهم از روی آن رد شوید چه می کنید؟
آیا از روی آن رد می شوید؟
این کار درست همان کاری است که دفعه قبل از شما خواستم “رد شدن از روی تخته” اما در این جا ذهن نا خود آگاهتان با همه چیز درگیر می شود.
وحشت، نگرانی، ترس از افتادن. هر چه بیشتر بخواهید که این احساسات را به خودتان راه ندهید بدتر می شود.
در نتیجه شانس رد شدن از روی تخته در ارتفاع را همانطور که روی زمین داشتید نخواهید داشت. ذهنتان تمام ترس ها را مجسم می کند و شما را از انجام آن کار باز می دارد.
هر چه بیشتر سعی کنیم از اراده و نیت آگاهانه مان بخواهیم کاری را انجام دهد کمتر موفق می شویم. نمی توانیم خودمان را مجبور به درک چیزی بکنیم در این مواقع با آرام کردن ذهن است که می توانیم درک مان را بالا ببریم.
این مسئله تا چه اندازه روی زندگی روزانه ما تاثیر می گذارد؟
امیل کوئه می گوید: راه حل این ترس ها آرامش و رها کردن و فکر کردن به چیزهای آرامش بخش است که به ما حس اطمینان و اعتماد به نفس می دهد.
وقتی احساس امنیت و آرامش داشته باشیم می توانیم با همه مسائلی رو به رو شویم و کمتر احساس تهدیدآمیز نسبت به آن ها داشته باشیم.
آرام باشید و رها کنید، با خودتان نجنگید و لبخند بزنید.
آخرین آزمونی که داده اید را به خاطر بیاورید. مطالعه، مطالعه و مطالعه، استرس، ترس و نگرانی… تمام این احساسات تا زمانی که روی صندلی می نشینید شما را فرا می گیرد.
لحظه آزمون هر چه به ذهنتان فشار می آورید کمتر خوانده ها به یادتان می آید. اما وقتی از کلاس آزمون بیرون می آیید چه اتفاقی می افتد؟ دیگر استرس ها تمام شده و یکی یکی همه چیز به یادتان می آید.
افکار منفی تاثیرات بیشتری نسبت به افکار مثبت دارند زیرا منفی حس قوی تری در خود دارند.
به هدفتان فکر کنید و با آرامش روی آن تمرکز کنید.
این افکار منفی را که شاید نتوانید به آن هدف برسید از ذهنتان دور کنید.تصویر مثبتی از هدفتان در ذهن مجسم کنید و سپس آن را با تمام وجود احساس کنید. هیچ چیزی به دست آوردنش ساده نیست اما همه چیز ارزش امتحان کردن دارد.
#روانشناسی
قانون تاثیر معکوس
ساده بگویم گاهی هر چه بیشتر برای چیزی تلاش کنیم نتیجه کمتری خواهیم دید.
نمونه بارز این مسئله بی خوابی است. خواب یک فرآیند کاملا ناخودآگاهانه است و زمانی که سعی می کنیم خودمان را بخوابانیم نتیجه برعکس می شود. هر چه بیشتر به خواب فکر کنیم و به خودمان دستور خواب بدهیم بیشتر بیدار می مانیم.
مثال دیگری که می توانم بزنم شنا کردن است.
زمانی که می خواهیم روی آب شناور باشیم داخل آب فرو می رویم و غرق می شویم اما زمانی که می خواهیم داخل آب فرو برویم روی آب شناور می شویم.
دلیل ایجاد قانون تاثیر معکوس این است که ذهن خود آگاه
و نا خودآگاه ما مدام با هم درگیر هستند و در این درگیری ذهن نا خود آگاه برنده می شود. چرا؟ چون حامی و پشتیبان ماست و منطق سرش نمی شود. “امیل کوئه” روانشناس فرانسوی می گوید:
زمانی که تصورات با قدرت اراده درگیر هستند بدون استثناء تصورات برنده می شوند.
تصور کنید یک تخته چوب روی زمین گذاشته ام و از شما می خواهم روی آن راه بروید.
شما هم بدون هیچ تردیدی این کار را انجام می دهید.
با خودتان می گویید این فقط یک تخته چوب است و با راه رفتن روی آن هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد. بنابراین خودآگاهانه به بدنتان می گویید که این کار را انجام دهد.
اما اگر تخته را روی یک نقطه بلند مثلا یک طرف آن را روی یک ساختمان و طرف دیگر را روی یک ساختمان قرار دهم و از شما بخواهم از روی آن رد شوید چه می کنید؟
آیا از روی آن رد می شوید؟
این کار درست همان کاری است که دفعه قبل از شما خواستم “رد شدن از روی تخته” اما در این جا ذهن نا خود آگاهتان با همه چیز درگیر می شود.
وحشت، نگرانی، ترس از افتادن. هر چه بیشتر بخواهید که این احساسات را به خودتان راه ندهید بدتر می شود.
در نتیجه شانس رد شدن از روی تخته در ارتفاع را همانطور که روی زمین داشتید نخواهید داشت. ذهنتان تمام ترس ها را مجسم می کند و شما را از انجام آن کار باز می دارد.
هر چه بیشتر سعی کنیم از اراده و نیت آگاهانه مان بخواهیم کاری را انجام دهد کمتر موفق می شویم. نمی توانیم خودمان را مجبور به درک چیزی بکنیم در این مواقع با آرام کردن ذهن است که می توانیم درک مان را بالا ببریم.
این مسئله تا چه اندازه روی زندگی روزانه ما تاثیر می گذارد؟
امیل کوئه می گوید: راه حل این ترس ها آرامش و رها کردن و فکر کردن به چیزهای آرامش بخش است که به ما حس اطمینان و اعتماد به نفس می دهد.
وقتی احساس امنیت و آرامش داشته باشیم می توانیم با همه مسائلی رو به رو شویم و کمتر احساس تهدیدآمیز نسبت به آن ها داشته باشیم.
آرام باشید و رها کنید، با خودتان نجنگید و لبخند بزنید.
آخرین آزمونی که داده اید را به خاطر بیاورید. مطالعه، مطالعه و مطالعه، استرس، ترس و نگرانی… تمام این احساسات تا زمانی که روی صندلی می نشینید شما را فرا می گیرد.
لحظه آزمون هر چه به ذهنتان فشار می آورید کمتر خوانده ها به یادتان می آید. اما وقتی از کلاس آزمون بیرون می آیید چه اتفاقی می افتد؟ دیگر استرس ها تمام شده و یکی یکی همه چیز به یادتان می آید.
افکار منفی تاثیرات بیشتری نسبت به افکار مثبت دارند زیرا منفی حس قوی تری در خود دارند.
به هدفتان فکر کنید و با آرامش روی آن تمرکز کنید.
این افکار منفی را که شاید نتوانید به آن هدف برسید از ذهنتان دور کنید.تصویر مثبتی از هدفتان در ذهن مجسم کنید و سپس آن را با تمام وجود احساس کنید. هیچ چیزی به دست آوردنش ساده نیست اما همه چیز ارزش امتحان کردن دارد.
#روانشناسی
@zhuanchannel
از آنی که دارد میرود
دلگیر نشوید!
او دارد خودش را بازی میکند...!
از آنی دلگیر شوید که
خودش مانده است اما
دلش را خیلی وقت پیش ها
به جای دیگری فرستاده است!
#محسن_دعاوی
@mohsen_daavi
از آنی که دارد میرود
دلگیر نشوید!
او دارد خودش را بازی میکند...!
از آنی دلگیر شوید که
خودش مانده است اما
دلش را خیلی وقت پیش ها
به جای دیگری فرستاده است!
#محسن_دعاوی
@mohsen_daavi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@zhuanchannel
ایده ش خیلی خوب و خوشمزه بود
ایده ش خیلی خوب و خوشمزه بود
@zhuanchannel
مدرسه های ژاپن سرایدار ندارند
در ژاپن دانش آموزان تا ۱۰ سالگی امتحان ندارند. آن ها تا این زمان یاد می گیرند که چگونه زندگی کنندو ارزش هایی چون مسئولیت و عدالت را می آموزند.
مدرسه های ژاپن سرایدار ندارند
در ژاپن دانش آموزان تا ۱۰ سالگی امتحان ندارند. آن ها تا این زمان یاد می گیرند که چگونه زندگی کنندو ارزش هایی چون مسئولیت و عدالت را می آموزند.
مجله هنرى ژوان🌱
@zhuanchannel مدرسه های ژاپن سرایدار ندارند در ژاپن دانش آموزان تا ۱۰ سالگی امتحان ندارند. آن ها تا این زمان یاد می گیرند که چگونه زندگی کنندو ارزش هایی چون مسئولیت و عدالت را می آموزند.
@zhuanchannel
در ژاپن دانش آموزان تا ۱۰ سالگی امتحان ندارند. آن ها تا این زمان یاد می گیرند که چگونه زندگی کنند. یاد می گیرند از حیوانات مراقبت کنند، به دیگران احترام بگذارند و طبیعت را درک کنند. آن ها در طول این مدت ارزش هایی چون خودکنترلی، مسئولیت و عدالت را می آموزند.
چرا مدرسه های ژاپن سرایدار ندارند؟
در مدارس ژاپن به عنوان بخشی از آموزش به بچه ها یاد می دهند که محیط اطرافشان را تمیز نگه دارند. اگر هر شخصی به نوبه خود مراقب فضایی که در آن با دیگران سهیم است باشد همیشه در محیطی هماهنگ زندگی خواهیم کرد.
این ذهنیت به بچه ها احترام و مسئولیت پذیری را می آموزد. بنابراین بچه ها خودشان را جدای از این مسئولیت نمی بینند و در مقوله نظافت به یکدیگر کمک می کنند.
دانش آموزان در مدرسه نهار می خورند و بعد از غذا میز را تمیز کرده و زباله را داخل زباله دان می ریزند.
بطری های شیر را برای بازیابی جمع آوری می کنند.
دانش آموزان حتی در داخل کلاس همراه با معلم نیز نهار می خورند. این کار باعث قوی شدن رابطه بین معلم و دانش آموز می شود.
هنگام نهار بچه ها وظیفه دارند از معلم پذیرایی کنند چون هیچ نیروی خدماتی در مدرسه وجود ندارد.
بعد از نهار همه جا تمیز و پاکیزه می شود به طوری که فکرش را هم نمی کنید که قبلا در این مکان غذا خورده شده.
علاوه بر این در مدارس به بچه ها یاد می دهند که چگونه غذاهای ساده درست کنند.
این روش آموزش به بچه ها کمک می کند تا استقلال و مسئولیت و اخلاق کاری را بیاموزند.
فواید طولانی مدت این نوع آموزش چیست؟
آموزش نظافت به بچه ها بهترین راه برای ایجاد فرهنگی است که نظافت نیز جزء حقوق محسوب می شود.
آن ها یاد می گیرند که از محیط به خوبی حفاظت کنند و با کار گروهی از کمک های یکدیگر بهره ببرند.
آن ها در حال تمیز کاری می توانند با دوستانشان هم گفتگویی داشته باشند به همین دلیل این کار برایشان کاری کسل کننده نیست.
پشت این آموزش اهداف ارزشمند دیگری هم وجود دارد. بچه ها یاد می گیرند که محیط زیست حفاظت کنند و هرگز این رفتار و عادت خوب را فراموش نمی کنند. در واقع نظافت ابزاری است برای آموزش یک عادت.
به گفته یکی از آموزگاران ژاپنی:
مدرسه فقط آموزش کتاب ها نیست، مدرسه آموزش عضو جامعه بودن و مسئولیت پذیری به عنوان یک عضو جامعه می باشد.
هدف مدارس عمومی آموزش تمام جنبه های زندگی است نه تنها آموزش کتاب ها. آن ها زندگی کردن را یاد می گیرند. آن ها یاد می گیرند که در آینده کسی به نظافت آن ها نمی پردازد و تنها خودشان باید این کار را انجام دهند.
والدین از این داستان چه چیزی می آموزند؟
بچه ها به آموزش نیاز دارند. آموزش تنها راهی برای پرورش هوش آن ها نیست بلکه راهی برای انسانی مفید بودن است. انسانی که برای طبیعت و محلوقات ارزش قائل است. دوران مدرسه بهترین دوره در زندگی بچه هاست. آن ها در مدرسه مهارت ها، عادت ها و تجربیات را می آموزند.
ما به عنوان والدین باید به پیشرفت مدارس در جهت ساخت آینده کودکانمان کمک کنیم.
بچه ها نیاز دارند که احترام، مسئولیت و عدالت را بیاموزند. فقط پیشرفت هوش مهم نیست بلکه پیشرفت در انسانیت نیز مهم است.
شاید والدین دوست نداشته باشند کار کردن و نظافت کودکانشان را ببینند اما بدون شک دوست دارند که شخصیت کاملی داشته باشند. پس خود عمل نظافت در مدرسه مهم نیست بلکه نتایجی که از آن بدست می آید مهم است.
#مدیریت #روانشناسی
در ژاپن دانش آموزان تا ۱۰ سالگی امتحان ندارند. آن ها تا این زمان یاد می گیرند که چگونه زندگی کنند. یاد می گیرند از حیوانات مراقبت کنند، به دیگران احترام بگذارند و طبیعت را درک کنند. آن ها در طول این مدت ارزش هایی چون خودکنترلی، مسئولیت و عدالت را می آموزند.
چرا مدرسه های ژاپن سرایدار ندارند؟
در مدارس ژاپن به عنوان بخشی از آموزش به بچه ها یاد می دهند که محیط اطرافشان را تمیز نگه دارند. اگر هر شخصی به نوبه خود مراقب فضایی که در آن با دیگران سهیم است باشد همیشه در محیطی هماهنگ زندگی خواهیم کرد.
این ذهنیت به بچه ها احترام و مسئولیت پذیری را می آموزد. بنابراین بچه ها خودشان را جدای از این مسئولیت نمی بینند و در مقوله نظافت به یکدیگر کمک می کنند.
دانش آموزان در مدرسه نهار می خورند و بعد از غذا میز را تمیز کرده و زباله را داخل زباله دان می ریزند.
بطری های شیر را برای بازیابی جمع آوری می کنند.
دانش آموزان حتی در داخل کلاس همراه با معلم نیز نهار می خورند. این کار باعث قوی شدن رابطه بین معلم و دانش آموز می شود.
هنگام نهار بچه ها وظیفه دارند از معلم پذیرایی کنند چون هیچ نیروی خدماتی در مدرسه وجود ندارد.
بعد از نهار همه جا تمیز و پاکیزه می شود به طوری که فکرش را هم نمی کنید که قبلا در این مکان غذا خورده شده.
علاوه بر این در مدارس به بچه ها یاد می دهند که چگونه غذاهای ساده درست کنند.
این روش آموزش به بچه ها کمک می کند تا استقلال و مسئولیت و اخلاق کاری را بیاموزند.
فواید طولانی مدت این نوع آموزش چیست؟
آموزش نظافت به بچه ها بهترین راه برای ایجاد فرهنگی است که نظافت نیز جزء حقوق محسوب می شود.
آن ها یاد می گیرند که از محیط به خوبی حفاظت کنند و با کار گروهی از کمک های یکدیگر بهره ببرند.
آن ها در حال تمیز کاری می توانند با دوستانشان هم گفتگویی داشته باشند به همین دلیل این کار برایشان کاری کسل کننده نیست.
پشت این آموزش اهداف ارزشمند دیگری هم وجود دارد. بچه ها یاد می گیرند که محیط زیست حفاظت کنند و هرگز این رفتار و عادت خوب را فراموش نمی کنند. در واقع نظافت ابزاری است برای آموزش یک عادت.
به گفته یکی از آموزگاران ژاپنی:
مدرسه فقط آموزش کتاب ها نیست، مدرسه آموزش عضو جامعه بودن و مسئولیت پذیری به عنوان یک عضو جامعه می باشد.
هدف مدارس عمومی آموزش تمام جنبه های زندگی است نه تنها آموزش کتاب ها. آن ها زندگی کردن را یاد می گیرند. آن ها یاد می گیرند که در آینده کسی به نظافت آن ها نمی پردازد و تنها خودشان باید این کار را انجام دهند.
والدین از این داستان چه چیزی می آموزند؟
بچه ها به آموزش نیاز دارند. آموزش تنها راهی برای پرورش هوش آن ها نیست بلکه راهی برای انسانی مفید بودن است. انسانی که برای طبیعت و محلوقات ارزش قائل است. دوران مدرسه بهترین دوره در زندگی بچه هاست. آن ها در مدرسه مهارت ها، عادت ها و تجربیات را می آموزند.
ما به عنوان والدین باید به پیشرفت مدارس در جهت ساخت آینده کودکانمان کمک کنیم.
بچه ها نیاز دارند که احترام، مسئولیت و عدالت را بیاموزند. فقط پیشرفت هوش مهم نیست بلکه پیشرفت در انسانیت نیز مهم است.
شاید والدین دوست نداشته باشند کار کردن و نظافت کودکانشان را ببینند اما بدون شک دوست دارند که شخصیت کاملی داشته باشند. پس خود عمل نظافت در مدرسه مهم نیست بلکه نتایجی که از آن بدست می آید مهم است.
#مدیریت #روانشناسی
@zhuanchannel
ضربه خوردن از اعتماد به افراد غیر قابل اعتماد، تمام و کمال تقصیرش متوجه خودمونه.
ولی خیلی مواقع چاره ای جز این اعتماد کردن ها نداریم.
درسته که تکیه به دیوار در حال ریزش حماقته، ولی فکرشو بکن وقتی بعد از گذروندن یه راه طولانی و خسته کننده، دلت یه سایه ی خنک و یه تکیه گاه بی دغدغه بخواد، هیچ جا بهتر از اون دیوار هم گیرت نیاد، اونموقع میگی ایشالله که آجری ازش تکون نمیخوره.
ولی وقتی تک تک آجرها، کل کشان مثل شادباش عروسی ریخته شد سرت، میفهمی همیشه حرف دل آدم با ایشالله ماشالله جور در نمیاد.
وقتی دلت بت میگه عاشقش شدی، وقتی میری که به دیوارش تکیه کنی، حداقل یادت باشه هرچقدرم دیوار های این دنیا رو محکم تر بسازن، کافیه زلزله ای با نیم ریشتر بیشتر از چیزی که انتظار میرفت بیاد.
بجای اینکه مثل کبک باشی که وقتی لوله تفنگ میاد بالا سرش، سرشو میکنه توی برف و میگه ایشالله که نمیزنه، مثل مربی سیرکی باش که با اینکه هر روز میره توی قفس شیر و تمساح، ته دلش می دونه شاید ایندفعه وقتی بیرون اومد، دستاش رو اون تو جا بذاره. هر چند چاره ای جز رفتن تو قفس نداره.
بیا اینم دستای من، برای تو، هرکاری دوست داری باهاش بکن. فقط یادت باشه خودم این دستا رو بهت دادم. خودم گذاشتمش تو دستات. با وجود اینکه می دونستم همیشه حرف دل آدم با ایشالله ماشالله جور در نمیاد.
#صادق_اسماعیلی_الوند
ضربه خوردن از اعتماد به افراد غیر قابل اعتماد، تمام و کمال تقصیرش متوجه خودمونه.
ولی خیلی مواقع چاره ای جز این اعتماد کردن ها نداریم.
درسته که تکیه به دیوار در حال ریزش حماقته، ولی فکرشو بکن وقتی بعد از گذروندن یه راه طولانی و خسته کننده، دلت یه سایه ی خنک و یه تکیه گاه بی دغدغه بخواد، هیچ جا بهتر از اون دیوار هم گیرت نیاد، اونموقع میگی ایشالله که آجری ازش تکون نمیخوره.
ولی وقتی تک تک آجرها، کل کشان مثل شادباش عروسی ریخته شد سرت، میفهمی همیشه حرف دل آدم با ایشالله ماشالله جور در نمیاد.
وقتی دلت بت میگه عاشقش شدی، وقتی میری که به دیوارش تکیه کنی، حداقل یادت باشه هرچقدرم دیوار های این دنیا رو محکم تر بسازن، کافیه زلزله ای با نیم ریشتر بیشتر از چیزی که انتظار میرفت بیاد.
بجای اینکه مثل کبک باشی که وقتی لوله تفنگ میاد بالا سرش، سرشو میکنه توی برف و میگه ایشالله که نمیزنه، مثل مربی سیرکی باش که با اینکه هر روز میره توی قفس شیر و تمساح، ته دلش می دونه شاید ایندفعه وقتی بیرون اومد، دستاش رو اون تو جا بذاره. هر چند چاره ای جز رفتن تو قفس نداره.
بیا اینم دستای من، برای تو، هرکاری دوست داری باهاش بکن. فقط یادت باشه خودم این دستا رو بهت دادم. خودم گذاشتمش تو دستات. با وجود اینکه می دونستم همیشه حرف دل آدم با ایشالله ماشالله جور در نمیاد.
#صادق_اسماعیلی_الوند
Forwarded from مجله هنرى ژوان🌱
@zhuanchannel
_. با احمق بحث نکنیم و بگذاریم در دنیای احمقانه خویش، خوشبخت زندگی کند.
_. با وقیح ،جدل نکنیم چون چیزی برای از دست دادن ندارد آنوقت روح ما را تباه میکند.
_. از حسود دوری کنیم چون اگر دنیا را هم به او تقدیم کنیم باز از زندان تنگ حسادت بیرون نمیآید.
_. تنهایی را به بودن در جمعی که ما را از خودمان جدا می کند، ترجیح دهیم.
_. از «از دست دادن» نهراسیم که ثروت ما به اندازه شهامت ما در نداشتن است.
_. بیشتر را بر کمتر ترجیح ندهیم که قدرت ما در نخواستن و منفعت ما در سبکباری است.
_. کمتر سخن بگوییم كه بزرگی ما در حرفهایی است که برای نگفتن داریم، نه برای گفتن.
_. از کودکان بیاموزیم، پیش از آن که بزرگ شوند و دیگر نتوان از آنان آموخت.
_. با احمق بحث نکنیم و بگذاریم در دنیای احمقانه خویش، خوشبخت زندگی کند.
_. با وقیح ،جدل نکنیم چون چیزی برای از دست دادن ندارد آنوقت روح ما را تباه میکند.
_. از حسود دوری کنیم چون اگر دنیا را هم به او تقدیم کنیم باز از زندان تنگ حسادت بیرون نمیآید.
_. تنهایی را به بودن در جمعی که ما را از خودمان جدا می کند، ترجیح دهیم.
_. از «از دست دادن» نهراسیم که ثروت ما به اندازه شهامت ما در نداشتن است.
_. بیشتر را بر کمتر ترجیح ندهیم که قدرت ما در نخواستن و منفعت ما در سبکباری است.
_. کمتر سخن بگوییم كه بزرگی ما در حرفهایی است که برای نگفتن داریم، نه برای گفتن.
_. از کودکان بیاموزیم، پیش از آن که بزرگ شوند و دیگر نتوان از آنان آموخت.
خوش تيپ بودن فقط با پوشيدن يه لباس اتفاق نمى افته
يه قضيه ى تخصصيه و بايد توش خبره باشى
@yasamandotcom
@yasamandotcom
يه قضيه ى تخصصيه و بايد توش خبره باشى
@yasamandotcom
@yasamandotcom