This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@zhuanchannel
لباسمون که خراب میشه میتونیم چه استفاده ای ازش بکنیم؟
لباسمون که خراب میشه میتونیم چه استفاده ای ازش بکنیم؟
@zhuanchannel
یکی از ابتداییترین و سادهترین راه حلها برای وقتی که سنگین میگذرد و سنگین میشوی، سخت میگذرد و سخت میشوی، قاطی میشود و قاطی میکنی و پیچیده میشود و در خود میپیچی این است که ضیافتی تلخ و بدمزه برپا و سفرهی دل خود را باز و دیگران را دعوت کنی. اما قضیه از این قرار است که سفرهی دل یک نفر شبیه سفرهی دل یک نفر دیگر نیست.
یکی سفرهی دلش را روی زمین میاندازد و با پیژامه و چهارزانو مینشیند کنارش و بدون تعارف تو را کنار خودش و سر سفرهی دلش میپذیرد، دیگری سفرهی دلش را روی میز پهن میکند و با لباس شب و رسمی صندلی روبرویش را عقب میکشد و تو را به نشستن در مقابلش، و نه در کنارش، دعوت میکند.
یکی وعدهی اصلی را صاف و خشک و خالی در سفره میگذارد، دیگری کنارش یک ماست برای نرم شد ن و یا یک سالاد برای تغییر مزه میگذارد تا تلخی وعدهی اصلی راحتتر هضم شود.
یکی از این سر تا آن سر سفره میچیند و هر کسی دم دستش آمد، غریبه و آشنا، نزدیک و دور، صمیمی و غیر از آن، را سر سفره دعوت میکند، دیگری یک سفرهی کوچک میاندازد، برای یک ضیافت دو نفره، و همیشه فقط تو را سر سفرهاش میپذیرد.
یکی انتظار دارد تو هم او را سر سفرهی دلت دعوت کنی، دیگری دلش میخواهد فقط میزبان باشد و حوصله نشستن سر سفرهی دل تو را ندارد.
یکی سفرهاش را با دقت، منظم و مرتب میچیند، یکی کثافتی به پا میکند که سر و ته هیچ چیز معلوم نمیشود.
سفرهی دل هرکسی، هر طور که باشد و هر چقدر متفاوت، هر چقدر قابل درک یا برعکس غیر قابل فهم، یک چیزی میان تمامی آنها مشترک است: در سفرهی دل همه همیشه غم و غصه و درد و بلا و مشکل و ناراحتی هم سرو میشود و گاهی تو هم باید شنونده ی خوبی باشی. میزبان خوبی باشی
آدمها دوست دارند شنیده شوند. درک شوند.
همیشه یک نفر را برای این روزها داشته باش
#sasasose
یکی از ابتداییترین و سادهترین راه حلها برای وقتی که سنگین میگذرد و سنگین میشوی، سخت میگذرد و سخت میشوی، قاطی میشود و قاطی میکنی و پیچیده میشود و در خود میپیچی این است که ضیافتی تلخ و بدمزه برپا و سفرهی دل خود را باز و دیگران را دعوت کنی. اما قضیه از این قرار است که سفرهی دل یک نفر شبیه سفرهی دل یک نفر دیگر نیست.
یکی سفرهی دلش را روی زمین میاندازد و با پیژامه و چهارزانو مینشیند کنارش و بدون تعارف تو را کنار خودش و سر سفرهی دلش میپذیرد، دیگری سفرهی دلش را روی میز پهن میکند و با لباس شب و رسمی صندلی روبرویش را عقب میکشد و تو را به نشستن در مقابلش، و نه در کنارش، دعوت میکند.
یکی وعدهی اصلی را صاف و خشک و خالی در سفره میگذارد، دیگری کنارش یک ماست برای نرم شد ن و یا یک سالاد برای تغییر مزه میگذارد تا تلخی وعدهی اصلی راحتتر هضم شود.
یکی از این سر تا آن سر سفره میچیند و هر کسی دم دستش آمد، غریبه و آشنا، نزدیک و دور، صمیمی و غیر از آن، را سر سفره دعوت میکند، دیگری یک سفرهی کوچک میاندازد، برای یک ضیافت دو نفره، و همیشه فقط تو را سر سفرهاش میپذیرد.
یکی انتظار دارد تو هم او را سر سفرهی دلت دعوت کنی، دیگری دلش میخواهد فقط میزبان باشد و حوصله نشستن سر سفرهی دل تو را ندارد.
یکی سفرهاش را با دقت، منظم و مرتب میچیند، یکی کثافتی به پا میکند که سر و ته هیچ چیز معلوم نمیشود.
سفرهی دل هرکسی، هر طور که باشد و هر چقدر متفاوت، هر چقدر قابل درک یا برعکس غیر قابل فهم، یک چیزی میان تمامی آنها مشترک است: در سفرهی دل همه همیشه غم و غصه و درد و بلا و مشکل و ناراحتی هم سرو میشود و گاهی تو هم باید شنونده ی خوبی باشی. میزبان خوبی باشی
آدمها دوست دارند شنیده شوند. درک شوند.
همیشه یک نفر را برای این روزها داشته باش
#sasasose
@zhuanchannel
ﺩﺭ «ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ» ﺁﺭﺍﻡ و بی خیال مینشینی ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ نمیدانی «ﺧﻠﺒﺎﻥ» ﮐﯿﺴﺖ!
ﺩﺭ «ﺯﻧﺪﮔﯽ» ﺁﺭﺍﻡ نمیگیری ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ میدانی ﻣﺪﯾﺮ ﻭ ﻣﺪﺑﺮ ﺁﻥ «خدا» ﺳﺖ!
ﺩﺭ «ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ» ﺁﺭﺍﻡ و بی خیال مینشینی ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ نمیدانی «ﺧﻠﺒﺎﻥ» ﮐﯿﺴﺖ!
ﺩﺭ «ﺯﻧﺪﮔﯽ» ﺁﺭﺍﻡ نمیگیری ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ میدانی ﻣﺪﯾﺮ ﻭ ﻣﺪﺑﺮ ﺁﻥ «خدا» ﺳﺖ!
هنرمند شو...!
"مرکز آموزش های آزاد دانشگاه هنر"
برگزار کننده دوره های تخصصی در تمامی رشته های هنری!
آغاز ثبت نام دوره های زمستان
66951688
www.azadart.ir
@Azad_Art
"مرکز آموزش های آزاد دانشگاه هنر"
برگزار کننده دوره های تخصصی در تمامی رشته های هنری!
آغاز ثبت نام دوره های زمستان
66951688
www.azadart.ir
@Azad_Art
@zhuanchannel
مادربزرگ هميشه مي گفت دردِ تن يك جا نمي ماند ، كليه مي زند به كمر ، كمر مي زند به پا ، پا مي زند به قلب ، مي گفت درد هي توي تنت تقسيم مي شود.
اما درد روح ، قُلمبه مي شود يك جا امانت را مي برد ، هركسي هم كه از راه برسد و بپرسد چه مرگت است ؟
فقط مي شود دستت را روي زانو و كمرت بگذاري و ناله كني كه تير مي كشد.
درد روح را نمي شود نشان كسي داد.
#مرآ_جان
@mara_jaan1
مادربزرگ هميشه مي گفت دردِ تن يك جا نمي ماند ، كليه مي زند به كمر ، كمر مي زند به پا ، پا مي زند به قلب ، مي گفت درد هي توي تنت تقسيم مي شود.
اما درد روح ، قُلمبه مي شود يك جا امانت را مي برد ، هركسي هم كه از راه برسد و بپرسد چه مرگت است ؟
فقط مي شود دستت را روي زانو و كمرت بگذاري و ناله كني كه تير مي كشد.
درد روح را نمي شود نشان كسي داد.
#مرآ_جان
@mara_jaan1
@zhuanchannel
واقعا بعضیا چقد حرف بیخود میزنن.ادم وقتی میخونه میخواد سرشو بکوبه تو دیوار
واقعا بعضیا چقد حرف بیخود میزنن.ادم وقتی میخونه میخواد سرشو بکوبه تو دیوار
@zhuanchannel
اگر در پایان دادن به یک رابطه عاطفی جدی هستی، ادامه دادن آن رابطه به عنوان دوستان معمولی و صرفا اجتماعی اشتباه محض است
جمشید محبی
#روانشناسی
اگر در پایان دادن به یک رابطه عاطفی جدی هستی، ادامه دادن آن رابطه به عنوان دوستان معمولی و صرفا اجتماعی اشتباه محض است
جمشید محبی
#روانشناسی
@zhuanchannel
خط کش دیگران را بیرحمانه بشکنید
هرگزبا خط کش دیگران خودرا نسنجید
زیراهمیشه نقاط ضعف خودرا خواهید دید
فصل شروع و پله ی اول روزهای کاری و درسی شما قرار نیست شبیه پله ی دهم روزهای یک نفر دیگر باشد
هرکس برای رسیدن به جایگاه موفقی که الان دارد سالها قبل زحمت کشیده.
خط کش مقایسه را بشکنید
خودتان برای خودتان، معیار(خط کش) تعیین کنید
#روانشناسی
خط کش دیگران را بیرحمانه بشکنید
هرگزبا خط کش دیگران خودرا نسنجید
زیراهمیشه نقاط ضعف خودرا خواهید دید
فصل شروع و پله ی اول روزهای کاری و درسی شما قرار نیست شبیه پله ی دهم روزهای یک نفر دیگر باشد
هرکس برای رسیدن به جایگاه موفقی که الان دارد سالها قبل زحمت کشیده.
خط کش مقایسه را بشکنید
خودتان برای خودتان، معیار(خط کش) تعیین کنید
#روانشناسی
@zhuanchannel
هرچه روح تو عظیم تر باشد
اشتباهات دیگران را کوچک تر میبینی
هرچه بزرگوارتر باشی کمتر
به دیگران نیازمندی
هرچه کمتر نیازمند باشی
کمتر از آنان دلگیر میشوی
هرچه کمتر دلگیر شوی
کمتر آسیب میبینی
هرچه کمتر آسیب بینی
راحت تر میبخشی.
هرچه روح تو عظیم تر باشد
اشتباهات دیگران را کوچک تر میبینی
هرچه بزرگوارتر باشی کمتر
به دیگران نیازمندی
هرچه کمتر نیازمند باشی
کمتر از آنان دلگیر میشوی
هرچه کمتر دلگیر شوی
کمتر آسیب میبینی
هرچه کمتر آسیب بینی
راحت تر میبخشی.
حسابدارى از اون رشته پولسازاى دنياست
مركز آموزشى حسابدارى و مالى
https://telegram.me/joinchat/CQrNrT9ZNYAN5nA8afgyfg
مركز آموزشى حسابدارى و مالى
https://telegram.me/joinchat/CQrNrT9ZNYAN5nA8afgyfg
@zhuanchannel
هم نقشه ی تهران را توی موبایلم دارم، هم نقشه ایران را و هم نقشه جهان؛
شبها پیش از اینکه بخوابم یکی یکی به همه آدمهای زندگیم سر میزنم...
از شرق تهران تا شمالغربی آن... شهرری، دارآباد، سلسبیل، خیابان نفت... روی خانه هر کدامشان که میرسم کمی مکث میکنم... شاید به پشتبامشان نگاه میکنم... کمابیش میدانم هر کدامشان در چه حالند... معمولا آماده برای خواب... بعضیهاشان که عزیزترند حتی مسیر رفتوآمد هرروزشان تا محل کار را هم دنبال میکنم... رد پاهایشان روی کف خیابانها را توی نقشه نکشیدهاند... میدانم! اما خیالم راحت میشود که فردا صبح که من خوابم هنوز خیابانهائی هست که آنها را به زندگیشان وصل کند... که بتوانند قدم بزنند و آن بوئی را که فقط صبحها توی شهر میپیچد، حس کنند...
نقشه ایران را باز میکنم... یک جائی وسط کویر به یک تکۀ خیلی کوچک از دلم سر میزنم... مشهد را با عشق میبوسم...
بعد یکجائی که اسمش رو نقشه نیست... جائی در غرب... بعد شمال... روی مربع زرشکی رنگی که به نشانه آن شهر روی نقشه گذاشتهاند کمی میمانم... با خودم فکر میکنم زیر این مربع زرشکی جائی کسی خوابیده که بخش مهمی از زندگی من است...
بعد نقشه جهان... اینجا خیلی آشنا ندارم که بهشان سر بزنم... نهایتا دوسه تائی بیشتر نیستند... این رنگ آبی اقیانوس دلم را میلرزاند... همیشه برایم صدهزار کیلومتری که بینش خشکی باشد نزدیکتر از صدکیلومتری است که بینش آب باشد... روی شکل کجوکولهای که مثلا مرزهای آن کشور است میمانم و نگاه میکنم... میدانم جائی زیر این لکه سبز یا بنفش یکی هست که دوستش دارم... احتمالا خواب نیست... احتمالا یاد من نیست... حتی اگر نگاهش به آسمان آن کشور هم بیفتند، نمیفهمد که من دارم از ان بالا نگاهش میکنم...
هیچکدام اینها مهم نیست... مهم اینست که من هرشب به تکتک کسانی که دوستشان دارم سر میزنم... از دور نگاهشان میکنم... گاهی دستی روی سقف خانهشان، روی خیابانشان، شهرشان یا کشورشان میکشم و بهشان لبخند میزنم... حتی اگر نبینند!
من هر شب جغرافیا را به مسخره میگیرم و همه فاصلهها را ریشخند میکنم...
#مرحومه !
هم نقشه ی تهران را توی موبایلم دارم، هم نقشه ایران را و هم نقشه جهان؛
شبها پیش از اینکه بخوابم یکی یکی به همه آدمهای زندگیم سر میزنم...
از شرق تهران تا شمالغربی آن... شهرری، دارآباد، سلسبیل، خیابان نفت... روی خانه هر کدامشان که میرسم کمی مکث میکنم... شاید به پشتبامشان نگاه میکنم... کمابیش میدانم هر کدامشان در چه حالند... معمولا آماده برای خواب... بعضیهاشان که عزیزترند حتی مسیر رفتوآمد هرروزشان تا محل کار را هم دنبال میکنم... رد پاهایشان روی کف خیابانها را توی نقشه نکشیدهاند... میدانم! اما خیالم راحت میشود که فردا صبح که من خوابم هنوز خیابانهائی هست که آنها را به زندگیشان وصل کند... که بتوانند قدم بزنند و آن بوئی را که فقط صبحها توی شهر میپیچد، حس کنند...
نقشه ایران را باز میکنم... یک جائی وسط کویر به یک تکۀ خیلی کوچک از دلم سر میزنم... مشهد را با عشق میبوسم...
بعد یکجائی که اسمش رو نقشه نیست... جائی در غرب... بعد شمال... روی مربع زرشکی رنگی که به نشانه آن شهر روی نقشه گذاشتهاند کمی میمانم... با خودم فکر میکنم زیر این مربع زرشکی جائی کسی خوابیده که بخش مهمی از زندگی من است...
بعد نقشه جهان... اینجا خیلی آشنا ندارم که بهشان سر بزنم... نهایتا دوسه تائی بیشتر نیستند... این رنگ آبی اقیانوس دلم را میلرزاند... همیشه برایم صدهزار کیلومتری که بینش خشکی باشد نزدیکتر از صدکیلومتری است که بینش آب باشد... روی شکل کجوکولهای که مثلا مرزهای آن کشور است میمانم و نگاه میکنم... میدانم جائی زیر این لکه سبز یا بنفش یکی هست که دوستش دارم... احتمالا خواب نیست... احتمالا یاد من نیست... حتی اگر نگاهش به آسمان آن کشور هم بیفتند، نمیفهمد که من دارم از ان بالا نگاهش میکنم...
هیچکدام اینها مهم نیست... مهم اینست که من هرشب به تکتک کسانی که دوستشان دارم سر میزنم... از دور نگاهشان میکنم... گاهی دستی روی سقف خانهشان، روی خیابانشان، شهرشان یا کشورشان میکشم و بهشان لبخند میزنم... حتی اگر نبینند!
من هر شب جغرافیا را به مسخره میگیرم و همه فاصلهها را ریشخند میکنم...
#مرحومه !
پستهای برتر هفته ی گذشته اینستامون و تعداد دفعاتی که دیده شده.فدایی دارین
www.instagram.com/zhuaan
www.instagram.com/zhuaan
@zhuanchannel
ماندن همیشه خوب نیست
رفتن هم همیشه بد نیست
گاهی رفتن بهتر است گاهی باید رفت
باید رفت تا بعضی چیز ها بماند
اگر نروی هر آنچه ماندنیست خواهد رفت
اگر بروی شاید با دل پر بروی ،اما اگر بمانی با دست خالی خواهی ماند .
راست گفته که :
گاهی باید رفت و بعضی چیزها که بردنی ست را با خود برد مثل یاد ، مثل غرور.
و آنچه ماندنیست را جا گذاشت مثل خاطره ، مثل لبخند.
رفتنت ماندنی و با ارزش میشود وقتی که بايد بروی، میروی.
و ماندنت پوچ و بیفايدهسـت وقتی که نبايد بمانی و می مانی
ستاره دنباله دار
ماندن همیشه خوب نیست
رفتن هم همیشه بد نیست
گاهی رفتن بهتر است گاهی باید رفت
باید رفت تا بعضی چیز ها بماند
اگر نروی هر آنچه ماندنیست خواهد رفت
اگر بروی شاید با دل پر بروی ،اما اگر بمانی با دست خالی خواهی ماند .
راست گفته که :
گاهی باید رفت و بعضی چیزها که بردنی ست را با خود برد مثل یاد ، مثل غرور.
و آنچه ماندنیست را جا گذاشت مثل خاطره ، مثل لبخند.
رفتنت ماندنی و با ارزش میشود وقتی که بايد بروی، میروی.
و ماندنت پوچ و بیفايدهسـت وقتی که نبايد بمانی و می مانی
ستاره دنباله دار