الهی امید به اینکه معجزه رخ میدهد آرامترمان میکند. الهی معجزه هایت راسپاس.
الهی بودنت را سپاس.
الهی امروز ما را از برکت و نور و عشقت لبریز کن..
سوده هروی
@zendeegiesaleem
الهی بودنت را سپاس.
الهی امروز ما را از برکت و نور و عشقت لبریز کن..
سوده هروی
@zendeegiesaleem
🔴 وقتی طلسمهای روانیم رو پیدا کردم، بیماری که سالها با هیچ دارویی خوب نمیشد، بهبود پیدا کرد. با چالش چهارماهه همراه شدم و بعد از شخم زدنهای زیاد در دوران کودکیم ریشهی بیماریم رو که یک سال بود همه زندگیم رو تحت تاثیر قرار داده بود و باعث شده بود بارها در بیمارستان بستری بشم، پیدا کردم.. تعداد قرصهام به یک عدد در روز رسید و به زودی قطع میشه..دستاوردهای کوچیک و بزرگ دیگهای مثل خرید ماشین و تعویض منزل و... داشتم.
🔺با مشکلات زیادی مواجه بودم که با شما آشنا بودم و مهمترینش بیماریم بود.. یک سال بود بدنم ورم میکرد با دورهها به ترتیب با دوره جذابیت درونی شروع کردم به کار کردن و با چالشها همراه میشدم ولی بیماریم اجازه نمیداد چالشها رو تموم کنم توقلب و ریهم دچار مشکل میشدم.. به هرحال ادامه میدادم و روی طلسمها و قفلها کار میکردم..
🔺دستاوردهای کوچیک و بزرگ داشتم.. مثل خریدن ماشین و تعویض منزل، روابط اجتماعیم رو بهبود دادم ولی همچنان مریض بودم..
بالاخره تونستم به علت بیماریم پی ببرم و قفلامو پیدا کردم.. قفلها و طلسمهام روی بیماریم سایه انداخته بود.. درمان شروع شد ولی خیلی سخت بود.. عمیق تر بررسی کردم ..باز با چالش همراه شدم حافظم تحت تاثیر بیماریم قرار میگرفت و خواهرام وقتی فراموشی میگرفتم راهنماییم میکردن..
🔺دوباره چالش رو شروع میکردم ولی بارها بیماریم عود میکرد و بیمارستان بستری میشدم..
فروردین ۱۴۰۰ دوباره با چالش همراه شدم ولی بازم بیمار شدم و بستری و فهمیدم وقتی من به یه در میرسیدم ناخودآگاهم منو بیرون میکرد و نمیذاشت وارد بشم.. فایل ۳۷۴ و دستاورد مربوطهش رو گوش دادم کلی گره و سایه پیدا کردم..
🔺جنگجوم بالا اومد و گفتم حتی اگر بمیرم باید از این در وارد بشم.. گذشته رو یکی یکی شخم زدم و سوالاتمو میپرسیدم و هرچی از دوران مدرسه و آلبوم داشتم نگاه کردم و فکر کردم و نوشتم.. قفلها و گرهها رو پیدا میکردم و میدیدم همیشه عمرم به شکلهای مختلف مریض بودم..
🔺بالاخره یادم اومد که وقتی ۴ و نیم ساله بودم برادرم مریض بود و خون بالا میاورد و توجهها به سمت اون بود و کسی به من توجه نمیکرد.. و این بچه که من بودم تصمیم گرفت همیشه مریض باشه تا توجه دیگران رو بگیره.. وقتی اینو فهمیدم تا صبح گریه کردم! وقتی این موضوع رو فهمیدم آزمایشهام رو به بهبودی رفت و تصمیم گرفتم دیگه با بیماریم جلب توجه نکنم.. قرصهام کم شده و در روز یک دونه شده.. قرصهای آرامبخشم قطع شده.. و امیدوارم با این روند همین یک قرص رو هم قطع کنم..
🔺با مشکلات زیادی مواجه بودم که با شما آشنا بودم و مهمترینش بیماریم بود.. یک سال بود بدنم ورم میکرد با دورهها به ترتیب با دوره جذابیت درونی شروع کردم به کار کردن و با چالشها همراه میشدم ولی بیماریم اجازه نمیداد چالشها رو تموم کنم توقلب و ریهم دچار مشکل میشدم.. به هرحال ادامه میدادم و روی طلسمها و قفلها کار میکردم..
🔺دستاوردهای کوچیک و بزرگ داشتم.. مثل خریدن ماشین و تعویض منزل، روابط اجتماعیم رو بهبود دادم ولی همچنان مریض بودم..
بالاخره تونستم به علت بیماریم پی ببرم و قفلامو پیدا کردم.. قفلها و طلسمهام روی بیماریم سایه انداخته بود.. درمان شروع شد ولی خیلی سخت بود.. عمیق تر بررسی کردم ..باز با چالش همراه شدم حافظم تحت تاثیر بیماریم قرار میگرفت و خواهرام وقتی فراموشی میگرفتم راهنماییم میکردن..
🔺دوباره چالش رو شروع میکردم ولی بارها بیماریم عود میکرد و بیمارستان بستری میشدم..
فروردین ۱۴۰۰ دوباره با چالش همراه شدم ولی بازم بیمار شدم و بستری و فهمیدم وقتی من به یه در میرسیدم ناخودآگاهم منو بیرون میکرد و نمیذاشت وارد بشم.. فایل ۳۷۴ و دستاورد مربوطهش رو گوش دادم کلی گره و سایه پیدا کردم..
🔺جنگجوم بالا اومد و گفتم حتی اگر بمیرم باید از این در وارد بشم.. گذشته رو یکی یکی شخم زدم و سوالاتمو میپرسیدم و هرچی از دوران مدرسه و آلبوم داشتم نگاه کردم و فکر کردم و نوشتم.. قفلها و گرهها رو پیدا میکردم و میدیدم همیشه عمرم به شکلهای مختلف مریض بودم..
🔺بالاخره یادم اومد که وقتی ۴ و نیم ساله بودم برادرم مریض بود و خون بالا میاورد و توجهها به سمت اون بود و کسی به من توجه نمیکرد.. و این بچه که من بودم تصمیم گرفت همیشه مریض باشه تا توجه دیگران رو بگیره.. وقتی اینو فهمیدم تا صبح گریه کردم! وقتی این موضوع رو فهمیدم آزمایشهام رو به بهبودی رفت و تصمیم گرفتم دیگه با بیماریم جلب توجه نکنم.. قرصهام کم شده و در روز یک دونه شده.. قرصهای آرامبخشم قطع شده.. و امیدوارم با این روند همین یک قرص رو هم قطع کنم..
🔺طلسمهایِ روانی، ما را در مدارهایِ پایین نگهمیدارند و تا زمانی که در آن مدار هستیم، همان میزان درآمد، همان میزان عشق و احترام دریافت میکنیم و با همان سطح آدمها در ارتباط هستیم..
🔺طلسمهای روانی زندگیِ ما را متوقف میکنند، قفل میکنند و ما احساس میکنیم جایِ زیادی برای حرکت نداریم.. هرجا که میبینی "محدودیت" هست، یعنی یک "طلسم" در آن مورد در روانِ ما هست..
#سوده_هروی
#دوره_از_عزت_نفس_تا_اعتماد_به_نفس
#دوره_جزیره_گنج
@zendeegiesaleem
🔺طلسمهای روانی زندگیِ ما را متوقف میکنند، قفل میکنند و ما احساس میکنیم جایِ زیادی برای حرکت نداریم.. هرجا که میبینی "محدودیت" هست، یعنی یک "طلسم" در آن مورد در روانِ ما هست..
#سوده_هروی
#دوره_از_عزت_نفس_تا_اعتماد_به_نفس
#دوره_جزیره_گنج
@zendeegiesaleem
Audio
فایل صوتی 🎧
🔴 چطور میتونم در مسیرِ وقایعِ خوب و مثبت قرار بگیرم؟
بخشی از #دوره_جزیره_گنج
مدرس: #سوده_هروی
برنامه شماره ۳۸۹
موسسه آموزشی زندگی سالم
@zendeegiesaleem
🔴 چطور میتونم در مسیرِ وقایعِ خوب و مثبت قرار بگیرم؟
بخشی از #دوره_جزیره_گنج
مدرس: #سوده_هروی
برنامه شماره ۳۸۹
موسسه آموزشی زندگی سالم
@zendeegiesaleem
🔺الهی با همه دردها و نگرانی ها و تنهایی هایم دوباره به تو رو میکنم و به ریسمان الهی چنگ میزنم. تنها ریسمانی که هیچگاه در زندگیم پاره نشد، و امن ترین حامی من در این جهان بود و هست. الهی دستم را بگیر..
🔺الهی راهی سخت در پیش دارم دستم را بگیر کمکم کن راهم را پیدا کنم،
🔺الهی برکتت را بر من بریز که بسیار نیازمند آنم، الهی به عشقم، به آگاهیم به انرژیم به روحم برکت ده..
#سوده_هروی
@zendeegiesaleem
🔺الهی راهی سخت در پیش دارم دستم را بگیر کمکم کن راهم را پیدا کنم،
🔺الهی برکتت را بر من بریز که بسیار نیازمند آنم، الهی به عشقم، به آگاهیم به انرژیم به روحم برکت ده..
#سوده_هروی
@zendeegiesaleem
🔴 منی که یک روز روانشناسم میگفت باید بستری بشی الان با چالش چهارماهه دیگه حتی قرص اعصاب و تپش قلب استفاده نمیکنم، سیگارم رو ترک کردم و خیلی آرومم..
عشق زندگیم برگشت و بهم پیشنهاد ازدواج داد..
🔺سیگاری شده بودم قرص اعصاب میخوردم روانشناسم میگفت باید بستری بشی.. مدام پیش دعانویس و فالگیر میرفتم تا بدونم چرا رها شدم و چرا حالم خوب نیست..
دو سال بود عضو زندگی سالم بودم ولی فکر میکردم این چیزا محاله!
🔺فروردین ۱۴۰۰ تمام دوره ها و درسوارهها رو گرفتم .. آروم شدم همه متوجه میشدن عوض شدم.. طی دو روز جذابیت رو تموم کردم..
رفتم سراغ دورهی عزتنفس، دیگه سیگار نمیکشیدم شبا قرص خواب نمیخوردم طلای درونمو پس میگرفتم.. مثل الماس تراش میخوردم..
🔺ریشه ها رو پیدا کردم.. برادرم باهام مشکل داشت و نمیفهمیدیم چرا.. سایه ها رو در آغوش گرفتم برادرم برام گل و گوشواره خرید و منو دعوت کرد به خونهش و آشتی کردیم..
🔺همیشه از خدا طلبکار بودم، با جزیره گنج به خدا مطمئن شدم و بهش ایمان دارم که بهترینا رو بام رقم میزنه.. دنبال کار حقیقیم بودم طلسمامو پیدا کردم.. طلسم رابطه رو پیدا کردم.. طردشدگیامو دیدم.. از دوره جدایی تا تعالی نفرت داشتم چون زخمهامو نشونم میداد..
🔺سیلی محکمی از جهان خوردم ولی عمیق روی جدایی تا تعالی کار کردم و ریشهیابی کردم و از کودکی درونی کرده بودم که همیشه یکی به من ترجیح داده میشه.. بعد از این ریشهیابی گشایشایی برام ایجاد شده .. خواستگارهایی با ویژگی هایی که نوشتم میان..
🔺عشقم برگشته و بهمپیشنهاد ازدواج داد
اینا رو مدیون شمام.. به هرچی فکر میکنم اتفاق میفته.. دیگه قرصای تپش قلب رو نمیخورم..
همیشه خودمو از چشم همه پنهون میکردم و همین که ویس میفرستم برام دستاورد بزرگیه..
عشق زندگیم برگشت و بهم پیشنهاد ازدواج داد..
🔺سیگاری شده بودم قرص اعصاب میخوردم روانشناسم میگفت باید بستری بشی.. مدام پیش دعانویس و فالگیر میرفتم تا بدونم چرا رها شدم و چرا حالم خوب نیست..
دو سال بود عضو زندگی سالم بودم ولی فکر میکردم این چیزا محاله!
🔺فروردین ۱۴۰۰ تمام دوره ها و درسوارهها رو گرفتم .. آروم شدم همه متوجه میشدن عوض شدم.. طی دو روز جذابیت رو تموم کردم..
رفتم سراغ دورهی عزتنفس، دیگه سیگار نمیکشیدم شبا قرص خواب نمیخوردم طلای درونمو پس میگرفتم.. مثل الماس تراش میخوردم..
🔺ریشه ها رو پیدا کردم.. برادرم باهام مشکل داشت و نمیفهمیدیم چرا.. سایه ها رو در آغوش گرفتم برادرم برام گل و گوشواره خرید و منو دعوت کرد به خونهش و آشتی کردیم..
🔺همیشه از خدا طلبکار بودم، با جزیره گنج به خدا مطمئن شدم و بهش ایمان دارم که بهترینا رو بام رقم میزنه.. دنبال کار حقیقیم بودم طلسمامو پیدا کردم.. طلسم رابطه رو پیدا کردم.. طردشدگیامو دیدم.. از دوره جدایی تا تعالی نفرت داشتم چون زخمهامو نشونم میداد..
🔺سیلی محکمی از جهان خوردم ولی عمیق روی جدایی تا تعالی کار کردم و ریشهیابی کردم و از کودکی درونی کرده بودم که همیشه یکی به من ترجیح داده میشه.. بعد از این ریشهیابی گشایشایی برام ایجاد شده .. خواستگارهایی با ویژگی هایی که نوشتم میان..
🔺عشقم برگشته و بهمپیشنهاد ازدواج داد
اینا رو مدیون شمام.. به هرچی فکر میکنم اتفاق میفته.. دیگه قرصای تپش قلب رو نمیخورم..
همیشه خودمو از چشم همه پنهون میکردم و همین که ویس میفرستم برام دستاورد بزرگیه..
🔺برای آن که بهترین سال زندگیمان را داشته باشیم، باید از مقصر شمردن دیگران و آنها را علت بدبختیهای خود دانستن، دست بکشیم. به همان اندازه که دیگران را برای هر وضعیتی مورد سرزنش قرار دهیم، حتی هنگامی که معتقد هستیم واقعا تقصیر آنهاست، خود را از ایجاد تغییرات دلخواهمان ناتوان میکنیم. مقصر شمردن، بیماری عصر ما شده است. مقصر شمردن، ما را مظلوم میکند و در نتیجه از در اختیار گرفتن وضعیت زندگیمان ناتوان میسازد.
هنگامی که احساس فشار، خستگی بیش از حد یا یأس و بی تفاوتی میکنیم، میتوانیم مطمئن باشیم که در آگاهی مظلوم بودن و تقصیر وضعیت خود را به گردن دیگری انداختن، فرو افتادهایم. هر حرف، فکر یا کار ما که ناشی از مقصر شمردن دیگران باشد، توانمان را میگیرد.
دبی فورد
#چالش_چهار_ماهه
@zendeegiesaleem
هنگامی که احساس فشار، خستگی بیش از حد یا یأس و بی تفاوتی میکنیم، میتوانیم مطمئن باشیم که در آگاهی مظلوم بودن و تقصیر وضعیت خود را به گردن دیگری انداختن، فرو افتادهایم. هر حرف، فکر یا کار ما که ناشی از مقصر شمردن دیگران باشد، توانمان را میگیرد.
دبی فورد
#چالش_چهار_ماهه
@zendeegiesaleem
Audio
🎧 فایل صوتی
🔴 تا حالا توی زندگیت به بنبست رسیدی؟
بخشی از #درسواره_قانون_استغنا
مدرس: #سوده_هروی
برنامه شماره ۴۳۴
@zendeegiesaleem
🔴 تا حالا توی زندگیت به بنبست رسیدی؟
بخشی از #درسواره_قانون_استغنا
مدرس: #سوده_هروی
برنامه شماره ۴۳۴
@zendeegiesaleem
🔺من اقتدارِ تغییر زندگیم را از خدایم دریافت میکنم، از خدایی که منبع عظیم اقتدار در این جهان است.
🔺الهی میدانم ضعیف و ناتوانم ولی در این سفرِ اقتدار و قوی شدن تو از اقتدارت و از نیرویت بر من ببخش، کمکم کن تغییر بدهم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم
#سوده_هروی
@zendeegiesaleem
🔺الهی میدانم ضعیف و ناتوانم ولی در این سفرِ اقتدار و قوی شدن تو از اقتدارت و از نیرویت بر من ببخش، کمکم کن تغییر بدهم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم
#سوده_هروی
@zendeegiesaleem
🔴 توی باتلاق زندگی گیر کرده بودم، با چالش ۴ماهه زندگی من متحول شد،مثل دری بود که رو به بهشت برام باز شد.. طی ۸ روز قرصهای افسردگیم رو کنار گذاشتم، در دومین ماه چالش چهارماهه همسرم اعتیادش رو بدون درد و فشار ترک کرد، سرکار رفت.. به من احترام میذاره و برای من و بچهها وقت میذاره و از قهرها خبری نیست..
🔺توی باتلاقی از زندگی بد گیر کرده بودم.خانواده فقیر و پرجمعیتی بودیم و کودکی سختی داشتم.. پوشیدن لباس نو حسرت من بود.توی خانوادهای که در حسرت پسر بود دومین دختر بودم و چون فرزند بعدی پسر بود من بیشتر کنار دیگران بزرگ شدم..
🔺محدود بودم و جرات بیرون رفتن نداشتم
🔺توی سن کم با مردی که بچه داشت.به خیال آزادی و رفاه ازدواج کردم!از چاله به چاه افتادم.. مسئولیت بچه ش به عهده ی من بود.. یک سال بعد بچه دار شدم..
🔺شوهرم شد مثل پدرم و باز محدود میشدم و سختگیری داشت.. باهام همیشه قهر بود
روز عروسیم پدرم گفت هرگز اجازه برگشتن نداری و باید بمونی و بسازی..
🔺مشروب میخورد و پای مواد مخدر به زندگیمون باز شد!
🔺دیسک کمر گرفتم، افسردگی و زخم معده داشتم..
🔺دیگه رابطمون سرد شد و ماهها حرف نمیزدیم، همیشه مشغول اعتیاد بود و من افسرده.. به مرگ فکر میکردم..
🔺هر نوع بیماری داشتم، کیست و عفونت شدید که با بستری شدن هم درمان نشدند.. تاری دید داشتم.. افت وزن شدیدی داشتم ..
🔺دکتر تجویز بیمارستان روانی داد و نپذیرفتم..
🔺پسرم عذاب میکشید توی خونه ای که مثل خونه ارواح بود.. به خاطر پسرم خودکشی نمیکردم!شوهرم حتی ۱۰ دقیقه برام وقت نمیذاشت..
به خدا التماس کردم کمک کنه..
🔺با زندگی سالم آشنا شدم و مثل دری بود که رو به بهشت برام باز شد.. امید بزرگی به دلم اومد
🔺بدون تردید دورهها رو خریدم و با ولع گوش دادم.طی ۸ روز معجزه دیدم.. قرصامو قطع کردم.
بعد از ۱۰ روز منی که نام خدا رو فراموش کرده بودم، برای نماز صبح بلند میشدم و راز و نیاز میکردم.. شروع به ورزش کردم و پیادهروی میکنم.شبانه روز روی خودم کار میکردم.. دعا میکردم
🔺با جذابیت درونی یک هفته کامل روزه سکوت گرفتم تا انرژی بگیرم..
با سواد کمی که داشتم مطالب برام سنگین بود ولی با جدیت پیش رفتم
🔺سایه ها و طلسم ها و ترسهام رو دیدم
🔺برای سلامتیم کار کردم به طبیعت رفتم..
به کارهای خونم رسیدم .. راهم سخت بود ولی خدا بلندم میکرد..
🔺احترام به خود رو یاد گرفتم، حتی تا ۱۰ ساعت روی مطالب کار میکردم.. کتاب خوندم
حالم تغییر کرد.. دنیای قشنگ رو دیدم
🔺وارد چالش شدم.. شوهرم بعد از ۲ ماه از چالش ۴ماهه مواد رو ترک کرد با کمترین درد و فشار!
🔺سرکار رفت و برای خونه وقت میذاره و احترام قائله برام.. برام هزینه میکنه..
🔺شادی و نشاط به خونه برگشته.. از قهرها خبری نیست.. فهمیدم همه چیز درون من هست..
🔺به ۹۰ درصد خواسته هام در چالش رسیدم .این آرامش رو مدیون خدا و سوده عزیز هستم و آرامشم رو با تمام دنیا عوض نمیکنم..
🔺توی باتلاقی از زندگی بد گیر کرده بودم.خانواده فقیر و پرجمعیتی بودیم و کودکی سختی داشتم.. پوشیدن لباس نو حسرت من بود.توی خانوادهای که در حسرت پسر بود دومین دختر بودم و چون فرزند بعدی پسر بود من بیشتر کنار دیگران بزرگ شدم..
🔺محدود بودم و جرات بیرون رفتن نداشتم
🔺توی سن کم با مردی که بچه داشت.به خیال آزادی و رفاه ازدواج کردم!از چاله به چاه افتادم.. مسئولیت بچه ش به عهده ی من بود.. یک سال بعد بچه دار شدم..
🔺شوهرم شد مثل پدرم و باز محدود میشدم و سختگیری داشت.. باهام همیشه قهر بود
روز عروسیم پدرم گفت هرگز اجازه برگشتن نداری و باید بمونی و بسازی..
🔺مشروب میخورد و پای مواد مخدر به زندگیمون باز شد!
🔺دیسک کمر گرفتم، افسردگی و زخم معده داشتم..
🔺دیگه رابطمون سرد شد و ماهها حرف نمیزدیم، همیشه مشغول اعتیاد بود و من افسرده.. به مرگ فکر میکردم..
🔺هر نوع بیماری داشتم، کیست و عفونت شدید که با بستری شدن هم درمان نشدند.. تاری دید داشتم.. افت وزن شدیدی داشتم ..
🔺دکتر تجویز بیمارستان روانی داد و نپذیرفتم..
🔺پسرم عذاب میکشید توی خونه ای که مثل خونه ارواح بود.. به خاطر پسرم خودکشی نمیکردم!شوهرم حتی ۱۰ دقیقه برام وقت نمیذاشت..
به خدا التماس کردم کمک کنه..
🔺با زندگی سالم آشنا شدم و مثل دری بود که رو به بهشت برام باز شد.. امید بزرگی به دلم اومد
🔺بدون تردید دورهها رو خریدم و با ولع گوش دادم.طی ۸ روز معجزه دیدم.. قرصامو قطع کردم.
بعد از ۱۰ روز منی که نام خدا رو فراموش کرده بودم، برای نماز صبح بلند میشدم و راز و نیاز میکردم.. شروع به ورزش کردم و پیادهروی میکنم.شبانه روز روی خودم کار میکردم.. دعا میکردم
🔺با جذابیت درونی یک هفته کامل روزه سکوت گرفتم تا انرژی بگیرم..
با سواد کمی که داشتم مطالب برام سنگین بود ولی با جدیت پیش رفتم
🔺سایه ها و طلسم ها و ترسهام رو دیدم
🔺برای سلامتیم کار کردم به طبیعت رفتم..
به کارهای خونم رسیدم .. راهم سخت بود ولی خدا بلندم میکرد..
🔺احترام به خود رو یاد گرفتم، حتی تا ۱۰ ساعت روی مطالب کار میکردم.. کتاب خوندم
حالم تغییر کرد.. دنیای قشنگ رو دیدم
🔺وارد چالش شدم.. شوهرم بعد از ۲ ماه از چالش ۴ماهه مواد رو ترک کرد با کمترین درد و فشار!
🔺سرکار رفت و برای خونه وقت میذاره و احترام قائله برام.. برام هزینه میکنه..
🔺شادی و نشاط به خونه برگشته.. از قهرها خبری نیست.. فهمیدم همه چیز درون من هست..
🔺به ۹۰ درصد خواسته هام در چالش رسیدم .این آرامش رو مدیون خدا و سوده عزیز هستم و آرامشم رو با تمام دنیا عوض نمیکنم..
#زنانگی
🔺هرچی بیشتر بررسی میکنم میبینم چقدر در طول تاریخ از زن و زنانگی، حتی در جوامع غربی ترسیده شده...
و این به من میگه اونا چی میدونستن از قدرت زن ها که در طول تاریخ سعی کردند زن تحقیر بشه، تمام توانش رو محدود کردند به فعالیت های داخل خانه و...
🔺بال و پر زن ها از قرن ها پیش چیده شده تا کبوتر جلد خونه پدر و بعد شوهر بماند و چیزی جز دلبری و لوندی برای خوشحال کردن مرد نداند توانش را محدود به این خوشحالی کردند. که باز هم برای خوشحالی دیگریست نه خود او ...
🔺از صدها سال پیش این توافق صورت گرفته نه امروز که زن قدرت خودش را نفهمد و نشناسد ...
ادامه دارد ....
@zendeegiesaleem
🔺هرچی بیشتر بررسی میکنم میبینم چقدر در طول تاریخ از زن و زنانگی، حتی در جوامع غربی ترسیده شده...
و این به من میگه اونا چی میدونستن از قدرت زن ها که در طول تاریخ سعی کردند زن تحقیر بشه، تمام توانش رو محدود کردند به فعالیت های داخل خانه و...
🔺بال و پر زن ها از قرن ها پیش چیده شده تا کبوتر جلد خونه پدر و بعد شوهر بماند و چیزی جز دلبری و لوندی برای خوشحال کردن مرد نداند توانش را محدود به این خوشحالی کردند. که باز هم برای خوشحالی دیگریست نه خود او ...
🔺از صدها سال پیش این توافق صورت گرفته نه امروز که زن قدرت خودش را نفهمد و نشناسد ...
ادامه دارد ....
@zendeegiesaleem
🔺هیچ از دست دادنی وجود نداره
تو دل هر از دست دادنی ، کلی بدست آوردن هست
مثل یک تجربه ای که خیلی گرون بدست اومده اما در دل این تجربه، خیلی چیزهای بزرگی وجود داره که حقیقیه و از دست دادنی نیست
#سوده_هروی
#دوره_از_جدایی_تا_تعالی
#دوره_جزیره_گنج
@zendeegiesaleem
تو دل هر از دست دادنی ، کلی بدست آوردن هست
مثل یک تجربه ای که خیلی گرون بدست اومده اما در دل این تجربه، خیلی چیزهای بزرگی وجود داره که حقیقیه و از دست دادنی نیست
#سوده_هروی
#دوره_از_جدایی_تا_تعالی
#دوره_جزیره_گنج
@zendeegiesaleem
Audio
🔴چطور نعمت ها و یا نقمت ها در زندگی ما زیاد میشود؟
تکمیلی #دوره_طلسم_روانی
تکمیلی #دوره_جزیره_گنج
مدرس: #سوده_هروی
برنامه شماره ۴۳۰
@zendeegiesaleem
تکمیلی #دوره_طلسم_روانی
تکمیلی #دوره_جزیره_گنج
مدرس: #سوده_هروی
برنامه شماره ۴۳۰
@zendeegiesaleem
🔺چیزهایی در زندگی ما رخ داده که کم از معجزه نیست، محال بوده ولی اتفاق افتاده و اینها ایمان ما رو به جهان هستی کامل میکنه..
پس ما میتونیم به چیزهایی برسیم که آرزوش رو داریم و در راه درستش حرکت میکنیم..
🔺چه زمانی زندگی ما میتونه پر از اینمعجزهها باشه؟ زمانی که زندگیتون رو با دعا کردن ادغام میکنید، زندگیتون رو با دعا کردن پیوند میزنید..
🔺دعا رو به زندگیت بباف..
بخش مادیته؟ بخشِ معنویته؟ شفایِ جسمته؟ شفایِ روحته؟
بگو الهی روحِ من رو شفا بده.. روحِ من رو نجات بده..
از چی نجات بده؟ از محدودیتهایی که برای خودم ساختم..
#سوده_هروی
@zendeegiesaleem
پس ما میتونیم به چیزهایی برسیم که آرزوش رو داریم و در راه درستش حرکت میکنیم..
🔺چه زمانی زندگی ما میتونه پر از اینمعجزهها باشه؟ زمانی که زندگیتون رو با دعا کردن ادغام میکنید، زندگیتون رو با دعا کردن پیوند میزنید..
🔺دعا رو به زندگیت بباف..
بخش مادیته؟ بخشِ معنویته؟ شفایِ جسمته؟ شفایِ روحته؟
بگو الهی روحِ من رو شفا بده.. روحِ من رو نجات بده..
از چی نجات بده؟ از محدودیتهایی که برای خودم ساختم..
#سوده_هروی
@zendeegiesaleem
🔴بعد از یک گذشته سخت و تجربه جدایی و بیماری، وقتی روی طلسمهای روانی عاطفیم کار کردم وارد رابطهای شدم که ایشون ۸۰درصد ویژگیهایی که توی چالش چهارماهه نوشته بودم رو داره و کیفیت رابطه هر روز بهتر میشه.. با چالش ۲۱ روزه کار حقیقی خودم رو پیدا کردم و محلی رو برای کارم اجاره کردم و کار خودمو شروع کردم.. سیگار رو ترک کردم، آرامش در زندگیم نمود پیدا کرد
🔺یک ساله با زندگی سالم آشنا شدم.. وقتی ۴ساله بودم خواهر کوچیکم دنیا اومد اون مورد توجه بود و من حس دوست داشتنی نبودن رو با خودم حمل میکردم.. معلم ابتداییم منو تنبیه فیزیکی میکرد و من به خونه انتقال نمیدادم که مبادا دوباره تنبیه بشم که چرا اشتباه کردم.. جو خونه آروم نبود پدرم اعتیاد داشت.. تفاوت فاحش فرهنگی بین پدر و مادرم وجود داشت.. سر پول همیشه دعوا بود..
توی ۱۳سالگی توسط یکی از بستگان نزدیک مورد تعرض قرار گرفتم.. نمیتونستم به کسی بگم.. چندین سال خفقان رو حس کردم و وقتی هم گفتم بازم مورد بیتوجهی قرار گرفتم..
🔺همین طردشدگیا باعث شد در سن ۲۱ سالگی مبتلا به سرطان تیروئید بشم دوبار جراحی شدم و نهایتا موفقیت آمیز بود.. توی ۲۹سالگی عقد کردم بعد از یک سال با طلاق توافقی جدا شدم.. اون یک سال خیلی تحقیر شدم و زندگی مادرم رو زندگیم کپی شده بود.. قبل ازدواج کار و استقلال خودمو داشتم، ولی تو ازدواج کتک خوردم، محدود شدم.. بعد از جدایی دیگه رابطههای عاطفیم خوب نبودن روابطم عمقی نداشت.. بعد از یک رابطه سمی دیگه با شما آشنا شدم. دستاوردام بینظیر و ارزشمنده..
🔺جذابیت درونی و جزیره گنج رو شروع کردم و آرامش در زندگیم نمود پیدا کرد.. دوره عزت نفس هم در عین سنگین بودن خیلی موثر بود..
🔺دوره طلسمهای روانی فوقالعاده بود..
سیگارمو ترک کردم.. اعتیادم به قهوه و چای و مصرف چیزهایی که برام عادت شده بود رو کنترل کردم.. توی محل کارم کارمند نمونه شدم و حقوقم افزایش پیدا کرد..
رابطه عاطفیم قفل شده بود.. چالش رو شروع کردم..
🔺با چالش ۲۱ روزه قبل از عید کار حقیقیمو پیدا کردم و محلی رو اجاره کردم و ۷ماهه دارم کار میکنم..
وارد هر رابطهای میشدم فکر میکردم با رابطه جنسی اون صمیمیت باید ایجاد بشه..
🔺وقتی طلسمهای روانیم رو در زمینه عاطفی پیدا کردم پیشنهادی بهم شد که ایشون کاملا با روابط قبلیم متفاوته.. و ۸۰ درصد خصوصیاتی رو داره که نوشته بودم و هرچی بیشتر از رابطه میگذره، اون ویژگیهایی که تیک میخوره بیشتر میشه.. ایشون وقتی متوجه شد من علاقه به مهاجرت دارم کارهاشو استارت زد و انقدر همه چیز داره خوب پیش میره که باورکردنی نیست.. کیفیت زندگیم خیلی خوب شده.. طلسمهای روانی زیادی پیدا کردم و رابطه عاطفیم کیفیتش خیلی خوب شده..
🔺یک ساله با زندگی سالم آشنا شدم.. وقتی ۴ساله بودم خواهر کوچیکم دنیا اومد اون مورد توجه بود و من حس دوست داشتنی نبودن رو با خودم حمل میکردم.. معلم ابتداییم منو تنبیه فیزیکی میکرد و من به خونه انتقال نمیدادم که مبادا دوباره تنبیه بشم که چرا اشتباه کردم.. جو خونه آروم نبود پدرم اعتیاد داشت.. تفاوت فاحش فرهنگی بین پدر و مادرم وجود داشت.. سر پول همیشه دعوا بود..
توی ۱۳سالگی توسط یکی از بستگان نزدیک مورد تعرض قرار گرفتم.. نمیتونستم به کسی بگم.. چندین سال خفقان رو حس کردم و وقتی هم گفتم بازم مورد بیتوجهی قرار گرفتم..
🔺همین طردشدگیا باعث شد در سن ۲۱ سالگی مبتلا به سرطان تیروئید بشم دوبار جراحی شدم و نهایتا موفقیت آمیز بود.. توی ۲۹سالگی عقد کردم بعد از یک سال با طلاق توافقی جدا شدم.. اون یک سال خیلی تحقیر شدم و زندگی مادرم رو زندگیم کپی شده بود.. قبل ازدواج کار و استقلال خودمو داشتم، ولی تو ازدواج کتک خوردم، محدود شدم.. بعد از جدایی دیگه رابطههای عاطفیم خوب نبودن روابطم عمقی نداشت.. بعد از یک رابطه سمی دیگه با شما آشنا شدم. دستاوردام بینظیر و ارزشمنده..
🔺جذابیت درونی و جزیره گنج رو شروع کردم و آرامش در زندگیم نمود پیدا کرد.. دوره عزت نفس هم در عین سنگین بودن خیلی موثر بود..
🔺دوره طلسمهای روانی فوقالعاده بود..
سیگارمو ترک کردم.. اعتیادم به قهوه و چای و مصرف چیزهایی که برام عادت شده بود رو کنترل کردم.. توی محل کارم کارمند نمونه شدم و حقوقم افزایش پیدا کرد..
رابطه عاطفیم قفل شده بود.. چالش رو شروع کردم..
🔺با چالش ۲۱ روزه قبل از عید کار حقیقیمو پیدا کردم و محلی رو اجاره کردم و ۷ماهه دارم کار میکنم..
وارد هر رابطهای میشدم فکر میکردم با رابطه جنسی اون صمیمیت باید ایجاد بشه..
🔺وقتی طلسمهای روانیم رو در زمینه عاطفی پیدا کردم پیشنهادی بهم شد که ایشون کاملا با روابط قبلیم متفاوته.. و ۸۰ درصد خصوصیاتی رو داره که نوشته بودم و هرچی بیشتر از رابطه میگذره، اون ویژگیهایی که تیک میخوره بیشتر میشه.. ایشون وقتی متوجه شد من علاقه به مهاجرت دارم کارهاشو استارت زد و انقدر همه چیز داره خوب پیش میره که باورکردنی نیست.. کیفیت زندگیم خیلی خوب شده.. طلسمهای روانی زیادی پیدا کردم و رابطه عاطفیم کیفیتش خیلی خوب شده..
🔺آنچه من در تو دوست دارم، منی است که در تو مییابم و تویی است که در خود مییابم.. با چنین تحلیلی از آنچه دوستش داریم، هرگز عشقِ یکطرفه را تجربه نخواهیم کرد..
جولیا کامرون
#دوره_از_جدایی_تا_تعالی
#چالش_چهارماهه
@zendeegiesaleem
جولیا کامرون
#دوره_از_جدایی_تا_تعالی
#چالش_چهارماهه
@zendeegiesaleem
زندگی سالم (سوده هروی) روانشناسی تحلیلی یونگ
🔴با چالش چهارماهه،خونه،ماشین و مجتمع تجاری در آمریکا خریدم.زندگیم طی ۲سال زیر و رو شد..منی که با طلاقم از لحاظ مالی به صفر رسیدم تونستم طوری پیشرفت کنم که خونه ماشین و مجتمع تجاری خریدم و کسی باورش نمیشه یک دختر جوون به چنین موقعیت مالی برسه.. توی دانشگاه…
🔺فایل امشب چون باز نشر شده در مورد این دستاورد بوده 👆