#همسرانه
اگر مرد به زن خود بگوید «تو را دوست دارم» هرگز این کلام از دل و ذهن زن خارج نمی شود و همواره در خاطر او باقی می ماند.
@BanooMalakeBash
اگر مرد به زن خود بگوید «تو را دوست دارم» هرگز این کلام از دل و ذهن زن خارج نمی شود و همواره در خاطر او باقی می ماند.
@BanooMalakeBash
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🗓۱۴۰۳/۳/۱۸
💐سلام صبحتون بخیر
🌸و به زیبایی این شعر سهراب سپهری
💐زندگی درک همین اکنون است
🌸زندگی شوق رسیدن
💐به همان فرداییست
🌸که نخواهد آمد
💐تو نه در دیروزی و نه در فردایی
🌸ظرف امروز پر از بودن توست
💐سلام صبحتون بخیر
🌸و به زیبایی این شعر سهراب سپهری
💐زندگی درک همین اکنون است
🌸زندگی شوق رسیدن
💐به همان فرداییست
🌸که نخواهد آمد
💐تو نه در دیروزی و نه در فردایی
🌸ظرف امروز پر از بودن توست
#همسرانه
#آقایان_خانم_ها
همیشه همسرتان را از اتفاقهایی که در زندگیتان میافتد، مطلع کنید. صادق باشید و آنچه را که احساس میکنید باید همسرتان بداند، از او پنهان نکنید.
@BanooMalakeBash
#آقایان_خانم_ها
همیشه همسرتان را از اتفاقهایی که در زندگیتان میافتد، مطلع کنید. صادق باشید و آنچه را که احساس میکنید باید همسرتان بداند، از او پنهان نکنید.
@BanooMalakeBash
Forwarded from 👑 بانو ،ملکه باش 👑
#همسرانه
همسرتان را در اولویت قرار دهید. ازدواج موفق موفق بهطور اتفاقی رخ نمیدهد، بلکه باید رسیدن به آن تلاش کنید.
@BanooMalakeBash
همسرتان را در اولویت قرار دهید. ازدواج موفق موفق بهطور اتفاقی رخ نمیدهد، بلکه باید رسیدن به آن تلاش کنید.
@BanooMalakeBash
Forwarded from 👑 بانو ،ملکه باش 👑
#همسرانه
#احتــــرام_به_همســــر
مرد بایستی به همسر خود، بخصوص در حضور دیگران احترام بگذارد. این احترام باید توأم با صمیمیت و مهربانی باشد.
@BanooMalakeBash
#احتــــرام_به_همســــر
مرد بایستی به همسر خود، بخصوص در حضور دیگران احترام بگذارد. این احترام باید توأم با صمیمیت و مهربانی باشد.
@BanooMalakeBash
Forwarded from 👑 بانو ،ملکه باش 👑
#تربیت_فرزند
#مادر_وپدر
درست است استفاده از اینترنت و دنیای مجازی بخشی از زندگی امروزه شده، اما افراط در استفاده از آن سبب دورشدن نوجوان از واقعیت ها و ارتباط های دنیای واقعی می شود.
@BanooMalakeBash
#مادر_وپدر
درست است استفاده از اینترنت و دنیای مجازی بخشی از زندگی امروزه شده، اما افراط در استفاده از آن سبب دورشدن نوجوان از واقعیت ها و ارتباط های دنیای واقعی می شود.
@BanooMalakeBash
Forwarded from 👑 بانو ،ملکه باش 👑
#همسرانه
پیغامهای تکراری را فراموش کرده و سعی کنید پیامهایی با محتوای زیبا در غالبی جدید برای همسرتان ارسال کنید. بی بهانه به او پیغام داده و ابراز عشق کنید.
@BanooMalakeBash
پیغامهای تکراری را فراموش کرده و سعی کنید پیامهایی با محتوای زیبا در غالبی جدید برای همسرتان ارسال کنید. بی بهانه به او پیغام داده و ابراز عشق کنید.
@BanooMalakeBash
Forwarded from ایده
تکنیک ورود عشق ☝️
فایل اموزشی مهم ☝️
پکیج رایگان 👇
@Admiin_moj
#مینا_جهانبخش
مدرس و نویسنده
🔴 هر جا نا امید شدی و فکر کردی به ته خط رسیدی، حتما فقط ۱۵ دقیقه پست های این کانالو بخون
کانالی که حالتو دگرگون میکنه👇👇
@moj_arameshh
فایل اموزشی مهم ☝️
پکیج رایگان 👇
@Admiin_moj
#مینا_جهانبخش
مدرس و نویسنده
🔴 هر جا نا امید شدی و فکر کردی به ته خط رسیدی، حتما فقط ۱۵ دقیقه پست های این کانالو بخون
کانالی که حالتو دگرگون میکنه👇👇
@moj_arameshh
#همسرانه
اگر زن و شوهر به هم احساس مثبتی نداشته باشند در روابط زناشوییشان مشکل خواهند داشت. بیشتر مردان، طالب زنانی هستند که قابلیتهایشان را تایید کنند و قبولشان داشته باشند.
@BanooMalakeBash
اگر زن و شوهر به هم احساس مثبتی نداشته باشند در روابط زناشوییشان مشکل خواهند داشت. بیشتر مردان، طالب زنانی هستند که قابلیتهایشان را تایید کنند و قبولشان داشته باشند.
@BanooMalakeBash
🌿💜🌿💜🌿💜🌿💜
#رهایی_از_شب
#قسمت_صد_و_بیست_و_هفتم
چرابرای حاج مهدوی مهم بود که نظر منو درباره ی رد کامران بدونه؟
کمی فکر کردم.یاد همه ی کارهای کامران افتادم و گفتم:بهش اعتماد ندارم. .با همه ی مهربونیهاش نمیتونم باورش کنم. بنظرم همه ی رفتاراتش مشکوکه..امشب اون کلانتری بود نمیدونم واسه من یا نسیم.ولی خوشم نیومد که با اونا میچرخه .من از این جماعت میترسم. کامران با دشمنای من دوسته.از طرفی من..
حرفم رو خوردم.
پرسید:شما؟!!!
دنبال کلمات مناسب گشتم.
گفتم:مننن نمیتونم به ازدواج فکر کنم.چون....
دیگه ادامه ندادم.چون واقعا نمیشد واقعیت رو گفت.
گوشی حاج مهدوی به صدا در اومد.
در حالیکه گوشی رونگاه میکرد گفت:حلال زاده ست..خودشه.پیام داده ببینه کارتون رو پیگیری کردم یا خیر.
شروع کرد به نوشتن.چند لحظه ی بعد خطاب به من گفت:نوشتم حالتون خوبه و آزاد شدید!
آهی کشیدم و سرم رو به صندلی تکیه دادم.
او دوباره ماشین رو روشن کرد.
پرسید:آرومتر شدید؟؟ میخواین برگردید خونه؟!
باز رسیدیم به حرف خونه! کاش شهامت داشتم میگفتم کمی بیشتر برام حرف بزن..من دیگه دلم نمیخواد تنها باشم. من میترسم.از تنهایی از گناه..از حرف مردم..از فکر از دست دادن تو که نمیدومم چرا از امشب کنار مسجد دلشوره نبودنت رو گرفتم ..
گفتم:دلم نمیخواد خونه برم ولی راضی به زحمت شما هم نیستم.
حاج مهدوی گفت:حاج آقا احمدی چندتا مورد خوب واستون تو محله ی خودمون پیدا کردن.دیگه صلاح نیست تو اون ساختمون باشید.بایدتنهاپل ارتباطی دوستان سابقتون رو قطع کنید.از طرفی دیگه هم محبور نیستیدرفتار زشت همسایه هاتون رو تحمل کنید.
پشت سر هم آه کشیدم و به حرفهاش فکر کردم.
پرسید:چرابااون دختر درگیر شدید؟
گفتم:اونی که باعث وبانی دعوای مسجد شده بود اون بود.رفته بود پیش زن بابام و کلی دروغ پشت سرم گفته بود..ولی باتمام اینحال وقتی امشب دیدم پشت در داره گریه میکنه دلم براش سوخت.فک کردم اتفاق بدی واسش افتاده..کاش در و واسش وانمیکردم
_درسته نباید در وباز میکردید..پس بخاطر اونروز باهاش دعواتون شد..
_اون آغازگر دعوا بود..از زمانیکه میشناختنش همینطوری بود.واسه اینکه خودش وازاتهام مبرا کنه شروع میکنه به جیغ و داد و دعوا..
من حتی در مقابل ضربه هاش کاری نکردم.بغیراز اون موقعی که...
یاد تسبیح افتادم اشکم سرازیر شد.
از داخل آینه نگاهم کرد. ..
نمیتونستم واقعیت رو به حاج مهدوی بگم.. نمیتونستم بگم من امانت دار خوبی نبودم.
او هم چیزی نپرسید. .با اینکه منتظر بود جمله ام رو تموم کنم.
اوازخیابانی به خیابان دیگر میرفت و من به این فکر میکردم که چرا منو به خونه ام نمیرسونه؟ گناه او چه بود که بخاطر ترس من از همسایه ها و اون خونه، اسیر خیابونها بشه؟
دوباره براش اسمس اومد.
گوشیش رو نگاه کرد و بعد توقف کرد.
سرش روبرگردوند به عقب! فکر کردم با من کار دارد ولی او به خیابان نگاه میکرد.
گفت:شما تو ماشین باشید من الان میام.
از ماشین پیاده شد.
به پشت سرم نگاه کردم! باور کردنی نبود. ماشین کامران پشت سرما ایستاده بود.او اینجا چیکار میکرد؟یعنی درتمام این مدت تعقیبمون میکرد؟ حاج مهدوی به او که از ماشینش پیاده شده بود نزدیک شد. باهم دست دادند و حرف زدند..در چهره کامران خشم وناراحتی موج میزد ولی حاج مهدوی آرام بود.
دلم میخواست پیاده شم و بفهمم بین اون دونفر چه میگذره..
دقایقی بعد کامران با قدمهایی سریع نزدیک ماشین شد. زد به پنجره. .دلم گواه بد می داد.پنجره رو پایین کشیدم.
او لبش رو گزید و گفت: من با اون دوتا کاری ندارم!نسیم بهم زنگ زدکه برم کلانتری واسش سند ببرم! من خودمم از پررو بودنش تعجب کردم.بهشم گفتم به من ارتباطی نداره ولی گفت تو هم دستگیر شدی..من اگه اون وقت شب اونجابودم بخاطر تو بود..
گفتم:مسعود چی؟ توبامسعود در ارتباطی..با اینکه اون اصلامردسالمی نیست..بااینکه اون منوبه این روز انداخت..
کامران گفت:واسه اونم دلیل دارم..شاید یه روزی فهمیدی!
پوزخندی زدم:مگه قراره مابازهم همدیگر روببینیم؟!
حالت صورتش عوض شدبازهم طبق عادت پشت سرهم آب دهانش رو قورت داد و دست در جیبهاش به آسمون خیره شد.
لعنت به من!!!! چرا اینقدر اونو آزار می دادم. حاج مهدوی نزدیکش شد.دستش رو روی شونه اش گذاشت وبادلجویی گفت:خداخیرت بده که پیگیر ماجرا بودی.
کامران باحرص روبه اوگفت:شماچیکار کردی که این دختر..
جمله ش روناتموم گذاشت.من میدونستم ادامه ش چیه!
ازشدت ناراحتی وشرمندگی گفتم:هههههیییی
حاج مهدوی سوار ماشین شد وبالحنی خشک گفت:فی امان الله..
کامران خطاب به اوباطعنه گفت:حاجی تا حالا توخیابون چرخ میزدید حالا چند دقیقه هم بخاطر من دندون روجیگر بزار..
ادامه دارد...
#رهایی_از_شب
#قسمت_صد_و_بیست_و_هفتم
چرابرای حاج مهدوی مهم بود که نظر منو درباره ی رد کامران بدونه؟
کمی فکر کردم.یاد همه ی کارهای کامران افتادم و گفتم:بهش اعتماد ندارم. .با همه ی مهربونیهاش نمیتونم باورش کنم. بنظرم همه ی رفتاراتش مشکوکه..امشب اون کلانتری بود نمیدونم واسه من یا نسیم.ولی خوشم نیومد که با اونا میچرخه .من از این جماعت میترسم. کامران با دشمنای من دوسته.از طرفی من..
حرفم رو خوردم.
پرسید:شما؟!!!
دنبال کلمات مناسب گشتم.
گفتم:مننن نمیتونم به ازدواج فکر کنم.چون....
دیگه ادامه ندادم.چون واقعا نمیشد واقعیت رو گفت.
گوشی حاج مهدوی به صدا در اومد.
در حالیکه گوشی رونگاه میکرد گفت:حلال زاده ست..خودشه.پیام داده ببینه کارتون رو پیگیری کردم یا خیر.
شروع کرد به نوشتن.چند لحظه ی بعد خطاب به من گفت:نوشتم حالتون خوبه و آزاد شدید!
آهی کشیدم و سرم رو به صندلی تکیه دادم.
او دوباره ماشین رو روشن کرد.
پرسید:آرومتر شدید؟؟ میخواین برگردید خونه؟!
باز رسیدیم به حرف خونه! کاش شهامت داشتم میگفتم کمی بیشتر برام حرف بزن..من دیگه دلم نمیخواد تنها باشم. من میترسم.از تنهایی از گناه..از حرف مردم..از فکر از دست دادن تو که نمیدومم چرا از امشب کنار مسجد دلشوره نبودنت رو گرفتم ..
گفتم:دلم نمیخواد خونه برم ولی راضی به زحمت شما هم نیستم.
حاج مهدوی گفت:حاج آقا احمدی چندتا مورد خوب واستون تو محله ی خودمون پیدا کردن.دیگه صلاح نیست تو اون ساختمون باشید.بایدتنهاپل ارتباطی دوستان سابقتون رو قطع کنید.از طرفی دیگه هم محبور نیستیدرفتار زشت همسایه هاتون رو تحمل کنید.
پشت سر هم آه کشیدم و به حرفهاش فکر کردم.
پرسید:چرابااون دختر درگیر شدید؟
گفتم:اونی که باعث وبانی دعوای مسجد شده بود اون بود.رفته بود پیش زن بابام و کلی دروغ پشت سرم گفته بود..ولی باتمام اینحال وقتی امشب دیدم پشت در داره گریه میکنه دلم براش سوخت.فک کردم اتفاق بدی واسش افتاده..کاش در و واسش وانمیکردم
_درسته نباید در وباز میکردید..پس بخاطر اونروز باهاش دعواتون شد..
_اون آغازگر دعوا بود..از زمانیکه میشناختنش همینطوری بود.واسه اینکه خودش وازاتهام مبرا کنه شروع میکنه به جیغ و داد و دعوا..
من حتی در مقابل ضربه هاش کاری نکردم.بغیراز اون موقعی که...
یاد تسبیح افتادم اشکم سرازیر شد.
از داخل آینه نگاهم کرد. ..
نمیتونستم واقعیت رو به حاج مهدوی بگم.. نمیتونستم بگم من امانت دار خوبی نبودم.
او هم چیزی نپرسید. .با اینکه منتظر بود جمله ام رو تموم کنم.
اوازخیابانی به خیابان دیگر میرفت و من به این فکر میکردم که چرا منو به خونه ام نمیرسونه؟ گناه او چه بود که بخاطر ترس من از همسایه ها و اون خونه، اسیر خیابونها بشه؟
دوباره براش اسمس اومد.
گوشیش رو نگاه کرد و بعد توقف کرد.
سرش روبرگردوند به عقب! فکر کردم با من کار دارد ولی او به خیابان نگاه میکرد.
گفت:شما تو ماشین باشید من الان میام.
از ماشین پیاده شد.
به پشت سرم نگاه کردم! باور کردنی نبود. ماشین کامران پشت سرما ایستاده بود.او اینجا چیکار میکرد؟یعنی درتمام این مدت تعقیبمون میکرد؟ حاج مهدوی به او که از ماشینش پیاده شده بود نزدیک شد. باهم دست دادند و حرف زدند..در چهره کامران خشم وناراحتی موج میزد ولی حاج مهدوی آرام بود.
دلم میخواست پیاده شم و بفهمم بین اون دونفر چه میگذره..
دقایقی بعد کامران با قدمهایی سریع نزدیک ماشین شد. زد به پنجره. .دلم گواه بد می داد.پنجره رو پایین کشیدم.
او لبش رو گزید و گفت: من با اون دوتا کاری ندارم!نسیم بهم زنگ زدکه برم کلانتری واسش سند ببرم! من خودمم از پررو بودنش تعجب کردم.بهشم گفتم به من ارتباطی نداره ولی گفت تو هم دستگیر شدی..من اگه اون وقت شب اونجابودم بخاطر تو بود..
گفتم:مسعود چی؟ توبامسعود در ارتباطی..با اینکه اون اصلامردسالمی نیست..بااینکه اون منوبه این روز انداخت..
کامران گفت:واسه اونم دلیل دارم..شاید یه روزی فهمیدی!
پوزخندی زدم:مگه قراره مابازهم همدیگر روببینیم؟!
حالت صورتش عوض شدبازهم طبق عادت پشت سرهم آب دهانش رو قورت داد و دست در جیبهاش به آسمون خیره شد.
لعنت به من!!!! چرا اینقدر اونو آزار می دادم. حاج مهدوی نزدیکش شد.دستش رو روی شونه اش گذاشت وبادلجویی گفت:خداخیرت بده که پیگیر ماجرا بودی.
کامران باحرص روبه اوگفت:شماچیکار کردی که این دختر..
جمله ش روناتموم گذاشت.من میدونستم ادامه ش چیه!
ازشدت ناراحتی وشرمندگی گفتم:هههههیییی
حاج مهدوی سوار ماشین شد وبالحنی خشک گفت:فی امان الله..
کامران خطاب به اوباطعنه گفت:حاجی تا حالا توخیابون چرخ میزدید حالا چند دقیقه هم بخاطر من دندون روجیگر بزار..
ادامه دارد...
#تربیت_فرزند #مادروپدرنمونه
گاهی والدین فکر می کنند فرزندانشان باید هر کاری که آن ها می خواهند، انجام دهند، وگرنه آبرویشان خواهدرفت؛ در حالی که باید بدانیم فرزندان ما افرادی کاملا مستقل و جدا از ما هستند و دلیلی ندارد که همیشه مطابق میل و سلیقه ما رفتار کنند.
@BanooMalakeBash
گاهی والدین فکر می کنند فرزندانشان باید هر کاری که آن ها می خواهند، انجام دهند، وگرنه آبرویشان خواهدرفت؛ در حالی که باید بدانیم فرزندان ما افرادی کاملا مستقل و جدا از ما هستند و دلیلی ندارد که همیشه مطابق میل و سلیقه ما رفتار کنند.
@BanooMalakeBash
Forwarded from 👑 بانو ،ملکه باش 👑
#همسرانه
روز خود را به زیبایی با همسرتان شروع کنید. او را نوازش کرده و غرق در بوسه صبحگاهی کنید. قبل از شروع کار و فعالیت انرژی مضاعفی خواهید گرفت.
@BanooMalakeBash
روز خود را به زیبایی با همسرتان شروع کنید. او را نوازش کرده و غرق در بوسه صبحگاهی کنید. قبل از شروع کار و فعالیت انرژی مضاعفی خواهید گرفت.
@BanooMalakeBash
Forwarded from 👑 بانو ،ملکه باش 👑
#همسرانه_زناشویی
تقویت رابطه عاطفی و پیوندهای زناشویی نه تنها موجب برانگیختگی جنسی زن و شوهر می شود؛ بلکه باعث می شود همسر فرد نیز برای آماده سازی و رساندن وی به حالت برانگیختگی تمام تلاش خود را به کار گیرد.
@BanooMalakeBash
تقویت رابطه عاطفی و پیوندهای زناشویی نه تنها موجب برانگیختگی جنسی زن و شوهر می شود؛ بلکه باعث می شود همسر فرد نیز برای آماده سازی و رساندن وی به حالت برانگیختگی تمام تلاش خود را به کار گیرد.
@BanooMalakeBash
Forwarded from 👑 بانو ،ملکه باش 👑
#همسرانه
مهارت های موفقیت در رابطه
موفقیت در رابطه زناشویی علاوه بر مفهوم عشق، در مهارت هایی است که زن و مرد به طور جداگانه بعد از ازدواج، برای زندگی کردن در کنار یکدیگر کسب می کنند.
@BanooMalakeBash
مهارت های موفقیت در رابطه
موفقیت در رابطه زناشویی علاوه بر مفهوم عشق، در مهارت هایی است که زن و مرد به طور جداگانه بعد از ازدواج، برای زندگی کردن در کنار یکدیگر کسب می کنند.
@BanooMalakeBash
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🗓۱۴۰۳/۳/۱۸
سلام صبح بخیر دوستان
صبحها وقتی خورشید
در میآید متولد بشویم
هیجانها را پرواز دهیم
روی ادراک فضا،
رنگ، صدا، پنجره گل نم بزنیم
آسمان را بنشانیم میان دو هجای «هستی»
ریه را از ابدیت پر و خالی بکنیم...
سلام صبح بخیر دوستان
صبحها وقتی خورشید
در میآید متولد بشویم
هیجانها را پرواز دهیم
روی ادراک فضا،
رنگ، صدا، پنجره گل نم بزنیم
آسمان را بنشانیم میان دو هجای «هستی»
ریه را از ابدیت پر و خالی بکنیم...
#همسرانه
همسرانی که نمیتوانند با صحبت کردن مشکلاتشان را حل کنند، وارد محدوده خطر میشوند و بیرون از خودشان دنبال پناهگاهی میگردند.
@BanooMalakeBash
همسرانی که نمیتوانند با صحبت کردن مشکلاتشان را حل کنند، وارد محدوده خطر میشوند و بیرون از خودشان دنبال پناهگاهی میگردند.
@BanooMalakeBash
#تربیت_فرزند
#مادروپدرنمونه
هیچ گاه در برابر دختر یا فرزند کوچک ترتان به پسرتان نگویید که تو بزرگی یا پسری و این رفتارها از تو بعید است. عادلانه قضاوت کنید و به فرزندانتان بیاموزید که به یکدیگر احترام بگذارند و حقوق یکدیگر را هم رعایت کنند.
@BanooMalakeBash
#مادروپدرنمونه
هیچ گاه در برابر دختر یا فرزند کوچک ترتان به پسرتان نگویید که تو بزرگی یا پسری و این رفتارها از تو بعید است. عادلانه قضاوت کنید و به فرزندانتان بیاموزید که به یکدیگر احترام بگذارند و حقوق یکدیگر را هم رعایت کنند.
@BanooMalakeBash
Forwarded from 👑 بانو ،ملکه باش 👑
#همسرانه
همیشه نسبت به هم مشتاق باشید. یکدیگر را ببوسید، بگویید که دوستش دارید. همدیگر را در آغوش بگیرید و یا دست هم را بگیرید تا احساس عشق و محبت بین تان زنده باقی بماند.
@BanooMalakeBash
همیشه نسبت به هم مشتاق باشید. یکدیگر را ببوسید، بگویید که دوستش دارید. همدیگر را در آغوش بگیرید و یا دست هم را بگیرید تا احساس عشق و محبت بین تان زنده باقی بماند.
@BanooMalakeBash
Forwarded from 👑 بانو ،ملکه باش 👑
#همسرانه
#رابطه_زناشویی_تان_را_بیشتر_کنید
آقایان از رابطه زناشویی سیر نمی شوند. اگر برای این کار اصرار نمی کنند، دلیل اش این است که دوست ندارند شما را وادار به کاری که تمایل زیادی به آن ندارید، کنند. به همین دلیل، اگر می خواهید دل او را بیشتر به دست آورید، گاهی شما برای شروع این کار پیش قدم شوید.
@BanooMalakeBash
#رابطه_زناشویی_تان_را_بیشتر_کنید
آقایان از رابطه زناشویی سیر نمی شوند. اگر برای این کار اصرار نمی کنند، دلیل اش این است که دوست ندارند شما را وادار به کاری که تمایل زیادی به آن ندارید، کنند. به همین دلیل، اگر می خواهید دل او را بیشتر به دست آورید، گاهی شما برای شروع این کار پیش قدم شوید.
@BanooMalakeBash
Forwarded from 👑 بانو ،ملکه باش 👑
#همسرانه
بیرون از خانه با همسرتان قرار بگذارید رابطه شما را قوی می کند و حس خوشبختی را در شما زنده می کند. وقتی برای زنده نگه داشتن آتش عشق تلاش کنید، در راه خوشبختی قدم بر می دارید.
@BanooMalakeBash
بیرون از خانه با همسرتان قرار بگذارید رابطه شما را قوی می کند و حس خوشبختی را در شما زنده می کند. وقتی برای زنده نگه داشتن آتش عشق تلاش کنید، در راه خوشبختی قدم بر می دارید.
@BanooMalakeBash
Forwarded from 👑 بانو ،ملکه باش 👑
ویژگی زنان هیما ☝️
فایل اموزشی مهم ☝️
پکیج رایگان 👇
@Admiin_moj
#مینا_جهانبخش
مدرس و نویسنده
🔴 هر جا نا امید شدی و فکر کردی به ته خط رسیدی، حتما فقط ۱۵ دقیقه پست های این کانالو بخون
کانالی که حالتو دگرگون میکنه👇👇
@moj_arameshh
فایل اموزشی مهم ☝️
پکیج رایگان 👇
@Admiin_moj
#مینا_جهانبخش
مدرس و نویسنده
🔴 هر جا نا امید شدی و فکر کردی به ته خط رسیدی، حتما فقط ۱۵ دقیقه پست های این کانالو بخون
کانالی که حالتو دگرگون میکنه👇👇
@moj_arameshh