ناصرالدین شاه در طول سفرنامهاش بارها اروپا را به «بهشت» تشبیه میکند. حتی چنين گفته بود كه گدایانِ اروپا از گداهای وطنی بهترند: «گداهای فرنگستان عوض گدایی ساز میزنند، کمانچه میکشند. هیچ سوال نمیکنند
#خاطرات_ناصری
تصاویر کمیاب👇
🆔 @zanbill
#خاطرات_ناصری
تصاویر کمیاب👇
🆔 @zanbill
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دقیقهای با خاطرات زیبای تهران قدیم و تصاویری بسیار زیبا و خاطره انگیز از دهه پنجاه ...
.
#خاطرات #تهران_قدیم #سیاوش_قمیشی #ایران #قدیم
🆔 @zanbill
.
#خاطرات #تهران_قدیم #سیاوش_قمیشی #ایران #قدیم
🆔 @zanbill
#خاطرات_واقعی
وارد حیاط که شدم دیدم یک گوسفند سفید قربانی را به نرده بسته اند . . . . و بچه ها در حال ناز و نوازشش بودند...
شب شد، نالهِ این گوسفند تمام مجتمع رو برداشت
طاقت نیاوردم آمدم پائین ببینم چه خبره چی شده این حیوان ناله میکنه، صاحب گوسفند قربانی و چند نفر دیگر هم بودند، هرچه آب گذاشتیم کاهو ریختیم، بی توجه ناله میکرد، بازدید بدنی هم کردیم چیزی نفهمیدیم، تا صبح ناله کرد و ناله کرد، آفتاب نزده صاحبش رفت دنبال قصاب تا اهالی ساختمان کمتر ناراحتی بکشند، قصاب رسید اول سعی کرد بیاد تشنه لبان کربلا آبی به حیوان بدهد . . . نخورد بیشتر ناله کرد ناچار گوسفند را زد زمین ، و تا آمد کارد را با گلویش آشنا کند به یکباره چاقو را به زمین زد و یک الله و اکبر خشمگینانه گفت و سر بر دیوار تکیه داد . . . سپس خم شد با نوک چاقو ریسمانی را که بر آلت تناسلی حیوان بسته شده بود را باز کرد،
گوسفند قربانی به یکباره مقدار زیادی ادرار خون آلود از خود دفع کرد و ناله اش قطع شد...
فروشنده سنگدل برای چند هزار تومان سود بیشتر چنین بلای چندش آوری را مرتکب و آب فراوانی بخوردش داده بود ...
قصاب گفت من سر این زبان بسته را نمی برم ، بگذارش برای سال بعد، صاحبش در حالیکه اشک میریخت، گفت میبرمش ده که تا آخر عمر فقط بخوره بخوابه...
وقتی بعضی ها میگویند فساد نهادینه شده، مصداقش یکی از این اتفاقات است.
که اگر یک کیلو گرم به وزن گوسفند اضافه شود 45 هزار تومان حرام به دارایی دامدار و چوبدار اضافه می گردد، آنهم در مقابل شکنجه طاقت فرسایی که به حیوان زبان بسته میدهند.
حیوانی که چقدر سفارش به آسایش وآرامش آن در دین شده است ،
لعنت بر این پول پرستی و مال دوستی که شرافت و رحم و انسانیت برای کسب آن فدا می شود ،
راستی ما در اخلاق مروت و انسانیت به کجا می رویم ؟ !
کجای تربیت انسانیمان اشکال دارد؟
مقلد کدام باورها هستیم؟
انسانیت به کجا رسیده؟
🆔 @zanbill
وارد حیاط که شدم دیدم یک گوسفند سفید قربانی را به نرده بسته اند . . . . و بچه ها در حال ناز و نوازشش بودند...
شب شد، نالهِ این گوسفند تمام مجتمع رو برداشت
طاقت نیاوردم آمدم پائین ببینم چه خبره چی شده این حیوان ناله میکنه، صاحب گوسفند قربانی و چند نفر دیگر هم بودند، هرچه آب گذاشتیم کاهو ریختیم، بی توجه ناله میکرد، بازدید بدنی هم کردیم چیزی نفهمیدیم، تا صبح ناله کرد و ناله کرد، آفتاب نزده صاحبش رفت دنبال قصاب تا اهالی ساختمان کمتر ناراحتی بکشند، قصاب رسید اول سعی کرد بیاد تشنه لبان کربلا آبی به حیوان بدهد . . . نخورد بیشتر ناله کرد ناچار گوسفند را زد زمین ، و تا آمد کارد را با گلویش آشنا کند به یکباره چاقو را به زمین زد و یک الله و اکبر خشمگینانه گفت و سر بر دیوار تکیه داد . . . سپس خم شد با نوک چاقو ریسمانی را که بر آلت تناسلی حیوان بسته شده بود را باز کرد،
گوسفند قربانی به یکباره مقدار زیادی ادرار خون آلود از خود دفع کرد و ناله اش قطع شد...
فروشنده سنگدل برای چند هزار تومان سود بیشتر چنین بلای چندش آوری را مرتکب و آب فراوانی بخوردش داده بود ...
قصاب گفت من سر این زبان بسته را نمی برم ، بگذارش برای سال بعد، صاحبش در حالیکه اشک میریخت، گفت میبرمش ده که تا آخر عمر فقط بخوره بخوابه...
وقتی بعضی ها میگویند فساد نهادینه شده، مصداقش یکی از این اتفاقات است.
که اگر یک کیلو گرم به وزن گوسفند اضافه شود 45 هزار تومان حرام به دارایی دامدار و چوبدار اضافه می گردد، آنهم در مقابل شکنجه طاقت فرسایی که به حیوان زبان بسته میدهند.
حیوانی که چقدر سفارش به آسایش وآرامش آن در دین شده است ،
لعنت بر این پول پرستی و مال دوستی که شرافت و رحم و انسانیت برای کسب آن فدا می شود ،
راستی ما در اخلاق مروت و انسانیت به کجا می رویم ؟ !
کجای تربیت انسانیمان اشکال دارد؟
مقلد کدام باورها هستیم؟
انسانیت به کجا رسیده؟
🆔 @zanbill