زمبور
128 subscribers
987 photos
192 videos
50 files
705 links
عسل زنبور هاي نيش دار شيرين تر است
Download Telegram
حضور پرچم متبرک حرم رضوی سر کلاس های طلاب علوم دینیه مدرسه وابسته به جامعه المصطفی
شهر بوگورا در مناطق شمالی بنگلادش
فیلم
#امام_رضا
#زیر_سایه_خورشید_بنگلادش_۹۶
@zambur
ادای احترام کاروان "بنگلادش زیرسایه خورشید" به مزار اولین شهید شیعیان بنگلادش که در حمله تروریستی بوگورا به شهادت رسید
#امام_رضا
#زیر_سایه_خورشید_بنگلادش_۹۶
#شهید
@zambur
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فیلم
حضور کاروان " بنگلادش زیر سایه خورشید" در زیارتگاه ماهی سوار بلخی اهل سنت شهر بوگورا و انداختن پرچم متبرک حرم رضوی روی مزار

#امام_رضا
#زیر_سایه_خورشید_بنگلادش_۹۶
#سفرنامه_بنگلادش

@zambur
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حضور کاروان " بنگلادش زیر سایه خورشید" در حسینیه شیعیان بوگورا در شمال بنگلادش

#امام_رضا
#زیر_سایه_خورشید_بنگلادش_۹۶
#سفرنامه_بنگلادش

@zambur
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ادای احترام و تبرک جویی شیعیان بوگورا در شمال بنگلادش به پرچم امام رضا
در زبان بنگلا به پرچم چادر می گویند!

#امام_رضا
#زیر_سایه_خورشید_بنگلادش_۹۶
#سفرنامه_بنگلادش

@zambur
با فرزند اولین شهید شیعیان بنگلادش که در حمله تروریستی بوگورا به شهادت رسید در کنار مزار شهید

#امام_رضا
#زیر_سایه_خورشید_بنگلادش_۹۶
#شهید
@zambur
آثار برجای مانده از حمله تروریستی به مسجد شیعیان بوگورا
#امام_رضا
#زیر_سایه_خورشید_بنگلادش_۹۶
#پرچم_متبرک
@zambur
نذری ساده روی برگ های موز
در مسجد شیعیان بوگورا

#امام_رضا
#زیر_سایه_خورشید_بنگلادش_۹۶
#پرچم_متبرک
@zambur
غذای نذری ساده کهچوری روی برگ های موز

#امام_رضا
#زیر_سایه_خورشید_بنگلادش_۹۶
#پرچم_متبرک
@zambur
رد کف دست تا دقایقی روی برگ موز می ماند.
نماز روی برگ موز

#امام_رضا
#زیر_سایه_خورشید_بنگلادش_۹۶
#پرچم_متبرک
#بوگورا
@zambur
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در بازگشت از بوگورا پلیس محلی تا خروج از منطقه بوگورا ما را همراهی کرد.
یکی از چهار ماشین اسکورت پلیس های زن بنگلادشی بودند.

#امام_رضا
#زیر_سایه_خورشید_بنگلادش_۹۶
#بوگورا
#سفرنامه_بنگلادش
قسمت دوم

عطر خورشید هشتم در کشور باران و ترافیک

وقتی هواپیما در فرودگاه حضرت شاه‌جلال داکا می‌نشیند، حدود ١٨‌عصر است. سریع نمازمان را می‌خوانیم. از قبل اذان ظهر در هواپیما بوده‌ایم. برای مهر خوردن گذرنامه‌ها باید برگه‌های کوچکی را که اطلاعات شخصی است، پر کنیم. مشخصات گذرنامه را به برگه منتقل می‌کنیم، به اضافۀ محل اقامت و شماره تلفن و‌... با انتظار برای آمدن ساک‌ها نیم‌ساعتی می‌گذرد. بیرون می‌آییم. دوستان بنگلادشی از‌جمله امجد حسین و نمایندۀ سفارت و نمایندۀ رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی به استقبال آمده‌اند، اما سفیر و رایزن عذر‌خواهی کرده‌اند.
از همان ابتدا می‌فهمیم نباید انتظار کمک چندانی از این دوستان داشته باشیم و می‌فهمیم مسئلۀ رفتن کاروان زیر سایه خورشید برای آن‌ها از‌ مسائل درجه چندم است. البته ما مسئله‌ای را به هماهنگی با دوستان ایرانی متکی نکرده‌ایم و همۀ برنامه را با بچه‌های انقلابی بنگلادشی بسته‌ایم.
از پارکینگ فرودگاه بیرون می‌آییم و وارد ترافیک داکا می‌شویم؛ ورود به ترافیک ساعت‌١٩ و رسیدن به هتل ساعت‌٢١:٣٠ است. دو ساعت‌و‌نیم ناقابل و کسل‌کننده در ترافیک دود شد و به هوای پاک بارانی داکا پیوست.
هتل آمبروشیا متعلق به یک ایرانی ساکن داکاست، که با حیاطی باغ‌مانند و معماری ایرانی محل اقامت شب اول ماست. دوستان به‌خاطر امنیت بیشتر اینجا را انتخاب کرده‌اند. تا جاگیر می‌شویم، شام را آماده کرده‌اند. پلو بنگلادشی که برنج‌های ریز و به‌هم‌چسبیده‌ای دارد. با مرغ، ماهی و گوشت از هر کدام چند قاشق، با سس کاری بسیار تند و تیز. این اولین غذای فلفلی بنگلادشی است که دوستان را به تعجب می‌اندازد. تازه این غذایی است که توصیه به تند‌نبودنش کرده‌اند! بعد از شام بسیار خسته‌ایم و همه زود به خواب می‌رویم. برنامۀ فردا ملاقات با سفیر و مقامات ایرانی حاضر در داکاست.در بنگلادش یک ساعت یعنی سه ساعت، و سه ساعت به معنی پنج‌ساعت به بالاست! در همۀ مسائل. قرارها، ملاقات‌ها، مسیر‌ها و‌... این طولانی‌شدن بیشتر به‌دلیل ترافیک است و خراب‌بودن راه‌ها و جاده‌ها و البته باران‌های سیل‌آسای استوایی. سفارت ایران در خیابان گلشن، منطقۀ دیپلمات‌نشین داکا قرار دارد. با دیوار‌های قرمز آجری و کوچه‌های پهن با درخت‌های بزرگ استوایی. وارد حیاط هم که می‌شویم، پر است از درخت و بوته‌های گل و یک خانۀ تمام استوایی. آقای واعظی، سفیر ایران که جزو معدود سفرای با لباس روحانیت است به استقبال ما آمده. وارد اندرونی زیبای سفارت می‌شویم. با فرش ایرانی و سقفی کوتاه و نورهای مخفی. اینجا تقریباً همۀ مقامات ایرانی در داکا مستقر هستند. رایزن فرهنگی آقای حسینی، مدیر جامعه‌المصطفی، آقای انصاری و کارمندان سفارت و رایزنی. بازرس وزارت خارجه هم میهمان سفیر است. ناهار را به اتفاق می‌خوریم. جالب و جذاب است که فقط یک رقم غذا در سفره است. جوجه‌کباب و گوجه با سوپی بنگلادشی و نه‌چندان تند. آقای واعظی حین غذا دربارۀ مسائل سیاسی و اجتماعی بنگلادش و رابطه با ایران و‌... صحبت می‌کنند. بعد از غذا میوه‌های استوایی مثل آناناس، نارگیل و‌... برای پذیرایی آورده می‌شود و بعد از این، مراسم زیارت از بعید حضرت رضا(ع) و تبرک‌گرفتن از پرچم حضرت انجام می‌شود.
بعد از ایرانی‌ها، کارمندان بنگلادشی سفارت هم برای بوسیدن پرچم می‌آیند. به‌زودی از سفیر خداحافظی می‌کنیم و وارد ترافیک می‌شویم که به هتل جدید برویم. هتل «آمبالا این» که من در سفر قبل به آنجا رفته بودم، هتلی قدیمی و اصیل و راحت با قیمتی مناسب.

https://telegram.me/zambur
7.pdf
188.4 KB
#سفرنامه_بنگلادش
قسمت دوم
روزنامه #شهر_آرا
یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶
@zambur
حضور کاروان "بنگلادش زیر سایه خورشید" در محل تندیس یادبود قیام مردمی علیه تغییر زبان بنگلادشی

#امام_رضا
#زیر_سایه_خورشید_بنگلادش_۹۶

@zambur