آثار مرحوم جواد ذبیحی
برگ سبز برنامه شماره ۳۸ آواز: #ذبیحی شعر: #مولانا دستگاه / مایه: #دشتی کانال #آثار_سید_جواد_ذبیحی
بپوشان رخ و دلربایی مکن
دگر با کسان آشنایی مکن
به چشم سیه خون مردم مریز
به روی چو مه دلربایی مکن
مرو از بر ما و گر میروی
دگر عزم رفتن چو آیی مکن
چو معشوق رند است و می خورد
اگر عاشقی پارسایی مکن
من و تو به هم همچو جان و تنیم
میان تن و جان جدایی مکن
به سر پنجه هجر با چون منی
روا نیست زورآزمایی مكن
ز من بشنو این پند و جان را چو شمع
به هر محفلی روشنایی مكن
به دل گفت عقل بد اندیش دوش
چه اندوه خود میفزایی مكن
نوا یافتی از رخ شمس دین
شكایت تو از بینوایی مكن
#کانال #آثار_جواد_ذبیحی
دگر با کسان آشنایی مکن
به چشم سیه خون مردم مریز
به روی چو مه دلربایی مکن
مرو از بر ما و گر میروی
دگر عزم رفتن چو آیی مکن
چو معشوق رند است و می خورد
اگر عاشقی پارسایی مکن
من و تو به هم همچو جان و تنیم
میان تن و جان جدایی مکن
به سر پنجه هجر با چون منی
روا نیست زورآزمایی مكن
ز من بشنو این پند و جان را چو شمع
به هر محفلی روشنایی مكن
به دل گفت عقل بد اندیش دوش
چه اندوه خود میفزایی مكن
نوا یافتی از رخ شمس دین
شكایت تو از بینوایی مكن
#کانال #آثار_جواد_ذبیحی
آثار مرحوم جواد ذبیحی
برگ سبز برنامه شماره ۵۱ آواز: #ذبیحی شعر: #مولانا دستگاه / مایه: #شور ، #دشتی کانال #آثار_سید_جواد_ذبیحی
من مست و تو دیوانه، ما را که برد خانه
من چند تو را گفتم، کم خور دو سه پیمانه
در شهر یکی کس را هشیار نمیبینم
هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه
جانا به خرابات آ، تا لذت جان بینی
جان را چه خوشی باشد، بی صحبت جانانه
هر گوشه یکی مستی دستی ز بر دستی
زان ساقی سرمستی با ساغر شاهانه
تو وقف خراباتی خرجت می و دخلت می
زین دخل به هشیاران مسپار یکی دانه
از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد
در هر نظرش مضمر صد گلشن و کاشانه
چون کشتی بیلنگر، کژ میشد و مژ میشد
وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه
گفتم ز کجایی تو، تسخر زد و گفت ای جان
نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه
نیمیم ز آب و گل نیمیم ز جان و دل
نیمیم لب دریا نیمی همه دردانه
#کانال_آثار_جواد_ذبیحی
من چند تو را گفتم، کم خور دو سه پیمانه
در شهر یکی کس را هشیار نمیبینم
هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه
جانا به خرابات آ، تا لذت جان بینی
جان را چه خوشی باشد، بی صحبت جانانه
هر گوشه یکی مستی دستی ز بر دستی
زان ساقی سرمستی با ساغر شاهانه
تو وقف خراباتی خرجت می و دخلت می
زین دخل به هشیاران مسپار یکی دانه
از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد
در هر نظرش مضمر صد گلشن و کاشانه
چون کشتی بیلنگر، کژ میشد و مژ میشد
وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه
گفتم ز کجایی تو، تسخر زد و گفت ای جان
نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه
نیمیم ز آب و گل نیمیم ز جان و دل
نیمیم لب دریا نیمی همه دردانه
#کانال_آثار_جواد_ذبیحی
Audio
برگ سبز برنامه برنامه شماره ۵۱ (نسخهی دیگر)
آواز: #ذبیحی
شعر: #حبیب_خراسانی
دستگاه / مایه : #شور
#کانال_آثار_سید_جواد_ذبیحی
آواز: #ذبیحی
شعر: #حبیب_خراسانی
دستگاه / مایه : #شور
#کانال_آثار_سید_جواد_ذبیحی
آثار مرحوم جواد ذبیحی
برگ سبز برنامه برنامه شماره ۵۱ (نسخهی دیگر) آواز: #ذبیحی شعر: #حبیب_خراسانی دستگاه / مایه : #شور #کانال_آثار_سید_جواد_ذبیحی
امروز امیر در میخانه تویی تو
فریادرس ناله مستانه تویی تو
مرغ دل ما را كه به كس رام نگردد
آرام تویی دام تویی دانه تویی تو
آن مهر درخشان كه به هر صبح دهد تاب
از روزن این خانه به كاشانه تویی تو
آن غل كه به زنجیر سر زلف نهادند
بر پای دل عاقل و دیوانه تویی تو
در كعبه و بتخانه بگشتیم بسی ما
دیدیم كه در كعبه و بتخانه تویی تو
بسیار بگوییم چو بسیار بگفتیم
كس نیست به غیر از تو درین خانه تویی تو
کانال #آثار_جواد_ذبیحی
فریادرس ناله مستانه تویی تو
مرغ دل ما را كه به كس رام نگردد
آرام تویی دام تویی دانه تویی تو
آن مهر درخشان كه به هر صبح دهد تاب
از روزن این خانه به كاشانه تویی تو
آن غل كه به زنجیر سر زلف نهادند
بر پای دل عاقل و دیوانه تویی تو
در كعبه و بتخانه بگشتیم بسی ما
دیدیم كه در كعبه و بتخانه تویی تو
بسیار بگوییم چو بسیار بگفتیم
كس نیست به غیر از تو درین خانه تویی تو
کانال #آثار_جواد_ذبیحی
Audio
برگ سبز برنامه شماره ۶۹
آواز: #ذبیحی
شعر: #هاتف_اصفهانی
دستگاه / مایه: #سه_گاه
کانال #آثار_سید_جواد_ذبیحی
آواز: #ذبیحی
شعر: #هاتف_اصفهانی
دستگاه / مایه: #سه_گاه
کانال #آثار_سید_جواد_ذبیحی
آثار مرحوم جواد ذبیحی
برگ سبز برنامه شماره ۶۹ آواز: #ذبیحی شعر: #هاتف_اصفهانی دستگاه / مایه: #سه_گاه کانال #آثار_سید_جواد_ذبیحی
دوش رفتم به کوی باده فروش
ز آتش عشق دل به جوش و خروش
محفلی نغز دیدم و روشن
میر آن بزم، پیر باده فروش
پیر در صدر و میکشان گردش
به ادب پیش رفتم و گفتم:
ای تو را دل، قرارگاه سروش
عاشقم دردمند و حاجتمند
درد من بنگر و به درمان کوش
پیر خندان به طنز با من گفت:
ای تو را پیر عقل حلقه به گوش
تو کجا ما کجا که از شرمت
دختر رز نشسته برقعپوش
گفتمش سوخت جانم، آبی ده
آتش من فرونشان از جوش
گفت خندان که هین پیاله بگیر
ستدم، گفت هان زیاده منوش
جرعهای درکشیدم و گشتم
فارغ از رنج عقل و محنت هوش
چون به هوش آمدم یکی دیدم
مابقی را همه خطوط و نقوش
ناگهان در صوامع ملکوت
این حدیثم سروش گفت به گوش
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لااله الاهو
#کانال_آثار_جواد_ذبیحی
ز آتش عشق دل به جوش و خروش
محفلی نغز دیدم و روشن
میر آن بزم، پیر باده فروش
پیر در صدر و میکشان گردش
به ادب پیش رفتم و گفتم:
ای تو را دل، قرارگاه سروش
عاشقم دردمند و حاجتمند
درد من بنگر و به درمان کوش
پیر خندان به طنز با من گفت:
ای تو را پیر عقل حلقه به گوش
تو کجا ما کجا که از شرمت
دختر رز نشسته برقعپوش
گفتمش سوخت جانم، آبی ده
آتش من فرونشان از جوش
گفت خندان که هین پیاله بگیر
ستدم، گفت هان زیاده منوش
جرعهای درکشیدم و گشتم
فارغ از رنج عقل و محنت هوش
چون به هوش آمدم یکی دیدم
مابقی را همه خطوط و نقوش
ناگهان در صوامع ملکوت
این حدیثم سروش گفت به گوش
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لااله الاهو
#کانال_آثار_جواد_ذبیحی
آثار مرحوم جواد ذبیحی
برگ سبز برنامه شماره ۲۴۳ آواز: #ذبیحی شعر: #فروغی_بسطامی دستگاه / مایه: #شور #کانال_آثار_سید_جواد_ذبیحی
همه شب راه دلم بر خم گیسوی تو بود
آه از این راه که باریکتر از موی تو بود
رهرو عشق از این مرحله آگاهی داشت
که ره قافلهٔ دیر و حرم سوی تو بود
گر نهادیم قدم بر سر هستی شاید
که سر همت ما بر سر زانوی تو بود
زان شکستم به هم، آیینهٔ خودبینی را
که نگاهم همه در آینهٔ روی تو بود
پیر پیمانهکشان شاهد من بود مدام
که همه مستیم از نرگس جادوی تو بود
ماه نو کاسته از گوشهٔ گردون سر زد
که خجالتزدهٔ گوشهٔ ابروی تو بود
نفس خرم جبریل و دم باد مسیح
همه از معجزهٔ لعل سخنگوی تو بود
هیچکس آب ز سرچشمهٔ مقصود نخورد
مگر آن تشنه که جایش به لب جوی تو بود
کانال #آثار_جواد_ذبیحی
آه از این راه که باریکتر از موی تو بود
رهرو عشق از این مرحله آگاهی داشت
که ره قافلهٔ دیر و حرم سوی تو بود
گر نهادیم قدم بر سر هستی شاید
که سر همت ما بر سر زانوی تو بود
زان شکستم به هم، آیینهٔ خودبینی را
که نگاهم همه در آینهٔ روی تو بود
پیر پیمانهکشان شاهد من بود مدام
که همه مستیم از نرگس جادوی تو بود
ماه نو کاسته از گوشهٔ گردون سر زد
که خجالتزدهٔ گوشهٔ ابروی تو بود
نفس خرم جبریل و دم باد مسیح
همه از معجزهٔ لعل سخنگوی تو بود
هیچکس آب ز سرچشمهٔ مقصود نخورد
مگر آن تشنه که جایش به لب جوی تو بود
کانال #آثار_جواد_ذبیحی
Audio
#یک_شاخه_گل برنامه شماره ۲۲۹
آواز: #ذبیحی
شعر: #ابوسعید_ابوالخیر
دستگاه / مایه: #چهارگاه
#کانال_تلگرامی_آثار_سید_جواد_ذبیحی
آواز: #ذبیحی
شعر: #ابوسعید_ابوالخیر
دستگاه / مایه: #چهارگاه
#کانال_تلگرامی_آثار_سید_جواد_ذبیحی
آثار مرحوم جواد ذبیحی
#یک_شاخه_گل برنامه شماره ۲۲۹ آواز: #ذبیحی شعر: #ابوسعید_ابوالخیر دستگاه / مایه: #چهارگاه #کانال_تلگرامی_آثار_سید_جواد_ذبیحی
چشمی دارم همه پر از دیدن دوست
با دیده مرا خوشست چون دوست دروست
از دیده و دوست فرق کردن نتوان
یا اوست درون دیده یا دیده خود اوست
کانال #آثار_سید_جواد_ذبیحی
با دیده مرا خوشست چون دوست دروست
از دیده و دوست فرق کردن نتوان
یا اوست درون دیده یا دیده خود اوست
کانال #آثار_سید_جواد_ذبیحی
فرارسیدن ماه مبارک رمضان، ماه عبادت های عاشقانه و بندگی خالصانه بر تمامی دوستان و همراهان ارجمند مبارک باد.
#کانال_آثار_سید_جواد_ذبیحی
https://t.me/zabihijavad
#کانال_آثار_سید_جواد_ذبیحی
https://t.me/zabihijavad