'من زخم های تو را دیدم که درمان کنم
وتوجای زخم های مرایاد گرفتی که‌ نمک بزنی.
تفاوت ما در این بود.

کاش دوتا بودم.
یکی ادامه میداد.
یکی بسیار و بسیار گریه میکرد...

تو پشت سرم حرف میزنی.
ولی من حتی اسمتم نمیدونم🎀

بیش از همه آزارم داده‌ای و بیش از همه
دلتنگ توام.میبینی؟ دلتنگی هیچ قاعده‌ای ندارد.....

اون ابی من بود ولی من هیچوقت صورتیش نبودم.

دختر والیبالیست هم اسپکاش خوبه هم اسپنکاش🙏🏻

حداقل بعد ما با یکی اوکی شید که از حسودی جر بخوریم نه از خنده.

دلم که نمیشکنه ولی ممکنه خواهر مادر تو بدجور گاییده شه.

آشوب درونش را نه کلمات میتوانست بیان کنند و نه فریادها.

من فکر میکردم تو همدردی ولی توهم دردی...

وقتی احساس کنم بوس برای میزان علاقم کافی نیست گاز میگیرم .

سرانجام من فراموشت خواهم کرد و تو دیگر هیچ گاه این گونه دوست داشته نخواهی شد.

از عشق متنفر شدم ولی از کسی که عاشقشم هرگز.

مزاحم من شو، به من پیام بده، من رو درجریان بذار، به من بگو روزت چطور بوده، اهمیتی نمیدم.
من به تک تک جزئیات زندگی تو گوش میدم و هرگز خسته نمیشم.

از اینکه دلتنگت بشم متنفرم، چون میدونم همچی تقصیر منه.

I run away from my problams.

بعد از اون حرفا، من هنوزم دوستت دارم.

بهم راجب زیبایی دریا نگو، من چشمای اونو دیدم.

حسودی کنم بهت؟ اخه به حسودی کردنم نمیخوری دخترخوب🙏🏻

نمیدونم، شاید مشکل منم.