#پیام_ناشناس
تا الان چند کیلو کم کردی با این روش؟!
من خودم یکبار ۱۰ روزی مجبور شدم از این روش استفاده کنم حدودا ۴ کیلو کم کردم
و بعد از تقریبا ۳ سال اون ۴ کیلو برگشت ولی
دیگه تاب اینطوری رژیم گرفتنو ندارم
@HarfBeManBot
تا الان چند کیلو کم کردی با این روش؟!
من خودم یکبار ۱۰ روزی مجبور شدم از این روش استفاده کنم حدودا ۴ کیلو کم کردم
و بعد از تقریبا ۳ سال اون ۴ کیلو برگشت ولی
دیگه تاب اینطوری رژیم گرفتنو ندارم
@HarfBeManBot
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
#پیام_ناشناس تا الان چند کیلو کم کردی با این روش؟! من خودم یکبار ۱۰ روزی مجبور شدم از این روش استفاده کنم حدودا ۴ کیلو کم کردم و بعد از تقریبا ۳ سال اون ۴ کیلو برگشت ولی دیگه تاب اینطوری رژیم گرفتنو ندارم @HarfBeManBot
آخرین باری که وزن کردم چهار کیلو بود
چهار روز دیگه وزن کشی بعدیه
چهار روز دیگه وزن کشی بعدیه
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
الآن #رونیسا تو سنی است که تخت پارک برایش کوچکه، تخت خودش هم که نوجوان است براش بزرگه تو شرایطی هم نیست که بگم برو تو اتاقت بخواب. خیلی ها جای خواب بچه رو از نوزادی جدا می کنند ولی شرایط من طوری است که ترجیح می دهم بچه هام تا سه چهار سالگیشون تو اتاق خوابمون…
خریدم!
متری نود و پنج!
متری نود و پنج!
بیشتر از یک ماهه فکم درد می کنه
یه جور قولنج است انگار
اولین فرصت باید برم دکتر
😏
یه جور قولنج است انگار
اولین فرصت باید برم دکتر
😏
یه حسی بهم میگه فرشته های مأمور رساندن آرزوهامون به حضرت باریتعالی معلم ادبیات هستند!
ما هی میگیم پول می خواهیم اینها به خدا میگن منظور از پول در اینجا عشق الهی است، خدا هم از راه دور هی بهمون عشق میده!
ما هی میگیم پول می خواهیم اینها به خدا میگن منظور از پول در اینجا عشق الهی است، خدا هم از راه دور هی بهمون عشق میده!
#پیام_ناشناس
می دونی که نمی تونی همیشه این رژیم رو ادامه بدی درسته ولی این رو هم بدون به محض اینکه شروع کنی کالری بیشتری مصرف کنی چون نمیشه که تا همیشه ابن رژیم رو ادامه بدی
به محض شروع مصرف کالری بیشتر تمام وزنی که این مدت کم کردی چه بسا بیشتر بر می گرده و فقط الکی خودت و بدنت رو این مدت اذیت کردی
@HarfBeManBot
می دونی که نمی تونی همیشه این رژیم رو ادامه بدی درسته ولی این رو هم بدون به محض اینکه شروع کنی کالری بیشتری مصرف کنی چون نمیشه که تا همیشه ابن رژیم رو ادامه بدی
به محض شروع مصرف کالری بیشتر تمام وزنی که این مدت کم کردی چه بسا بیشتر بر می گرده و فقط الکی خودت و بدنت رو این مدت اذیت کردی
@HarfBeManBot
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
#پیام_ناشناس می دونی که نمی تونی همیشه این رژیم رو ادامه بدی درسته ولی این رو هم بدون به محض اینکه شروع کنی کالری بیشتری مصرف کنی چون نمیشه که تا همیشه ابن رژیم رو ادامه بدی به محض شروع مصرف کالری بیشتر تمام وزنی که این مدت کم کردی چه بسا بیشتر بر می گرده…
می خوام ببینم با این وحشی گری رژیم گرفتن اثربخش هست یا نه
اصلاً چقدر اضافه وزن و چاقیم واسه خوردنه چقدر اثر داروهاست
این رو بفهمم که واقعا تاثیر دارو است بیخیال رژیم میشم
اصلاً چقدر اضافه وزن و چاقیم واسه خوردنه چقدر اثر داروهاست
این رو بفهمم که واقعا تاثیر دارو است بیخیال رژیم میشم
#پانیسا ، نورا، دلسا و یسنا با هستی قهر کردند
چون به یگانه و حنانه فحش داده!
هستی چندبار تو پارک آمد پیش من که خاله تو رو خدا ما رو آشتی بده!
به بچه ها گفتم: اگه راه داره ببخشیدش
بچهها هم گفتند: نه! ممکنه به ما هم فحش بده چون بلده و بی ادبه!
دیدم انصافاً استدلالشون منطقیه!
بار آخری که هستی آمد پیشم بهش گفتم: خاله جون، شما خودت سابقه خودت رو خراب کردی. بچهها بهت اعتماد ندارند و نگرانن بهشون بی ادبی کنی موقع عصبانیت!
به نظرم یه مدت صبر کن تا بچهها ببینند که دیگه بددهنی نمیکنی و دختر بی ادبی نیستی، خودشون باهات آشتی میکنند. شما هم این مدت با بقیه دوست هایت بازی کن. اصلا بگرد دنبال دوست جدید که در موردت فکر و پیش داوری نداشته باشه. من بیشتر از این کاری از دستم بر نمی آید، نمیتونم بچهها رو مجبور کنم حتماً باهات بازی کنند!
هستی گفت: خاله! من گُه بخورم اگه دیگه فحش بدم!!!!
😶😐😆😀🤣😅😁🙃😂🤦♀
پ. ن۱: یاد خودم افتادم که قول دادم فحش ندم!
پ. ن۲: ضرب المثل پسندیده آزموده را آزمودن خطاست!
#واقعی
#دبستان
#فرزند_پروری
چون به یگانه و حنانه فحش داده!
هستی چندبار تو پارک آمد پیش من که خاله تو رو خدا ما رو آشتی بده!
به بچه ها گفتم: اگه راه داره ببخشیدش
بچهها هم گفتند: نه! ممکنه به ما هم فحش بده چون بلده و بی ادبه!
دیدم انصافاً استدلالشون منطقیه!
بار آخری که هستی آمد پیشم بهش گفتم: خاله جون، شما خودت سابقه خودت رو خراب کردی. بچهها بهت اعتماد ندارند و نگرانن بهشون بی ادبی کنی موقع عصبانیت!
به نظرم یه مدت صبر کن تا بچهها ببینند که دیگه بددهنی نمیکنی و دختر بی ادبی نیستی، خودشون باهات آشتی میکنند. شما هم این مدت با بقیه دوست هایت بازی کن. اصلا بگرد دنبال دوست جدید که در موردت فکر و پیش داوری نداشته باشه. من بیشتر از این کاری از دستم بر نمی آید، نمیتونم بچهها رو مجبور کنم حتماً باهات بازی کنند!
هستی گفت: خاله! من گُه بخورم اگه دیگه فحش بدم!!!!
😶😐😆😀🤣😅😁🙃😂🤦♀
پ. ن۱: یاد خودم افتادم که قول دادم فحش ندم!
پ. ن۲: ضرب المثل پسندیده آزموده را آزمودن خطاست!
#واقعی
#دبستان
#فرزند_پروری
نوشته: نگو دورت بگردم نفسم، اینها از مد افتاده!
بیا تو کانال بهت رایگان یاد بدیم چطوری شیک قربون صدقه بری!!
من یه چیزی هم دستی میدم به رضا یاد بدی همون دورت بگردم نفسم از مد افتاده رو بگه!
ولمون کنا!
#همسرانه
بیا تو کانال بهت رایگان یاد بدیم چطوری شیک قربون صدقه بری!!
من یه چیزی هم دستی میدم به رضا یاد بدی همون دورت بگردم نفسم از مد افتاده رو بگه!
ولمون کنا!
#همسرانه
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
رونیسا دو و نیم صبح خوابید، رضا هم پنج و نیم آمد. تقریباً میشه گفت نخوابیدم! صبح نمی دونم چطوری حاضر شدیم و رفتیم مدرسه. عکس هم یادم رفت بگیرم! از من بپذیرید که برایش بیسکوئیت ساقه طلایی و شیر توت فرنگی خونگی گذاشتم! 🙃
آخرین روز مدرسه است و جشن پایان سال دارند
با دوستانش تقسیم کردند که هر کدام چه چیزی ببرند مدرسه!
آبمیوه و بازی فکری افتاده به #پانیسا
پرونده ی کلاس چهارم هم بسته شد!
با دوستانش تقسیم کردند که هر کدام چه چیزی ببرند مدرسه!
آبمیوه و بازی فکری افتاده به #پانیسا
پرونده ی کلاس چهارم هم بسته شد!
#پیام_ناشناس
پسرم، تو همسن پانیسا هستی و امروز آخرین روز مدرسه پانیساست. شاید برای شما هم آخرین روز مدرسه باشه. ازت دورم و جایی نبود که درد دوری ات رو ناشناس فریاد بزنم، جز این جا. پگاه جان باید منو ببخشی که تلخ شدم و اوقات شما رو هم با این حرفام تلخ می کنم. دعا کنید همه کنار عزیزانشون باشن.
@HarfBeManBot
پسرم، تو همسن پانیسا هستی و امروز آخرین روز مدرسه پانیساست. شاید برای شما هم آخرین روز مدرسه باشه. ازت دورم و جایی نبود که درد دوری ات رو ناشناس فریاد بزنم، جز این جا. پگاه جان باید منو ببخشی که تلخ شدم و اوقات شما رو هم با این حرفام تلخ می کنم. دعا کنید همه کنار عزیزانشون باشن.
@HarfBeManBot
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
چون قراره ناهار رو غیررژیمی بخورم، صبحانه هیچی! #کالری
اول عکس ناهار رو بذارم بعد بیان بگم کجا بودم
امروز آخرین روز مدرسه بود، با مهناز اینها رفتیم پارک و ساندویچ مرغ خوردیم.
#دبستان
امروز آخرین روز مدرسه بود، با مهناز اینها رفتیم پارک و ساندویچ مرغ خوردیم.
#دبستان
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
اومدم یه جا نگم براتون!
خب
ما رو سفره ی مذهبی دعوت کردند، سفره ی حضرت زهرا!
من تا حالا سفره حضرت زهرا نرفته بودم، سفره حضرت ابوالفضل و امام حسن و بی بی سه شنبه رفته بودم، این رو نمی دونستم چیه
ظهر از مامان های دوست های پانیسا هم پرسیدم آنها هم نمیدونستند چیه!
رسیدیم من هی بو کشیدم بوی آش نمی اومد!
گفتم خدایا! مگه سفره نذری بدون آش هم میشه؟!
بعد یهو صاحبخانه سفره رو انداخت و صد و چهل تا تسبیح گذاشت وسط سفره که عزیزان! صلوات بفرستید!
فهمیدم سفره حضرت زهرا همان سفره صلوات است!
پذیراییش هم فقط چای است!
اینجا واسه تون تعریف کردم شما هم در جریان باشید!
😐😩😏😂
ما رو سفره ی مذهبی دعوت کردند، سفره ی حضرت زهرا!
من تا حالا سفره حضرت زهرا نرفته بودم، سفره حضرت ابوالفضل و امام حسن و بی بی سه شنبه رفته بودم، این رو نمی دونستم چیه
ظهر از مامان های دوست های پانیسا هم پرسیدم آنها هم نمیدونستند چیه!
رسیدیم من هی بو کشیدم بوی آش نمی اومد!
گفتم خدایا! مگه سفره نذری بدون آش هم میشه؟!
بعد یهو صاحبخانه سفره رو انداخت و صد و چهل تا تسبیح گذاشت وسط سفره که عزیزان! صلوات بفرستید!
فهمیدم سفره حضرت زهرا همان سفره صلوات است!
پذیراییش هم فقط چای است!
اینجا واسه تون تعریف کردم شما هم در جریان باشید!
😐😩😏😂
یه جای خوب واسه حس کردن زندگی
خب ما رو سفره ی مذهبی دعوت کردند، سفره ی حضرت زهرا! من تا حالا سفره حضرت زهرا نرفته بودم، سفره حضرت ابوالفضل و امام حسن و بی بی سه شنبه رفته بودم، این رو نمی دونستم چیه ظهر از مامان های دوست های پانیسا هم پرسیدم آنها هم نمیدونستند چیه! رسیدیم من هی بو کشیدم…
گفتم بهتون که مامان آدم عجولی است؟
اصلا اینکه بچههای من زودتر از موعد به دنیا آمدند دلیلش این است که به مامانم رفتند!!
بعد تو کار کردن هم مسئولیت پذیریش بالاست، مثلاً تو اداره بعد از بازنشستگیش به جایش شش نفر استخدام کردند که همان کارهایی رو که مامانم به تنهایی انجام میداد، انجام بدهند!
من تمام عمرم سعی کردم انگشت کوچکش بشم که نشدم!
به قول تراپیستم ستاره ی مامانم اینقدر درخشان بوده که نور ستاره ی من هیچ وقت به چشم نیامده!
حالا اینها رو بیخیال!
امروز سر سفره ی حضرت زهرا، همه دور اول تسبیح بودند که مامانم رفت سراغ سومین دور!
بعد همه مامان رو با تحیر نگاه می کردند و مامان با جدیت صلوات میفرستاد!
در پایان همه سیصد تا نهایتاً ششصد تا صلوات فرستاده بودند، مامانم دو هزار و صدتا!
منم خودم رو کشتم نهصد تا شد صلوات هایم!!
پ. ن: یه آقای نقاشی چند سال پیش آمده بود خانه مون رو رنگ کنه، از این ور آقا قلمو میکشید به دیوار و هنوز رنگ تمام نشده بود، مامان از آن طرف تند تند لکه های رنگ رو از روی سرامیک ها تمیز میکرد!
نقاشه هی به مامانم می گفت: حاج خانوم! عجله نکن! بگذار نقاشی من تموم بشه بعد تمیز کن!
از اون موقع افتاده سر زبونمون به مامان میگیم حاج خانوم عجله نکن!
مامان که می خواست سر سفره ششمین دور تسبیح رو برداره زیر گوشش گفتم: حاج خانوم عجله نکن!
بعد جفتمون قرمز شدیم از خنده!
فضا هم جدی، نگاه ها هم روی مامانم زوم بود. نباید هم می خندیدیم.
آمدیم بیرون منفجر شدیم از خنده!
#منوتراپیستم
#I_love_you_mom
اصلا اینکه بچههای من زودتر از موعد به دنیا آمدند دلیلش این است که به مامانم رفتند!!
بعد تو کار کردن هم مسئولیت پذیریش بالاست، مثلاً تو اداره بعد از بازنشستگیش به جایش شش نفر استخدام کردند که همان کارهایی رو که مامانم به تنهایی انجام میداد، انجام بدهند!
من تمام عمرم سعی کردم انگشت کوچکش بشم که نشدم!
به قول تراپیستم ستاره ی مامانم اینقدر درخشان بوده که نور ستاره ی من هیچ وقت به چشم نیامده!
حالا اینها رو بیخیال!
امروز سر سفره ی حضرت زهرا، همه دور اول تسبیح بودند که مامانم رفت سراغ سومین دور!
بعد همه مامان رو با تحیر نگاه می کردند و مامان با جدیت صلوات میفرستاد!
در پایان همه سیصد تا نهایتاً ششصد تا صلوات فرستاده بودند، مامانم دو هزار و صدتا!
منم خودم رو کشتم نهصد تا شد صلوات هایم!!
پ. ن: یه آقای نقاشی چند سال پیش آمده بود خانه مون رو رنگ کنه، از این ور آقا قلمو میکشید به دیوار و هنوز رنگ تمام نشده بود، مامان از آن طرف تند تند لکه های رنگ رو از روی سرامیک ها تمیز میکرد!
نقاشه هی به مامانم می گفت: حاج خانوم! عجله نکن! بگذار نقاشی من تموم بشه بعد تمیز کن!
از اون موقع افتاده سر زبونمون به مامان میگیم حاج خانوم عجله نکن!
مامان که می خواست سر سفره ششمین دور تسبیح رو برداره زیر گوشش گفتم: حاج خانوم عجله نکن!
بعد جفتمون قرمز شدیم از خنده!
فضا هم جدی، نگاه ها هم روی مامانم زوم بود. نباید هم می خندیدیم.
آمدیم بیرون منفجر شدیم از خنده!
#منوتراپیستم
#I_love_you_mom
موقع دعای توسل، خانم جلسه ای گفت: اسم هر کدام از ائمه اطهار رو به رویتان افتاده، بهش توسل کنید و حاجت بگیرید.
سرم رو آوردم بالا دیدم اسم امام جعفر صادق علیه السلام است!
یه خاطره ی نگفتنی داریم من و سها و امام جعفر صادق علیه السلام که وحیده و سهیلا هم در جریانش هستند!
فقط بدونید که یکبار دیگه منهدم شده بودم از خنده و خودم رو جمع و جور کردم!
سها جان! من که خدا می زنه پس کلهام با این مجلس مذهبی رفتنم!
ولی انشاءالله که تو از امام جعفر صادق حاجتت رو بگیری، خیلی یادت بودم ها!
سرم رو آوردم بالا دیدم اسم امام جعفر صادق علیه السلام است!
یه خاطره ی نگفتنی داریم من و سها و امام جعفر صادق علیه السلام که وحیده و سهیلا هم در جریانش هستند!
فقط بدونید که یکبار دیگه منهدم شده بودم از خنده و خودم رو جمع و جور کردم!
سها جان! من که خدا می زنه پس کلهام با این مجلس مذهبی رفتنم!
ولی انشاءالله که تو از امام جعفر صادق حاجتت رو بگیری، خیلی یادت بودم ها!