یواشکی دوست دارم
65.3K subscribers
42.7K photos
2.01K videos
168 files
323 links
من ﻫﻨوز ﮔﺎﻫﯽ
ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺧﻮﺍﺏ ﺗﻮﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ 
ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ 
ﺻﺪﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ 
ﺑﯿﻦ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﺍﻣﺎﻣﻦﻫﻨﻮﺯ ﺗﻮﺭﺍ
ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
Download Telegram
دانلود آهنگ جديد "نیلوفر" به نام نیلوفر
برای دوست داشتنِ یک نفر
زمان لازم است اما برای تنفر ،
گاهی یک ثانیه هم کافی ست !

#اسماعیل_فصیح


@yavaashaki 🍃🌺
آدما به همون اندازه كه قد می‌كشن، حسرتای زندگيشونم بزرگتر می‌شه، آرزوهاشونم كوچكتر. انقدر كه يادشون می‌ره از زندگی چی می‌خواستن. يه روز به خودشون ميان و می‌بينن، فقط صبر كردن، فقط صبر.
تو باور نمی‌كنی كه دوست داشتنت، چقدر من رو صبورتر كرد، چقدر امیدوارتر.
من هنوزم تنها پياده‌روی می‌كنم.
هنوزم با خودم حرف می‌زنم.
هنوزم چاييم رو تلخ می‌خورم و بعد از ظهرا، از پنجره‌ی اتاقم، به آدمايی كه شبيه تو نيستن، خيره می‌شم.
به تو فكر می‌كنم، به تو؛ و اينكه چقدر به ديدن آدمی شبيهت، حتی از دور قانعم.
معجزه‌ای در کار نیست، من باید بمونم و ادامه بدم، اما حقيقت اينه كه زندگی كردن، از نبودنت سخت‌تر نيست.

#پویا_جمشیدی

@yavaashaki
دانلود آهنگ جديد "محمد یوسفی" به نام دلهره
فکرش هم نکن
بیا برات چایی بریزم

#عصرتون_عاشقانه ❤️❤️


@yavaashaki 🍃🌺
یواشکی دوست دارم
#خمار_مستی #به_قلم_فاطمه_بامداد #قسمت_203 حاج خانوم_یاد امیرم افتادی؟ باچشمای پرابم نگاهش کردم که دستی به صورتم کشید حاج خانوم_وقتی به دنیااوردمش بیمه حضرت ابوالفضل کردمش وقتی رفت بدجورسوختم اما بافکر اقا ابوالفضل اروم گرفتم خداهمینطورکه یه روز اونوبهم…
#خمار_مستی
#به_قلم_فاطمه_بامداد
#قسمت_204

گردنبند اسمم
دورگردنم بود موهام رو پایین شنیون کرده بودم به رنگ شکلاتی روشن که
خیلی به صورتم م ی اومد
به حاج خانوم نگاه کردم بعدمدتها اومد ارایشگاه وموهاش رو زی تون ی رنگ کرده
بود رنگ موهاش خیلی بهش می اومد ارایش کم ی هم روی صورتش بود کت
دامن سورمه ا ی س یر کارشده تنش بود علی توبغل حاج خانوم ورجه وورجه
میکرد مانتوم روتنم کردم وشالم روسرکردم کادو نیلوفر که یه نیم ست طلا زرد
قلب بود رو توک یفم گذاشتم ازصبح بغض یه لحظه هم ولم نکرده بود اشک
توچشمام پربودازا ینکه فکرمیکردم نیلوفردرباره من چی فکرکردهواقعا فکرکرده
من می خوام شوهرشوبدزدم!؟ مگه من حیوونم!؟ هرلحظه توخودم می شکستم
خیلی سخته خواهرادم انقدربهت بی اعتمادباشه
باچونه لرزون به طرف حاج خانوم رفتم ولب زدم
_امشب شب عروسی خواهرمه ومن به جای خوشحال بودن قلبم پرازغمه
ازاینکه من واصلا ادم حساب نکرده بدجوریاتیشم میزنه حاج خانوم!
حاج خانوم باغم نگاهم کرد که هق زدم همون لحظه دراتاق بازشدوارسلان
باکت شلوار ذغالی رنگ و پیراهن صورتی وکراوات مشکی وارداتاق شد الهی من
فدات بشم چقدر جذاب ترشده تواین کت شلوار موهای لخت مشکی پرپشتش
روروبه بالازده بود که چندتاتار با سرتقی روپیشونیش افتاده بود وجذاب ترش
کرده بود ته ریش روی صورتش بدجوری دل میبرد بادیدن من بانگرانی
قدمهای بلندبرداشت وتا بفهمم منوتوبغلش کشیدو محکم به خودش فشارداد
ارسلان_چیشده زندگیم؟حالت خوب نیست؟میخوا ی نریم؟
ازلحن نگران وعصبیش دلم قیلی ویلی رفت که گفت
ارسلان_ازالان معلومه چقدر داری عذاب می کشی ....من تحمل دیدن این حالت روندارم
حاج خانوم_ارسلان به جای گفتن این حرفها دلش رواروم کن نه اینکه بدتر دلشوره توجونش بندازی
ارسلان باعشق موهام روبوسیدونفس عمیق ی کشید
ارسلان_تحمل دیدن این حالش روندارم میگیدچی کارکنم؟ اعصابم داغونه....
رزا هنوز کامل خوب نشده نباید زیادبه خودش فشارب یاره
حاج خانوم_نمیاره....من میرم بیرون شمادوتاهم زودبیاین....زودتربایدبه مادر
رزا قضیه اروبگم اینطوری بهتره
سرخ شدم ازشنی دن حرف حاج خانوم که بی توجه به ماازاتاق خارج شد
به ارسلان نگاه کردم که پیشونیم رو بوسید پیشونیش روبه پیشونیم چسبوند
وانگشتای دستام رو لای انگشتای مردونه ش چفت کرد و لب زد
ارسلان_اینو بدون عاشقتم هرچیم بشه هراتفاق ی هم که بیوفته من کنارتم
سرتکون دادم وبالبخند اروم گونه ش روبوس یدم که نفس عمیقی کشید
ارسلان_کاش امشب شب عروسی منوتو بود دیگه طاقت دوریتو ندارم باید
زودتر همه کاراروبکنم بریم سرخونه زندگی مون
باخجالت نخودی خندیدم که بیشترمنوبه خودش فشرد
ارسلان_وقت خند ین منم میرسه شیطونک!؟بریم!؟
سرم روبه معن ی مثبت تکون دادم دست تودست ازاتاق خارج شدیم بادیدن
حاج خانوم وحاج همایون که کنارهم ایستاده بودن ودستای علی روگرفته بودن
وتات ی تات ی باعلی راه می رفتن بغضم گرفت
سرم رو به سینه ارسلان چسبوندم وبابغض گفتم
_جای امیرعباس خیلی خالیه
اه عمیقی که ارسلان کشید قلبموبدجور سوزوند
ارسلان_خیلی دوست داشت بچه داشته باشه !کاش بود !هنوزم رفتنشوباورنکردم! هنوزم فکرمیکنم فقط رفته مسافرت! خیلی سخته رزا !خیلی
سخته !من داداش بزرگه بودم؛ اگه کسی هم قراربودبمیره من بودم، نه اون! اون
توزندگیش مشکلی نداشت! تازه همه چیش کامل شده بود وازدواج کرده
بود!چرابایدداداش کوچولومن بمیره؟! چرا؟!
ازشنیدن جمله ش وحشت زده باچشمای پرشده م نگاهش کردم
_ارسلان توچطوردلت اومد این حرفوبزنی !؟چطوری توروم میگی کاش
میمردی!؟
نذاشتم چیزی بگه
_وا..واقعا انقدرمن برات بی اهمیتم!؟
اشکم چکیدروصورتم زانوهام میلرزید ازشنی دن حرف ارسلان بدجوردلخورشده
بودم بنابراین روازش گرفتم وباقدمهای بلندبه طرف حاج خانوم رفتم علی روبغل
کردم وگونه ش روبوسیدم وبه خودم فشردمش با ببخشیدی زودواردحیاط شدم

#ادامه_دارد

@yavaashaki 📚
از مشرق نگاه تو
خورشید می دمد ...
صبحی که با تو می شود آغاز،
دیدنی ست...

#فاضل_نظری

#صبحتون_عاشقانه ❤️❤️


@yavaashaki 🍃🌺
برقص
پیش از آنکه پروانه ها
خاطره ی گل های پیراهنت را
برای شکوفه های پلاسیده
تعریف کنند و
حریر نازک دامنت را
دست های زبر زندگی نخ کش کند!

#صبحتون_عاشقانه ❤️❤️

@yavaashaki
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بی تو يک لحظه رمق
در دل و در جانم نيست
بى قرارم نکنی
طاقت هجرانم نيست ...

#شهریار

@yavaashaki 🍃🌺
۹روز #تا_بهار 🌸🍃

سنتورها، عودها، ویلن ها، عودها
در دلشان ساز می زنند
تا به محض رسیدنت
خود به صدا درآیند.
ای بهار
سرمنشأ بی پایانت کجاست
تا نوشان نوشان بیایم
و در منزلت آرام گیرم
پل هایت کجاست
تا از تلاطم این برف بگذرم.
جاده ها به نیت دیدنت
راهی شهرها می شوند
نمی یابندت، دور می شوند.
کندویت کجاست تا زنبورانم
از شکوفه گیلاست پر کنند.
سوزن بارانت کجاست
تا زخم زمستانم را بدوزم.

#شمس_لنگرودی


@yavaashaki
دانلود آهنگ جديد "عرشیا" به نام اُور