وقتی صحبت از ایدئولوژی می کنم منظور من دین و یا مذهب نیست
ایدئولوژی یعنی استفاده قطعی و مسلم از هر چیزی
بنابراین دین می تواند ایدئولوژی بشود
حال در مملکت ما شده است
یعنی یک استفاده ویژه از بخشی از چیزها به عنوان ایدئولوژی
ایدئولوژی به غیر از حرف هایی که خودش می زند به هیچ چیز دیگری پای بند نیست
ایدئولوژی همه گذشته را نمی گیرد و آن را وارسی کند فقط بخشی از آن را می گیرد
یعنی ایدئولوژی از گذشته استفاده می کند تا اکنون و آینده را پیش ببرد
شما تصور کنید ما از گذشته ای که به سبب آن داریم زیست می کنیم تعبیر نادقیقی داریم . از آن تعبیر نادقیق می خواهیم اکنون را بسازیم و از آن تعبیر نادقیق می خواهیم آینده را بسازیم
ایدئولوژی در واقع تماما به راستی پای بند نیست. به حقیقت پای بند نیست.
شما اگر بهترین حرف را هم تحویل آموزش و پرورش بدهید فقط آن بخش هایی را بر می دارد که با چارچوب ایدئولوژی اش سازگار است و بقیه را پشت در می گذارد
در مورد سند تحول هم که آقای مهرمحمدی هم نقدی بر آن داشته است ، گفتند که ما فقط 40 درصد از آن را گرفتیم و 60 درصد آن را پشت در گذاشتیم
حال شما تصور کنید معلمی را می برید مدرسه ، چگونه معلمی را به مدرسه می برید؟ معلم ایدئولوژیک نه تمام توانمند. چه شاگردی در مدرسه خوب است ؟ شاگردی که به سرعت می تواند نمادهای ایدئولوژیک را پی بگیرد.
چه کتابی خوب است ؟ کتابی که سر و ته آن را بزنی علایق ایدئولوژیک یک عده را ارضا می کند. غیر از این راهی وجود ندارد.
- چه مدیری شایسته است ؟ علایق ایدئولوژیک یک عده ای را ارضا بکند.
چه وزیری مناسب است ؟ کسی که علایق ایدئولوژیک را ارضا کند.
معلم توانمند نمی تواند نشو و نما کند، دانش آموز توانمند نمی تواند، والدینی که جور دیگری می خواهند بچه هایشان را تربیت کنند نمی توانند جایی برای این که بتوانند بچه هایشان را تربیت کنند ندارند
هیچ جایی در این مملکت برای خواست والدین برای تربیت متفاوت به رسمیت شناخته نمی شود
با لاشه مدرسه می شود خیلی پز داد می شود خیلی چیزها گفت و خیلی آمار داد و یک عالمه می شود با آن کار کرد ولی آن کارکرد جدی و اساسی و انسانی اش که پرورش انسان آزاده است به نظر من بیرون نخواهد آمد
ایدئولوژی یعنی استفاده قطعی و مسلم از هر چیزی
بنابراین دین می تواند ایدئولوژی بشود
حال در مملکت ما شده است
یعنی یک استفاده ویژه از بخشی از چیزها به عنوان ایدئولوژی
ایدئولوژی به غیر از حرف هایی که خودش می زند به هیچ چیز دیگری پای بند نیست
ایدئولوژی همه گذشته را نمی گیرد و آن را وارسی کند فقط بخشی از آن را می گیرد
یعنی ایدئولوژی از گذشته استفاده می کند تا اکنون و آینده را پیش ببرد
شما تصور کنید ما از گذشته ای که به سبب آن داریم زیست می کنیم تعبیر نادقیقی داریم . از آن تعبیر نادقیق می خواهیم اکنون را بسازیم و از آن تعبیر نادقیق می خواهیم آینده را بسازیم
ایدئولوژی در واقع تماما به راستی پای بند نیست. به حقیقت پای بند نیست.
شما اگر بهترین حرف را هم تحویل آموزش و پرورش بدهید فقط آن بخش هایی را بر می دارد که با چارچوب ایدئولوژی اش سازگار است و بقیه را پشت در می گذارد
در مورد سند تحول هم که آقای مهرمحمدی هم نقدی بر آن داشته است ، گفتند که ما فقط 40 درصد از آن را گرفتیم و 60 درصد آن را پشت در گذاشتیم
حال شما تصور کنید معلمی را می برید مدرسه ، چگونه معلمی را به مدرسه می برید؟ معلم ایدئولوژیک نه تمام توانمند. چه شاگردی در مدرسه خوب است ؟ شاگردی که به سرعت می تواند نمادهای ایدئولوژیک را پی بگیرد.
چه کتابی خوب است ؟ کتابی که سر و ته آن را بزنی علایق ایدئولوژیک یک عده را ارضا می کند. غیر از این راهی وجود ندارد.
- چه مدیری شایسته است ؟ علایق ایدئولوژیک یک عده ای را ارضا بکند.
چه وزیری مناسب است ؟ کسی که علایق ایدئولوژیک را ارضا کند.
معلم توانمند نمی تواند نشو و نما کند، دانش آموز توانمند نمی تواند، والدینی که جور دیگری می خواهند بچه هایشان را تربیت کنند نمی توانند جایی برای این که بتوانند بچه هایشان را تربیت کنند ندارند
هیچ جایی در این مملکت برای خواست والدین برای تربیت متفاوت به رسمیت شناخته نمی شود
با لاشه مدرسه می شود خیلی پز داد می شود خیلی چیزها گفت و خیلی آمار داد و یک عالمه می شود با آن کار کرد ولی آن کارکرد جدی و اساسی و انسانی اش که پرورش انسان آزاده است به نظر من بیرون نخواهد آمد
4_5992091621213079896.mp4
4 MB
پشتکار در گفتگو با نو سوادان
#یحیی_قائدی
#دکتر_یحیی_قائدی
#دانشگاه_خوارزمی
#نوسوادان
#فبک
#فلسفه_براي_كودكان
#امانتداری
@yahyaghaedi
#یحیی_قائدی
#دکتر_یحیی_قائدی
#دانشگاه_خوارزمی
#نوسوادان
#فبک
#فلسفه_براي_كودكان
#امانتداری
@yahyaghaedi
4_5852767958782181752.mp4
215 MB
4_5852767958782181753.mp4
151.1 MB
فصل دهم کتاب #مبانی_نظری_فلسفه_برای_کودکان
#نقد_فبک_برمبنای_فلسفه_تحلیلی
#مقایسه_کودکان_و_بزرگسالان
#نقد_بربنیاد_مفهوم_فلسفه
#یحیی_قائدی
#دکتر_یحیی_قائدی
#فبک
#فلسفه_برای_کودکان
#ریشه_های_تاریخی
#ابعاد_تفکر
#رویکردها_در_فلسفه_برای_کودکان
#کاوشگری_فلسفه_برای_کودکان
#ارزشیابی_فلسفه_برای_کودکان
#ارشیابی
#yahyaghaedi
@yahyaghaedi
#نقد_فبک_برمبنای_فلسفه_تحلیلی
#مقایسه_کودکان_و_بزرگسالان
#نقد_بربنیاد_مفهوم_فلسفه
#یحیی_قائدی
#دکتر_یحیی_قائدی
#فبک
#فلسفه_برای_کودکان
#ریشه_های_تاریخی
#ابعاد_تفکر
#رویکردها_در_فلسفه_برای_کودکان
#کاوشگری_فلسفه_برای_کودکان
#ارزشیابی_فلسفه_برای_کودکان
#ارشیابی
#yahyaghaedi
@yahyaghaedi
4_5852767958782181755.mp4
251.2 MB
فصل یازدهم کتاب #مبانی_نظری_فلسفه_برای_کودکان
#نقد_فبک_برمبنای_فلسفه_تحلیلی
#مقایسه_کودکان_و_بزرگسالان
#نقد_بربنیاد_مفهوم_فلسفه
#یحیی_قائدی
#دکتر_یحیی_قائدی
#فبک
#فلسفه_برای_کودکان
#ریشه_های_تاریخی
#ابعاد_تفکر
#رویکردها_در_فلسفه_برای_کودکان
#کاوشگری_فلسفه_برای_کودکان
#ارزشیابی_فلسفه_برای_کودکان
#ارشیابی
#پیاژه
#yahyaghaedi
@yahyaghaedi
#نقد_فبک_برمبنای_فلسفه_تحلیلی
#مقایسه_کودکان_و_بزرگسالان
#نقد_بربنیاد_مفهوم_فلسفه
#یحیی_قائدی
#دکتر_یحیی_قائدی
#فبک
#فلسفه_برای_کودکان
#ریشه_های_تاریخی
#ابعاد_تفکر
#رویکردها_در_فلسفه_برای_کودکان
#کاوشگری_فلسفه_برای_کودکان
#ارزشیابی_فلسفه_برای_کودکان
#ارشیابی
#پیاژه
#yahyaghaedi
@yahyaghaedi
Forwarded from انجمن علمی علوم تربیتی دانشگاه خوارزمی
📌انجمن علمی دانشجویی علوم تربیتی دانشگاه خوارزمی و انجمن علمی دانشجویی علوم تربیتی دانشگاه فردوسی برگزار میکنند:
▫️کارگاه آموزشی
❇️ چگونه فلسفه برای کودکان به دانشجویان علوم تربیتی کمک میکند؟
با حضور:
👤دکتر یحیی قائدی
دانشیار گروه فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه خوارزمی
🗓 زمان: چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰
⏰ ساعت: ١٨ الی ١٩:٣٠
📎لینک ورود از طریق اسکای روم:
🌐https://www.skyroom.online/ch/khu123/tarbiati
⚠️ شرکت در این کارگاه برای عموم علاقمندان آزاد و رایگان میباشد.
🆔@edukhu
▫️کارگاه آموزشی
❇️ چگونه فلسفه برای کودکان به دانشجویان علوم تربیتی کمک میکند؟
با حضور:
👤دکتر یحیی قائدی
دانشیار گروه فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه خوارزمی
🗓 زمان: چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰
⏰ ساعت: ١٨ الی ١٩:٣٠
📎لینک ورود از طریق اسکای روم:
🌐https://www.skyroom.online/ch/khu123/tarbiati
⚠️ شرکت در این کارگاه برای عموم علاقمندان آزاد و رایگان میباشد.
🆔@edukhu
کتاب بنیاد های مشاوره فلسفی سر انجام از چاپ بیرون آمد .پس از فلسفه برای کودکان این گامی دیگر از بکار گیری فلسفه در زندگانی است.از زمانی که سرکار خانم دکتر پورآقا پیشنهادش داد چون عنوانی برای رساله دکتری،تا شرکت در کارگاههایی در فرانسه و سوید و سپس بکارگیری آن در کارگاههای تربیت مربی فلسفه برای کودکان و نیز چهار سال مداوم و بحث و گفتگو در باره آن با دانشجویی که من راهنمایش بودم و عشق و علاقه ایشان به پی گیری موضوع و کار مداوم روی ان پس از دفاع از رساله برای آماده سازیش برای چاپ و افزدون ایده هایی نو در سه سال گذشته که حاصل تجارب زیسته نویسندگان بود، تا کنون هفت سال به درازا کشیده است.این بهنظرم کتاب را به اثری درخور و ماندنی تبدیل کرده است.امیدوارم این کتاب سر آغازی برای توسعه آموزش و پژوهش در مشاوره فلسفی در ایران باشد.
نویسندگان از نشر فراروان برای اهتمام به چاپ اثری نفیس سپاس گزاری می کنند و نیز تلاش های پویان پروین اردبیلی در ویراستاری ادبی کتاب را ارج می نهند
در پست های دیگری بیشتر از کتاب خواهم گفت
#یحیا_قایدی
#مریم_پورآقا
#نشر_فراروان
#پویان _پروین
#مشاوره_فلسفی
#philosoohical_counseling
@dr.maryampouragha
@pooyanparvin
@yahyaghaedy
#مشاوره
#نظام_روانشناسی
#yahyaghaedi
#yahyaghaedy
#دکتر_یحیی_قائدی
https://www.instagram.com/p/CQEoToIBP51/?utm_medium=share_sheet
نویسندگان از نشر فراروان برای اهتمام به چاپ اثری نفیس سپاس گزاری می کنند و نیز تلاش های پویان پروین اردبیلی در ویراستاری ادبی کتاب را ارج می نهند
در پست های دیگری بیشتر از کتاب خواهم گفت
#یحیا_قایدی
#مریم_پورآقا
#نشر_فراروان
#پویان _پروین
#مشاوره_فلسفی
#philosoohical_counseling
@dr.maryampouragha
@pooyanparvin
@yahyaghaedy
#مشاوره
#نظام_روانشناسی
#yahyaghaedi
#yahyaghaedy
#دکتر_یحیی_قائدی
https://www.instagram.com/p/CQEoToIBP51/?utm_medium=share_sheet
Forwarded from چاى-نِوِشت
در یک جمع فبکی شرکت میکنم این روزها، به نام "گام اول؛ پرسشگری".
امروز هم – مثل خیلی آن روزهای دیگر- حرف از معنای زندگی شد.
بدانیم یا ندانیم؛ همه دنبال این معناییم. بعضی هر روز، بعضی گاهی به گاهی.
در جمعمان گفتیم که راهِ یافتنِ این معنا، در کنکاش است و در گفتگو. (1)
حرفِ این شد که ازماها؛ آنهایمان که گفتگو هم میکنیم حتی، از اصل ماجرایمان به هم نمیگوییم. از آن اصلی که خوشحالمان میکند در زندگی نمیگوییم.
میترسیم؟
خجالت میکشیم؟
خسیسیم؟
نمی دانم.
این شد که یک لیوان چای ریختم و اینجایم.
من معماری خواندم. سال سوم-چهارم کارشناسی، یک درسی داشتیم به اسم مبانی نظری معماری. سادهاش میشود "معنا در معماری". سادهترش "چی باعث میشود آخرانتخاب کنی دیوارت را صاف بکشی یا کج یا منحنی یا..."
برای من که آنروزها حسابی آشفتهی پیدا کردن معنا – یی که نبود – بودم؛ کلاس شد میدان جنگ میان باورها.
استاد، باورهای صریح و محکمی داشت. قانع کننده بودند در زمان خودشان برایم. تا به خودم بیایم دیدم توی آن آشفتگی، شدند ریسمانِ آرام و قرار. یادم است آخر کلاس صاف و کج و منحنی و ... رفتند کنار و باورم این بود که هیچ آرایهای برای در و دیوار، زیباتر از کلمات نیست. (2)
دوام نداشت این تغییر سلیقه اما. به یک گیر و گورهایی خورد و کم آورد.
خلاصه کنم داستان را میشود اینکه هی امتحان کردم بعد از آن.
میدانید؛ امتحان کردن، بیقراری میآورد. (3)
آدم چه چیزهای خوبی میخواند و میشنود که در زمانشان ممکن است به کارش نیایند؛ بعدها بیایند. یکیشان سعدی.
خواندم یک جایی توی همین گیر و دارها که:
جملهی بیقراریات، از طلب قرار توست
طالب بیقرار شو، تا که قرار آیدت
و #بعله_جانم
کنکاشها فعلاً رسیده تا اینجا.
که گرفتاریها از اینجایند که بخواهی-نخواهی، آورده شدهای در یک بازی. نه که حتی بازیکن باشی، نه؛ خودت یک مهرهای.
وسط بازی در جهانی که مبنای زنده بودنش جا به جایی و حرکت است، دنبال یک گوشهای برای قرار گرفتن. چه میگفتیم؟ "من موچم"؟ باشد، ولی تا کی؟ وسط بازی هستیم. اینکه کی اختراعش کرده و چرا، از درک خارج مینماید. (4)
حالا مهمش اینجاست که هر کسی با توجه به شرایط و اوضاع زمینش و تاس و هم-مهرهایهایش؛ یک سری انتخاب پیش رو دارد. مهم ترش این که با هر خانه به جلو رفتن، شرایط عوض میشود. استراتژی باید عوض شود. انتخابها باید عوض شوند...
چگونه پس دنبال یک "تئوری" میگردیم که اول تا آخر بازی همان یکی جواب بدهد؟ بازی قدم به قدم تغییر می کند.
تغییر... تحول... رشد... اسمش را هر چه بگذاریم.
ذات بازی، بیقراریست؛
یک بیقراری پایدار... (5)
1) کتاب؟ بله. ما با کتابها هم در یک لایه از گفتگوییم در واقع.
2) تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
3) همان امتحان کردنی که به دنبالِ بیقراری رفتی سراغش.
4) فعلا. برای من.
5) ساحل امنی باشد یا نباشد فرقی ندارد وقتی موجیم که آسودگی ما عدم ماست...
#چای_نوشت
April, 28, 2021
امروز هم – مثل خیلی آن روزهای دیگر- حرف از معنای زندگی شد.
بدانیم یا ندانیم؛ همه دنبال این معناییم. بعضی هر روز، بعضی گاهی به گاهی.
در جمعمان گفتیم که راهِ یافتنِ این معنا، در کنکاش است و در گفتگو. (1)
حرفِ این شد که ازماها؛ آنهایمان که گفتگو هم میکنیم حتی، از اصل ماجرایمان به هم نمیگوییم. از آن اصلی که خوشحالمان میکند در زندگی نمیگوییم.
میترسیم؟
خجالت میکشیم؟
خسیسیم؟
نمی دانم.
این شد که یک لیوان چای ریختم و اینجایم.
من معماری خواندم. سال سوم-چهارم کارشناسی، یک درسی داشتیم به اسم مبانی نظری معماری. سادهاش میشود "معنا در معماری". سادهترش "چی باعث میشود آخرانتخاب کنی دیوارت را صاف بکشی یا کج یا منحنی یا..."
برای من که آنروزها حسابی آشفتهی پیدا کردن معنا – یی که نبود – بودم؛ کلاس شد میدان جنگ میان باورها.
استاد، باورهای صریح و محکمی داشت. قانع کننده بودند در زمان خودشان برایم. تا به خودم بیایم دیدم توی آن آشفتگی، شدند ریسمانِ آرام و قرار. یادم است آخر کلاس صاف و کج و منحنی و ... رفتند کنار و باورم این بود که هیچ آرایهای برای در و دیوار، زیباتر از کلمات نیست. (2)
دوام نداشت این تغییر سلیقه اما. به یک گیر و گورهایی خورد و کم آورد.
خلاصه کنم داستان را میشود اینکه هی امتحان کردم بعد از آن.
میدانید؛ امتحان کردن، بیقراری میآورد. (3)
آدم چه چیزهای خوبی میخواند و میشنود که در زمانشان ممکن است به کارش نیایند؛ بعدها بیایند. یکیشان سعدی.
خواندم یک جایی توی همین گیر و دارها که:
جملهی بیقراریات، از طلب قرار توست
طالب بیقرار شو، تا که قرار آیدت
و #بعله_جانم
کنکاشها فعلاً رسیده تا اینجا.
که گرفتاریها از اینجایند که بخواهی-نخواهی، آورده شدهای در یک بازی. نه که حتی بازیکن باشی، نه؛ خودت یک مهرهای.
وسط بازی در جهانی که مبنای زنده بودنش جا به جایی و حرکت است، دنبال یک گوشهای برای قرار گرفتن. چه میگفتیم؟ "من موچم"؟ باشد، ولی تا کی؟ وسط بازی هستیم. اینکه کی اختراعش کرده و چرا، از درک خارج مینماید. (4)
حالا مهمش اینجاست که هر کسی با توجه به شرایط و اوضاع زمینش و تاس و هم-مهرهایهایش؛ یک سری انتخاب پیش رو دارد. مهم ترش این که با هر خانه به جلو رفتن، شرایط عوض میشود. استراتژی باید عوض شود. انتخابها باید عوض شوند...
چگونه پس دنبال یک "تئوری" میگردیم که اول تا آخر بازی همان یکی جواب بدهد؟ بازی قدم به قدم تغییر می کند.
تغییر... تحول... رشد... اسمش را هر چه بگذاریم.
ذات بازی، بیقراریست؛
یک بیقراری پایدار... (5)
1) کتاب؟ بله. ما با کتابها هم در یک لایه از گفتگوییم در واقع.
2) تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
3) همان امتحان کردنی که به دنبالِ بیقراری رفتی سراغش.
4) فعلا. برای من.
5) ساحل امنی باشد یا نباشد فرقی ندارد وقتی موجیم که آسودگی ما عدم ماست...
#چای_نوشت
April, 28, 2021