اشعار خاردار
[مثنوی در احتفاظ مایعات] آنچه بر بادت دهد از بیخ و بن بچه است ای سید شیرین سَخُن چوب اگر در پاچهٔ آدم رود بهتر از این است کلاً گم شود بچهداری حاصل ناپختگی است کاندوم در رفتن و آشفتگی است حاصل بیدقتی و خستگی در زمان گردک و پیوستگی کاندوم از نوع خوبش…
#بداهه
[مثنوی در انشقاق و شایعات]
ابنشیرین را خبر آمد ز کس
کز چه رو غافل نشستی بوالهوس؟
شعر هزلی ساختندی در خفا
آن دو یار بامرام و باوفا
کردهاند از جمع گویا انشقاق
الامان ای خارداران از نفاق
زیر هم رفته، نفاق آوردهاند
اتفاقا در اتاق آوردهاند
این اتاق البته باشد در مَجاز
لاجرم باشد سرِ قصه دراز
جانی و شاکیر با هم خلوتی
کردهاند و احتمالاً مدتی ...
خلوت شاکیر و جانی دیر شد
کی ولی این یک، از آن یک سیر شد؟
ردشان را میتوان راحت گرفت
میتوان کرد آندو را ناگاه خفت
تا ببینیم آنچه یکسر کردهاند
شعر بوده یا که دیگر کردهاند
چون سخن از کاندوم بوده است و چوب
من که میگویم یکیشان کرده خوب
گرچه باید دور بود از سوءظن
لیک هر دو بودهاند از اهل فن
حتم دارم پس یکی داده فریب
دیگری را و در او کرده قضیب۱
آنچنان که گفته قبلا شهریار
کرده شاهدباز با شاهد چهکار۲
۱- اسم آلت
۲- شاهدی را که شود همدم دزد ناموس
شک نکن کو بدهد پرده عصمت را لو
"شهریار"
#سپوخی_تبریزی
#ابن_شیرین
#اشعار_خاردار
@xaarda
[مثنوی در انشقاق و شایعات]
ابنشیرین را خبر آمد ز کس
کز چه رو غافل نشستی بوالهوس؟
شعر هزلی ساختندی در خفا
آن دو یار بامرام و باوفا
کردهاند از جمع گویا انشقاق
الامان ای خارداران از نفاق
زیر هم رفته، نفاق آوردهاند
اتفاقا در اتاق آوردهاند
این اتاق البته باشد در مَجاز
لاجرم باشد سرِ قصه دراز
جانی و شاکیر با هم خلوتی
کردهاند و احتمالاً مدتی ...
خلوت شاکیر و جانی دیر شد
کی ولی این یک، از آن یک سیر شد؟
ردشان را میتوان راحت گرفت
میتوان کرد آندو را ناگاه خفت
تا ببینیم آنچه یکسر کردهاند
شعر بوده یا که دیگر کردهاند
چون سخن از کاندوم بوده است و چوب
من که میگویم یکیشان کرده خوب
گرچه باید دور بود از سوءظن
لیک هر دو بودهاند از اهل فن
حتم دارم پس یکی داده فریب
دیگری را و در او کرده قضیب۱
آنچنان که گفته قبلا شهریار
کرده شاهدباز با شاهد چهکار۲
۱- اسم آلت
۲- شاهدی را که شود همدم دزد ناموس
شک نکن کو بدهد پرده عصمت را لو
"شهریار"
#سپوخی_تبریزی
#ابن_شیرین
#اشعار_خاردار
@xaarda
#هجوگایی
جز گوز برون نآید از آن کلّهٔ پوک
ای صوت و نگاهت همه یادآور غوک
پوسیده ز بوی دهنت سبلت تو
زیر بغلت خنده زده بر عن خوک
#عموجان_جانی
#اشعار_خاردار
@xaarda
جز گوز برون نآید از آن کلّهٔ پوک
ای صوت و نگاهت همه یادآور غوک
پوسیده ز بوی دهنت سبلت تو
زیر بغلت خنده زده بر عن خوک
#عموجان_جانی
#اشعار_خاردار
@xaarda
[در اینستا دیدم که جناب #ابن_بکن_اصفهانی برای تعطیلات به خارج سفر کرده و سگش را نیز همراه برده است]
در هزل نباشد سخُن* از من بهتر
کی در فکند کسی بن از من بهتر؟
من در تهران اسیر و او در سفر است
حال سگ ابن بکن از من بهتر
*مثلاً زبان شعر من خیلی آرکاییک و خفن است و اصلا محدودیت قافیه در کار نیست.
#ابن_شیرین
#اشعار_خاردار
@xaarda
در هزل نباشد سخُن* از من بهتر
کی در فکند کسی بن از من بهتر؟
من در تهران اسیر و او در سفر است
حال سگ ابن بکن از من بهتر
*مثلاً زبان شعر من خیلی آرکاییک و خفن است و اصلا محدودیت قافیه در کار نیست.
#ابن_شیرین
#اشعار_خاردار
@xaarda
اشعار خاردار
[در اینستا دیدم که جناب #ابن_بکن_اصفهانی برای تعطیلات به خارج سفر کرده و سگش را نیز همراه برده است] در هزل نباشد سخُن* از من بهتر کی در فکند کسی بن از من بهتر؟ من در تهران اسیر و او در سفر است حال سگ ابن بکن از من بهتر *مثلاً زبان شعر من خیلی آرکاییک…
#مجابات
دیروز ز ترکیه رسیدی دیوث
ناآمده آه غم کشیدی دیوث؟
از تپـهٔ ریدمـان خود مینگری
در هزل،که غیر خود ندیدی دیوث
#عیبالنساء_لاهیچی
#اشعار_خاردار
@xaarda
دیروز ز ترکیه رسیدی دیوث
ناآمده آه غم کشیدی دیوث؟
از تپـهٔ ریدمـان خود مینگری
در هزل،که غیر خود ندیدی دیوث
#عیبالنساء_لاهیچی
#اشعار_خاردار
@xaarda
اشعار خاردار
#مجابات دیروز ز ترکیه رسیدی دیوث ناآمده آه غم کشیدی دیوث؟ از تپـهٔ ریدمـان خود مینگری در هزل،که غیر خود ندیدی دیوث #عیبالنساء_لاهیچی #اشعار_خاردار @xaarda
#مجابات
عـنـتـر! انگار واقـعـا عن داری
دیرآمده قصد زود رفتن داری
مگذار که با هجو لجنمال کنم
نامی که ز خایهمالی من داری
#ابن_شیرین
#اشعار_خاردار
@xaarda
عـنـتـر! انگار واقـعـا عن داری
دیرآمده قصد زود رفتن داری
مگذار که با هجو لجنمال کنم
نامی که ز خایهمالی من داری
#ابن_شیرین
#اشعار_خاردار
@xaarda
اشعار خاردار
#مجابات عـنـتـر! انگار واقـعـا عن داری دیرآمده قصد زود رفتن داری مگذار که با هجو لجنمال کنم نامی که ز خایهمالی من داری #ابن_شیرین #اشعار_خاردار @xaarda
#مجابات
از سعدی و مارکس تا شلایرماخر
تا اندی و ساسی مانکن و شوماخر
کس میگفتند و جمله ابله بودند
آدم تنها تویی و شعرت فاخــر
#عیبالنساء_لاهیچی
#اشعار_خاردار
@xaarda
از سعدی و مارکس تا شلایرماخر
تا اندی و ساسی مانکن و شوماخر
کس میگفتند و جمله ابله بودند
آدم تنها تویی و شعرت فاخــر
#عیبالنساء_لاهیچی
#اشعار_خاردار
@xaarda
اشعار خاردار
#مجابات از سعدی و مارکس تا شلایرماخر تا اندی و ساسی مانکن و شوماخر کس میگفتند و جمله ابله بودند آدم تنها تویی و شعرت فاخــر #عیبالنساء_لاهیچی #اشعار_خاردار @xaarda
#مجابات
[در حمایت از #عیبالنساء_لاهیچی]
آنقدر ادامـه این مضامین بدهیم
تا آنکه به مستبد نشان این* بدهیم
هم کار ز دست ابن شیرین گیریم
هم کار به دست ابن شیرین بدهیم
*منظور از این دقیقا همین این است.
#الف_هزالی
#اشعار_خاردار
@xaarda
[در حمایت از #عیبالنساء_لاهیچی]
آنقدر ادامـه این مضامین بدهیم
تا آنکه به مستبد نشان این* بدهیم
هم کار ز دست ابن شیرین گیریم
هم کار به دست ابن شیرین بدهیم
*منظور از این دقیقا همین این است.
#الف_هزالی
#اشعار_خاردار
@xaarda
اشعار خاردار
#مجابات [در حمایت از #عیبالنساء_لاهیچی] آنقدر ادامـه این مضامین بدهیم تا آنکه به مستبد نشان این* بدهیم هم کار ز دست ابن شیرین گیریم هم کار به دست ابن شیرین بدهیم *منظور از این دقیقا همین این است. #الف_هزالی #اشعار_خاردار @xaarda
#مجابات
باید بیرونتان بـیـنـدازم من
از نو کانال بهتری سازم من
واللهِ و إنْ تَجَمَّعَ الدَهرُ عَلَیّْ
هیهات اگر قافیه را بازم من
#ابن_شیرین
#اشعار_خاردار
@xaarda
باید بیرونتان بـیـنـدازم من
از نو کانال بهتری سازم من
واللهِ و إنْ تَجَمَّعَ الدَهرُ عَلَیّْ
هیهات اگر قافیه را بازم من
#ابن_شیرین
#اشعار_خاردار
@xaarda
#بخت
این زندگی پوچ چه با من لج بود
هر روز به شام خستگی منتج بود
زاییده و گاییده شدم در ایران
چون بار خر بخت از اول کج بود
#احسان_ناصر
#اشعار_خاردار
@xaarda
این زندگی پوچ چه با من لج بود
هر روز به شام خستگی منتج بود
زاییده و گاییده شدم در ایران
چون بار خر بخت از اول کج بود
#احسان_ناصر
#اشعار_خاردار
@xaarda
عضو جدید در آوردیم👍
یک عضو جدید در کانالت هستم
چون جوجه به زیر پر و بالت هستم
این بیت فقط معارفه باشد و بس
نی فکر کنی که خایه مالت هستم
#مازی_مار
#اشعار_خاردار
@xaarda
یک عضو جدید در کانالت هستم
چون جوجه به زیر پر و بالت هستم
این بیت فقط معارفه باشد و بس
نی فکر کنی که خایه مالت هستم
#مازی_مار
#اشعار_خاردار
@xaarda
صبحتون بخیر بچهها،
ما از این قرتیبازیا اینجا نداریم؛ صبح بخیر شب بخیر و این صحبتها.
فقط خواستیم بگیم اول بهاره و هوا خیلی سرد و گرم میشه.
اگر یه وقت سرما خوردید و تب کردید بهترین موقع شعر گفتنه. حالا خود دانید.
آب دماغتان برای شعر گفتن همیشه جاری!
🌺🌺🌺
ما از این قرتیبازیا اینجا نداریم؛ صبح بخیر شب بخیر و این صحبتها.
فقط خواستیم بگیم اول بهاره و هوا خیلی سرد و گرم میشه.
اگر یه وقت سرما خوردید و تب کردید بهترین موقع شعر گفتنه. حالا خود دانید.
آب دماغتان برای شعر گفتن همیشه جاری!
🌺🌺🌺
به همین قیاس:
کسکردن، کار سختی است. به همین خاطر اکثر مردم جلق میزنند.
سپوخی تبریزی
متجلق ایرانی
(۱۳۵۳-هنوز میزنه)
بیت:
بس که کسکردن بُوَد دشوار، خلق
میزنند از شدت اجبار، جلق!۱
۱- در نسخه محفوظ در کتابخانه نورسعیدسلطان، این مصرع چنین آمده:
میزنند از فرط استیصال جلق
که قطعاً ترجیح دارد، ولی چون پس از فروکردن شعر در کانال، از لحاظمان گذشت، لاجرم به تخم چپمان حوالت دادیم. فافهموا.
#سپوخی_تبریزی
#اشعار_خاردار
@xaarda
کسکردن، کار سختی است. به همین خاطر اکثر مردم جلق میزنند.
سپوخی تبریزی
متجلق ایرانی
(۱۳۵۳-هنوز میزنه)
بیت:
بس که کسکردن بُوَد دشوار، خلق
میزنند از شدت اجبار، جلق!۱
۱- در نسخه محفوظ در کتابخانه نورسعیدسلطان، این مصرع چنین آمده:
میزنند از فرط استیصال جلق
که قطعاً ترجیح دارد، ولی چون پس از فروکردن شعر در کانال، از لحاظمان گذشت، لاجرم به تخم چپمان حوالت دادیم. فافهموا.
#سپوخی_تبریزی
#اشعار_خاردار
@xaarda
در سایهسار کون
ای چشم بسته بر هنر برگ و بار کون
در پای کون فتاده ببینمت خوار کون
شاهان شکار جرگه نکردندی ار شدی
روزی نخست قسمت ایشان شکار کون
رستهز قیلوقال جهان خوش نشستهاند
پیران به پارک از چه بهجز ز انتظار کون؟!
از ضعف کون مدار شکایت، به من سپار
بالله که گر بیفتدت از نو فشار کون
کاین تیر نیمگز چو تبر راست میزنم
بر چشم تنگْ بستهٔ اسفندیار کون
رخشات چه قابل است؟ الا کونگلابیا
کیرت به کون بنز، که هستی سوار کون
اسکندرم مگر که چنین خونی از تنِ
دارای کُس بریزم و جانوسیار کون
هرچند نزد من نبود کُس به وقت گای
جز پیشمرگ و پیشکش و پیشکار کون
شاخ چنار و ابر بهار است توأمان
هرگه فتد به برزن کیرم گذار کون
دنیا خراب ظلم و دل ما خراب سکس
خلقی خمار منقل و «درزی» خمار کون
#درزی_بفشار
#اشعار_خاردار
@xaarda
ای چشم بسته بر هنر برگ و بار کون
در پای کون فتاده ببینمت خوار کون
شاهان شکار جرگه نکردندی ار شدی
روزی نخست قسمت ایشان شکار کون
رستهز قیلوقال جهان خوش نشستهاند
پیران به پارک از چه بهجز ز انتظار کون؟!
از ضعف کون مدار شکایت، به من سپار
بالله که گر بیفتدت از نو فشار کون
کاین تیر نیمگز چو تبر راست میزنم
بر چشم تنگْ بستهٔ اسفندیار کون
رخشات چه قابل است؟ الا کونگلابیا
کیرت به کون بنز، که هستی سوار کون
اسکندرم مگر که چنین خونی از تنِ
دارای کُس بریزم و جانوسیار کون
هرچند نزد من نبود کُس به وقت گای
جز پیشمرگ و پیشکش و پیشکار کون
شاخ چنار و ابر بهار است توأمان
هرگه فتد به برزن کیرم گذار کون
دنیا خراب ظلم و دل ما خراب سکس
خلقی خمار منقل و «درزی» خمار کون
#درزی_بفشار
#اشعار_خاردار
@xaarda
#استقبال
شمس منیر است پدرسوخته
عطر و عبیر است پدرسوخته
گرچه غرشمال و کمی قرتی است
روزهبـگـیـر است پدرسوخته
هرچه بگویی کند آهسته گوش
پـنـدپـذیـر است پدرسوخته
گرچه جوانتر به نظر می رسد
موذی و پیر است پدر سوخته
تا سخن از نرمی پستان کنی
عاشق شیر است پدرسوخته
در همه امری بود استاد فن
عین وزیر است پدرسوخته
باج ستاند ز خدا هم به زور
معرکهگیر است پدرسوخته
گر چه بزن در رو بی بته ای ست
در پی کـیـر است پدر سوخته
#صدرالمتقربین
#اشعار_خاردار
@xaarda
شمس منیر است پدرسوخته
عطر و عبیر است پدرسوخته
گرچه غرشمال و کمی قرتی است
روزهبـگـیـر است پدرسوخته
هرچه بگویی کند آهسته گوش
پـنـدپـذیـر است پدرسوخته
گرچه جوانتر به نظر می رسد
موذی و پیر است پدر سوخته
تا سخن از نرمی پستان کنی
عاشق شیر است پدرسوخته
در همه امری بود استاد فن
عین وزیر است پدرسوخته
باج ستاند ز خدا هم به زور
معرکهگیر است پدرسوخته
گر چه بزن در رو بی بته ای ست
در پی کـیـر است پدر سوخته
#صدرالمتقربین
#اشعار_خاردار
@xaarda
اشعار خاردار
#مجابات باید بیرونتان بـیـنـدازم من از نو کانال بهتری سازم من واللهِ و إنْ تَجَمَّعَ الدَهرُ عَلَیّْ هیهات اگر قافیه را بازم من #ابن_شیرین #اشعار_خاردار @xaarda
در راستای کژ دادن ماجرای عیبالنساء و الف_هزالی خطاب به ابن شیرین:
مشتاق به کانالِ بسی جذابت
هستیم، نه خایمال یا اذنابت
رشک قمر است طبع همچون آبت
اما کـیری است واقعاً اعصابت
#خواهر_ماری_کوری
#اشعار_خاردار
@xaarda
مشتاق به کانالِ بسی جذابت
هستیم، نه خایمال یا اذنابت
رشک قمر است طبع همچون آبت
اما کـیری است واقعاً اعصابت
#خواهر_ماری_کوری
#اشعار_خاردار
@xaarda
اشعار خاردار
#مجابات باید بیرونتان بـیـنـدازم من از نو کانال بهتری سازم من واللهِ و إنْ تَجَمَّعَ الدَهرُ عَلَیّْ هیهات اگر قافیه را بازم من #ابن_شیرین #اشعار_خاردار @xaarda
#عموجان_جانی معترض شد که این شعرت خیلی اصلاحطلبانه و غیرمؤثر است لذا گزینه خودش را درآورد و روی میز گذاشت و بیت نخست(در واقع پنجاه درصد شعر را) تغییر داد.
کون دو سه جوجه کپّه گر سازم من
در کانال طرح نو دراندازم من
واللهِ و إنْ تَجَمَّعَ الدَهرُ عَلَیّْ
هیهات اگر قافیه را بازم من
*کون کسی را کپه کردن کنایه از دراز کردن و ترتیب او را دادن است.
#عموجان_جانی
#اشعار_خاردار
@xaarda
کون دو سه جوجه کپّه گر سازم من
در کانال طرح نو دراندازم من
واللهِ و إنْ تَجَمَّعَ الدَهرُ عَلَیّْ
هیهات اگر قافیه را بازم من
*کون کسی را کپه کردن کنایه از دراز کردن و ترتیب او را دادن است.
#عموجان_جانی
#اشعار_خاردار
@xaarda
اشعار خاردار
در راستای کژ دادن ماجرای عیبالنساء و الف_هزالی خطاب به ابن شیرین: مشتاق به کانالِ بسی جذابت هستیم، نه خایمال یا اذنابت رشک قمر است طبع همچون آبت اما کـیری است واقعاً اعصابت #خواهر_ماری_کوری #اشعار_خاردار @xaarda
#مجابات
فی حُمقِکِ اِصْطَبرتُ حتّیٰ خابَتْ
نفسی مِنکِ تَخیُّباً یا شابَة
سَـأتـرکُـکـمْ الـی بـلادِ الـکـفــرِ
لا تُعرَفُ قدرُ شمسِ حتّی غابَتْ
#ابن_شیرین
#اشعار_خاردار
@xaarda
فی حُمقِکِ اِصْطَبرتُ حتّیٰ خابَتْ
نفسی مِنکِ تَخیُّباً یا شابَة
سَـأتـرکُـکـمْ الـی بـلادِ الـکـفــرِ
لا تُعرَفُ قدرُ شمسِ حتّی غابَتْ
#ابن_شیرین
#اشعار_خاردار
@xaarda
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای قبر بازیافته درزی
[برگردان دیالوگ پیرمرد، در اشاره به نقش روی قبر:
ماشین دوخت (چرخ خیاطی) است فرزندم. صادق نامی بوده، درزی بود، جامههای خوب میدوخت. قبر اوست.]
آن که در این خاک خفته، درزی است
آن که عمری، کون و کس درمیسپوخت
روی قبرش لاجرم باید نگاشت
عکسِ بشکافی، نه این ماشین دوخت!
#سپوخی_تبریزی
زری و هانیه و نازبانو و بیتا
غزل مونا صدف افسانه روشنک فاطی:
پلنگوار جهیدم به گربه-ماهیها
بمیر از حسد ای خرس خفته بر شاطی*
هنر نموده و اندر هزار کُس کرده
هزار منظره نجّارِ کیرْ خرّاطی
مگر که بعد هلاکم حساب کُسها را
بگیرد از دمْ توّاب از من اقساطی
که بهر دوختن آنچه کردهام پاره
به برزخم بنهد پای چرخ خیّاطی
#درزی_بفشار
#اشعار_خاردار
*شاطی: ساحل
کلیپ بریدهای است از فیلم اوْلؤلر (مردگان)، بر اساس داستانی از میرزاجلیل محمدقلیزاده، روشنفکر نامدار آذربایجانی و سردبیر روزنامه ملانصرالدین.
@xaarda
[برگردان دیالوگ پیرمرد، در اشاره به نقش روی قبر:
ماشین دوخت (چرخ خیاطی) است فرزندم. صادق نامی بوده، درزی بود، جامههای خوب میدوخت. قبر اوست.]
آن که در این خاک خفته، درزی است
آن که عمری، کون و کس درمیسپوخت
روی قبرش لاجرم باید نگاشت
عکسِ بشکافی، نه این ماشین دوخت!
#سپوخی_تبریزی
زری و هانیه و نازبانو و بیتا
غزل مونا صدف افسانه روشنک فاطی:
پلنگوار جهیدم به گربه-ماهیها
بمیر از حسد ای خرس خفته بر شاطی*
هنر نموده و اندر هزار کُس کرده
هزار منظره نجّارِ کیرْ خرّاطی
مگر که بعد هلاکم حساب کُسها را
بگیرد از دمْ توّاب از من اقساطی
که بهر دوختن آنچه کردهام پاره
به برزخم بنهد پای چرخ خیّاطی
#درزی_بفشار
#اشعار_خاردار
*شاطی: ساحل
کلیپ بریدهای است از فیلم اوْلؤلر (مردگان)، بر اساس داستانی از میرزاجلیل محمدقلیزاده، روشنفکر نامدار آذربایجانی و سردبیر روزنامه ملانصرالدین.
@xaarda
#هجوگایی
#خارخار
در کون تو اگر بفشارم خیار چی؟
در تونلت اگر که برانم قطار چی؟
برعکس هر شب امشب اگر من نکردمت
تا قبل صبح مردی اگر ز انتظار چی؟
دیگر نمیدهی عوض یک دو نخ اسه(۱)؟
با پنج نخ چه؟ سگخور، با دههزار چی؟
رنجد اگرچه زین عمل من الاغ، اگر
پالان نهم به پشتت و گردم سوار چی؟
کونت اگر به کار بگیرم ز خشم یا
کون تو را ز خشم بگیرم به کار چی؟
ای کرّهبز که شاخ کلات راست(۲) توی کون
جز خون چه شد نصیب تو ای گرگ هار، چی؟!
جز این که سرنگون بکشندت ز کون به دار
خود چیست از زمانه تو را انتظار؟ چی؟
گیرم که دل نجنبدت از خون آهوان
زآن بیدفاعِ دلخوشِ انجام کار چی؟
گیرم که فکر کرّه و توله نمیکنی
این کودک نشسته کنار مزار چی؟!
کیرت به مغز! تیر به مغز بشر زدن
وحشیّت است؟ حمق؟ جنون؟ افتخار؟ چی؟
از خوک بیهنرتر و از گور، خرتری
کیر همه وحوش دهانت شکارچی!*
#درزی_بفشار
#کاشف_العورات
۱- اسه یا اسی: نوعی سیگار
۲- البته شاخ کل کج است!
*دیروز شکارچیان غیرمجاز دو محیطبان بیسلاح را در زنجان هدف گلوله قرار دادند و کشتند. عکس فرزند یکی از این دو محیطبان را میبینید.
#اشعار_خاردار
@xaarda
#خارخار
در کون تو اگر بفشارم خیار چی؟
در تونلت اگر که برانم قطار چی؟
برعکس هر شب امشب اگر من نکردمت
تا قبل صبح مردی اگر ز انتظار چی؟
دیگر نمیدهی عوض یک دو نخ اسه(۱)؟
با پنج نخ چه؟ سگخور، با دههزار چی؟
رنجد اگرچه زین عمل من الاغ، اگر
پالان نهم به پشتت و گردم سوار چی؟
کونت اگر به کار بگیرم ز خشم یا
کون تو را ز خشم بگیرم به کار چی؟
ای کرّهبز که شاخ کلات راست(۲) توی کون
جز خون چه شد نصیب تو ای گرگ هار، چی؟!
جز این که سرنگون بکشندت ز کون به دار
خود چیست از زمانه تو را انتظار؟ چی؟
گیرم که دل نجنبدت از خون آهوان
زآن بیدفاعِ دلخوشِ انجام کار چی؟
گیرم که فکر کرّه و توله نمیکنی
این کودک نشسته کنار مزار چی؟!
کیرت به مغز! تیر به مغز بشر زدن
وحشیّت است؟ حمق؟ جنون؟ افتخار؟ چی؟
از خوک بیهنرتر و از گور، خرتری
کیر همه وحوش دهانت شکارچی!*
#درزی_بفشار
#کاشف_العورات
۱- اسه یا اسی: نوعی سیگار
۲- البته شاخ کل کج است!
*دیروز شکارچیان غیرمجاز دو محیطبان بیسلاح را در زنجان هدف گلوله قرار دادند و کشتند. عکس فرزند یکی از این دو محیطبان را میبینید.
#اشعار_خاردار
@xaarda
اشعار خاردار
#هجوگایی #خارخار در کون تو اگر بفشارم خیار چی؟ در تونلت اگر که برانم قطار چی؟ برعکس هر شب امشب اگر من نکردمت تا قبل صبح مردی اگر ز انتظار چی؟ دیگر نمیدهی عوض یک دو نخ اسه(۱)؟ با پنج نخ چه؟ سگخور، با دههزار چی؟ رنجد اگرچه زین عمل من الاغ، اگر پالان…
شکسته باد قلم چون ز درد دم نزند
رود به کـون تو گر داد را رقم نزند
دست جنابان درزی و کاشفالعورات را به خاطر توجه به این امر مهم و این شعر ارزنده میبوسم.
دو روز یکسره ذهن گروهمان مشغول بود که در باب به خاک افتادن محیطبانان شهید میکائیل هاشمی و مهدی مجلل چه بگوییم که ذوق و جوانمردی این دو یار غار-غار اشاره به سایزشان نیست برای آن فقره دره را مناسبتر میدانیم- گره فروبسته کار و گره نقشبسته بر جبین ما را گشود.
همراهان ارجمند، ما هزلپردازیم و نباید به هر دلیلی به جاده خاکی بزنیم اما از یاد نبریم که ایرانشهر و ایرانبوم تنها خانهٔ ما و تنها میراثی است که به ما رسیده و تنها ماترکی است که برای فرزندان خود به جا میگذاریم و به نرخ جان باید در پاسداریش بکوشیم.
این دو عزیز برای حفاظت از همین سرمایه گران و بیبدیل در خون خود تپیدهاند. هربار که این عکس پیکر بیجان و غریبمرگشدهشان را دیدم زمزمه کردم:
« این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست»
#اشعار_خاردار
بیستم فروردین
@xaarda
رود به کـون تو گر داد را رقم نزند
دست جنابان درزی و کاشفالعورات را به خاطر توجه به این امر مهم و این شعر ارزنده میبوسم.
دو روز یکسره ذهن گروهمان مشغول بود که در باب به خاک افتادن محیطبانان شهید میکائیل هاشمی و مهدی مجلل چه بگوییم که ذوق و جوانمردی این دو یار غار-غار اشاره به سایزشان نیست برای آن فقره دره را مناسبتر میدانیم- گره فروبسته کار و گره نقشبسته بر جبین ما را گشود.
همراهان ارجمند، ما هزلپردازیم و نباید به هر دلیلی به جاده خاکی بزنیم اما از یاد نبریم که ایرانشهر و ایرانبوم تنها خانهٔ ما و تنها میراثی است که به ما رسیده و تنها ماترکی است که برای فرزندان خود به جا میگذاریم و به نرخ جان باید در پاسداریش بکوشیم.
این دو عزیز برای حفاظت از همین سرمایه گران و بیبدیل در خون خود تپیدهاند. هربار که این عکس پیکر بیجان و غریبمرگشدهشان را دیدم زمزمه کردم:
« این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست»
#اشعار_خاردار
بیستم فروردین
@xaarda