This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💥پیام #فرشاد_دستمردی از بازداشت شدگان انقلاب زن،زندگی،آزادی در رابطه با انتصابات
رای دادن یعنی مشروعیت بخشیدن به جمهوری اسلامی و انگشت در خون جوانان کشته شده.
#رای_ما_سرنگونی
#رای_بی_رای
#سیرک_انتخابات
رای دادن یعنی مشروعیت بخشیدن به جمهوری اسلامی و انگشت در خون جوانان کشته شده.
#رای_ما_سرنگونی
#رای_بی_رای
#سیرک_انتخابات
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فراخوان «شبکه سراسری انقلاب زن زندگی آزادی» برای اقدامات اعتراضی فعالانه علیه «انتخابات» در حکومت جنایتکار اسلامی؛ اقدام در راستای تداوم انقلاب «زن زندگی آزادی»!
تیر ۱۴۰۳
#زن_زندگی_آزادی
#همه_باهم_هستیم
#مهسا_امینی
تیر ۱۴۰۳
#زن_زندگی_آزادی
#همه_باهم_هستیم
#مهسا_امینی
اخبار نفت ۷
اعتصاب کارگران پروژه ای پیمانی نفت در بیش از صد شرکت نفت و گاز
امروز ششم تیرماه اعتصاب هزاران کارگر پروژه ای نفت برای پیگیری مطالباتشان وارد هفتمین روز خود شد. اعتصاب هر روز در حال گسترش است و اکنون دامنه آن به بیش از صد مرکز گاز و نفت کشیده شده و بیش از ۲۲ هزار کارگر در اعتصاب شرکت دارند.
بنا بر گزارش منتشر شده از سوی شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت تا روز گذشته بیش از شش هزار نفر از این کارگران در مناطق عسلویه و کنگان در پارس یک و دو وارد اعتصاب شده اند. از جمله مراکز اعتصاب در این منطقه عبارتند از: پتروشیمی بوشهر، پتروشیمی صدف، پیروشیمی هرمز، پتروپالایش پیشگامان سیراف، فاز ۱۴ سایت ۱، اکسیر صنعت، آدیش جنوبی کنگان، و طرح توسعه کنگان.
اعتصاب کارگران پروژه ای نفت سراسری است و در مناطق مختلفی کارگران دست از کار کشیده و اعتاب کرده اند. افزایش حقوقها، ۱۴ روزکار و ۱۴ روز استراحت، حذف پیمانکاران مطالبات فوری این کارگران است. کارگران پروژه ای نفت اعلام کرده اند که تا وقتی پاسخ نگیرند اعتصاب آنها ادامه خواهد داشت.
شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت در گزارش خبری امروز خود مینویسد: "پیمانکاران چپاولگر تلاش کرده اند که با تهدید به استخدام نیروی جدید کارگران اعتصابی را به کار بازگردانند و در صف اعتصاب شکاف ایجاد کنند. اما نه موفق به گرفتن نیروی جدید شده اند و نه اینگونه ترفند ها ذره ای در عزم کارگران و اتحاد مبارزاتی شان تاثیر دارد. کارگران تجربه اعتصابات قبلی را دارند و در مقابل این توطئه گریها می ایستند.
جالب توجه اینکه در جاهایی پیمانکاران برای انجام کارهای ناتمام و روی زمین مانده حاضر به پرداخت مزد بیشتر برای گرفتن نیروی کار جدید شده اند، اما کسی حاضر به قبول کار نشده است". این شورا همچینن خبر از حمله به کارگران LNG کنگان از شرکت دریا ساحل در هنگام تخلیه کارگاه و پیوستن به اعتصاب خبر داده و مینویسد: "اما کارگران با این یورش مقابله کردند و موفق به ترک کارگاه شدند و در این میان متاسفانه دو نفر از کارگران مجروح شدند. امروز کارگران پروژه ای اعتصاب نفت به بیشترین حمایت ها نیاز دارند. انتظار ما از کارگران شاغل در دیگر بخش های نفت و از همه کارگران و مردم حمایت و پشتیبانی است".
اخبار اعتراضات کارگران پروژه ای پیمانی نفت بازتاب اجتماعی بسیاری داشته است. شورای بازنشستگان ایران طی بیانیه ای از این اعتراضات اعلام حمایت کرد، حزب کمونیست کارگری همه بخش های کارگری و کل جامعه را به حمایت از مبارزات و خواستهای کارگران پروژه ای نفت فرا میخواند.
حزب کمونیست کارگری ایران
۶ تیر ۱۴۰۳، ۲۶ ژوئن ۲۰۲۴
https://tinyurl.com/2zll4ycb
اعتصاب کارگران پروژه ای پیمانی نفت در بیش از صد شرکت نفت و گاز
امروز ششم تیرماه اعتصاب هزاران کارگر پروژه ای نفت برای پیگیری مطالباتشان وارد هفتمین روز خود شد. اعتصاب هر روز در حال گسترش است و اکنون دامنه آن به بیش از صد مرکز گاز و نفت کشیده شده و بیش از ۲۲ هزار کارگر در اعتصاب شرکت دارند.
بنا بر گزارش منتشر شده از سوی شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت تا روز گذشته بیش از شش هزار نفر از این کارگران در مناطق عسلویه و کنگان در پارس یک و دو وارد اعتصاب شده اند. از جمله مراکز اعتصاب در این منطقه عبارتند از: پتروشیمی بوشهر، پتروشیمی صدف، پیروشیمی هرمز، پتروپالایش پیشگامان سیراف، فاز ۱۴ سایت ۱، اکسیر صنعت، آدیش جنوبی کنگان، و طرح توسعه کنگان.
اعتصاب کارگران پروژه ای نفت سراسری است و در مناطق مختلفی کارگران دست از کار کشیده و اعتاب کرده اند. افزایش حقوقها، ۱۴ روزکار و ۱۴ روز استراحت، حذف پیمانکاران مطالبات فوری این کارگران است. کارگران پروژه ای نفت اعلام کرده اند که تا وقتی پاسخ نگیرند اعتصاب آنها ادامه خواهد داشت.
شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت در گزارش خبری امروز خود مینویسد: "پیمانکاران چپاولگر تلاش کرده اند که با تهدید به استخدام نیروی جدید کارگران اعتصابی را به کار بازگردانند و در صف اعتصاب شکاف ایجاد کنند. اما نه موفق به گرفتن نیروی جدید شده اند و نه اینگونه ترفند ها ذره ای در عزم کارگران و اتحاد مبارزاتی شان تاثیر دارد. کارگران تجربه اعتصابات قبلی را دارند و در مقابل این توطئه گریها می ایستند.
جالب توجه اینکه در جاهایی پیمانکاران برای انجام کارهای ناتمام و روی زمین مانده حاضر به پرداخت مزد بیشتر برای گرفتن نیروی کار جدید شده اند، اما کسی حاضر به قبول کار نشده است". این شورا همچینن خبر از حمله به کارگران LNG کنگان از شرکت دریا ساحل در هنگام تخلیه کارگاه و پیوستن به اعتصاب خبر داده و مینویسد: "اما کارگران با این یورش مقابله کردند و موفق به ترک کارگاه شدند و در این میان متاسفانه دو نفر از کارگران مجروح شدند. امروز کارگران پروژه ای اعتصاب نفت به بیشترین حمایت ها نیاز دارند. انتظار ما از کارگران شاغل در دیگر بخش های نفت و از همه کارگران و مردم حمایت و پشتیبانی است".
اخبار اعتراضات کارگران پروژه ای پیمانی نفت بازتاب اجتماعی بسیاری داشته است. شورای بازنشستگان ایران طی بیانیه ای از این اعتراضات اعلام حمایت کرد، حزب کمونیست کارگری همه بخش های کارگری و کل جامعه را به حمایت از مبارزات و خواستهای کارگران پروژه ای نفت فرا میخواند.
حزب کمونیست کارگری ایران
۶ تیر ۱۴۰۳، ۲۶ ژوئن ۲۰۲۴
https://tinyurl.com/2zll4ycb
Telegraph
اعتصاب کارگران پروژه ای پیمانی نفت در بیش از صد شرکت نفت و گاز
اخبار نفت ۷ اعتصاب کارگران پروژه ای پیمانی نفت در بیش از صد شرکت نفت و گاز امروز ششم تیرماه اعتصاب هزاران کارگر پروژه ای نفت برای پیگیری مطالباتشان وارد هفتمین روز خود شد. اعتصاب هر روز در حال گسترش است و اکنون دامنه آن به بیش از صد مرکز گاز و نفت کشیده شده…
فشرده ای از اطلاعیه فردای دانشجو در مورد نمایش انتخاباتی حکومت
موضع جمعی از دانشجویان دانشگاههای تهران درباره مسئله انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳
در پی سقوط بالگرد ابراهیم رئیسی در تاریخ ۳۰ اردیبهشتماه ۱۴۰۳، سیزدهمین دورهی ریاست جمهوری ایران در نیمهی راه به اتمام رسید. در نتیجهی این پایان زودهنگام، هشتم تیرماه سال جاری، انتخابات چهاردهمین دورهی ریاست جمهوری برگزار خواهد شد. نتیجهی این انتخابات، جز در آرایش جمع نزدیکان به قدرت تغییری ایجاد نخواهد کرد. ریاست قوه مجریه همواره ضلع کوچکی از چندضلعی قدرت در ایران بوده است: نامزدها در ابتدا مجبور به گذر از فیلتر نظارت استصوابی هستند؛ پس از آن، امکان مهندسی انتخابات وجود دارد؛ از این گذشته، دایرهی اختیارات رئیسجمهوری که «انتخاب» میشود، همواره توسط نیروهای دیگر مهار خواهد شد.
نیروهایی از قبیل نهادهای رسمی چندگانهی نظامی و امنیتی همچون سپاه پاسداران، نهاد شبهنظامی بسیج و نیز نیروهای شبهمردمی آتشبهاختیار.
تلاش در جهت ایجاد سلطهی فرهنگی-اجتماعی نیز با شکست مواجه شده است. در طول چهار دههی گذشته فرهنگ مردم ایران دچار دگرگونیها و پویاییهای فراوان شده است. بهعنوان مثال، طبق نظرسنجی صورت گرفته توسط خود این نظام (موج چهارم سنجش ارزشها و نگرشهای ایرانیان)، میزان اعتقاد به جدایی دین از سیاست از ۲۹ درصد در سال ۹۴، به ۷۳ درصد در سال ۱۴۰۲ رسیده است، اما نظام حاکم، هنوز با سیاستهایی همچون «طرح نور» خواستار حکمرانی دههشصتی و خشونتآمیز در مورد پوشش افراد است. در بسیاری از دیگر زمینهها نیز، همین عدم تقارن بین خواست جامعه و خواست بدنهی نظام بازتولید شده و نداشتن سیاستهای همخوان با نیازهای مردم، به ایجاد و تشدید بحرانهای اجتماعی و فرهنگی منجر شده است.
اعتراضات سالهای ۷۸، ۸۸، ۹۶، ۹۸ و ۴۰۱ هر کدام اعتراض به قسمتی از این بحرانها بود و هر کدام مشروعیت نظام را بیش از پیش زیر سوال برد. راهکار نظام برای پاسخگویی به اعتراضات طبق معمول دستیابی به خشونت افسارگسیخته بود که خود به شکل مضاعفی از نظام مشروعیتزدایی کرد. در نتیجهی بحران مشروعیت شکل گرفته، تنها خاکریز نظام، نیروهای سرکوب آن است.
ما انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ را تحریم میکنیم
چرا که رای دادن در چارچوب سیاسی موجود، صرفا به معنای پذیرش سرکوب است. اما رای ندادن نیز به تنهایی کافی نیست. رای ندادن در صورتی میتواند مفید واقع شود که با فکر کردن به آلترناتیوی برای وضع موجود و مبارزه برای آن همراه باشد.
حرف اساسی ما، نه شرکت در انتخابات به دلیل نداشتن آلترناتیو، بلکه ضرورت تشویق نیروهای سیاسی مترقی به ساخت آلترناتیو عملیاتی و معقول است. طبعا ترسیم این آلترناتیو وظیفهی سنگینی است که نیاز به همفکری همهی اقشار دارد. اما بهطور پیشینی میتوان از لزوم وجود برخی معیارها مطمئن بود. پیششرطهای حداقلی هر جایگزینی برای این نظام شامل موارد زیر است:
- جدایی دین از سیاست! (منظور جدایی دین از دولت است)
- آزادی بیان
- آزادی تشکلیابی
- عدم وجود نظارت استصوابی
- عدم نفوذ ویژهی سرمایه بر فرایند انتخابات و قانونگذاری
به امید فردایی بهتر برای ایران،
فردای دانشجو
موضع جمعی از دانشجویان دانشگاههای تهران درباره مسئله انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳
در پی سقوط بالگرد ابراهیم رئیسی در تاریخ ۳۰ اردیبهشتماه ۱۴۰۳، سیزدهمین دورهی ریاست جمهوری ایران در نیمهی راه به اتمام رسید. در نتیجهی این پایان زودهنگام، هشتم تیرماه سال جاری، انتخابات چهاردهمین دورهی ریاست جمهوری برگزار خواهد شد. نتیجهی این انتخابات، جز در آرایش جمع نزدیکان به قدرت تغییری ایجاد نخواهد کرد. ریاست قوه مجریه همواره ضلع کوچکی از چندضلعی قدرت در ایران بوده است: نامزدها در ابتدا مجبور به گذر از فیلتر نظارت استصوابی هستند؛ پس از آن، امکان مهندسی انتخابات وجود دارد؛ از این گذشته، دایرهی اختیارات رئیسجمهوری که «انتخاب» میشود، همواره توسط نیروهای دیگر مهار خواهد شد.
نیروهایی از قبیل نهادهای رسمی چندگانهی نظامی و امنیتی همچون سپاه پاسداران، نهاد شبهنظامی بسیج و نیز نیروهای شبهمردمی آتشبهاختیار.
تلاش در جهت ایجاد سلطهی فرهنگی-اجتماعی نیز با شکست مواجه شده است. در طول چهار دههی گذشته فرهنگ مردم ایران دچار دگرگونیها و پویاییهای فراوان شده است. بهعنوان مثال، طبق نظرسنجی صورت گرفته توسط خود این نظام (موج چهارم سنجش ارزشها و نگرشهای ایرانیان)، میزان اعتقاد به جدایی دین از سیاست از ۲۹ درصد در سال ۹۴، به ۷۳ درصد در سال ۱۴۰۲ رسیده است، اما نظام حاکم، هنوز با سیاستهایی همچون «طرح نور» خواستار حکمرانی دههشصتی و خشونتآمیز در مورد پوشش افراد است. در بسیاری از دیگر زمینهها نیز، همین عدم تقارن بین خواست جامعه و خواست بدنهی نظام بازتولید شده و نداشتن سیاستهای همخوان با نیازهای مردم، به ایجاد و تشدید بحرانهای اجتماعی و فرهنگی منجر شده است.
اعتراضات سالهای ۷۸، ۸۸، ۹۶، ۹۸ و ۴۰۱ هر کدام اعتراض به قسمتی از این بحرانها بود و هر کدام مشروعیت نظام را بیش از پیش زیر سوال برد. راهکار نظام برای پاسخگویی به اعتراضات طبق معمول دستیابی به خشونت افسارگسیخته بود که خود به شکل مضاعفی از نظام مشروعیتزدایی کرد. در نتیجهی بحران مشروعیت شکل گرفته، تنها خاکریز نظام، نیروهای سرکوب آن است.
ما انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ را تحریم میکنیم
چرا که رای دادن در چارچوب سیاسی موجود، صرفا به معنای پذیرش سرکوب است. اما رای ندادن نیز به تنهایی کافی نیست. رای ندادن در صورتی میتواند مفید واقع شود که با فکر کردن به آلترناتیوی برای وضع موجود و مبارزه برای آن همراه باشد.
حرف اساسی ما، نه شرکت در انتخابات به دلیل نداشتن آلترناتیو، بلکه ضرورت تشویق نیروهای سیاسی مترقی به ساخت آلترناتیو عملیاتی و معقول است. طبعا ترسیم این آلترناتیو وظیفهی سنگینی است که نیاز به همفکری همهی اقشار دارد. اما بهطور پیشینی میتوان از لزوم وجود برخی معیارها مطمئن بود. پیششرطهای حداقلی هر جایگزینی برای این نظام شامل موارد زیر است:
- جدایی دین از سیاست! (منظور جدایی دین از دولت است)
- آزادی بیان
- آزادی تشکلیابی
- عدم وجود نظارت استصوابی
- عدم نفوذ ویژهی سرمایه بر فرایند انتخابات و قانونگذاری
به امید فردایی بهتر برای ایران،
فردای دانشجو
هذیانگویی حکام اسلامی – سینا پدرام
مسعود پزشکیان در “مناظره” کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری گفت: “فرهنگ را روحانیت، مساجد، و کسانی که ادعای دینداری دارند درست میکنند.” از سوی دیگر نماینده استان خراسان رضوی در مجلس خبرگان گفت: “نظام ما مبتنی بر آرای مردم است و بیعتکردن و رأیدادن واجب است.” او افزود: “حمایت مردم از ولیفقیه واجب شرعی و عقلی است.”
اینها فقط چند نمونه از هذیانگویی دانهدرشتهای حکومتی در جریان نمایش “انتخاباتی” است. رقتآور و کسلکننده. اما در پسزمینه تمامی این اظهارنظرها، اضطرابها و تشویشهای بی حد و حسابی دیده میشود که حاکی از سستی پایههای طبقه حاکم و رژیم اسلامی و حضور بیوقفه انقلاب “زن زندگی آزادی” در تمامی عرصهها اجتماعی در ایران است.
کمتر کسی در میان حکام اسلامی در این اوضاع آشفته به فکر جمعکردن رأی مردم است. چون خود رژیمیها بیشتر از هر کسی در ایران از حال نزار حکومتشان و تنفر مردم خبر دارند. پیش از “مناظرات” تلویزیونیشان نماز جماعت میخوانند و بعد از آن در وصف روحانیت و رهبرشان بالای منبر میروند که مردم را بیشازپیش در مقابل حکومت قرار میدهد. اوضاع آنچنان قاراشمیش شده که معلوم نیست کدامیکی از پادوهای رهبر بیشتر از پنج نفر بقیه به خامنهای و روحانیت “ارادت” بیشتر دارند.
برای مردم؛ اما مسئله نه انتخابات که کل حکومت الله و دمودستگاه مافیای اسلامی است. میدانند که انتخاب بد و بدتری وجود ندارد. آنچه در حال وقوع است، از سویی انتصاب نکبتی از بین نکبتها از طرف بیت رهبری است و از سوی دیگر عزم و آمادگی مردم برای ساقط کردن حکومت و دخالت در عرصه قدرت.
سازمانیابی و متشکل شدن مردم به اشکال مختلف، از تشکلهای کارگری و دانشجویی گرفته تا تشکلهای شورایی در میان بخشهای مختلف مردم و اعتراض متحدانه و متشکل مردم مؤثرترین راه برای مقابله با رژیم اسلامی و فراهمکردن شرایط ضربه نهایی و حاکم شدن بر زندگی خودشان است.
مندرج در ژورنال شماره ۷۶۷ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
https://journalfarsi.com/2024/06/26/19885/
مسعود پزشکیان در “مناظره” کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری گفت: “فرهنگ را روحانیت، مساجد، و کسانی که ادعای دینداری دارند درست میکنند.” از سوی دیگر نماینده استان خراسان رضوی در مجلس خبرگان گفت: “نظام ما مبتنی بر آرای مردم است و بیعتکردن و رأیدادن واجب است.” او افزود: “حمایت مردم از ولیفقیه واجب شرعی و عقلی است.”
اینها فقط چند نمونه از هذیانگویی دانهدرشتهای حکومتی در جریان نمایش “انتخاباتی” است. رقتآور و کسلکننده. اما در پسزمینه تمامی این اظهارنظرها، اضطرابها و تشویشهای بی حد و حسابی دیده میشود که حاکی از سستی پایههای طبقه حاکم و رژیم اسلامی و حضور بیوقفه انقلاب “زن زندگی آزادی” در تمامی عرصهها اجتماعی در ایران است.
کمتر کسی در میان حکام اسلامی در این اوضاع آشفته به فکر جمعکردن رأی مردم است. چون خود رژیمیها بیشتر از هر کسی در ایران از حال نزار حکومتشان و تنفر مردم خبر دارند. پیش از “مناظرات” تلویزیونیشان نماز جماعت میخوانند و بعد از آن در وصف روحانیت و رهبرشان بالای منبر میروند که مردم را بیشازپیش در مقابل حکومت قرار میدهد. اوضاع آنچنان قاراشمیش شده که معلوم نیست کدامیکی از پادوهای رهبر بیشتر از پنج نفر بقیه به خامنهای و روحانیت “ارادت” بیشتر دارند.
برای مردم؛ اما مسئله نه انتخابات که کل حکومت الله و دمودستگاه مافیای اسلامی است. میدانند که انتخاب بد و بدتری وجود ندارد. آنچه در حال وقوع است، از سویی انتصاب نکبتی از بین نکبتها از طرف بیت رهبری است و از سوی دیگر عزم و آمادگی مردم برای ساقط کردن حکومت و دخالت در عرصه قدرت.
سازمانیابی و متشکل شدن مردم به اشکال مختلف، از تشکلهای کارگری و دانشجویی گرفته تا تشکلهای شورایی در میان بخشهای مختلف مردم و اعتراض متحدانه و متشکل مردم مؤثرترین راه برای مقابله با رژیم اسلامی و فراهمکردن شرایط ضربه نهایی و حاکم شدن بر زندگی خودشان است.
مندرج در ژورنال شماره ۷۶۷ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
https://journalfarsi.com/2024/06/26/19885/
ژورنال
هذیانگویی حکام اسلامی – سینا پدرام - ژورنال
نمایش انتخابات حکومتی مایه نفرت همگان
در شرایطی حکومت به نمایش انتخابات برای تعیین پست ریاست جمهوری دست زده است که تنها انتخاب بین مردم و حاکمیت ، بیزاری و انزجار است.
حاکمیتی که در طی چندین دهه مسبب کوهی از تبعیض، نابرابری، خشونت، قتل، کشتار و زندان
بوده است.
کرامت انسانی را زیر بار فقر و بی تامینی لگد مال کرده اند و پاسخ هر اعتراضی را تنها با گلوله داده اند.
چطور می شود بین قاتلان ، جنایتکاران و اختلاسگران ، کسی را انتخاب مردم قلمداد کرد.
جنگ بر علیه مردم ، بخصوص #جنگ_علیه_زنان هر لحظه در خیابانها و زندگی روزانه در جریان است.
انتخابات حکومتی در این شرایط مانند هر رویداد سیاسی تنها به همگرایی و اتحاد بیشتر صف مردم در مقابل نابودگران انسانیت بدل می شود.
جنبش زنان به عنوان اولین صفوف معترض در برابر حکومت حجاب و آپارتاید جنسیتی هیچ گاه مقاربتی ببن خواسته ها و مطالبات خود با حکومت ضد زن حاکم ندیده است.
صدای اعتراض جانهای عزیزی چون ندا و نیکتا و مهسا و حدیث و غزاله و صدها زن مبارزی که تبعیض را دون شان انسانی خود پنداشتند با گلوله پاسخ گرفت.
اینک همه مردم دوشادوش زنان ، خواهان یک زندگی آزاد و برابر هستند.
"ندای زنان ایران " هم پیمان با #معلمان ، #کارگران ، #دادخواهان ، #دانشجویان و همه مردم که در بیانیه ها و پیام ها و واکنش های مختلف ، انتخابات نمایشی حکومتی را طرد کردند،
با فریاد جاودانه #غزاله_چلابی یکصدا بانگ بر می آوریم:
ما همه با هم هستیم و اعلام می داریم: انتخاب ما ریشه کن شدن مناسبات #آپارتاید_جنسیتی و پیروزی
#انقلاب_زن_زندگی_آزادی است.
#ایستادهایم_تا_پایان
#زن_زندگی_آزادی
#رای_بی_رای
ندای زنان ایران
تیر ماه ۱۴۰۳
در شرایطی حکومت به نمایش انتخابات برای تعیین پست ریاست جمهوری دست زده است که تنها انتخاب بین مردم و حاکمیت ، بیزاری و انزجار است.
حاکمیتی که در طی چندین دهه مسبب کوهی از تبعیض، نابرابری، خشونت، قتل، کشتار و زندان
بوده است.
کرامت انسانی را زیر بار فقر و بی تامینی لگد مال کرده اند و پاسخ هر اعتراضی را تنها با گلوله داده اند.
چطور می شود بین قاتلان ، جنایتکاران و اختلاسگران ، کسی را انتخاب مردم قلمداد کرد.
جنگ بر علیه مردم ، بخصوص #جنگ_علیه_زنان هر لحظه در خیابانها و زندگی روزانه در جریان است.
انتخابات حکومتی در این شرایط مانند هر رویداد سیاسی تنها به همگرایی و اتحاد بیشتر صف مردم در مقابل نابودگران انسانیت بدل می شود.
جنبش زنان به عنوان اولین صفوف معترض در برابر حکومت حجاب و آپارتاید جنسیتی هیچ گاه مقاربتی ببن خواسته ها و مطالبات خود با حکومت ضد زن حاکم ندیده است.
صدای اعتراض جانهای عزیزی چون ندا و نیکتا و مهسا و حدیث و غزاله و صدها زن مبارزی که تبعیض را دون شان انسانی خود پنداشتند با گلوله پاسخ گرفت.
اینک همه مردم دوشادوش زنان ، خواهان یک زندگی آزاد و برابر هستند.
"ندای زنان ایران " هم پیمان با #معلمان ، #کارگران ، #دادخواهان ، #دانشجویان و همه مردم که در بیانیه ها و پیام ها و واکنش های مختلف ، انتخابات نمایشی حکومتی را طرد کردند،
با فریاد جاودانه #غزاله_چلابی یکصدا بانگ بر می آوریم:
ما همه با هم هستیم و اعلام می داریم: انتخاب ما ریشه کن شدن مناسبات #آپارتاید_جنسیتی و پیروزی
#انقلاب_زن_زندگی_آزادی است.
#ایستادهایم_تا_پایان
#زن_زندگی_آزادی
#رای_بی_رای
ندای زنان ایران
تیر ماه ۱۴۰۳
بر همان عهد که بودیم بر آنیم هنوز!
قصد نداشتم چیزی درباره انتخابات بنویسم چون دلایل مخالفتم با شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی را وقتی در ایران و در زندان بودم در انتخابات۹۲، ۹۶ و ۱۴۰۰ گفتهام.
۳۷۰ هفته پیش، در سال ۹۶ وقتی در زندان اوین و در روز ۳۹ اعتصاب غذا بودم، نوشتم که به چه دلیل همچنان جمهوری اسلامی و کمدی انتخاباتش را قبول ندارم، آن زمان هنوز اعتراضات دی ۹۶ ، مرداد ۹۷، آبان ۹۸، شلیک موشک به هواپیمای اوکراینی و اعتراضات ۱۴۰۱ رخ نداده بود! بعد از انتشار آن بیانیه در اینستاگرامم، کسانی کامنتهایی که میبینید زیر پستم گذاشته بودند! آن زمان من زندان بودم و این کامنتها را نخوانده بودم تا امروز و این روزها که دوباره در آستانه نمایشِ انتخاباتی دیگر؛ همین حرفها تکرار میشوند. فقط اسامی ملیجکها تغییر کرده!
نمیدانم کسانی که این کامنتها را نوشته بودند امروز کجا هستند؟! شاید بعدها طعم زندان و شکنجه را چشیدند یا شاید خودشان یا اقوامشان در اعتراضات کشته شدند… نمیدانم!
آن سالها بسیاری هنوز به اصلاحات امید داشتند و فریب «دولت تدبیر و امید»، فریبِ حضورِ دخترانِ مو بلوندِ کلاه بر سر در کمپینهای انتخاباتی و وعده احقاق حقوق زنان را خوردند. بی توجه به اعدام دستهجمعی ۲۵ کرد سنی در مرداد ۹۵ (دوره اول روحانی) باز هم فریب نشست تبلیغاتی با نمایندگان اقلیتهای دینی را خوردند، فریب کاهش تورم و کوتاه کردن دستان پشت پرده را خوردند و به قول خود بین بد و بدتر ، بد را انتخاب کردند و به روحانی رای دادند. جالب اینکه همانطور که نوشتهاند به امید آزادیِ ما زندانیان پای صندوق رفتند، اما ما (حتی تعدادی از اصلاح طلبان) همچنان پس از سالها پشت میلههای زندان ماندیم و عدهای همچنان پشت همان دیوارها و میلههای زندانها هستند و عدهای نیز همچون من مجبور به خروج از کشور شدیم!
همه ما شاهد بودیم که در دوره ریاست روحانی اجرای احکام اعدام افزایش یافت. در اعتراضات ۹۶ ، ۹۷ و ۹۸ و شلیک تروریستی به هواپیمای مسافربری هزاران تن کشته شدند! فیلترینگ و قطعی اینترنت بیشتر شد و پس از آن در دوره رئیسی نیز همین جنایات در کارنامه جمهوری اسلامی ثبت شد! به راستی چه فرقی بین دولت روحانی و رییسی وجود داشت؟! بسیاری از کسانی که در آن زمان به اصلاحات اعتقاد و باور داشتند و برای اصلاح امور کشور مبارزه کرده بودند، پس از آنکه دریافتند اصلاحات در این سیستم دیکتاتوری معنایی ندارد و پس از آنکه باز هم جنایات سالهای اخیرِ جمهوری اسلامی را دیدند، از اصلاحات و از رژیم گذر کردند، متحمل هزینه شدند و امروز همراه مردم هستند! اما عدهای همچنان حرفها و فریبهای سالها قبل را تکرار میکنند!
دستهای خاتمی، روحانی، ظریف، پزشکیان، پورمحمدی و باقی عُمال ج.ا از خون مردم ایران پاک نخواهد شد و روزی همه آنها را پشت میز محاکمه خواهیم دید! میگویند اینها هیچ کاره بودند و دستهای پشت پرده در کار است که زورشان از هر دولتی بیشتر است! کاش کمی به همین حرف خودشان فکر کنند که اگر چنین است پس چرا در انتخابات شرکت میکنید و بازیچه همان دستها میشوید؟! همان طور که علی خامنهای گفت: «هر رأی در انتخابات، باعث افزایش اعتبار و مصونیت جمهوری اسلامی است»
بله رای شما به جمهوری اسلامی مصونیت میدهد! و این در حالیست که به تازگی کمیته حقیقت یاب اقدامات رژیم در اعتراضات زن زندگی آزادی را جنایت علیه بشریت نامید! کاش از تاریخ درس بگیرید، اشتباهات گذشته را تکرار نکنید و باعث تداوم جنایات جمهوری اسلامی نشوید. از استیصال مردم سوءاستفاده نکنید و آنها را فریب ندهید!
بد و بدتری وجود ندارد.
کلیت ساختار نظام جمهوری اسلامی فاسد، ظالم و سرشار از جنایت است!
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زن_زندگى_آزادى
آتنا دائمی
قصد نداشتم چیزی درباره انتخابات بنویسم چون دلایل مخالفتم با شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی را وقتی در ایران و در زندان بودم در انتخابات۹۲، ۹۶ و ۱۴۰۰ گفتهام.
۳۷۰ هفته پیش، در سال ۹۶ وقتی در زندان اوین و در روز ۳۹ اعتصاب غذا بودم، نوشتم که به چه دلیل همچنان جمهوری اسلامی و کمدی انتخاباتش را قبول ندارم، آن زمان هنوز اعتراضات دی ۹۶ ، مرداد ۹۷، آبان ۹۸، شلیک موشک به هواپیمای اوکراینی و اعتراضات ۱۴۰۱ رخ نداده بود! بعد از انتشار آن بیانیه در اینستاگرامم، کسانی کامنتهایی که میبینید زیر پستم گذاشته بودند! آن زمان من زندان بودم و این کامنتها را نخوانده بودم تا امروز و این روزها که دوباره در آستانه نمایشِ انتخاباتی دیگر؛ همین حرفها تکرار میشوند. فقط اسامی ملیجکها تغییر کرده!
نمیدانم کسانی که این کامنتها را نوشته بودند امروز کجا هستند؟! شاید بعدها طعم زندان و شکنجه را چشیدند یا شاید خودشان یا اقوامشان در اعتراضات کشته شدند… نمیدانم!
آن سالها بسیاری هنوز به اصلاحات امید داشتند و فریب «دولت تدبیر و امید»، فریبِ حضورِ دخترانِ مو بلوندِ کلاه بر سر در کمپینهای انتخاباتی و وعده احقاق حقوق زنان را خوردند. بی توجه به اعدام دستهجمعی ۲۵ کرد سنی در مرداد ۹۵ (دوره اول روحانی) باز هم فریب نشست تبلیغاتی با نمایندگان اقلیتهای دینی را خوردند، فریب کاهش تورم و کوتاه کردن دستان پشت پرده را خوردند و به قول خود بین بد و بدتر ، بد را انتخاب کردند و به روحانی رای دادند. جالب اینکه همانطور که نوشتهاند به امید آزادیِ ما زندانیان پای صندوق رفتند، اما ما (حتی تعدادی از اصلاح طلبان) همچنان پس از سالها پشت میلههای زندان ماندیم و عدهای همچنان پشت همان دیوارها و میلههای زندانها هستند و عدهای نیز همچون من مجبور به خروج از کشور شدیم!
همه ما شاهد بودیم که در دوره ریاست روحانی اجرای احکام اعدام افزایش یافت. در اعتراضات ۹۶ ، ۹۷ و ۹۸ و شلیک تروریستی به هواپیمای مسافربری هزاران تن کشته شدند! فیلترینگ و قطعی اینترنت بیشتر شد و پس از آن در دوره رئیسی نیز همین جنایات در کارنامه جمهوری اسلامی ثبت شد! به راستی چه فرقی بین دولت روحانی و رییسی وجود داشت؟! بسیاری از کسانی که در آن زمان به اصلاحات اعتقاد و باور داشتند و برای اصلاح امور کشور مبارزه کرده بودند، پس از آنکه دریافتند اصلاحات در این سیستم دیکتاتوری معنایی ندارد و پس از آنکه باز هم جنایات سالهای اخیرِ جمهوری اسلامی را دیدند، از اصلاحات و از رژیم گذر کردند، متحمل هزینه شدند و امروز همراه مردم هستند! اما عدهای همچنان حرفها و فریبهای سالها قبل را تکرار میکنند!
دستهای خاتمی، روحانی، ظریف، پزشکیان، پورمحمدی و باقی عُمال ج.ا از خون مردم ایران پاک نخواهد شد و روزی همه آنها را پشت میز محاکمه خواهیم دید! میگویند اینها هیچ کاره بودند و دستهای پشت پرده در کار است که زورشان از هر دولتی بیشتر است! کاش کمی به همین حرف خودشان فکر کنند که اگر چنین است پس چرا در انتخابات شرکت میکنید و بازیچه همان دستها میشوید؟! همان طور که علی خامنهای گفت: «هر رأی در انتخابات، باعث افزایش اعتبار و مصونیت جمهوری اسلامی است»
بله رای شما به جمهوری اسلامی مصونیت میدهد! و این در حالیست که به تازگی کمیته حقیقت یاب اقدامات رژیم در اعتراضات زن زندگی آزادی را جنایت علیه بشریت نامید! کاش از تاریخ درس بگیرید، اشتباهات گذشته را تکرار نکنید و باعث تداوم جنایات جمهوری اسلامی نشوید. از استیصال مردم سوءاستفاده نکنید و آنها را فریب ندهید!
بد و بدتری وجود ندارد.
کلیت ساختار نظام جمهوری اسلامی فاسد، ظالم و سرشار از جنایت است!
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زن_زندگى_آزادى
آتنا دائمی
از سه شهری که در استرالیا، جمهوری اسلامی برای شرکت در انتخابات اعلام کرده بود، در ۲ شهر سیدنی و بریزبین بخاطر فشار جامعه ایرانی، از طرف محلهای برگزاری برنامه انتخابات کنسل شد، و سفارت ج.ا. تنها ۱۲ ساعت مانده به انتخابات مجبور به جابجایی و پیداکردن مکان های جدید گردید.
امیدواریم در ساعات باقیمانده و در تمام شهرهای دنیا جامعه ایرانیان به روش های مختلف و خلاقانه در مقابل برگزاری انتخابات نمایشی ایستادگی کنند.
#رای_بی_رای
#رای_من_سرنگونی
امیدواریم در ساعات باقیمانده و در تمام شهرهای دنیا جامعه ایرانیان به روش های مختلف و خلاقانه در مقابل برگزاری انتخابات نمایشی ایستادگی کنند.
#رای_بی_رای
#رای_من_سرنگونی
اطلاعیه حزب کمونیست کارگری در مورد سیرک انتخاباتی حکومت
بار دیگر انتصاب رئیس جمهور اسلامی در دستور کار حکومت قرار گرفته است. جنایتکاری سقوط کرده و قرار است جنایتکار دیگری جای او را بگیرد. اما همین نمایش انتخاباتی نیز به خاطر شرایط انفجاری جامعه، برای حکومت به معضلی تبدیل شده است. ناچار شدند از میان کاندیداها که همه از مقامات سابق و اسبق خود حکومت بودند، اکثرشان را از تیغ تصفیه بگذرانند، تا کمترین تنشی که باعث شود مردم پا لای در بگذارند و بساطشان را به هم بریزند، ایجاد نشود.
رئیس جمهور سابق، رئیس مجلس سابق، معاون اول رئیس جمهور سابق، نمایندگان مجلس سابق، و بسیاری دیگر از حکومتیان سابق به دلیل سایه روشنهای سیاسی با خامنهای و دستگاه حاکم، کنار گذاشته شدند و نهایتا شش جنایتکار با سابقه، شش فرد وقیح و فاسد و منفور را که همگی ذوب در خامنهای شدهاند، پس از گذشتن از فیلترهای مختلف به عنوان کاندید معرفی کردهاند.
یک اصلاحطلب کذایی را هم تایید صلاحیت کردهاند تا تنور انتخاباتشان را لااقل در میان بالاییها داغ کنند. از همین ابتدا شکاف در صفوف حکومت عمیقتر شده و تصفیه شدگان علیه شورای نگهبان موضعگیری کردهاند.
مساله اصلی این است که اینبار انقلاب زن زندگی آزادی مانند شمشیری بالای سر حکومت قرار دارد و از اینکه کوچکترین شکافی میان کاندیدها ایجاد شود وحشتزدهاند. ابلاغیههای شداد و غلاظی صادر کردهاند که کاندیدهایشان نه تنها دست به افشاگری علیه یکدیگر نزنند بلکه حتی حق انتشار نظرسنجی در مورد انتخابات را هم ندارند. میترسند که مردم از شکافهای بالاییها وارد صحنه شوند. اما قادر به عملی کردن همین دستورالعملها هم نیستند.
کاندیدها حتی توان وعده دادنهای توخالی را هم ندارند و علیرغم اینکه یک اصلاحطلب را هم کاندید کردهاند که تنور انتخاباتشان داغ شود اما فضای بالاییها از همیشه سردتر است.
حکومت چنان منفور است و چنان بر دریای خشم و انزجار مردم قرار دارد که کاندیدهایشان حتی در معیت نیروی سرکوب هم جرات رفتن به دانشگاهها و سفر به شهرستانها را هم ندارند ومعدود تجمع انتخاباتی که سازمان دادهاند نیز به محل محاکمه نه تنها کاندیدها بلکه به محاکمه خامنهای و کل نظام تبدیل شده است. دانشجویان دانشگاه تهران چیزی برای پزشکیان اصلاحطلب و خامنهای و نظام باقی نگذاشتند و دانشجویان دانشگاه تبریز سالن تبلیغاتی نمایندگان کاندیدها را بعنوان اعتراض خالی کردند.
فضا اما در میان مردم علیه حکومت و مضحکه انتخاباتیاش داغ است. دادخواهان در دیدارهایشان پیام ایستادهایم تا پایان میدهند و دانشجویان و دانشآموزان و فعالین حقوق زن در بیانیهشان اعلام کردند که رای و انتخاب ما انقلاب زن زندگی آزادی است. بیش از ۵۰۰ معلم در بیانیهای اعلام کردند که انتخابات «معنایی جز پذیرش و تأیید وضع تحمیلی کنونی و توهین به شعور اجتماعی مردم ندارد و نتیجه و عملکرد دولتها در جمهوری اسلامی برای مردم یکسان است. بازنشستگان در تجمعاتشان علیه نمایش انتخابات رژیم شعار میدهند و مردم را فرامیخوانند که این بار نیز مانند انتخابات مجلس “سیلی محکمی بر گوش مستبدان وخودکامگان” بزنند، زندانیان سیاسی علیه این نمایش بیانیه صادر میکنند، زنان همچنان در ابعاد میلیونی با بیحجابی به حکومت دهن کجی میکنند و کارگران نفت چند روز مانده به رایگیری اعتصاب سراسری و پرقدرتشان را شروع کردهاند و اعلام کرده اند “رای بی رای”.
این فضای اعتراضی را باید هر چه بیشتر گسترش داد. باید پوسترها و بیلبوردهای تبلیغاتیشان را به آتش کشید، تبلیغاتچیهای حکومت را همه جا مورد هجوم قرار داد، تجمعات انتخاباتیشان را مانند دانشگاه تهران بر سرشان خراب کرد. اعتصابات و اعتراضات و بیحجابی را باید هر چه بیشتر گسترش داد و در یک کلام باید از این فضای فعال و پربار سیاسی در جامعه برای پیشروی بیشتر علیه کل حکومت، و برای متشکل شدن هر چه بیشتر استفاده کرد.
مردم مدتها است انتخاب خود را کردهاند. رای و انتخاب مردم تداوم اعتراض و اعتصاب و به پیروزی رساندن انقلاب زن زندگی آزادی و سرنگونی حکومت منحوس و درمانده اسلامی است.
حزب کمونیست کارگری ایران
۳ تیر ۱۴۰۳، ۲۳ ژوئن ۲۰۲۴
https://tinyurl.com/2bt82jjw
بار دیگر انتصاب رئیس جمهور اسلامی در دستور کار حکومت قرار گرفته است. جنایتکاری سقوط کرده و قرار است جنایتکار دیگری جای او را بگیرد. اما همین نمایش انتخاباتی نیز به خاطر شرایط انفجاری جامعه، برای حکومت به معضلی تبدیل شده است. ناچار شدند از میان کاندیداها که همه از مقامات سابق و اسبق خود حکومت بودند، اکثرشان را از تیغ تصفیه بگذرانند، تا کمترین تنشی که باعث شود مردم پا لای در بگذارند و بساطشان را به هم بریزند، ایجاد نشود.
رئیس جمهور سابق، رئیس مجلس سابق، معاون اول رئیس جمهور سابق، نمایندگان مجلس سابق، و بسیاری دیگر از حکومتیان سابق به دلیل سایه روشنهای سیاسی با خامنهای و دستگاه حاکم، کنار گذاشته شدند و نهایتا شش جنایتکار با سابقه، شش فرد وقیح و فاسد و منفور را که همگی ذوب در خامنهای شدهاند، پس از گذشتن از فیلترهای مختلف به عنوان کاندید معرفی کردهاند.
یک اصلاحطلب کذایی را هم تایید صلاحیت کردهاند تا تنور انتخاباتشان را لااقل در میان بالاییها داغ کنند. از همین ابتدا شکاف در صفوف حکومت عمیقتر شده و تصفیه شدگان علیه شورای نگهبان موضعگیری کردهاند.
مساله اصلی این است که اینبار انقلاب زن زندگی آزادی مانند شمشیری بالای سر حکومت قرار دارد و از اینکه کوچکترین شکافی میان کاندیدها ایجاد شود وحشتزدهاند. ابلاغیههای شداد و غلاظی صادر کردهاند که کاندیدهایشان نه تنها دست به افشاگری علیه یکدیگر نزنند بلکه حتی حق انتشار نظرسنجی در مورد انتخابات را هم ندارند. میترسند که مردم از شکافهای بالاییها وارد صحنه شوند. اما قادر به عملی کردن همین دستورالعملها هم نیستند.
کاندیدها حتی توان وعده دادنهای توخالی را هم ندارند و علیرغم اینکه یک اصلاحطلب را هم کاندید کردهاند که تنور انتخاباتشان داغ شود اما فضای بالاییها از همیشه سردتر است.
حکومت چنان منفور است و چنان بر دریای خشم و انزجار مردم قرار دارد که کاندیدهایشان حتی در معیت نیروی سرکوب هم جرات رفتن به دانشگاهها و سفر به شهرستانها را هم ندارند ومعدود تجمع انتخاباتی که سازمان دادهاند نیز به محل محاکمه نه تنها کاندیدها بلکه به محاکمه خامنهای و کل نظام تبدیل شده است. دانشجویان دانشگاه تهران چیزی برای پزشکیان اصلاحطلب و خامنهای و نظام باقی نگذاشتند و دانشجویان دانشگاه تبریز سالن تبلیغاتی نمایندگان کاندیدها را بعنوان اعتراض خالی کردند.
فضا اما در میان مردم علیه حکومت و مضحکه انتخاباتیاش داغ است. دادخواهان در دیدارهایشان پیام ایستادهایم تا پایان میدهند و دانشجویان و دانشآموزان و فعالین حقوق زن در بیانیهشان اعلام کردند که رای و انتخاب ما انقلاب زن زندگی آزادی است. بیش از ۵۰۰ معلم در بیانیهای اعلام کردند که انتخابات «معنایی جز پذیرش و تأیید وضع تحمیلی کنونی و توهین به شعور اجتماعی مردم ندارد و نتیجه و عملکرد دولتها در جمهوری اسلامی برای مردم یکسان است. بازنشستگان در تجمعاتشان علیه نمایش انتخابات رژیم شعار میدهند و مردم را فرامیخوانند که این بار نیز مانند انتخابات مجلس “سیلی محکمی بر گوش مستبدان وخودکامگان” بزنند، زندانیان سیاسی علیه این نمایش بیانیه صادر میکنند، زنان همچنان در ابعاد میلیونی با بیحجابی به حکومت دهن کجی میکنند و کارگران نفت چند روز مانده به رایگیری اعتصاب سراسری و پرقدرتشان را شروع کردهاند و اعلام کرده اند “رای بی رای”.
این فضای اعتراضی را باید هر چه بیشتر گسترش داد. باید پوسترها و بیلبوردهای تبلیغاتیشان را به آتش کشید، تبلیغاتچیهای حکومت را همه جا مورد هجوم قرار داد، تجمعات انتخاباتیشان را مانند دانشگاه تهران بر سرشان خراب کرد. اعتصابات و اعتراضات و بیحجابی را باید هر چه بیشتر گسترش داد و در یک کلام باید از این فضای فعال و پربار سیاسی در جامعه برای پیشروی بیشتر علیه کل حکومت، و برای متشکل شدن هر چه بیشتر استفاده کرد.
مردم مدتها است انتخاب خود را کردهاند. رای و انتخاب مردم تداوم اعتراض و اعتصاب و به پیروزی رساندن انقلاب زن زندگی آزادی و سرنگونی حکومت منحوس و درمانده اسلامی است.
حزب کمونیست کارگری ایران
۳ تیر ۱۴۰۳، ۲۳ ژوئن ۲۰۲۴
https://tinyurl.com/2bt82jjw
Telegraph
اطلاعیه حزب کمونیست کارگری در مورد سیرک انتخاباتی حکومت
اطلاعیه حزب کمونیست کارگری در مورد سیرک انتخاباتی حکومت بار دیگر انتصاب رئیس جمهور اسلامی در دستور کار حکومت قرار گرفته است. جنایتکاری سقوط کرده و قرار است جنایتکار دیگری جای او را بگیرد. اما همین نمایش انتخاباتی نیز به خاطر شرایط انفجاری جامعه، برای حکومت…
در صف انقلاب چه میگذرد
اصغر کریمی
جبهه منسجم و متحدی از بخشهای مختلف مردم علیه انتخابات حکومتی شکل گرفته است. این مهمترین فاکتور اوضاع کنونی است.
از بازنشستگان که قبل از همه به استقبال! این نمایش رفتند تا معلمان و زندانیان سیاسی، مادران دادخواه و عدالتطلب کردستان، تشکلهای دانشجویان، دانشآموزان و فعالین حقوق زن، زندانیان سیاسی و زندانیان سابق، دادخواهان، کارگران نفت، هفتتپهایها، خانوادههای دادخواه آبان، خانوادههای جانباختگان پرواز اوکراین، آسیبدیدگان انقلاب و فعالین زن زندگی آزادی در خارج کشور، با بیانیهها و پیامهای قاطع و رادیکال خود صف فعالی نه تنها علیه نمایش انتخاباتی، بلکه علیه کل بنیادهای ظلم و ستم حکومت شکل دادند.
هر چه فضای حکومتیها سرد و پر از ناامیدی و پراکندگی بود در عوض صف انقلاب منسجمتر و داغتر بود. در هر دانشگاهی که کاندیدهای نظام جرات کردند جلسه بگذارند دانشجویان حق آنها را کف دستشان گذاشتند و کیفرخواست خود علیه نظام را اعلام کردند. بیانیهها و پیامهای مردم انقلابی تودهنی محکمی به تهدیدهای ارگانهای حکومتی نیز بود که گفته بودند هر کس مردم را از شرکت در انتخابات حکومتی دلسرد کند مورد تعقیب قرار میگیرد.
آنها که این صف را تشکیل دادهاند، همانها هستند که در صف مقدم انقلاب مردم را نمایندگی میکنند و از هر فرصتی برای متشکلتر شدن استفاده میکنند و شبکههای خود را گسترش میدهند تا در موج بعدی انقلاب نقشی تاریخیتر ایفا کنند. این پیشروی را باید ارج گذاشت، شبکهها را باید در هر فرصتی گسترش داد و شبکههای تازهای شکل داد. این نقطه قوت مهم جبهه رادیکال مردم در مقابل رژیم و برای آیندهای روشن است. تا همینجا مردم مهر خود را بر مضحکه حکومتی کوبیدهاند.
#رای_بی_رای
#رای_من_سرنگونی
اصغر کریمی
جبهه منسجم و متحدی از بخشهای مختلف مردم علیه انتخابات حکومتی شکل گرفته است. این مهمترین فاکتور اوضاع کنونی است.
از بازنشستگان که قبل از همه به استقبال! این نمایش رفتند تا معلمان و زندانیان سیاسی، مادران دادخواه و عدالتطلب کردستان، تشکلهای دانشجویان، دانشآموزان و فعالین حقوق زن، زندانیان سیاسی و زندانیان سابق، دادخواهان، کارگران نفت، هفتتپهایها، خانوادههای دادخواه آبان، خانوادههای جانباختگان پرواز اوکراین، آسیبدیدگان انقلاب و فعالین زن زندگی آزادی در خارج کشور، با بیانیهها و پیامهای قاطع و رادیکال خود صف فعالی نه تنها علیه نمایش انتخاباتی، بلکه علیه کل بنیادهای ظلم و ستم حکومت شکل دادند.
هر چه فضای حکومتیها سرد و پر از ناامیدی و پراکندگی بود در عوض صف انقلاب منسجمتر و داغتر بود. در هر دانشگاهی که کاندیدهای نظام جرات کردند جلسه بگذارند دانشجویان حق آنها را کف دستشان گذاشتند و کیفرخواست خود علیه نظام را اعلام کردند. بیانیهها و پیامهای مردم انقلابی تودهنی محکمی به تهدیدهای ارگانهای حکومتی نیز بود که گفته بودند هر کس مردم را از شرکت در انتخابات حکومتی دلسرد کند مورد تعقیب قرار میگیرد.
آنها که این صف را تشکیل دادهاند، همانها هستند که در صف مقدم انقلاب مردم را نمایندگی میکنند و از هر فرصتی برای متشکلتر شدن استفاده میکنند و شبکههای خود را گسترش میدهند تا در موج بعدی انقلاب نقشی تاریخیتر ایفا کنند. این پیشروی را باید ارج گذاشت، شبکهها را باید در هر فرصتی گسترش داد و شبکههای تازهای شکل داد. این نقطه قوت مهم جبهه رادیکال مردم در مقابل رژیم و برای آیندهای روشن است. تا همینجا مردم مهر خود را بر مضحکه حکومتی کوبیدهاند.
#رای_بی_رای
#رای_من_سرنگونی
واکنش اسماعیل بخشی به انتخابات
کدام باتوم را انتخاب میکنید؟ تکرار راه چندین بار رفته خطاست❗️
اسماعیل بخشی در توییت خود به وضعیت متهمان در اتاق بازجویی پرداخته و نوشته است: "در اتاق بازجویی کابل بود، شیلنگ بود، باتوم در رنگهای مختلف هم بود. مامور به نیشخند از متهم بیچاره میپرسید با کدوم بزنم؟ سبز، سیاه یا با آبی؟ شما جای زندانی بینوا، کدام را انتخاب" میکردید؟
او در توییتهای دیگری خطاب به کارگران ایران نوشت: "کارگری که میخوای در انتخابات شرکت کنی تا شاید کمی اوضاعت بهتر بشه، هیچ کدام از کاندیداهای انتخابات هرگز به تو حق داشتن و تشکیل تشکل مستقل را نخواهد داد و تو بدون داشتن تشکل مستقل هرگز قدرت چانه زنی و مطالبه گری و گرفتن حقت را نداری.
اسماعیل بخشی همچنین نوشت "معلم و کارگر عزیز، مزدبگیران شریف، تکرار راه چندین بار رفته خطاست، وقتی برای گرفتن حق تان تجمع اعتراضی برگزار کردید هرکدام از این افراد رئیس جمهور شود برای حل مشکلتان با اولین وزیری که تماس میگیرد وزیر اطلاعاتش است چماق همان چماق است فریب رنگش را نخورید.
#رای_در_خون
#سیرک_انتخابات
کدام باتوم را انتخاب میکنید؟ تکرار راه چندین بار رفته خطاست❗️
اسماعیل بخشی در توییت خود به وضعیت متهمان در اتاق بازجویی پرداخته و نوشته است: "در اتاق بازجویی کابل بود، شیلنگ بود، باتوم در رنگهای مختلف هم بود. مامور به نیشخند از متهم بیچاره میپرسید با کدوم بزنم؟ سبز، سیاه یا با آبی؟ شما جای زندانی بینوا، کدام را انتخاب" میکردید؟
او در توییتهای دیگری خطاب به کارگران ایران نوشت: "کارگری که میخوای در انتخابات شرکت کنی تا شاید کمی اوضاعت بهتر بشه، هیچ کدام از کاندیداهای انتخابات هرگز به تو حق داشتن و تشکیل تشکل مستقل را نخواهد داد و تو بدون داشتن تشکل مستقل هرگز قدرت چانه زنی و مطالبه گری و گرفتن حقت را نداری.
اسماعیل بخشی همچنین نوشت "معلم و کارگر عزیز، مزدبگیران شریف، تکرار راه چندین بار رفته خطاست، وقتی برای گرفتن حق تان تجمع اعتراضی برگزار کردید هرکدام از این افراد رئیس جمهور شود برای حل مشکلتان با اولین وزیری که تماس میگیرد وزیر اطلاعاتش است چماق همان چماق است فریب رنگش را نخورید.
#رای_در_خون
#سیرک_انتخابات
🔴 پیام معلم زندانی #جواد_لعل_محمدی در تحریم انتخابات پیش رو
🔸 جواد لعل محمدی معلم و زندانی سیاسی و از امضا کنندگان بیانیه ۱۴ از زندان وکیل آباد مشهد با ارسال پیامی انتخابات پیش رو را تحریم کردند.
🔸آن مردمی که خون های بناحق ریخته جوانان ایران عزیز و چشم های کور شده آنان و زجر و شکنجه و عمر تباه شده زندانیان سیاسی اسیر در سیاه چال های حاکمانی که مثلثی از جهل و فقر و جور ساخته اند را دیدند، معلمین و من معلم اخراجی و خانواده ی ستمدیده ی ما را دیدند، و باز هم در انتخابات شرکت کنند، هیچ صفتی جز خائن نمیشود گفت که لایقش باشند.
🔸امروز اگر بی هزینه حق خود را مطالبه نکرده و مخالفت خود را بیان نکنید، حتما در آینده نزدیک برای آن باید خون های فراوان داده شود. مردم عزیز…
[در اینجا ارتباط تلفنی آقای لعل محمدی را از درون زندان حین ارسال این پیام و بعد از آن قطع کردند و مانع از ادامهی ارتباط وی شدند]
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔸 جواد لعل محمدی معلم و زندانی سیاسی و از امضا کنندگان بیانیه ۱۴ از زندان وکیل آباد مشهد با ارسال پیامی انتخابات پیش رو را تحریم کردند.
🔸آن مردمی که خون های بناحق ریخته جوانان ایران عزیز و چشم های کور شده آنان و زجر و شکنجه و عمر تباه شده زندانیان سیاسی اسیر در سیاه چال های حاکمانی که مثلثی از جهل و فقر و جور ساخته اند را دیدند، معلمین و من معلم اخراجی و خانواده ی ستمدیده ی ما را دیدند، و باز هم در انتخابات شرکت کنند، هیچ صفتی جز خائن نمیشود گفت که لایقش باشند.
🔸امروز اگر بی هزینه حق خود را مطالبه نکرده و مخالفت خود را بیان نکنید، حتما در آینده نزدیک برای آن باید خون های فراوان داده شود. مردم عزیز…
[در اینجا ارتباط تلفنی آقای لعل محمدی را از درون زندان حین ارسال این پیام و بعد از آن قطع کردند و مانع از ادامهی ارتباط وی شدند]
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
"هیچکسی دوست نداره!"
مورد محمد خنیفر کارگر نیشکر هفت تپه
یاشار سهندی
در نمایش تهوع آور انتخابات جمهوری اسلامی، برخی تصمیم گرفتند نقش کثیفی را بر عهده بگیرند. محمد خنیفر با تبلیغ برای سعید جلیلی در میان کارگران هفت تپه، تبلیغ برای ریاست جمهوری در جمهوری نکبت اسلامی که مقامی نیست جز برای هماهنگ کردن سرکوب و آوار کردن هر چه بدبختی و مصیبت بر سر مردم، بیشتر از پیش تاکید کرد که به طبقه خود و به اعتبار خود در میان کارگران نیشکر هفت تپه پشت کرده است.
محمد خنیفر کارگر نیشکر هفت تپه، زمانی روی چشم کارگران جا داشت. نامش را در کنار اسماعیل بخشی، ابراهیم عباسی و یوسف بهمنی و دیگر نمایندگان کارگران هفت تپه، این سخنگویان کارگران هفت تپه که با صدا و فریاد خود مسئله کارگران نیشکر هفت تپه را به مسئله کل جامعه ایران تبدیل کردند، مایه افتخار کارگران بود. زمانی که خنیفر از نیشکر هفت تپه اخراج شد و برای او پرونده سازی شد و به خانه اش مسلحانه حمله کرده بودند و زمانی که در بیمارستان بستری بود، کارگران نیشکر هفت تپه پیگیر حال و روز او بودند.
در همان زمان اسماعیل بخشی، نماینده شجاع، این سمبل مبارزاتی در هفت تپه، در اینستاگرامش با انتشار عکسی از ملاقات با او در بیمارستان نوشت: " یاور همیشه مومن!"، و سه سال بعد اما کارگری از هفت تپه، در کانال مستقل کارگران هفت تپه در تلگرام، با توجه به همراهی دیگر نمایندگان کارگران هفت تپه با اسماعیل بخشی در مراجعه به اداره کار جهت روشن شدن تکلیف پرونده اش نوشت: " محمد خنیفر تاریخت تمام شد!" امروز محمد خنیفر به چنان ذلتی افتاده است که به قول کارگران، نیشکر هفت تپه را به اسم سعید جلیلی یکی از منفورترین در میان منفورترینهای جمهوری اسلامی، زده است.
بدین گونه محمد خنیفر بار دیگر ثابت کرد که با سر وسط باتلاق حکومت شیرجه رفته است.
دو سال پیش که پروسه جدایی خنیفر از صف کارگران و پیوستن به صف جمهوری اسلامی استارت زده شد، انتقادات کارگران به او شروع شد. کارگران سریع متوجه شدند که خنیفر دارد به جای دیگری میرود. یکی از کارگران در دفاع از او که برای بازگشت به کار اسماعیل بخشی به التماس به امام جمعه متوسل شده بود، نوشت: "محمد خنیفر و امثال ایشون رو به راحتی به دست نیاوردیم که به راحتی از دست بدیم. چند نفر مثل محمد خنیفر حاضر بودند از تمام زندگی شخصی خودشون بگذرند برای منافع کارگر هفت تپه؟" و کارگر دیگری درجواب نوشت:" اگر واقعا کسی دنبال بازگشت اسماعیل و سایر مطالباته و صداقت داره میدونه تنها راهش اعتراضه. همه چیزی که به دست آوردیم با اعتراض به دست آوردیم، بقیه چیزها هم با اعتراض به دست میاد.
با دعا و ناله و التماس و تشکر چیزی درست نمیشه. جالب اینه که خود محمد خنیفر عزیز سالها در وسط اعتراضات بود. اطمینان دارم الان هم صلاح هفت تپه رو میخواد. اما خوب نمیشه با سیاست های اشتباه به مقصد درست رسید.
خودش بیشتر از خیلی ها ضربه خورده و اذیت شده. اما متاسفانه داره یک سیاست به خرج میده که این سیاست درست نیست. ... ما نقد میکنیم که کار همه ما بهتر بشه. که مسیر درست تری بریم. نمیخوایم همدیگر رو ترور کنیم. میخوایم باعث رشد فکری و تجربه هم بشیم."
مورد محمد خنیفر جدید نیست، اما موردی است که بواسطه تداوم مبارزات کارگران در هفت تپه و در عین حال بواسطه وجود شبکه های اجتماعی که این مبارزه را انعکاس میدهد، سخت به چشم می آید. مبارزه در هفت تپه رو به خاموشی نرفته، نرفته چون مبارزات این کارگران در چند سال گذشته بر متن تحولات عظیم اجتماعی پیش رفته است. دی 96، تابستان 97، آبان 98 و اکنون انقلاب زن زندگی آزادی. در بستر این تحولات است که مبارزه کارگران هفت تپه در جنبش کارگری، و اعتراضات علیه حاکمیت سیاه اسلامی سرمایه جای مهم و خاص خود را داشته است.
محمد خنیفرها اما نمی توانند این را بپذیرند و درک کنند. فکر میکنند حکومت اسلامی بر خود و اوضاع مسلط است، در صورتی که درست برعکس است. حکومت در شرایطی قرار گرفته است که هر کاری میکند به ضد خودش تبدیل میشود. به ضد خودش تبدیل میشود چون در اوج حضیض قرار گرفته است. چرا که با وجود سرکوبگری به شقاوترین شکل ممکن، جامعه عقب ننشسته و این جمهوری اسلامی که وادار به عقب نشینی شده است.
ادامه مطلب در لینک زیر
https://tinyurl.com/2n7c5ebg
مورد محمد خنیفر کارگر نیشکر هفت تپه
یاشار سهندی
در نمایش تهوع آور انتخابات جمهوری اسلامی، برخی تصمیم گرفتند نقش کثیفی را بر عهده بگیرند. محمد خنیفر با تبلیغ برای سعید جلیلی در میان کارگران هفت تپه، تبلیغ برای ریاست جمهوری در جمهوری نکبت اسلامی که مقامی نیست جز برای هماهنگ کردن سرکوب و آوار کردن هر چه بدبختی و مصیبت بر سر مردم، بیشتر از پیش تاکید کرد که به طبقه خود و به اعتبار خود در میان کارگران نیشکر هفت تپه پشت کرده است.
محمد خنیفر کارگر نیشکر هفت تپه، زمانی روی چشم کارگران جا داشت. نامش را در کنار اسماعیل بخشی، ابراهیم عباسی و یوسف بهمنی و دیگر نمایندگان کارگران هفت تپه، این سخنگویان کارگران هفت تپه که با صدا و فریاد خود مسئله کارگران نیشکر هفت تپه را به مسئله کل جامعه ایران تبدیل کردند، مایه افتخار کارگران بود. زمانی که خنیفر از نیشکر هفت تپه اخراج شد و برای او پرونده سازی شد و به خانه اش مسلحانه حمله کرده بودند و زمانی که در بیمارستان بستری بود، کارگران نیشکر هفت تپه پیگیر حال و روز او بودند.
در همان زمان اسماعیل بخشی، نماینده شجاع، این سمبل مبارزاتی در هفت تپه، در اینستاگرامش با انتشار عکسی از ملاقات با او در بیمارستان نوشت: " یاور همیشه مومن!"، و سه سال بعد اما کارگری از هفت تپه، در کانال مستقل کارگران هفت تپه در تلگرام، با توجه به همراهی دیگر نمایندگان کارگران هفت تپه با اسماعیل بخشی در مراجعه به اداره کار جهت روشن شدن تکلیف پرونده اش نوشت: " محمد خنیفر تاریخت تمام شد!" امروز محمد خنیفر به چنان ذلتی افتاده است که به قول کارگران، نیشکر هفت تپه را به اسم سعید جلیلی یکی از منفورترین در میان منفورترینهای جمهوری اسلامی، زده است.
بدین گونه محمد خنیفر بار دیگر ثابت کرد که با سر وسط باتلاق حکومت شیرجه رفته است.
دو سال پیش که پروسه جدایی خنیفر از صف کارگران و پیوستن به صف جمهوری اسلامی استارت زده شد، انتقادات کارگران به او شروع شد. کارگران سریع متوجه شدند که خنیفر دارد به جای دیگری میرود. یکی از کارگران در دفاع از او که برای بازگشت به کار اسماعیل بخشی به التماس به امام جمعه متوسل شده بود، نوشت: "محمد خنیفر و امثال ایشون رو به راحتی به دست نیاوردیم که به راحتی از دست بدیم. چند نفر مثل محمد خنیفر حاضر بودند از تمام زندگی شخصی خودشون بگذرند برای منافع کارگر هفت تپه؟" و کارگر دیگری درجواب نوشت:" اگر واقعا کسی دنبال بازگشت اسماعیل و سایر مطالباته و صداقت داره میدونه تنها راهش اعتراضه. همه چیزی که به دست آوردیم با اعتراض به دست آوردیم، بقیه چیزها هم با اعتراض به دست میاد.
با دعا و ناله و التماس و تشکر چیزی درست نمیشه. جالب اینه که خود محمد خنیفر عزیز سالها در وسط اعتراضات بود. اطمینان دارم الان هم صلاح هفت تپه رو میخواد. اما خوب نمیشه با سیاست های اشتباه به مقصد درست رسید.
خودش بیشتر از خیلی ها ضربه خورده و اذیت شده. اما متاسفانه داره یک سیاست به خرج میده که این سیاست درست نیست. ... ما نقد میکنیم که کار همه ما بهتر بشه. که مسیر درست تری بریم. نمیخوایم همدیگر رو ترور کنیم. میخوایم باعث رشد فکری و تجربه هم بشیم."
مورد محمد خنیفر جدید نیست، اما موردی است که بواسطه تداوم مبارزات کارگران در هفت تپه و در عین حال بواسطه وجود شبکه های اجتماعی که این مبارزه را انعکاس میدهد، سخت به چشم می آید. مبارزه در هفت تپه رو به خاموشی نرفته، نرفته چون مبارزات این کارگران در چند سال گذشته بر متن تحولات عظیم اجتماعی پیش رفته است. دی 96، تابستان 97، آبان 98 و اکنون انقلاب زن زندگی آزادی. در بستر این تحولات است که مبارزه کارگران هفت تپه در جنبش کارگری، و اعتراضات علیه حاکمیت سیاه اسلامی سرمایه جای مهم و خاص خود را داشته است.
محمد خنیفرها اما نمی توانند این را بپذیرند و درک کنند. فکر میکنند حکومت اسلامی بر خود و اوضاع مسلط است، در صورتی که درست برعکس است. حکومت در شرایطی قرار گرفته است که هر کاری میکند به ضد خودش تبدیل میشود. به ضد خودش تبدیل میشود چون در اوج حضیض قرار گرفته است. چرا که با وجود سرکوبگری به شقاوترین شکل ممکن، جامعه عقب ننشسته و این جمهوری اسلامی که وادار به عقب نشینی شده است.
ادامه مطلب در لینک زیر
https://tinyurl.com/2n7c5ebg
Telegraph
"هیچکسی دوست نداره!"
"هیچکسی دوست نداره!" مورد محمد خنیفر کارگر نیشکر هفت تپه یاشار سهندی در نمایش تهوع آور انتخابات جمهوری اسلامی، برخی تصمیم گرفتند نقش کثیفی را بر عهده بگیرند. محمد خنیفر با تبلیغ برای سعید جلیلی در میان کارگران هفت تپه، تبلیغ برای ریاست جمهوری در جمهوری نکبت…
جواب کارگران به مضحکه انتخابات – شهلا دانشفر پاسخ میدهد
آذر پویا: باتوجهبه فضای اعتراضی در جامعه و اعتصابات گسترده کارگران در ۱۱۰ شرکت نفت و گاز و اعلام خواستهایشان در مورد افزایش حقوقها، ۱۴ روزکار و ۱۴ روز استراحت و حذف پیمانکاران. فکر میکنید انتخاب هر یک از کاندیداهای مورد تأیید جمهوری اسلامی چه تأثیری بر روند مبارزات کارگران خواهد داشت و آیا اصولاً این کاندیدها توان و ظرفیت پاسخگوئی به خواست کارگران را دارند؟
شهلا دانشفر: پاسخ را کارگران پروژهای نفت با اعتصابات هزاران نفره خود دادهاند. این اعتصابات در فضای انقلابی جامعه و در آستانه انتخابات نمایشی حکومت اتفاق سیاسی مهمی است. کارگران میدانند که مطالبات و کرامت و معیشت آنها نه از صندوقهای رأی بلکه در کف خیابان و باقدرت انقلابشان ممکن است. “رأی ما سرنگونی است، انتخاب ما انقلاب زن زندگی آزادی” امروز گفتمان عمومی مردم است.
کارگران اعتصابی نفت ضمن تأکید بر تداوم مبارزاتشان تا رسیدن به مطالبات خود، با گفتن اینکه دیگر حاضر به تندادن به بساط توحش و بردگی حاکم نیستند، “رأی بی رأی” حرف آخرشان را هم زدهاند.
سیرک انتخاباتی حکومت، این مضحکه حکومتی در سراشیب سقوط است. کارگران و مردم هیچ توهمی به هیچ جناحی از حکومت ندارند. این را با شعار اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا در خیزش سال ۹۶ هم اعلام کردند. امروز نیز شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت با گفتن اینکه در هیچ دورهای در برنامههای هیچ دولت و هیچ طرح بودجهای کارگران نفت جایی نداشتهاند، مینویسد: “همانطور که بازنشستگان عزیز در خیابان فریاد زدند، همانطور که مردم صدایشان بلند شده است، حرف ما هم همین است. رأی بی رأی. از حقمان کوتاه نمیآییم “.
با این گفته کارگران اعتصابی نفت خط بطلان بر روی تمامی کاندیداهای سیرک انتخاباتی حکومت کشیده شده و مثل دیگر بخشهای جامعه فریاد اعتراضشان علیه چهل و پنج سال بساط استثمار وحشیانه و چپاول و غارت بلند است و حرفشان پایاندادن به این بربریت است.
مندرج در ژورنال شماره ۷۶۸ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
https://journalfarsi.com/2024/06/27/19906/
آذر پویا: باتوجهبه فضای اعتراضی در جامعه و اعتصابات گسترده کارگران در ۱۱۰ شرکت نفت و گاز و اعلام خواستهایشان در مورد افزایش حقوقها، ۱۴ روزکار و ۱۴ روز استراحت و حذف پیمانکاران. فکر میکنید انتخاب هر یک از کاندیداهای مورد تأیید جمهوری اسلامی چه تأثیری بر روند مبارزات کارگران خواهد داشت و آیا اصولاً این کاندیدها توان و ظرفیت پاسخگوئی به خواست کارگران را دارند؟
شهلا دانشفر: پاسخ را کارگران پروژهای نفت با اعتصابات هزاران نفره خود دادهاند. این اعتصابات در فضای انقلابی جامعه و در آستانه انتخابات نمایشی حکومت اتفاق سیاسی مهمی است. کارگران میدانند که مطالبات و کرامت و معیشت آنها نه از صندوقهای رأی بلکه در کف خیابان و باقدرت انقلابشان ممکن است. “رأی ما سرنگونی است، انتخاب ما انقلاب زن زندگی آزادی” امروز گفتمان عمومی مردم است.
کارگران اعتصابی نفت ضمن تأکید بر تداوم مبارزاتشان تا رسیدن به مطالبات خود، با گفتن اینکه دیگر حاضر به تندادن به بساط توحش و بردگی حاکم نیستند، “رأی بی رأی” حرف آخرشان را هم زدهاند.
سیرک انتخاباتی حکومت، این مضحکه حکومتی در سراشیب سقوط است. کارگران و مردم هیچ توهمی به هیچ جناحی از حکومت ندارند. این را با شعار اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا در خیزش سال ۹۶ هم اعلام کردند. امروز نیز شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت با گفتن اینکه در هیچ دورهای در برنامههای هیچ دولت و هیچ طرح بودجهای کارگران نفت جایی نداشتهاند، مینویسد: “همانطور که بازنشستگان عزیز در خیابان فریاد زدند، همانطور که مردم صدایشان بلند شده است، حرف ما هم همین است. رأی بی رأی. از حقمان کوتاه نمیآییم “.
با این گفته کارگران اعتصابی نفت خط بطلان بر روی تمامی کاندیداهای سیرک انتخاباتی حکومت کشیده شده و مثل دیگر بخشهای جامعه فریاد اعتراضشان علیه چهل و پنج سال بساط استثمار وحشیانه و چپاول و غارت بلند است و حرفشان پایاندادن به این بربریت است.
مندرج در ژورنال شماره ۷۶۸ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
https://journalfarsi.com/2024/06/27/19906/
ژورنال
جواب کارگران به مضحکه انتخابات – شهلا دانشفر پاسخ میدهد - ژورنال
زندانیان سیاسی علیه سیرک انتخابات- شیوا محبوبی پاسخ میدهد
آذر پویا: این روزها شاهد بیانیهها و اعلام موضع بسیاری از فعالین و زندانیان سیاسی در مورد انتخابات پیش روی جمهوری اسلامی هستیم که همگی نشاندهنده عدم شرکت در این مضحکه است. بنظر شما رأی ندادن و بعبارتی شرکت نکردن در این سیرک انتخاباتی چه تأثیری در بهبود وضعیت زندانیان سیاسی خواهد داشت.
شیوا محبوبی: در طول تبلیغات رژیم برای مضحکه انتخاباتیاش، ما شاهد اعتراض مردم به آن هستیم. اعتراض امسال در بطن انقلاب زن زندگی آزادی پویاتر و فعالانهتر از دورههای قبلی علیه نمایشات انتخاباتی رژیم است. مردم نهتنها فراخوان به تحریم میدهند؛ بلکه فعالانه با انتشار بیانیه و ویدئوها جنایات رژیم را برملا میکنند و علیرغم تهدید و جرمسازی از سوی رژیم، همچنان در اشکال مختلف به اعتراض ادامه میدهند. در خارج از ایران در مقابل محل صندوقهای رأی مضحکه انتخابات، در بسیاری از کشورها قرار است در روز جمعه، تجمع و اعتراض برگزار شود. طنین شعارهای “رأی بی رأی”، “رأی ما سرنگونی”، “تفنگهایشان از رأی پُر میشود” در شبکههای اجتماعی، اعتراضات در خارج از ایران، بیانیههایی که با موضعگیری زندانیان سیاسی در قبال انتخابات شروع و حال شاهد تعداد زیادی از بیانیهها و ویدئوهای تصویری از زندانیان سیاسی سابق، خانوادهها و فعالین در بخشهای مختلف جامعه هستیم از جمله اشکال این اعتراض هستند.
در اعتراض به سیرک انتخاباتی رژیم همه یکصدا به رژیم و به دنیا اعلام میکنند که مردم همچنان برای سرنگونی رژیم مصمم بوده و انقلاب زن زندگی آزادی در بطن زندگی مردم حضور چشمگیری دارد. نفس این اعتراض و رویارویی با رژیم، نهتنها روحیه اعتراضی را در جامعه هر چه بیشتر تکثیر میکند؛ بلکه به رژیم نشان میدهد که زندان و شکنجه و اعدام اثر ندارد.
وقتی زندانیان سیاسی از زندان و تحت شکنجههای رژیم و علیرغم خطر پروندهسازیهای مجدد، بر علیه مضحکه انتخابات بیانیه میدهند و یک ساعت پس از آخرین مناظره سیرک انتخاباتی، زندانیان سیاسیِ بند زنان زندان اوین در هواخوری زندان شعارهای “زن زندگی آزادی “ و “مرگ بر دیکتاتور” سر میدهند، در واقع به مردم میگویند تحت هر شرایطی باید اعتراض را ادامه داد. این اعتراضات وسیع، یکصدا و مستمر در زندان و بطن جامعه در ایران و در کشورهای مختلف است که زندانیان را از خطر اعدام و شکنجه نجات میدهد، این اعتراضات دست رژیم را در دستگیریهای آینده محدودتر میکند.
مندرج در ژورنال شماره ۷۶۸ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
https://journalfarsi.com/2024/06/27/19904/
آذر پویا: این روزها شاهد بیانیهها و اعلام موضع بسیاری از فعالین و زندانیان سیاسی در مورد انتخابات پیش روی جمهوری اسلامی هستیم که همگی نشاندهنده عدم شرکت در این مضحکه است. بنظر شما رأی ندادن و بعبارتی شرکت نکردن در این سیرک انتخاباتی چه تأثیری در بهبود وضعیت زندانیان سیاسی خواهد داشت.
شیوا محبوبی: در طول تبلیغات رژیم برای مضحکه انتخاباتیاش، ما شاهد اعتراض مردم به آن هستیم. اعتراض امسال در بطن انقلاب زن زندگی آزادی پویاتر و فعالانهتر از دورههای قبلی علیه نمایشات انتخاباتی رژیم است. مردم نهتنها فراخوان به تحریم میدهند؛ بلکه فعالانه با انتشار بیانیه و ویدئوها جنایات رژیم را برملا میکنند و علیرغم تهدید و جرمسازی از سوی رژیم، همچنان در اشکال مختلف به اعتراض ادامه میدهند. در خارج از ایران در مقابل محل صندوقهای رأی مضحکه انتخابات، در بسیاری از کشورها قرار است در روز جمعه، تجمع و اعتراض برگزار شود. طنین شعارهای “رأی بی رأی”، “رأی ما سرنگونی”، “تفنگهایشان از رأی پُر میشود” در شبکههای اجتماعی، اعتراضات در خارج از ایران، بیانیههایی که با موضعگیری زندانیان سیاسی در قبال انتخابات شروع و حال شاهد تعداد زیادی از بیانیهها و ویدئوهای تصویری از زندانیان سیاسی سابق، خانوادهها و فعالین در بخشهای مختلف جامعه هستیم از جمله اشکال این اعتراض هستند.
در اعتراض به سیرک انتخاباتی رژیم همه یکصدا به رژیم و به دنیا اعلام میکنند که مردم همچنان برای سرنگونی رژیم مصمم بوده و انقلاب زن زندگی آزادی در بطن زندگی مردم حضور چشمگیری دارد. نفس این اعتراض و رویارویی با رژیم، نهتنها روحیه اعتراضی را در جامعه هر چه بیشتر تکثیر میکند؛ بلکه به رژیم نشان میدهد که زندان و شکنجه و اعدام اثر ندارد.
وقتی زندانیان سیاسی از زندان و تحت شکنجههای رژیم و علیرغم خطر پروندهسازیهای مجدد، بر علیه مضحکه انتخابات بیانیه میدهند و یک ساعت پس از آخرین مناظره سیرک انتخاباتی، زندانیان سیاسیِ بند زنان زندان اوین در هواخوری زندان شعارهای “زن زندگی آزادی “ و “مرگ بر دیکتاتور” سر میدهند، در واقع به مردم میگویند تحت هر شرایطی باید اعتراض را ادامه داد. این اعتراضات وسیع، یکصدا و مستمر در زندان و بطن جامعه در ایران و در کشورهای مختلف است که زندانیان را از خطر اعدام و شکنجه نجات میدهد، این اعتراضات دست رژیم را در دستگیریهای آینده محدودتر میکند.
مندرج در ژورنال شماره ۷۶۸ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
https://journalfarsi.com/2024/06/27/19904/
ژورنال
زندانیان سیاسی علیه سیرک انتخابات- شیوا محبوبی پاسخ میدهد - ژورنال