ابیگیل ثورن، بازیگر نقش شاراکو لوهار دربارهی حضورش در اپیزود پایانی اینطور نوشت:
«فردا در اپیزود پایانی فصل دوم خاندان اژدها، من رو در نقش شاراکو لوهار دنبال کنین! اون یک شخصیت شگفتانگیزه، من اونو دوست دارم: قدرتمنده، باهوشه و سرگرمکنندهست!»
پ.ن: شخصیت شاراکو لوهار در کتاب یک مرد است، اما در سریال جنسیت او تغییر کرده و یک زن توصیف شده است. نکتهی جالب اینجاست که ابیگیل ثورن که نقش او را ایفا میکند، یک زن ترنسجندر است.
پ.ن۲: تمام احتمالات و شواهد حاکی از آن است که ما نبرد گالت را در اپیزود پایانی خواهیم داشت.
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
«فردا در اپیزود پایانی فصل دوم خاندان اژدها، من رو در نقش شاراکو لوهار دنبال کنین! اون یک شخصیت شگفتانگیزه، من اونو دوست دارم: قدرتمنده، باهوشه و سرگرمکنندهست!»
پ.ن: شخصیت شاراکو لوهار در کتاب یک مرد است، اما در سریال جنسیت او تغییر کرده و یک زن توصیف شده است. نکتهی جالب اینجاست که ابیگیل ثورن که نقش او را ایفا میکند، یک زن ترنسجندر است.
پ.ن۲: تمام احتمالات و شواهد حاکی از آن است که ما نبرد گالت را در اپیزود پایانی خواهیم داشت.
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
Westeros #GOT
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Westeros #GOT
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
هری کولت اعتراف کرد که «Hunger games» تنها کتابیست که در کل زندگیاش خوانده است :)))
#فکت
#خاندان_اژدها
#Fact
#HOTD
@Westerosir
#فکت
#خاندان_اژدها
#Fact
#HOTD
@Westerosir
Westeros #GOT
شمشیر عدالت بخش اول روایت ما را باری دیگر به هرنهال باز میگرداند. شاهد عبور اسکار تالی و سربازانش برای گذر از دروازه ی ورودی هرنهال میباشیم. آنها با طمانینه در حالی که پرچم و نماد خاندان تالی به همراه آنهاست و خودنمایی میکند، به درون میراث هرن سیاه…
شمشیر عدالت بخش پایانی
در ادامه دیمن و لرد جوان به محوطه.ی بیرونی هرنهال قدم میگذارند. اهمیت ساختار این سکانس از آن جهت است که هردوی آن ها به دنبال قانع کردن و راضی کردن یکدیگر و متقابلا افرادی که در حلقه قدرت آن ها، برای پیشبرد مقصود خود هستند. سرنوشت آیندهی هردو آن ها به ملاقات پیش رو گره خورده است. به همین دلیل هم سخنان دیمن با اقتدار آغاز میشوند، تا این جایگاه قدرت به رخ افراد حاضر کشیده شود؛ شاید که آسانتر بتواند آنها را در اختیار خود بگیرد. سخنان او اما نوید از شروع دوبارهای میدهد که آغازگر آن اسکار است و تولدی دوباره را برای این سرزمین رقم میزند.
حاضرین چهرههایی آشنا هستند. همانها که اعتراض خود را نسبت به اعمال پیشین بلک وودها در این سرزمین به دیمن رساندند. افرادی چون لرد پیتر پایپر از پینک میدن، لرد دری از قلعه دری، بانو میلیستر از سیگارد و لرد ویلیس موتون از میدن پل. همگی آنها حاضر شدهاند تا شاهد هنرنمایی کسی باشند که آینده آنها را به دست دارد. اثبات لرد جوان به مثابه اثبات اقتدار این قلمرو است.
نوع کارگردانی در این سکانس مشابه یک پرده نمایش است. دیمن تلاش میکند تا با اشاره کردن به راه و رسم و اصالتمداری مردمان سرزمین رودخانه، کنترل اوضاع را به دست گرفته و با تاثیر بر هنجار آیینی آنها، هدف خود را محقق کند. در ادامه هم سعی میکند تا با اشاره به پیوند مردمان روخانه با تالی ها، ایستادگی در حلقه قدرت آنها را به نمایش گذاشته تا به آسانی مقصود خود برسد. اسکار نیز از تاکید بر تحقق همین امر وارد گفتگو میشود، تا ثابت کند با اینکه جوان و خام است، اما هدفش چیزی جز کمال برای این سرزمین نیست. چیزی که در راستای آن حاضر است تجربه کسب کرده و خامی پیشین خود را کنار زند.
ساکنین ریورلندز اما رنجیدهاند. همانطور که اشاره شد عهد و پیمان و پیوستگی در این راستا دلیلی بوده که آنها را کنار یکدیگر نگه داشته است. به همین مقصود هم لازم است تا سرخوردگی، رنج و آسیبهای وارد شده به آن ها توسط لرد جوان رسیدگی شود. چرا که اسکار اگر که حمایت مردمانش را میخواهد، باید فرای وفاداری به شاهزاده خود، به مردمان و اصالت خویش وفادار باشد. تحقق این امر اولیه بدون دومی ممکن نبوده و این شیوه ایدهآل حکمرانی یک حاکم است. آنها نیز همین را یادآور میشوند و از او خواستار هستند تا عدالت در قبال آنها مقابل اعمال ویلم بلکوود تحقق یابد. رسیدن به این مهم اما تنها از یک شیوه قابل دستیابی است و آن هم همانطور که بانو میلیستر به پیش میکشد، یک محاکمه است.
در اینجا اسکار برای این که پیوند خود و این گره خوردگی و اصالت مداری را به اثبات مردمان سرزمینش برساند، اشاره میکند که او نیز از اعمال دیمن و کسانی که به اسم او باعث رنجیدن مردمانش شده اند آزرده خاطر است. او برخلاف سکانس ملاقات آنها که پیشتر دیمن را شاه خطاب کرده بود، اینجا او را شاهزاده خطاب میکند. مقصود از این بازی با کلمات دو دلیل دارد. دلیل اول این است که همانطور که توضیح داده شد، اسکار در قبال عهد و پیمان مردمان خود وظیفه دارد. او نیز مانند پدربزرگش به عهد خود وفادار است پس باید نگاه فکریش نیز در راستای حمایت و سخنان پیشین او باشد. عهدی ملکه رینیرا را جانشین دانسته است. دلیل دوم نیز در امتداد دلیل اول است. تحقق اولی باعث میشود تا در قدم بعدی او نشان دهد، بیش از آن که به دیمن وفادار باشد به مردمان و راه و رسم خود احترام میگذارد.
جلوهگر این پایبندی اما چیزی جز قدم گذاشتن و رسیدن به آخرین نمایش نیست و آن هم اجرای این عدالت است. ویلیم بلک وود با آن که به دسکار سوگند خورده و وفاداریش را اعلام میکند، اما اعمال او نشان داده که فردی خودکامه بوده که برای رسیدن به اهداف خود حاضر است ساکنین سرزمین خود را آزرده کرده و به عهد آن ها خیانت کند. به همین دلیل هم اسکار چاره ای ندارد به جز اینکه برای همراه کردن مردمان خود، تهدید مقابل آنها را کنار زند. از همین جهت هم خواستار این میشود تا دیمن این امر را محقق کند.
پیشتر هم توضیح داده شد که شرایط کیفی افتدار دیمن و اسکار مشابه یکدیگر است. او برخلاف اینکه میداند ویلم مهرهای قابل توجه برای پیشبرد اهداف اوست، اما بیش از آن که به یک فرد نیاز داشته باشد، به یک ارتش نیاز دارد. به همین دلیل هم همانطور که برداشت صحنه نشان داد، صداهای دور او محو میشوند تا بهطور استعاری تضاد و تقابل قلب و فکر او صورت گیرد. درنهایت این ناچارگی او در مقابل جایگاه قدرت باشد تا او دست به شمشیر ببرد نه میل قلبیش. شمشیر عدالت نیز فرود میآید.
#تحلیل
#تحلیل_اپیزود_هفتم_فصل_دوم
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
در ادامه دیمن و لرد جوان به محوطه.ی بیرونی هرنهال قدم میگذارند. اهمیت ساختار این سکانس از آن جهت است که هردوی آن ها به دنبال قانع کردن و راضی کردن یکدیگر و متقابلا افرادی که در حلقه قدرت آن ها، برای پیشبرد مقصود خود هستند. سرنوشت آیندهی هردو آن ها به ملاقات پیش رو گره خورده است. به همین دلیل هم سخنان دیمن با اقتدار آغاز میشوند، تا این جایگاه قدرت به رخ افراد حاضر کشیده شود؛ شاید که آسانتر بتواند آنها را در اختیار خود بگیرد. سخنان او اما نوید از شروع دوبارهای میدهد که آغازگر آن اسکار است و تولدی دوباره را برای این سرزمین رقم میزند.
حاضرین چهرههایی آشنا هستند. همانها که اعتراض خود را نسبت به اعمال پیشین بلک وودها در این سرزمین به دیمن رساندند. افرادی چون لرد پیتر پایپر از پینک میدن، لرد دری از قلعه دری، بانو میلیستر از سیگارد و لرد ویلیس موتون از میدن پل. همگی آنها حاضر شدهاند تا شاهد هنرنمایی کسی باشند که آینده آنها را به دست دارد. اثبات لرد جوان به مثابه اثبات اقتدار این قلمرو است.
نوع کارگردانی در این سکانس مشابه یک پرده نمایش است. دیمن تلاش میکند تا با اشاره کردن به راه و رسم و اصالتمداری مردمان سرزمین رودخانه، کنترل اوضاع را به دست گرفته و با تاثیر بر هنجار آیینی آنها، هدف خود را محقق کند. در ادامه هم سعی میکند تا با اشاره به پیوند مردمان روخانه با تالی ها، ایستادگی در حلقه قدرت آنها را به نمایش گذاشته تا به آسانی مقصود خود برسد. اسکار نیز از تاکید بر تحقق همین امر وارد گفتگو میشود، تا ثابت کند با اینکه جوان و خام است، اما هدفش چیزی جز کمال برای این سرزمین نیست. چیزی که در راستای آن حاضر است تجربه کسب کرده و خامی پیشین خود را کنار زند.
ساکنین ریورلندز اما رنجیدهاند. همانطور که اشاره شد عهد و پیمان و پیوستگی در این راستا دلیلی بوده که آنها را کنار یکدیگر نگه داشته است. به همین مقصود هم لازم است تا سرخوردگی، رنج و آسیبهای وارد شده به آن ها توسط لرد جوان رسیدگی شود. چرا که اسکار اگر که حمایت مردمانش را میخواهد، باید فرای وفاداری به شاهزاده خود، به مردمان و اصالت خویش وفادار باشد. تحقق این امر اولیه بدون دومی ممکن نبوده و این شیوه ایدهآل حکمرانی یک حاکم است. آنها نیز همین را یادآور میشوند و از او خواستار هستند تا عدالت در قبال آنها مقابل اعمال ویلم بلکوود تحقق یابد. رسیدن به این مهم اما تنها از یک شیوه قابل دستیابی است و آن هم همانطور که بانو میلیستر به پیش میکشد، یک محاکمه است.
در اینجا اسکار برای این که پیوند خود و این گره خوردگی و اصالت مداری را به اثبات مردمان سرزمینش برساند، اشاره میکند که او نیز از اعمال دیمن و کسانی که به اسم او باعث رنجیدن مردمانش شده اند آزرده خاطر است. او برخلاف سکانس ملاقات آنها که پیشتر دیمن را شاه خطاب کرده بود، اینجا او را شاهزاده خطاب میکند. مقصود از این بازی با کلمات دو دلیل دارد. دلیل اول این است که همانطور که توضیح داده شد، اسکار در قبال عهد و پیمان مردمان خود وظیفه دارد. او نیز مانند پدربزرگش به عهد خود وفادار است پس باید نگاه فکریش نیز در راستای حمایت و سخنان پیشین او باشد. عهدی ملکه رینیرا را جانشین دانسته است. دلیل دوم نیز در امتداد دلیل اول است. تحقق اولی باعث میشود تا در قدم بعدی او نشان دهد، بیش از آن که به دیمن وفادار باشد به مردمان و راه و رسم خود احترام میگذارد.
جلوهگر این پایبندی اما چیزی جز قدم گذاشتن و رسیدن به آخرین نمایش نیست و آن هم اجرای این عدالت است. ویلیم بلک وود با آن که به دسکار سوگند خورده و وفاداریش را اعلام میکند، اما اعمال او نشان داده که فردی خودکامه بوده که برای رسیدن به اهداف خود حاضر است ساکنین سرزمین خود را آزرده کرده و به عهد آن ها خیانت کند. به همین دلیل هم اسکار چاره ای ندارد به جز اینکه برای همراه کردن مردمان خود، تهدید مقابل آنها را کنار زند. از همین جهت هم خواستار این میشود تا دیمن این امر را محقق کند.
پیشتر هم توضیح داده شد که شرایط کیفی افتدار دیمن و اسکار مشابه یکدیگر است. او برخلاف اینکه میداند ویلم مهرهای قابل توجه برای پیشبرد اهداف اوست، اما بیش از آن که به یک فرد نیاز داشته باشد، به یک ارتش نیاز دارد. به همین دلیل هم همانطور که برداشت صحنه نشان داد، صداهای دور او محو میشوند تا بهطور استعاری تضاد و تقابل قلب و فکر او صورت گیرد. درنهایت این ناچارگی او در مقابل جایگاه قدرت باشد تا او دست به شمشیر ببرد نه میل قلبیش. شمشیر عدالت نیز فرود میآید.
#تحلیل
#تحلیل_اپیزود_هفتم_فصل_دوم
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
شاهزاده دیمون و دختر حرامزادهش
❌ «مطلب زیر حاوی اسپویل کتاب و سریال میباشد.» ❌
در کتاب در مورد رام شدن شیپاستیلر گفته شده که در نهایت این اژدهای قهوهای، باذکاوت و پشتکار یک دختر قهوهای کوچک و شانزده ساله رام شد که هر روز صبح گوشت گوسفند تازه برای اژدها میبرد و شیپاستیلر عادت کرد که او را بپذیرد و منتظرش باشد.
مونکان نام این اژدهاسوار را نتلز میداند. ماشروم میگوید این دختر، حرامزادهی ناشناسی به نام نتی بود که از یک فاحشهی کنار اسکله به دنیا آمده بود. موهایش سیاه بود، چشمانش و پوستش قهوهای، لاغر اندام و بیباک بود و دهانی گشاد داشت و اولین و آخرین سوار شیپاستیلر بود.
اما اینطور که از شواهد سریال پیداست، قرار است رینا شیپ استیلر را در سریال تصاحب کند. در کتاب چندین روایت از رابطهی دیمون و نتلز وجود دارد، اما یکی از روایتها به رابطهی پدر و دختری آنها اشاره دارد:
در کتاب استاد نورن، استاد میدن پول، دیمون تارگرین و نتلز را «پرنس و دختر حرامزادهش» میخواند. آنها هر شب با هم شام میخوردند و هر صبح با هم صبحانه میخوردند. در اتاقهای مجاور میخوابیدند و پرنس چنان به این دختر قهوهای محبت داشت که یک مرد میتواند به دخترش داشته باشد.
احتمالاً سریال قرار است رابطهی پدر و فرزندیِ دیمون و نتلز را به واسطهی دیمون و رینا نشان دهد.
#تاریخ #نقل_قول
#کتاب #فکت
#خاندان_اژدها
#Fact
#HOTD
@Westerosir
❌ «مطلب زیر حاوی اسپویل کتاب و سریال میباشد.» ❌
در کتاب در مورد رام شدن شیپاستیلر گفته شده که در نهایت این اژدهای قهوهای، باذکاوت و پشتکار یک دختر قهوهای کوچک و شانزده ساله رام شد که هر روز صبح گوشت گوسفند تازه برای اژدها میبرد و شیپاستیلر عادت کرد که او را بپذیرد و منتظرش باشد.
مونکان نام این اژدهاسوار را نتلز میداند. ماشروم میگوید این دختر، حرامزادهی ناشناسی به نام نتی بود که از یک فاحشهی کنار اسکله به دنیا آمده بود. موهایش سیاه بود، چشمانش و پوستش قهوهای، لاغر اندام و بیباک بود و دهانی گشاد داشت و اولین و آخرین سوار شیپاستیلر بود.
در کتاب استاد نورن، استاد میدن پول، دیمون تارگرین و نتلز را «پرنس و دختر حرامزادهش» میخواند. آنها هر شب با هم شام میخوردند و هر صبح با هم صبحانه میخوردند. در اتاقهای مجاور میخوابیدند و پرنس چنان به این دختر قهوهای محبت داشت که یک مرد میتواند به دخترش داشته باشد.
احتمالاً سریال قرار است رابطهی پدر و فرزندیِ دیمون و نتلز را به واسطهی دیمون و رینا نشان دهد.
#تاریخ #نقل_قول
#کتاب #فکت
#خاندان_اژدها
#Fact
#HOTD
@Westerosir
Westeros #GOT
مدت زمان اپیزود هشتم و پایانی فصل دوم سریال «خاندان اژدها»، ۷۳ دقیقه عنوان شده است. این اپیزود طولانیترین اپیزود سریال است. پیشتر اپیزود دومِ همین فصل، به مدت ۷۲ دقیقه، طولانیترین اپیزود محسوب میشد. #خاندان_اژدها #HOTD @Westerosir
تکرار تاریخ :)
شاید شما به خاطر نیاورید، اما اپیزود پایانی فصل اول خاندان اژدها نیز، زودتر از پخش آن لیک شده بود. هرچند لیک شدن در مورد سریال گات و هاتد چیز عجیبی نیست، اما هرگز شوخی جالبی برای HBO حساب نشده است!
با این حال، فراموش نکنید که تنها ۳۰ دقیقه از این اپیزود لیک شده، در حالیکه این اپیزود بلندترین اپیزود این سریال خواهد بود.
#خبر
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
شاید شما به خاطر نیاورید، اما اپیزود پایانی فصل اول خاندان اژدها نیز، زودتر از پخش آن لیک شده بود. هرچند لیک شدن در مورد سریال گات و هاتد چیز عجیبی نیست، اما هرگز شوخی جالبی برای HBO حساب نشده است!
با این حال، فراموش نکنید که تنها ۳۰ دقیقه از این اپیزود لیک شده، در حالیکه این اپیزود بلندترین اپیزود این سریال خواهد بود.
#خبر
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
Westeros #GOT
شمشیر عدالت بخش پایانی در ادامه دیمن و لرد جوان به محوطه.ی بیرونی هرنهال قدم میگذارند. اهمیت ساختار این سکانس از آن جهت است که هردوی آن ها به دنبال قانع کردن و راضی کردن یکدیگر و متقابلا افرادی که در حلقه قدرت آن ها، برای پیشبرد مقصود خود هستند. سرنوشت…
ارتش حرامزادگان بخش پایانی
بالاخره سریال میوه زمینه چینیهای خود را به بیننده میچشاند. ما میبینیم که ندیمه رینیرا در حال رساندن پیغام او برای جمع شدن بذرهای اژدها و امتحامی سخت است. جالب است که در حین مسیر به او توسط رداطلاییهای شهر کمک میشود. علت این مسئله علاوه بر نفوذ میساریا این است که بسیاری از رداطلاییها هنوز در قلب خود به دیمن تارگرین وفادار هستند.
در ادامه شک و تردیدهای بذرها خصوصا آنهایی که قرار است اژدهایی سوار شوند را میبینیم. هیو و همسرش در حال بحث و جدل با یکدیگر هستند. دختر آنها مرده است. گرچه مرگ او را ندیدیم اما خود واقعه دردناکی است. ما میفهمیم که هیو نوه جیهریس اول است و مادرش میزا سرا تارگرین میباشد. این موضوع باعث میشود که ما بدانیم که دختر او نیز یک نیمهتارگرین بوده و مرگ او خود نمادی کوچک از مسیر نابودی است که این خاندان در آن قدم برداشته است.
شخصیت مهم دیگر اولف میباشد. او که به دائمالخمر بودن معروف است حالا فرصتی پیش رویش گذاشته شده که میتواند زندگیش را زیر و رو کند. گرچه سریال اصل و نسب او را به ما فرزند بیلون شجاع، پدر ویسریس و دیمن، معرفی کرد، اما همانطور که میدانید، بیلون عشق زبانزدی به همسر خود داشته و این موضوع تغییری بحث برانگیز است که خب به هر حال باید با آن کنار بیاییم. حال او نیز در کنار دیگر بذرهای اژدها به مسیری قدم بر میدارد که با آتش و خون پیوند خورده است.
در همین حین رینا نیز ویل را عاجزانه ترک میکند.او که حالا به نحوی شرمنده رنیرا شده و بسیار درمانده است و مسئولیت فرزندان او بر روی دوشش، سنگینی میکنند،تصمیم میگیرد تابه سراغ اژدهایی که در ویل حضور دارد یعنی شیپاستیلر برود. تنها چیزی که میتواند حضور دوباره آنها را در ویل محقق سازد، این است که او بتواند این اژدها را رام کند. باید ببینیم که موفق میشود یا خیر.
بذرهای اژدها در دراگوون استون گرد هم میآیند. رینیرا با آنها سخخنهای پایانیش را میگوید. اما پیش از آن، اژدهابانان به حضور آنها اعتراض میکنند و رینیرا را بابت تصمیمی که گرفته سرزنش میکنند. البته دیدگاه آنها منطقی است. همانطور که خودشان نیز گفتند، اژدهایان موجوداتی باستانی هستند که تنها بازماندههای شکوه ووالدریای کهن میباشند و حالا قراد است عدهای رعیت که از ناکجاآباد آمده، سوار آنها شوند.
پس از اینکه بذرهاعزمشان را جزم کرده وارد دراگونمونت میشوند. دراگونمونت یک آتشفشان غیرفعال است که اژدهایان دراگون استون در آن لانه کرده و تخمگذاری میکنند. اولین اژدهایی که قرار است بذرها بخت خود را با آن بیازمایند، ورمیثور، خشم برنزی، اژدهای جیهریس است. اژدهایی رعب انگیز که بعد از ویگار بزرگترین اژدهای زنده است.
اولین کسی که داوطلب میشود و جرئت به چالش کشیدن ورمیثور را به جان میخرد، دنیس نقرهای است. جالب است بدانید بازیگر این شخصیت دچار معلولیتی مادرزادی در چهره خود است و هیچگونه گریمی برای او صورت نگرفته است. اما ورمیثور، یا بهتر است بگوییم اژدهایان، هرکسی را به عنوان سوار لایق نمیبینند برای همین شاهد یکی از خونینترین صحنههای سریال که با آتش پیوند خورده هستیم. ورمیثور خشم برنزی خود را بر سر بذرهای بخت برگشته اژدها فرود میآورد.
درنهایت پس از یک گریز، تنها کسی که باقی میماند تا ورمیثور سر خود را برای او خم کند، هیوی پتک است. آهنگری که همه چیزش را از دست داده و تنها به امید همسرش زنده است. دیگر بذر اژدهایی که فرار میکند، اولف است. او که همانطور که مشخص بود آنقدر جربزهای در خود ندارد، به گوشه و کناری میگریزد که ناگهان با سیلوروینگ، اژدهای ملکه آلیسان روبرو میشود. جالب است بدانید سیلوروینگ بسیار اژدهای دوستانهای است. بهخاطر همین با مهربانی با اولف برخورد کرده و درنهایت او را به عنوان سوار میپذیرد.
سپس میبینیم که اولف با سیلوروینگ بر فراز کینگزلندیگ پرواز میکند. ایموند متوجه حضور اژدهای جدیدی میشود. لاریس و لرد آیرنراد نگاهی معنادار به یکدیگر میاندازند. باد حالا خبر اژدهایان را به ایموند رسانده است. او با عجله به دنبال ویگار میرود تا این اژدهای جدید را دنبال میکند. اما چیزی ترسناکتر منتظر اوست. حالا دیگر رینیرا درمانده نیست و اژدهایان زیادی را دارد که قرار است وزنهی جنگ را به سمت او پایین بیاورند. ایموند با دیدن اژدهایان رینیرا شاید، یا اینکه میداند دراگون استون لانهی اژدهایان زیادی است، تصمیم به فرار میگیرد. حالا باید دید که رینیرا از قدرتی که به دست او رسیده چگونه استفاده میکند.
آیا حرامزادگان سواران لایقی هستند؟ سوالی که در ادامه داستان جواب آن را خواهیم یافت.
#تحلیل
#تحلیل_اپیزود_هفتم_فصل_دوم
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
بالاخره سریال میوه زمینه چینیهای خود را به بیننده میچشاند. ما میبینیم که ندیمه رینیرا در حال رساندن پیغام او برای جمع شدن بذرهای اژدها و امتحامی سخت است. جالب است که در حین مسیر به او توسط رداطلاییهای شهر کمک میشود. علت این مسئله علاوه بر نفوذ میساریا این است که بسیاری از رداطلاییها هنوز در قلب خود به دیمن تارگرین وفادار هستند.
در ادامه شک و تردیدهای بذرها خصوصا آنهایی که قرار است اژدهایی سوار شوند را میبینیم. هیو و همسرش در حال بحث و جدل با یکدیگر هستند. دختر آنها مرده است. گرچه مرگ او را ندیدیم اما خود واقعه دردناکی است. ما میفهمیم که هیو نوه جیهریس اول است و مادرش میزا سرا تارگرین میباشد. این موضوع باعث میشود که ما بدانیم که دختر او نیز یک نیمهتارگرین بوده و مرگ او خود نمادی کوچک از مسیر نابودی است که این خاندان در آن قدم برداشته است.
شخصیت مهم دیگر اولف میباشد. او که به دائمالخمر بودن معروف است حالا فرصتی پیش رویش گذاشته شده که میتواند زندگیش را زیر و رو کند. گرچه سریال اصل و نسب او را به ما فرزند بیلون شجاع، پدر ویسریس و دیمن، معرفی کرد، اما همانطور که میدانید، بیلون عشق زبانزدی به همسر خود داشته و این موضوع تغییری بحث برانگیز است که خب به هر حال باید با آن کنار بیاییم. حال او نیز در کنار دیگر بذرهای اژدها به مسیری قدم بر میدارد که با آتش و خون پیوند خورده است.
در همین حین رینا نیز ویل را عاجزانه ترک میکند.او که حالا به نحوی شرمنده رنیرا شده و بسیار درمانده است و مسئولیت فرزندان او بر روی دوشش، سنگینی میکنند،تصمیم میگیرد تابه سراغ اژدهایی که در ویل حضور دارد یعنی شیپاستیلر برود. تنها چیزی که میتواند حضور دوباره آنها را در ویل محقق سازد، این است که او بتواند این اژدها را رام کند. باید ببینیم که موفق میشود یا خیر.
بذرهای اژدها در دراگوون استون گرد هم میآیند. رینیرا با آنها سخخنهای پایانیش را میگوید. اما پیش از آن، اژدهابانان به حضور آنها اعتراض میکنند و رینیرا را بابت تصمیمی که گرفته سرزنش میکنند. البته دیدگاه آنها منطقی است. همانطور که خودشان نیز گفتند، اژدهایان موجوداتی باستانی هستند که تنها بازماندههای شکوه ووالدریای کهن میباشند و حالا قراد است عدهای رعیت که از ناکجاآباد آمده، سوار آنها شوند.
پس از اینکه بذرهاعزمشان را جزم کرده وارد دراگونمونت میشوند. دراگونمونت یک آتشفشان غیرفعال است که اژدهایان دراگون استون در آن لانه کرده و تخمگذاری میکنند. اولین اژدهایی که قرار است بذرها بخت خود را با آن بیازمایند، ورمیثور، خشم برنزی، اژدهای جیهریس است. اژدهایی رعب انگیز که بعد از ویگار بزرگترین اژدهای زنده است.
اولین کسی که داوطلب میشود و جرئت به چالش کشیدن ورمیثور را به جان میخرد، دنیس نقرهای است. جالب است بدانید بازیگر این شخصیت دچار معلولیتی مادرزادی در چهره خود است و هیچگونه گریمی برای او صورت نگرفته است. اما ورمیثور، یا بهتر است بگوییم اژدهایان، هرکسی را به عنوان سوار لایق نمیبینند برای همین شاهد یکی از خونینترین صحنههای سریال که با آتش پیوند خورده هستیم. ورمیثور خشم برنزی خود را بر سر بذرهای بخت برگشته اژدها فرود میآورد.
درنهایت پس از یک گریز، تنها کسی که باقی میماند تا ورمیثور سر خود را برای او خم کند، هیوی پتک است. آهنگری که همه چیزش را از دست داده و تنها به امید همسرش زنده است. دیگر بذر اژدهایی که فرار میکند، اولف است. او که همانطور که مشخص بود آنقدر جربزهای در خود ندارد، به گوشه و کناری میگریزد که ناگهان با سیلوروینگ، اژدهای ملکه آلیسان روبرو میشود. جالب است بدانید سیلوروینگ بسیار اژدهای دوستانهای است. بهخاطر همین با مهربانی با اولف برخورد کرده و درنهایت او را به عنوان سوار میپذیرد.
سپس میبینیم که اولف با سیلوروینگ بر فراز کینگزلندیگ پرواز میکند. ایموند متوجه حضور اژدهای جدیدی میشود. لاریس و لرد آیرنراد نگاهی معنادار به یکدیگر میاندازند. باد حالا خبر اژدهایان را به ایموند رسانده است. او با عجله به دنبال ویگار میرود تا این اژدهای جدید را دنبال میکند. اما چیزی ترسناکتر منتظر اوست. حالا دیگر رینیرا درمانده نیست و اژدهایان زیادی را دارد که قرار است وزنهی جنگ را به سمت او پایین بیاورند. ایموند با دیدن اژدهایان رینیرا شاید، یا اینکه میداند دراگون استون لانهی اژدهایان زیادی است، تصمیم به فرار میگیرد. حالا باید دید که رینیرا از قدرتی که به دست او رسیده چگونه استفاده میکند.
آیا حرامزادگان سواران لایقی هستند؟ سوالی که در ادامه داستان جواب آن را خواهیم یافت.
#تحلیل
#تحلیل_اپیزود_هفتم_فصل_دوم
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
الیسنت هایتاور: همهی عمرم سعی کردم به خاندانم و به مملکت خدمت کنم و حالا میدونم که این موضوع اهمیتی نداره، کنار گذاشته شدیم یا منفور شدیم.
گرند میستر: جای زخمش باقی میمونه، اما میشه به راحتی مخفیش کرد!
الیسنت: اینجا هیچی تمیز نیست.
پینوشت: در این سکانس گرند میستر در مورد جراحت روی دست الیسنت با او صحبت میکند اما این حس به ما القا میشود که دیالوگهای او مربوط به ضربه روحی که به الیسنت وارد شده، هست.
#خاندان_اژدها
#نقل_قول
#HOTD
@Westerosir
گرند میستر: جای زخمش باقی میمونه، اما میشه به راحتی مخفیش کرد!
الیسنت: اینجا هیچی تمیز نیست.
پینوشت: در این سکانس گرند میستر در مورد جراحت روی دست الیسنت با او صحبت میکند اما این حس به ما القا میشود که دیالوگهای او مربوط به ضربه روحی که به الیسنت وارد شده، هست.
#خاندان_اژدها
#نقل_قول
#HOTD
@Westerosir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پروموی جدیدی از اسپینآف #بازی_تاج_و_تخت، «شوالیهای از هفت پادشاهی»، از شبکهی HBO
این سریال در سال ۲۰۲۵ منتشر خواهد شد و تاریخ دقیقی فعلاً اعلام نشده است.
#شوالیهای_از_هفت_پادشاهی
#AKOTSK
@Westerosir
این سریال در سال ۲۰۲۵ منتشر خواهد شد و تاریخ دقیقی فعلاً اعلام نشده است.
#شوالیهای_از_هفت_پادشاهی
#AKOTSK
@Westerosir
تیتراژ اپیزود هشتم #خاندان_اژدها به روز شد. ما صحنههایی از رام کردن اژدهایان توسط بذر های اژدها را در آپدیت جدید داریم.
#فکت
#Fact
@Westerosir
#فکت
#Fact
@Westerosir
قسمت هشتم فصل دوم سریال خاندان اژدها رو میتونید از کانال آرشیو وستروس دانلود کنید.
لینکها نیز آپدیت میشوند:
کانال آرشیو وستروس
لینکها نیز آپدیت میشوند:
کانال آرشیو وستروس
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
اولین تصویر از مردان سبز در خاندان اژدها
آنها از جزیرهی فیسز (صورتها)، واقع در گادزآی (چشم خدا) محافظت میکنند. اعتقاد بر این است که آنها شاخ دارند - اما برخی فکر میکنند که شاخ نیست و نوعی کلاه و تزئینی است.
#فکت
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
آنها از جزیرهی فیسز (صورتها)، واقع در گادزآی (چشم خدا) محافظت میکنند. اعتقاد بر این است که آنها شاخ دارند - اما برخی فکر میکنند که شاخ نیست و نوعی کلاه و تزئینی است.
#فکت
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
مقایسهی جالب صحنههایی از سریال شوالیهای از هفت پادشاهی با تصاویر کتاب کامیک آن
برای دیدن تصاویر بیشتر به کامنتها مراجعه کنید.
#شوالیهای_از_هفت_پادشاهی
#AKOTSK
@Westerosir
برای دیدن تصاویر بیشتر به کامنتها مراجعه کنید.
#شوالیهای_از_هفت_پادشاهی
#AKOTSK
@Westerosir
جرج آر.آر. مارتین میگوید «خاندان اژدها» برای به درستی نمایش دادن «رقص اژدهایان»، به چهار فصل کامل ۱۰ اپیزودی نیاز دارد.
ساخت فصل سوم، پیش از پخش فصل دوم تأیید شده و فیلمنامه در حال نگارش است.
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
ساخت فصل سوم، پیش از پخش فصل دوم تأیید شده و فیلمنامه در حال نگارش است.
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir