Westeros #GOT
جنگیدن و یا بخشیدن؟ ⚠ هشدار اسپویل اتفاقات آتی اگان تارگرین دوم پس از مرگ جهیریس و حالا که انتقام خون فرزندش را با کشتن خون و اعدام موشگیرها (از جمله پنیر) گرفته است، میخواهد انتقامش را از رینیرا نیز بگیرد. پس مشتاق آغاز جنگ است. تا پیش از این که جهیریس…
چرا آسیاب سوزان؟
رینیس: جوونها ابتکار عمل رو به دست گرفتن و به دنبال انتقام هستن، خیلی زود حتی یادشون نمیاد چه چیزی باعث شروع جنگ شده!
رینیرا: خیلی سادهست، به خاطر این که تختم رو غصب کردن.
رینیس: این یکی از جوابهاست؛ یا به خاطر بریدن سر اون بچه؟ یا وقتی ایموند، لوک رو کشت؟ یا وقتی لوک چشم ایموند رو کور کرد؟ الان به نقطهای رسیدیم که هیچکدوم از این مسائل اهمیت خاصی ندارن و میل به کشتن و سوزوندن ابتکار عمل رو به دست میگیره و منطق فراموش میشه. شاید راه دیگهای باشه!
رینیرا با دقت گوش میدهد.
رینیس: الیسنت هایتاور!
رینیرا: آخرین باری که دیدمش بهم گفت ملکهی خوبی میشم.
رینیس: بعد مرگ پدرت اومد سراغ من. خودش میدونست جنگ در راهه. هیچ جنگی نزد خدایان منفورتر از جنگ خویشاوندان نیست و هیچ جنگی هم خونینتر از جنگ اژدهایان نیست. فکر نمیکنم اینو بخواد.
رینیرا: یه زاغ فرستاده. علاقهای به خوندن پیاماش ندارم. کاری که کرد...
رینیس: اون کاری نکرده. مردهای اطرافش دنبال خون و خونریزی هستن.
رینیرا: اون هم اجازه داده!
رینیس: همونطور که تو اجازهی قتل یه بچه رو دادی!
رینیرا کمی به خود میآید، اما در این نقطه هنوز سرسختی نشان میدهد: پسرش روی تخت من نشسته!
ما الیسنت را در شورا میبینیم که تمایلی به آغاز جنگ، دست کم با این سرعت را ندارد. از طرفی، میبینیم که در شورای سیاه کمکم رینیرا به حرف رینیس میرسد. شورای سیاه علناً میخواهد او را کنار بزند! بیخبری از دیمون، تعلل و دودلی رینیرا آنها را آشفته کرده است.
اولین ملاقات با میساریا در این اپیزود، قدمهای اولیهی ملاقات با الیسنت است. سپس رینیرا کودکانش را راهی ویل کرده و اسباببازی آنها را در دست دارد و دلتنگ آنهاست. در همین حین نامهی الیسنت را میخواند. در شورای سیاه عنوان میشود که جنگ به نظر از طرف سبزها شروع شده. تعلل مجدد و عدم تصمیم برای انجام کاری از جانب رینیرا اضطراب لردهای سیاه را بیشتر و بیشتر کرده است. رینیرا تصمیم میگیرد تا با الیسنت ملاقات کند.
او به ملاقات میساریا میرود که مشغول صحبت با الینداست. الیندا در مورد برادرش، امون، با میساریا صحبت میکند که پدرش، لرد استانتون، او را به سیتادل فرستاده است. رینیرا الیندا را مرخص کرده و از میساریا میخواهد تا راهی برای ملاقات با الیسنت به او نشان دهد.
میساریا پیشنهاد میدهد که پیام ببرد و حتی میگوید کشتن الیسنت سادهتر است. رینیرا اصرار میکند و به روشی که دیمون وارد کینگزلندینگ شد، راهی آنجا میشود.
من در ابتدا علاقهای به این پایان در سریال نداشتم. به نظرم این موضوع اضافه و بیجهت میآمد، اما اکنون چنین فکری نمیکنم. چرا نام این اپیزود آسیاب سوزان است، حال آنکه ما هیچ چیز از آن نبرد را ندیدیم؟
زمانی که زمینهی دشمنی بلکوود و براکن به عنوان تمثیل در نظر گرفته شود، تلاش نهایی رینیرا برای اجتناب از فاجعه بسیار منطقی است. لرد سایمون گفته بود که چرایی این خصومت در تاریخ گم شده و رینیس نیز به بررسی خصومت سیاهها و سبزها پرداخت. بلکوودها و براکنها مستثنی نیستند، در واقع، آنها عادی هستند. این فقط بیننده نیست که دشمنی کوچک ریورلندیها را به عنوان تقلیدی از بازی تاج و تخت میشناسد. شخصیتهای واقعی بازی تاج و تخت نیز این کار را میکنند.
در حالی که آخرین مکالمهی آلیسنت و رینیرا به نظر شما ضروری نیست، اما نمادین و دراماتیک است. به لحاظ روایی به جاست. یک دوستی میان این دو زن در سریال شکل گرفته و تراژدی تکهپاره شدن این دوستی، در کنار تکه پاره شدن هفت پادشاهی و تمام روابط و دوستیها و علایق، داستان را بیاندازه غنی کرده است. رابطهی میان رینیرا و دیمون، اگان و هلینا، کورلیس و رینیس و هزاران مثال دیگر... حتی رابطهی الیسنت و کول نیز در این راستا نابود شد. الیسنت تمایلات جنسیاش را به کول پس از شکست در دستور حمله به رینیرا از دست داد. بیلیاقتی او منجر به مرگ نوهاش شده بود و این موضوع هم مهر پایانی بر آن رابطه بود.
هیچ راهی وجود ندارد که رینیرا و آلیسنت، ملکههای دو جناح، برای آخرین بار صدای یکدیگر را بشنوند؛ اما رینیرا و آلیسنت، دو دختری که دوست داشتند زیر درخت ویروود کتاب بخوانند، این کار را میکردند.
شباهت رینیرا و آلیسنت، به بلکوودها و براکنها، ستون داستانی و موضوعی این قسمت را تشکیل میدهد، اما در اینجا پایان نمییابد.
رینیرا لباس سپتاهای در خدمت مذهب هفت را میپوشد. این، نوعی طعنه به وضعیت کنونی است. الیسنت که همیشه به گناهان رینیرا اعتراض داشت، مرتکب گناه مشابهی شد و رینیرا در چهرهی دین به ملاقاتش رفت. جدای از این، اگان زره جنگ میپوشد و رینیرا لباس صلح. پیشتر به تاج جهیریس و اگان فاتح اشاره کرده بودیم.
ادامه دارد...
#تحلیل
#تحلیل_اپیزود_سوم_فصل_دوم
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
رینیس: جوونها ابتکار عمل رو به دست گرفتن و به دنبال انتقام هستن، خیلی زود حتی یادشون نمیاد چه چیزی باعث شروع جنگ شده!
رینیرا: خیلی سادهست، به خاطر این که تختم رو غصب کردن.
رینیس: این یکی از جوابهاست؛ یا به خاطر بریدن سر اون بچه؟ یا وقتی ایموند، لوک رو کشت؟ یا وقتی لوک چشم ایموند رو کور کرد؟ الان به نقطهای رسیدیم که هیچکدوم از این مسائل اهمیت خاصی ندارن و میل به کشتن و سوزوندن ابتکار عمل رو به دست میگیره و منطق فراموش میشه. شاید راه دیگهای باشه!
رینیرا با دقت گوش میدهد.
رینیس: الیسنت هایتاور!
رینیرا: آخرین باری که دیدمش بهم گفت ملکهی خوبی میشم.
رینیس: بعد مرگ پدرت اومد سراغ من. خودش میدونست جنگ در راهه. هیچ جنگی نزد خدایان منفورتر از جنگ خویشاوندان نیست و هیچ جنگی هم خونینتر از جنگ اژدهایان نیست. فکر نمیکنم اینو بخواد.
رینیرا: یه زاغ فرستاده. علاقهای به خوندن پیاماش ندارم. کاری که کرد...
رینیس: اون کاری نکرده. مردهای اطرافش دنبال خون و خونریزی هستن.
رینیرا: اون هم اجازه داده!
رینیس: همونطور که تو اجازهی قتل یه بچه رو دادی!
رینیرا کمی به خود میآید، اما در این نقطه هنوز سرسختی نشان میدهد: پسرش روی تخت من نشسته!
ما الیسنت را در شورا میبینیم که تمایلی به آغاز جنگ، دست کم با این سرعت را ندارد. از طرفی، میبینیم که در شورای سیاه کمکم رینیرا به حرف رینیس میرسد. شورای سیاه علناً میخواهد او را کنار بزند! بیخبری از دیمون، تعلل و دودلی رینیرا آنها را آشفته کرده است.
اولین ملاقات با میساریا در این اپیزود، قدمهای اولیهی ملاقات با الیسنت است. سپس رینیرا کودکانش را راهی ویل کرده و اسباببازی آنها را در دست دارد و دلتنگ آنهاست. در همین حین نامهی الیسنت را میخواند. در شورای سیاه عنوان میشود که جنگ به نظر از طرف سبزها شروع شده. تعلل مجدد و عدم تصمیم برای انجام کاری از جانب رینیرا اضطراب لردهای سیاه را بیشتر و بیشتر کرده است. رینیرا تصمیم میگیرد تا با الیسنت ملاقات کند.
او به ملاقات میساریا میرود که مشغول صحبت با الینداست. الیندا در مورد برادرش، امون، با میساریا صحبت میکند که پدرش، لرد استانتون، او را به سیتادل فرستاده است. رینیرا الیندا را مرخص کرده و از میساریا میخواهد تا راهی برای ملاقات با الیسنت به او نشان دهد.
میساریا پیشنهاد میدهد که پیام ببرد و حتی میگوید کشتن الیسنت سادهتر است. رینیرا اصرار میکند و به روشی که دیمون وارد کینگزلندینگ شد، راهی آنجا میشود.
من در ابتدا علاقهای به این پایان در سریال نداشتم. به نظرم این موضوع اضافه و بیجهت میآمد، اما اکنون چنین فکری نمیکنم. چرا نام این اپیزود آسیاب سوزان است، حال آنکه ما هیچ چیز از آن نبرد را ندیدیم؟
زمانی که زمینهی دشمنی بلکوود و براکن به عنوان تمثیل در نظر گرفته شود، تلاش نهایی رینیرا برای اجتناب از فاجعه بسیار منطقی است. لرد سایمون گفته بود که چرایی این خصومت در تاریخ گم شده و رینیس نیز به بررسی خصومت سیاهها و سبزها پرداخت. بلکوودها و براکنها مستثنی نیستند، در واقع، آنها عادی هستند. این فقط بیننده نیست که دشمنی کوچک ریورلندیها را به عنوان تقلیدی از بازی تاج و تخت میشناسد. شخصیتهای واقعی بازی تاج و تخت نیز این کار را میکنند.
در حالی که آخرین مکالمهی آلیسنت و رینیرا به نظر شما ضروری نیست، اما نمادین و دراماتیک است. به لحاظ روایی به جاست. یک دوستی میان این دو زن در سریال شکل گرفته و تراژدی تکهپاره شدن این دوستی، در کنار تکه پاره شدن هفت پادشاهی و تمام روابط و دوستیها و علایق، داستان را بیاندازه غنی کرده است. رابطهی میان رینیرا و دیمون، اگان و هلینا، کورلیس و رینیس و هزاران مثال دیگر... حتی رابطهی الیسنت و کول نیز در این راستا نابود شد. الیسنت تمایلات جنسیاش را به کول پس از شکست در دستور حمله به رینیرا از دست داد. بیلیاقتی او منجر به مرگ نوهاش شده بود و این موضوع هم مهر پایانی بر آن رابطه بود.
هیچ راهی وجود ندارد که رینیرا و آلیسنت، ملکههای دو جناح، برای آخرین بار صدای یکدیگر را بشنوند؛ اما رینیرا و آلیسنت، دو دختری که دوست داشتند زیر درخت ویروود کتاب بخوانند، این کار را میکردند.
شباهت رینیرا و آلیسنت، به بلکوودها و براکنها، ستون داستانی و موضوعی این قسمت را تشکیل میدهد، اما در اینجا پایان نمییابد.
رینیرا لباس سپتاهای در خدمت مذهب هفت را میپوشد. این، نوعی طعنه به وضعیت کنونی است. الیسنت که همیشه به گناهان رینیرا اعتراض داشت، مرتکب گناه مشابهی شد و رینیرا در چهرهی دین به ملاقاتش رفت. جدای از این، اگان زره جنگ میپوشد و رینیرا لباس صلح. پیشتر به تاج جهیریس و اگان فاتح اشاره کرده بودیم.
ادامه دارد...
#تحلیل
#تحلیل_اپیزود_سوم_فصل_دوم
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
Westeros #GOT
چرا آسیاب سوزان؟ رینیس: جوونها ابتکار عمل رو به دست گرفتن و به دنبال انتقام هستن، خیلی زود حتی یادشون نمیاد چه چیزی باعث شروع جنگ شده! رینیرا: خیلی سادهست، به خاطر این که تختم رو غصب کردن. رینیس: این یکی از جوابهاست؛ یا به خاطر بریدن سر اون بچه؟ یا…
نغمهای از یخ و آتش و آغاز رقص!
سر دارکلین (یکی از دو محافظی که اگان را ترک کرده و به رینیرا پیوستند) شخصی است که رینیرا را در این سفر همراهی میکند.
این سپت کدام است؟ «سپت بزرگ»، که پیش از «سپت بیلور» ساخته شده بود. سالهای سال بعد از رقص، شاه بیلور دستور بازسازی سپت بزرگ را میدهد و سپت بیلور (همان که در بازی تاج و تخت منفجر شد) جایگزین آن میشود.
و اما ملاقات رینیرا و الیسنت که شروعی خندهدار و احمقانه داشت:
وقتی معلوم شد که ویسریس در مورد «شاهزادهی موعود» و نغمهای از یخ و آتش حرف میزد و نه اگان، پسر الیسنت، این یک مکاشفهی بسیار بزرگ برای هر دوی آنهاست. الیسنت، اگرچه به وضوح متزلزل شده، میگوید که دیگر دیر شده است، جنگ در راه است و او هیچ کاری نمیتواند انجام دهد و یا نخواهد کرد. او درست هم میگوید. آیا رینیرا امیدوار بود که بیان دوبارهی اعتقاداتش دربارهی تاج و تخت، به نحوی ملکهی بیوه را متقاعد کند و پس از آن، او با دست خالی بتواند از جنگ جلوگیری کند؟ اگان را متقاعد کند به چه چیزی؟ تاج و تخت را رها کن؟ زمانی برای آن وجود داشت، زمانی که اگان به وضوح آن را نمیخواست، اما اکنون بسیار دیر شده است.
در این نقطه، بیایید به سریال بازی تاج و تخت برگردیم.
چه پایان احمقانهای! مطمئن نیستم که مارتین هرگز کتابهایش را تمام کند تا به همهی ما ثابت کند که جان شاهزادهی موعود است؛ نغمهای از یخ و آتش... او هم نامش را دارد و هم ویژگیهایش را. در واقع، سریال به سادگی، تمام پیشگوییها را تا حد امکان، بیرحمانه و ناشیانه کنار گذاشت، چون «نمیخواستیم جان ناجی باشه!»
جان خون استارک و تارگرین در رگهایش جاری است؛ بهترین شخصیت برای این پیشگویی! و وقتی این پیشگویی به اندازهای بزرگ است که بتوان آن را در یک پیشدرآمد گنجاند، چرا باید تا این اندازه نادیده گرفته شود؟
به هر حال...
تلاش رینیرا برای اجتناب از جنگ در بهترین حالت نیمهکاره بود. او هرگز به الیسنت چیزی پیشنهاد نکرد. تنها کاری که او کرد این بود که اصرار داشت که جانشین بر حق است، پدرش او را دوست داشته و الیسنت در اشتباه است. البته، رینیرا دیگر تردید ندارد و شاید این همان دستاوردی باشد که به آن محتاج بود.
به نظر میرسد که هیچکس در خاندان اژدها نمیداند که رقص اژدها از چه زمانی شروع شده است. آیا آغاز جنگ زمانی بود که پادشاه ویسریس درگذشت و اگان دوم برای اولین بار بر تخت آهنین نشست؟ آیا زمانی بود که اژدهای باستانی شاهزاده ایموند، خویشاوندی را بر فراز سواحل خاکستری سرزمین طوفان بلعید؟ اگر این رسماً جنگ را آغاز نمیکرد، مطمئناً خون و پنیر باید این کار را میکرد، درست است؟ شاید هم این جنگ ریشههای کهنهتری دارد. با این حال، ما در اپیزود سوم از فصل دوم سریال دیدیم که همچنان تردیدی برای آغاز جنگ وجود دارد. آخرین معیار این درگیری، نبردی است که بین خاندان براکن و خاندان بلکوود است، اما اولین صحنهی اپیزود نشان میدهد که نزاع براکن و بلکوود، نزاعی بر سر زمینهایشان بود که به یک قتلعام تبدیل شد. دعوای بلکوود و براکن یک تفسیر نه چندان ظریف دربارهی این است که چگونه بیشتر درگیریها در وستروس آنقدر بیمعنی هستند که هرگز چرایی آنها قابل درک نخواهد بود. رقص اژدهایان استثنا نیست و گویا هنوز هم آغاز نشده است. شاید به راستی باید رقص اژدهایانی را ببینیم!
امیدواریم از تحلیل اپیزود سوم لذت برده باشید.
#تحلیل
#تحلیل_اپیزود_سوم_فصل_دوم
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
سر دارکلین (یکی از دو محافظی که اگان را ترک کرده و به رینیرا پیوستند) شخصی است که رینیرا را در این سفر همراهی میکند.
این سپت کدام است؟ «سپت بزرگ»، که پیش از «سپت بیلور» ساخته شده بود. سالهای سال بعد از رقص، شاه بیلور دستور بازسازی سپت بزرگ را میدهد و سپت بیلور (همان که در بازی تاج و تخت منفجر شد) جایگزین آن میشود.
و اما ملاقات رینیرا و الیسنت که شروعی خندهدار و احمقانه داشت:
وقتی معلوم شد که ویسریس در مورد «شاهزادهی موعود» و نغمهای از یخ و آتش حرف میزد و نه اگان، پسر الیسنت، این یک مکاشفهی بسیار بزرگ برای هر دوی آنهاست. الیسنت، اگرچه به وضوح متزلزل شده، میگوید که دیگر دیر شده است، جنگ در راه است و او هیچ کاری نمیتواند انجام دهد و یا نخواهد کرد. او درست هم میگوید. آیا رینیرا امیدوار بود که بیان دوبارهی اعتقاداتش دربارهی تاج و تخت، به نحوی ملکهی بیوه را متقاعد کند و پس از آن، او با دست خالی بتواند از جنگ جلوگیری کند؟ اگان را متقاعد کند به چه چیزی؟ تاج و تخت را رها کن؟ زمانی برای آن وجود داشت، زمانی که اگان به وضوح آن را نمیخواست، اما اکنون بسیار دیر شده است.
در این نقطه، بیایید به سریال بازی تاج و تخت برگردیم.
چه پایان احمقانهای! مطمئن نیستم که مارتین هرگز کتابهایش را تمام کند تا به همهی ما ثابت کند که جان شاهزادهی موعود است؛ نغمهای از یخ و آتش... او هم نامش را دارد و هم ویژگیهایش را. در واقع، سریال به سادگی، تمام پیشگوییها را تا حد امکان، بیرحمانه و ناشیانه کنار گذاشت، چون «نمیخواستیم جان ناجی باشه!»
جان خون استارک و تارگرین در رگهایش جاری است؛ بهترین شخصیت برای این پیشگویی! و وقتی این پیشگویی به اندازهای بزرگ است که بتوان آن را در یک پیشدرآمد گنجاند، چرا باید تا این اندازه نادیده گرفته شود؟
به هر حال...
تلاش رینیرا برای اجتناب از جنگ در بهترین حالت نیمهکاره بود. او هرگز به الیسنت چیزی پیشنهاد نکرد. تنها کاری که او کرد این بود که اصرار داشت که جانشین بر حق است، پدرش او را دوست داشته و الیسنت در اشتباه است. البته، رینیرا دیگر تردید ندارد و شاید این همان دستاوردی باشد که به آن محتاج بود.
به نظر میرسد که هیچکس در خاندان اژدها نمیداند که رقص اژدها از چه زمانی شروع شده است. آیا آغاز جنگ زمانی بود که پادشاه ویسریس درگذشت و اگان دوم برای اولین بار بر تخت آهنین نشست؟ آیا زمانی بود که اژدهای باستانی شاهزاده ایموند، خویشاوندی را بر فراز سواحل خاکستری سرزمین طوفان بلعید؟ اگر این رسماً جنگ را آغاز نمیکرد، مطمئناً خون و پنیر باید این کار را میکرد، درست است؟ شاید هم این جنگ ریشههای کهنهتری دارد. با این حال، ما در اپیزود سوم از فصل دوم سریال دیدیم که همچنان تردیدی برای آغاز جنگ وجود دارد. آخرین معیار این درگیری، نبردی است که بین خاندان براکن و خاندان بلکوود است، اما اولین صحنهی اپیزود نشان میدهد که نزاع براکن و بلکوود، نزاعی بر سر زمینهایشان بود که به یک قتلعام تبدیل شد. دعوای بلکوود و براکن یک تفسیر نه چندان ظریف دربارهی این است که چگونه بیشتر درگیریها در وستروس آنقدر بیمعنی هستند که هرگز چرایی آنها قابل درک نخواهد بود. رقص اژدهایان استثنا نیست و گویا هنوز هم آغاز نشده است. شاید به راستی باید رقص اژدهایانی را ببینیم!
امیدواریم از تحلیل اپیزود سوم لذت برده باشید.
#تحلیل
#تحلیل_اپیزود_سوم_فصل_دوم
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
Westeros #GOT
تاریخچهی خاندانهای وستروسی: ولاریونها ✨در ادامهی بررسی خاندانها وستروس، اینبار نوبت به خاندان هیجانانگیز ولاریون رسید. داستان این خاندان داستانی پر از جزییات که در ۵ قسمت آماده شده است. ✅برای حفظ حال تمام خوانندهها ، نسخه کاملتر هر قسمت از این سری…
تاریخچه خاندان های وستروسی:
ولاریونها
(قسمت دوم)
✨در ادامهی بررسی خاندانها وستروس، اینبار نوبت به خاندان هیجانانگیز ولاریون رسید. داستان این خاند پر از جزییات است که در ۵ قسمت آماده شده است.
✅برای حفظ حال تمام خوانندهها ، نسخه کاملتر هر قسمت از این سری مقاله در قسمت Insatnt View قابل دسترسی است.
.
بازی موج و تخت
.
بخش دوم: اتحادی پابرجا
.
روزهای پر فروغ والریا با فوران آتشفشانها به طور ناگهانی به پایان رسید. حدوداً ۱۲ سال قبل از این واقعه، تارگرینها با رویای دینیس دریمر که نابودی والریا را پیشبینی کرده بود، به دراگوناستون فرار کردند. اینار، پدر دینیس، با اعتماد به رویای دخترش، خود و خاندانش را نجات داد. تارگرینها با آشنایی مناسب از وستروس که از طریق ولاریونها به دست آمده بود، آنجا را بهعنوان مقصد انتخاب کردند. انتخاب دراگوناستون بهعنوان پایتخت و نزدیکی آن به دریفتمارک نشاندهنده تاثیر ولاریونها در این تصمیم مهم بود.
.
ولینا ولاریون، مادر اگان فاتح و همسر اینار تارگرین بود، و سربازان دریفتمارک نیروی زمینی فتح وستروس را تشکیل میدادند. همین دو دلیل نشاندهندهی تاثیرگذاری ولاریونها در فتح وستروس بود. درهمتندیگی تارگرینها و ولاریونها در فتح وستروس در حدی بود که برخی مردم وستروس تفاوتی بین ولاریونها و تارگرینها نمیدیدند چون این دو خاندان به یک اندازه عجیب و غریب به نظر میرسیدند.
.
همانگونه که عنوان شد، ولاریونها به طور سنتی بازرگان بودند و در زمان فتح وستروس ثروت قابل توجهی داشتند و با ثروت و قدرت دریایی خود همیشه نقش مهمی در سلطنت تارگرینها داشتند. دربار اولیهی اگان نیز به شدت والریایی بود (این قضیه قابل درک است که اگان به عنوان اولین حاکم وستروس، اطرافیانش را از هم خونها خود انتخاب کند). دیمون ولاریون، فرمانده ناوگان دریایی اگان، و دخترش الیسا ولاریون که با پادشاه انیس ازدواج کرد، از شخصیتهای مهم ولاریونها بودند. سر کورلیس ولاریون، اولین فرمانده گارد پادشاهی، و دیمون ولاریون دیگر به عنوان دریاسالار برای میگور بیرحم خدمت کردند.
.
پایان بخش دوم
ادامه دارد...
#THOTD
#خاندانهای_وستروسی
#ولاریون
@Westerosir
ولاریونها
(قسمت دوم)
✨در ادامهی بررسی خاندانها وستروس، اینبار نوبت به خاندان هیجانانگیز ولاریون رسید. داستان این خاند پر از جزییات است که در ۵ قسمت آماده شده است.
✅برای حفظ حال تمام خوانندهها ، نسخه کاملتر هر قسمت از این سری مقاله در قسمت Insatnt View قابل دسترسی است.
.
بازی موج و تخت
.
بخش دوم: اتحادی پابرجا
.
روزهای پر فروغ والریا با فوران آتشفشانها به طور ناگهانی به پایان رسید. حدوداً ۱۲ سال قبل از این واقعه، تارگرینها با رویای دینیس دریمر که نابودی والریا را پیشبینی کرده بود، به دراگوناستون فرار کردند. اینار، پدر دینیس، با اعتماد به رویای دخترش، خود و خاندانش را نجات داد. تارگرینها با آشنایی مناسب از وستروس که از طریق ولاریونها به دست آمده بود، آنجا را بهعنوان مقصد انتخاب کردند. انتخاب دراگوناستون بهعنوان پایتخت و نزدیکی آن به دریفتمارک نشاندهنده تاثیر ولاریونها در این تصمیم مهم بود.
.
ولینا ولاریون، مادر اگان فاتح و همسر اینار تارگرین بود، و سربازان دریفتمارک نیروی زمینی فتح وستروس را تشکیل میدادند. همین دو دلیل نشاندهندهی تاثیرگذاری ولاریونها در فتح وستروس بود. درهمتندیگی تارگرینها و ولاریونها در فتح وستروس در حدی بود که برخی مردم وستروس تفاوتی بین ولاریونها و تارگرینها نمیدیدند چون این دو خاندان به یک اندازه عجیب و غریب به نظر میرسیدند.
.
همانگونه که عنوان شد، ولاریونها به طور سنتی بازرگان بودند و در زمان فتح وستروس ثروت قابل توجهی داشتند و با ثروت و قدرت دریایی خود همیشه نقش مهمی در سلطنت تارگرینها داشتند. دربار اولیهی اگان نیز به شدت والریایی بود (این قضیه قابل درک است که اگان به عنوان اولین حاکم وستروس، اطرافیانش را از هم خونها خود انتخاب کند). دیمون ولاریون، فرمانده ناوگان دریایی اگان، و دخترش الیسا ولاریون که با پادشاه انیس ازدواج کرد، از شخصیتهای مهم ولاریونها بودند. سر کورلیس ولاریون، اولین فرمانده گارد پادشاهی، و دیمون ولاریون دیگر به عنوان دریاسالار برای میگور بیرحم خدمت کردند.
.
پایان بخش دوم
ادامه دارد...
#THOTD
#خاندانهای_وستروسی
#ولاریون
@Westerosir
Telegraph
بازی موج و تخت (قسمت دوم)
بررسی دقیق ولاریونها دیگر بازماندهی والریا پس سقوط آن، در دوران فتح وستروسِ، دوران رقص اژدهایان و شورش رابرت در یکی از قسمتهای سریال Game of Thrones، دنریس از اصلاح «چرخ» به عنوان شرح حالی از خاندانهای بزرگ وستروس استفاده کرد:
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❌ خطر اسپویل قسمت چهارم فصل دوم
🔥 پیشنمایش قسمت پنجم فصل دوم #خاندان_اژدها
تاریخ پخش: دوشنبه، 25 تیر
#HOTD
@Westerosir
🔥 پیشنمایش قسمت پنجم فصل دوم #خاندان_اژدها
تاریخ پخش: دوشنبه، 25 تیر
#HOTD
@Westerosir
قسمت چهارم فصل دوم سریال خاندان اژدها رو میتونید از کانال آرشیو وستروس دانلود کنید
لینکها نیز آپدیت میشوند:
کانال آرشیو وستروس
لینکها نیز آپدیت میشوند:
کانال آرشیو وستروس
«او به احمقانهترین دلایل در جنگه. با این حال، سعی میکرد کار درست رو انجام بده. بیچاره، اون سعی میکرد تا قهرمان باشه، سعی میکرد برای خودش هدفی پیدا کنه.»
- آلن تیلور
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
- آلن تیلور
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
«در مورد اگان، همه چیز در مورد پنهان کردن آسیبپذیریشه. اون کار بزرگ خاصی رو انجام نمیده، اما قصدش اینه که این تصور رو ایجاد کنه که اون تأثیر مهیب، قوی و خاصی رو در کل وستروس داره. و با این حال، واقعاً پسر جوونیه که سعی میکنه راهشو پیدا کنه، [ولی] نمیدونه از کجا باید شروع کنه.»
- تام گلین-کارنی
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
- تام گلین-کارنی
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
روند کاهشی تعداد مخاطبین فصل دوم سریال خاندان اژدها ادامه دارد!
تعداد مخاطبین فصل دوم سریال خاندان اژدها بر خلاف انتظارها روند کاهشی را طی میکند.
بنا به گزارش سایت «Showbiz411» در هفتهی گذشته، مخاطبین در لحظهی پخش قسمت سوم از فصل دوم حدود ۱۰ درصد نسبت به قسمت دوم کاهش داشته و به عدد ۱.۱ میلیون نفر رسیده است.
آمار تعداد مخاطبین در لحظهی پخش فصل دوم به شرح زیر است:
قسمت اول ۱.۳۲ میلیون نفر
قسمت دوم ۱.۳۰ میلیون نفر
قسمت سوم ۱.۱ میلیون نفر
در حالی که «HBO» از آمار دفاع کرده و اعلام
کرده که سریال خاندان اژدها در «Max» و سایر پلتفرمها مخاطبین بیشتری داشته است.
این آمار بسیار شوکهکننده است، زیرا سریال بازی تاج و تخت در دوران اوج خود به طور میانگین بین ۱۰ تا ۱۲ میلیون بیننده داشته است. آمار بینندههای خاندان اژدها حتی نسبت به فصل اول و دوم سریال بازی تاج و تخت که به طور میانگین ۳.۸ میلیون بوده است، هم کمتر است.
ممکن است «HBO» بگوید تعداد مخاطبین سریال خاندان اژدها در مکس و سایر پلتفرمها بیشتر است، اما آمار شبکه گویای همه چیز است، بییندگان به آرامی در حال کمتر شدن هستند.
طرفداران نباید نگران این آمارها باشند، زیرا ساخت فصل سوم سریال خاندان اژدها به طور رسمی تأیید شده است.
#اخبار
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
تعداد مخاطبین فصل دوم سریال خاندان اژدها بر خلاف انتظارها روند کاهشی را طی میکند.
بنا به گزارش سایت «Showbiz411» در هفتهی گذشته، مخاطبین در لحظهی پخش قسمت سوم از فصل دوم حدود ۱۰ درصد نسبت به قسمت دوم کاهش داشته و به عدد ۱.۱ میلیون نفر رسیده است.
آمار تعداد مخاطبین در لحظهی پخش فصل دوم به شرح زیر است:
قسمت اول ۱.۳۲ میلیون نفر
قسمت دوم ۱.۳۰ میلیون نفر
قسمت سوم ۱.۱ میلیون نفر
در حالی که «HBO» از آمار دفاع کرده و اعلام
کرده که سریال خاندان اژدها در «Max» و سایر پلتفرمها مخاطبین بیشتری داشته است.
این آمار بسیار شوکهکننده است، زیرا سریال بازی تاج و تخت در دوران اوج خود به طور میانگین بین ۱۰ تا ۱۲ میلیون بیننده داشته است. آمار بینندههای خاندان اژدها حتی نسبت به فصل اول و دوم سریال بازی تاج و تخت که به طور میانگین ۳.۸ میلیون بوده است، هم کمتر است.
ممکن است «HBO» بگوید تعداد مخاطبین سریال خاندان اژدها در مکس و سایر پلتفرمها بیشتر است، اما آمار شبکه گویای همه چیز است، بییندگان به آرامی در حال کمتر شدن هستند.
طرفداران نباید نگران این آمارها باشند، زیرا ساخت فصل سوم سریال خاندان اژدها به طور رسمی تأیید شده است.
#اخبار
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
اپیزود چهارم سریال خاندان اژدها با عنوان «اژدهای سرخ و طلایی» با امتیاز ۹.۷/۱۰ بالاترین امتیاز را در بین تمام اپیزودهای این سریال در IMDb دارد.
این اپیزود رتبهی پنجم را در بین تمام اپیزودهای این فرانچایز به دست آورده است:
نبرد حرامزادهها - ۹.۹
بادهای زمستانی - ۹.۹
بارانهای کاستامیر (رینهای کاستامیر) - ۹.۹
هاردهوم - ۹.۸
اژدهای سرخ و طلایی - ۹.۷
اپیزودهای دیگر بازی تاج و تخت که امتیاز ۹.۷ را در این سایت دارند:
بلکواتر
شیر و رز
کوه و افعی
قوانین خدایان و آدمیان
در
غنائم جنگی
پ.ن: پیشتر نام این اپیزود به صورت رسمی «رقص اژدهایان» عنوان شده بود.
#خاندان_اژدها
#بازی_تاج_و_تخت
#HOTD
#GOT
@Westerosir
این اپیزود رتبهی پنجم را در بین تمام اپیزودهای این فرانچایز به دست آورده است:
نبرد حرامزادهها - ۹.۹
بادهای زمستانی - ۹.۹
بارانهای کاستامیر (رینهای کاستامیر) - ۹.۹
هاردهوم - ۹.۸
اژدهای سرخ و طلایی - ۹.۷
اپیزودهای دیگر بازی تاج و تخت که امتیاز ۹.۷ را در این سایت دارند:
بلکواتر
شیر و رز
کوه و افعی
قوانین خدایان و آدمیان
در
غنائم جنگی
پ.ن: پیشتر نام این اپیزود به صورت رسمی «رقص اژدهایان» عنوان شده بود.
#خاندان_اژدها
#بازی_تاج_و_تخت
#HOTD
#GOT
@Westerosir
مدت زمان اپیزود پنجم فصل دوم سریال «خاندان اژدها»، ۶۷ دقیقه عنوان شده است.
شبکهی HBO اعلام کرده که این اپیزود دارای محتوای بزرگسالانه و خشونتآمیز و همچنین برهنگی کامل است.
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
شبکهی HBO اعلام کرده که این اپیزود دارای محتوای بزرگسالانه و خشونتآمیز و همچنین برهنگی کامل است.
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
Westeros #GOT
⚠ خطر اسپویل اپیزود چهارم
در اپیزود چهارم مشخص شد که ویلم بلکوود عموی بلادی بن (بنجیکوت بلکوود) و برادر لرد سمول بلکوود است. ما خبر مرگ لرد سمول بلکوود را در اپیزود قبلی و در نبرد «آسیاب سوزان» شنیدیم. این چنین، حضور بلادی بن در سریال تأیید شد.
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
Westeros #GOT
نغمهای از یخ و آتش و آغاز رقص! سر دارکلین (یکی از دو محافظی که اگان را ترک کرده و به رینیرا پیوستند) شخصی است که رینیرا را در این سفر همراهی میکند. این سپت کدام است؟ «سپت بزرگ»، که پیش از «سپت بیلور» ساخته شده بود. سالهای سال بعد از رقص، شاه بیلور دستور…
اژدهای سرخ و طلایی!
اول از هر چیزی، بهتر است به تغییر عنوان اپیزود چهارم بپردازیم. به نظر من خیلی خوب شد که این اپیزود عنوان «رقص اژدهایان» را به خود نگرفت و باید بگویم نامی برازندهتر از «اژدهای سرخ و طلایی» نمیشد به این اپیزود داد.
در کتاب «آتش و خون» کل چپتری که بخشی آن نبرد روکزرست را شامل میشود، تحت عنوان «مرگ اژدهایان: اژدهای سرخ و طلایی» است. از طرفی، در کتاب یک نبرد را داریم که به راستی رقص اژدهایان است. از ادامهی متن اسپویل اتفاقات آتی را خواهید داشت.
پس از اینکه رینیرا به وفاداری آدام ولاریون مشکوک میشود، آدام برای اثبات خود به تامبلتون رفته و در آنجا مبارزهی اژدهایانی را خواهیم داشت. به نظر من استفاده از این عنوان برای اپیزود چهارم به جا نبوده و بهترین گزینه برای این عنوان، مورد اشاره شده است.
همچنین، در این اپیزود تغییری را در تیتراژ آغازین نداشتهایم.
#تحلیل
#تحلیل_اپیزود_چهارم_فصل_دوم
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
اول از هر چیزی، بهتر است به تغییر عنوان اپیزود چهارم بپردازیم. به نظر من خیلی خوب شد که این اپیزود عنوان «رقص اژدهایان» را به خود نگرفت و باید بگویم نامی برازندهتر از «اژدهای سرخ و طلایی» نمیشد به این اپیزود داد.
در کتاب «آتش و خون» کل چپتری که بخشی آن نبرد روکزرست را شامل میشود، تحت عنوان «مرگ اژدهایان: اژدهای سرخ و طلایی» است. از طرفی، در کتاب یک نبرد را داریم که به راستی رقص اژدهایان است. از ادامهی متن اسپویل اتفاقات آتی را خواهید داشت.
همچنین، در این اپیزود تغییری را در تیتراژ آغازین نداشتهایم.
#تحلیل
#تحلیل_اپیزود_چهارم_فصل_دوم
#خاندان_اژدها
#HOTD
@Westerosir
یک سر مصنوعی برای صحنهی سر بریدن میلی الکاک در اپیزود چهارم سریال خاندان اژدها ساخته شد!
سازندهی آن Waldo Mason FX است.
#خاندان_اژدها
#فکت
#HOTD
#Fact
@Westerosir
سازندهی آن Waldo Mason FX است.
#خاندان_اژدها
#فکت
#HOTD
#Fact
@Westerosir