حرف‌‌هایی برای هیچ!
471 subscribers
1.37K photos
74 videos
3 files
213 links
دفتر خاطرات مجازی.
t.me/HidenChat_Bot?start=1990721652
Download Telegram
Forwarded from Sun
واقعا یکی از مزخرف ترین انسان های دور ورتون میتونه کسی باشه که، شما یه حرفی رو بهش گفتید باهاش درد دل کردید، بعد به هردلیلی باهاش بحث می‌کنید وسط بحث از این حرف هایی که قبلا بهش گفتید استفاده کنه؛
این انسان‌ ها واقعا از تهوع آور ترین و لجن ترین انسان های روی کره زمین هستن‌.
حالم بده. استرس داره جونمو بالا میکشه.
بعد میون حرفام اسم دوستای مجازیم میاد
میگن اردبیلیه؟ میگم نه کورده/قزوینیه/..
میگن مگه دوست مجازی، کسی که ندیدیش برای ادم میشه دوست؟
کو پس؟ دوستی که ده سال باش رفاقت کردم کو؟ کجای زندگیمه؟
حالم خیلی بده میتونم جوری گریه کنم کتابی که امتحانشو دارم ناخوانا شه، ولی گریه نمیکنم. این روز رو یادم نگه میدارم.
بهش گفتم اره من کار دارم و تو نمیدونی چه کاری دارم. لابد باخودش فکر کرده درس میخونم
با این حال خراب کی درس میخونه؟
ولی حالا گوشیو میبندم میذارم کنار
ببینم میتونم پاس شم مهم ترین درس این ترمم رو🙂
بمیرد قلبی که بترسد.
رفتم تمومی موجودی حسابام رو خالی کردم=)
یه کارتم جوری بود که تونسم بیست هزار تومن وجه رایج مملکت ازش انتقال بدم به کارت اصلیه
بخوام واضح تر بگم نصفه شب مجبور شدم به دوستام و خاله و زنداییم پیام بدم میتونین یه مقدار بم قرض بدین؟
و حالا خیلی سخت دارم برنامه میچینم چطوری این همه پولو پس بدم
راهشم پیدا کردم، درواقع یه کار پیدا کردم
مستقل شدن از لحاظ هزینه باید اولین هدف هر ادمی باشه
اینو یادتون باشه
وگرنه مجبورین این چیزی که من دارم باش دست و پنجه نرم میکنم رو تجربه کنین
یکی به زینب (زیزیگولو) پیام داده ازدواج چقدر سخته.
اره عزیزم خانواده ی شوهر همینطوریه
و من چقدر دارم از زینب یادمیگیرم
گوهرچیه؟ کمیاب
باس همینطوری بود قدرتو بدونن
از دیدنت ذوق کنن
یه پیش دستی جابجا کنی بگن دمت گرم
حرف‌‌هایی برای هیچ!
Photo
چرا من شانس ندارم هر ترم و هرسال و هرمقطعی همینم؟
Forwarded from کافه کازابلانکا (parisa🍓)
فورکنید براتون فولدر درست کنم
موهای مامانم🫠
فردا اولین امتحانمه و واقعا مغزم افتاده به روغن‌سوزی. مامان می‌گفت برو بیرون یکم هوا به کله‌ات بخوره حال‌وهوات عوض شه، ولی این‌قدر فکرم درگیر امتحاناته که واقعا توان بیرون‌رفتن رو ندارم. ذهنم به هرچیز بی‌خودی چنگ می‌زنه که از درس فرار کنه و من همش دلهره‌ی این رو دارم که اگر فردا گند بزنم چی. واقعا دارم به بطالت می‌گذرونم.